سلام.

از مولا امام مجتبی -علیه السلام- هرچه بخوانیم و بدانیم کم است. این هم هفت تصویر منتخب از اینجا.
- - - - - -

1- «إذا أردت عزاً بلا عشیرة و هیبه بلا سلطان،
فأخرج من ذلّ معصیه الله إلی عزّ طاعه الله»

هرگاه اراده عزتی بدون دار و دسته،
و هیبتی بدون سلطنت داشتی،
از خواری معصیت الهی بیرون آمده، به‏سوی عزت طاعت خداوند رو کن.

2- پرسیدند چرا چنینی؟
«حقّ علیّ کل من وقف بین یدی ربّ العرش
أن یصفر لونه و ترتعد مفاصله»

بر هر کسی که در پیش‏گاه خداوند می‏ایستد لازم است که
[از عظمت الهی] رنگ‏اش زرد و اندام‏اش به لرزه افتد.

3- هنگام ورود به مسجد،
سر به‏سوی آسمان بلند می‏کرد و عرضه می‏داشت:
«الهی ضیفک ببابک
یا محسن قد أتاک المسی‏ء،
فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک یا کریم»*

خدایا، میهمان‏ات درب خانه‏ات ایستاده،
ای احسان‏کننده! [بنده] گنه‏کار به‏سوی تو آمد،
بخوبی آنچه نزد توست، از بدی آنچه نزد من است درگذر. ای بخشنده.

4- «... وکان إذا قام فی صلاته ترتعد فرائضه بین یدی ربّه عزوجل ...»

و هرگاه برای نماز می‏ایستاد، بند بند وجود او در مقابل خدای‏اش می‏لرزید.

5- «إنّ الحسن کان إذا فرغ من الفجر لم یتکلم حتی تطلع الشمس»

وقتی از نماز صبح فارغ می‏شد، [باز هم بر سجاده خویش می‏نشست و عبادت خدا می‏کرد،]
با هیچ کس [در آن حال] سخن نمی‏گفت: تا آن‏گاه که خورشید طلوع می‏کرد.

6- در هنگام قرائت قرآن، وقتی به آیه «یا أیها الّذین آمنوا» می‏رسید،
می‏گفت: «لبیک اللهم لبیک»

7- ای پسر رسول خدا!
گریه می‏کنی درحالی‏که محبوب رسول خدا هستی
و رسول خدا درباره تو بسیار تعریف کرد و سخن گفت
و تو بیست نوبت پیاده به حج مشرف شدی. 
«إنما أبکی لخصلتین؛ لهول المطلع و فراق الأحبه»

به‏خاطر دو چیز می‏گریم؛ وحشت آنچه در پیش دارم و جدائی دوستان.

* این عبارت تا مدت‏ها آدم رو یاد این پست خاطره‏انگیز می‏اندازه؛ خدای‏اش خیر دهاد.

یا علی

- - - - - -
+ چند مطلب در آب نمک گذاشته‏ام برای این چند روز، که بعد بتوانم با خیال راحت برم تعطیلات. اما معمولاً اونی که می‏خوای نمی‏شه. تا ببینیم خدا چی می‏خواد.
+ اگه تو این ایّام دنبال یه بی‏چاره می‏گشتید که دعاش کنید، بلکه اصلاح شه، یاد ما هم باشید. همه‏اش که نمی‏شه خوب‏ها رو دعا کنید!