سلام.

یه نکته اخلاقی که از خودم درش آوردم:

گاهی وسواس هامون باعث میشه قوانین رو زیر پا بذاریم؛
یعنی سقوط.

مثال: طرف چون روش نمیشد غذاش رو تو سلف بخوره(!)
دنبال کلید دفتر نمازخونه می گشت!

یا علی

- - - - -
پ. ن.
شرمنده از همه، خودم هم قبول دارم که خیلی خام بود. ولی چون از قبل تو ذهنم بود خواستم مطرح کنم. جمله آخر رو هم حذف کردم (با تشکر از آقای ریاضی).
تو سایت تبیان سه تا مقاله خوب درباره وسواس بود که خوشم اومد. یه سایت و انجمن تخصصی هم درباره وسواس پیدا کردم. این هم آدرس هاش:

http://www.tebyan.net/Social/Hygiene_Health/Spiritual_MentalHealth/Anxiety/2005/12/6/14376.html
http://www.tebyan.net/Social/Hygiene_Health/Spiritual_MentalHealth/Anxiety/2003/10/7/3815.html
http://www.tebyan.net/Social/Hygiene_Health/Spiritual_MentalHealth/Anxiety/2003/9/16/3505.html
http://ioashefa.org

این هم یه تعریف که شاید خودم هم کامل قبولش نکنم:

«وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر است که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت ‏به شخصیت‏ خود بوده از غیرعادى و نابهنجار بودن رفتار خود آگاه است. روان شناسان وسواس را نوعى بیمارى از سرى نِوروزهاى شدید مى ‏دانند که تعادل روانى و رفتارى را از بیمار سلب می کند و او را در سازگارى با محیط دچار اشکال مى ‏سازد و این عدم تعادل و اختلال داراى صورتى آشکار است.

روانکاوان نیز وسواس را نوعى غریزه واخورده و ناخودآگاه معرفى مى ‏کنند و آن را حالتى مى ‏دانند که در آن، فکر، میل، یا عقیده‏ اى خاص، که اغلب وهم‏ آمیز و اشتباه است آدمى را در بند خود مى ‏گیرد، آنچنان که اختیار و اراده را از او سلب می کند و بیمار را وامى ‏دارد که حتى رفتارى را برخلاف میل و خواسته ‏اش انجام دهد و بیمار هرچند به بیهودگى کار یا افکار خود آگاه است اما نمى ‏تواند از قید آن رهایى یابد.

وسواس به صورت هاى مختلف بروز مى‏ کند و در بیمار مبتلاى به آن این موارد ملاحظه مى‏ شود:

اجتناب؛ تکرار و مداومت؛ تردید؛ شک در عبادت؛ ترس؛ دقت و نظم افراطى؛ اجبار و الزام؛ احساس بن بست؛ عناد و لجاجت.»

یا علی