• وبلاگ : سلام
  • يادداشت : قيام حضرت سيدالشهداء(ع) و سرنگوني خلافت بني‏اميه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    بله، واقعا بايد فكر كرد. مواقعي هست كه اين مسئله خيلي خطرناك ميشه.

    اين روزها اشكال مختلف و زيانباري از قالب پرستي بين مذهبي ها رواج پيدا كرده، كه به هيچ طريقي جز طريق از پيش تعيين شده خودشون خداپرستي و ايمان رو قبول ندارن. به نظر من اين نتيجه نقطه اي نگاه كردن به دينه. دين يك مسيره براي جستن حقيقت كه با رشد علم و هنر اين رودخانه هر روز انحناي تازه اي در مسير جديدش پيدا ميكنه. اگر بخوايم اون رو راكد كنيم و به سكون مجبور، يعني رشد و بالندگي اش رو متوقف كرده ايم. يعني نقطه آغاز حركت پيامبر گرامي اسلام رو در نقطه زمان و مكان اون موقع محدود كرده ايم، و نمي گذاريم افق هاي تازه پيش چشممون بياد. اين ضربه اي است به دين كه جزو نابود كننده ترين ضربه هاست. من فكر مي كنم دشمنان هرگز نمي تونن ما رو به دين بدبين كنن، چون دين خواهي و خداجويي در نهاد و فطرت ما قرار داره. اما دوستداراني كه به واقع معناي دين رو نشناخته اند، مي تونن با تبيين هاي بدي كه از دين مي كنن مردم رو نسبت به اون بدبين كنن و از اون دور. اين يكي از مصاديق مهم نماز و روزه ايه كه راه رسيدن به خدا رو ميبنده.

    اينجاست كه هرچند از اين بي اخلاقي و فساد تباهي آور و زشت اجتماع قلبم به درد مياد، مقصر رو تنها فاسدان و بي اخلاقان نمي دونم. نه اينكه بخوام از اونها سلب مسئوليت كنم، به هيچ وجه، اما تو اين داستان براي پايانِ بدِ ماجرا خيلي ها دارن نقش هاي مهم بازي مي كنن. از جمله اونهايي كه دين رو نمي شناسند اما هرگز اين رو باور نمي كنند.

    پاسخ

    سلام. كاش مي‏فهميدم كه اين «علم و هنر» چه پيش‏رفتي كرده‏اند كه بخواهند آدم و دين‏اش رو به «انحنا» بكشونند. متأسفانه فكر مي‏كنم اتفاقاً «نماز و روزه راه رسيدن به خدا رو نمي‏بنده». شايد دليل‏اش اين‏ه كه «پايانِ بدي» براي ماجرا نمي‏تونم تصور كنم. تشكر، باور مي‏كنم كه دين رو نمي‏شناسم. ديني با اين همه پيچيدگي كه كوچك‏ترين انحراف ازش رو سريع به آدم مي‏شناسونه و مجبورت مي‏كنه توبه كني. وگرنه نفاق‏ات رو واسه عالم و آدم علني مي‏كنه. انقدر امتحان و غربال مي‏كنه كه رشد كني و بزرگ شي، نفس‏ات مطمئنه شه، برسي به مقام محمود. كاش در همه زندگي‏مون يه نماز دو ركعتي پيدا كنيم... من واقعاً نمي‏دونم چه چيزي در كجا رواج پيدا كرده يا قراره ترويج بشه يا اينكه خطر كدوم بيش‏تره. اما خيلي شمّي بگم، به‏نظر من آدم اگه دست‏اش تو دست ولي خدا باشه و يه كم جاپاش محكم بشه، اول مي‏شينه غصه خودش رو مي‏خوره، بعد هم غصه مال حروم، پرستش هواي نفس و بدعت‏گذاري در دين رو كه تو هر لباسي ممكن‏ه اتفاق بيفته و جامعه رو به گند بكشه. چه فرقي مي‏كنه كه چپ باشه يا راست. توكل بر خدا

    سلام

    اختيار دارين، دشمنتون شرمنده. اين بزرگواري شماست.

    درباره موضوع مورد بحث، من با كوبيدن كسي موافق نيستم. اما نقد به نظرم خيلي خوبه. براي اينكه آدم راه هاي نادرست رو بشناسه و ازش عبور نكنه. يه چيزي مثل هزار راه نرفته!

    اينكه ايمان با عمل سنجيده ميشه رو كاملا قبول دارم. ايمان قطعا با عمل سنجيده ميشه. اما ميگم عمل تنها نماز و روزه و ... نيست. يه چيزايي هست كه اگه انجامش ندي نماز و روزه ات از چيزيكه فكرش رو ميشه كرد خيلي ناقص تر ميشه. يه چيزايي كه اصلا نميشه ساده از كنارش گذشت.

    عذر مي خوام بابت گزافه گويي هام

    پاسخ

    سلام. اين «يه چيزايي» براي من هم خيلي جالب‏اند. شايد چيزي از جنس اخلاق، شرح صدر، عقل، نيت يا ولايت. خوب‏ه دنبال‏اش بگرديم ببينيم به تعريف شفافي مي‏رسيم يا نه. اما باز هم معتقدم كه همه اينها بالأخره در همين اعمال متعارف مانند نماز و روزه جلوه مي‏كنند. مثلاً نماز «كسالت‏بار» خودش نشانه نفاق است. بايد ترسيد از گناهي كه پشت‏اش پشيموني نباشه. اينهاست كه اون «چيزايي» رو علني مي‏كنه. خدا كمك‏مون كنه. يا حسين