سلام.

این ای‏میل رو دوستان مختلف چندبار برام فرستادند، گفتم اینجا هم بذارم‏اش. شرمنده اگه تکراری‏ه.
- - - - - -

پاسخ استاد علی اکبر دهخدا به دعوت رییس اداره اطلاعات سفارت آمریکا
برای مصاحبه با رادیو صدای آمریکا

«جناب آقای سی. ادوارد. ولز،
رئیس اداره اطلاعات سفارت کبرای آمریکا

نامه مورخه 19 دیماه 1332 جناب‏عالی رسید و از اینکه این ناچیز را لایق شمرده‏اید که در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک، شرح حال مرا انتشار بدهید متشکرم.

شرح حال من و امثال مرا در جراید ایران و رادیوهای ایران و بعض از دول خارجه، مکرر گفته‏اند. اگر به انگلیسی این کار می شد، تا حدی مفید بود؛ برای اینکه ممالک متحده آمریکا، عده‏ای از مردم ایران را بشناسند. ولی به فارسی، تکرار مکررات خواهد بود و به عقیده من نتیجه ندارد.

و چون اجازه داده‏اید که نظریات خود را دراین باره بگویم واگرخوب بود، حُسن استقبال خواهید کرد، این است که زحمت می‏دهم:

بهتر این است که اداره اطلاعات سفارت کبرای آمریکا به زبان انگلیسی، اشخاصی را که لایق می‏داند، معرفی کند و بهتر از آن این است که در صدای آمریکا به زبان انگلیسی برای مردم ممالک متحده شرح داده شود که در آسیا مملکتی به اسم ایران هست که خانه‏های قراء و قصبات آنجا، در و صندوق‏های آنها قفل ندارد، و در آن خانه‏ها و صندوق‏ها طلا و جواهرات هم هست، و هر صبح مردم قریه، از زن و مرد به صحرا می‏روند و مشغول زراعت می‏شوند، و هیچ وقت نشده است وقتی که به خانه برگردند، چیزی از اموال آنان به سرقت رفته باشد.

یا یک شتردار ایرانی که دو شتر دارد و جای او معلوم نیست که در کدام قسمت مملکت است، به بازار ایران می‏آید و در ازای «پنج دلار» دو بار زعفران یا ابریشم برای صد فرسخ راه حمل می‏کند و نصف کرایه را در مبداء و نصف دیگر آن را در مقصد دریافت می‏دارد، و همیشه این نوع مال‏التجاره‏ها سالم به مقصد می‏رسد.

و نیز دو تاجر ایرانی، صبح شفاهاً با یکدیگر معامله می‏کنند و در حدود چند میلیون، و عصر خریدار که هنوز نه پول داده است و نه مبیع آن را گرفته است، چند صد هزار تومان ضرر می‏کند، مع‏هذا هیچ‏وقت آن معامله را فسخ نمی‏کند و آن ضرر را متحمل می‏شود.

اینهاست که از این گوشه آسیا شما می‏تواند به ملت خودتان اطلاعات بدهید، تا آنها بدانند در اینجا به‏طوری که انگلیسی‏ها ایران را معرفی کرده‏اند، یک مشت آدم‏خوار زندگی نمی‏کنند، و از طرف دیگر به فارسی، به عقیده من خوب است که در صدای آمریکا، طرز آزادی ممالک متحده آمریکا را در جنگ‏های استقلال، به ایرانیان بیاموزید و بگویید که چگونه توانسته‏اید از دست استعمار خلاص شوید؟ و تشویق کنید که واشنگتن‏ها و فرانکلن‏ها در ایران، برای حفظ استقلال از همان طرق بروند.

در خاتمه با تشکر از لطف شما احترامات خود را تقدیم می دارد.»

این هم نامه دعوت:

«( آرشیو: دنیای ما)
 19 دیماه 1332؛        خیابان ایرانشهر، فیشرآباد، تهران

آقای محترم- صدای آمریکا درنظر دارد برنامه‏ای از زندگانی دانش‏مندان و سخن‏وران ایرانی، در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک پخش نماید. این اداره جناب‏عالی را نیز برای معرفی به شنوندگان ایرانی برگزیده است. درصورتی که موافقت فرمایید، ممکن است کتباً یا شفاهاً نظر خودتان را اطلاع فرمایید تا برای مصاحبه با شما ترتیب لازم اتخاذ گردد.
ضمناً درنظر است که علاوه‏بر ذکر زندگانی و سوابق ادبی سرکار، قطعه‏ای نیز ازجدیدترین آثار منظوم یا منثور شما پخش گردد.
بدیهی است صدای آمریکا ترجیح می‏دهد که قطعه انتخابی سرکار، جدید و قبلاً در مطبوعات ایران درج نگردیده باشد. چنانچه خودتان نیز برای تهیه این برنامه جالب، نظری داشته باشید، از پیشنهاد سرکار حُسن استقبال به‏عمل خواهد آمد.

با تقدیم احترامات فائقه
سی. ادوارد. ولز؛ رئیس اداره اطلاعات سفارت کبرای آمریکا»

یا علی