سلام

در کتاب «ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا» آیت الله میلانی،
بخشی هست با عنوان «نقش معاویه در شهادت سیدالشهداء –علیه السلام-»
که در آن به شهادت امام مجتبی –علیه السلام- اشاره شده.
در این باره باید بدونیم که:
«مسأله جانشینی یزید و اثبات ولایت‌عهدی او
از کارهای بسیار مشکلی بوده که معاویه با زحمت و سیاست فراوانی
موفق به انجام آن شده است.»

موانعی که معاویه باهاشون مواجه بوده دو دسته‌اند:
-) بزرگان صحابه که با وجود اونها
جرأت ابراز چنین طرحی منتفی بوده.
--) افرادی خود رو لایق خلافت بعد از معاویه می‌دونستند
که با ولایت‌عهدی یزید به‌شدت مخالف بودند.

بعد آقای میلانی می‌نویسند که معاویه از سه راه وارد شد:
مسموم‌کردن، تطمیع و تبعید.
*

در مورد امام مجتبی –علیه السلام-
ظاهراً دو مانع ازجهت ایشون برای ولایت‌عهدی یزید وجود داشته:
-) «شخصیت و موقعیت اجتماعی آن حضرت و برادرشان
سیدالشهداء –علیه السلام- در مدینه
که از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند»
--) «قرارداد میان امام مجتبی –علیه السلام- و معاویه
که با توجه به بندهای آن،
معاویه نباید پس از خود کسی را به جانشینی بگمارد
و بعد از او حکومت به امام مجتبی -علیه السلام-
و اگر آن حضرت در دار دنیا نبودند،
به امام حسین -علیه السلام- برسد.»
**

اینکه در قرارداد صلح چه مفادی بوده رو
ان‏شاءالله جداگانه بحث می‏کنیم.
آقای میلانی چند نقل می‏آرند که لااقل
این قضیه جانشینی امام بعد از معاویه رو تأیید می‏کنه.
یکی از اون نقل‏ها این‏ه:
«لاخلاف بین العلماء أنّ الحسن
إنّما سلّم الخلافه لمعاویه حیاته لاغیر،
ثم لاتکون له من بعده،
و علی ذلک إنعقد بینهما ما أنعقد فی ذلک(1)»
علما اتفاق دارند بر اینکه امام حسن مجتبی -علیه السلام-
حکومت را فقط به معاویه واگذار کرده
و اینکه پس از او دوباره به خودش برگردد
و طبق این مفاد،
پیمان و قرارداد بین‏شان منعقد شد.

اما در مورد مانع شخصیتی امام مجتبی -علیه السلام-؛
«إنّ أهل الحجاز و أهل العراق
لایرضون بهذا و لایبایعون لیزید
ما کان الحسن حیّاً
(2)»
تا زمانی‏که حسن‏بن‏علی زنده است،
مردم حجاز و عراق به جانشینی یزید رضایت نخواهند داد
و تن به بیعت با او نمی‏دهند.

در کتاب آورده‏اند که
«نه فقط اهل عراق،
بلکه اهل شام را نیز با وجود حسن‏بن‏علی -علیهما السلام-
نمی‏توانست به بیعت با یزید راضی کند؛
چراکه آنان یزید را می‏شناختند.

معاویه هیچ راهی در مقابل خود نمی‏دید مگر اینکه
آن حضرت را با زهر جعده مسموم کند...»
***

کسان دیگری هم دچار این دسیسه معاویه شدند؛
از جمله: سعد بن ‏ابی‏وقاص، ام المؤمنین عایشه،
عبدالرحمان بن ابوبکر، عبدالرحمان بن خالد بن ولید،
زیاد بن ابیه، سعید بن عثمان بن عفان.
البته کسانی هم مثل عبدالله بن عمر و منذر بن زبیر
با تطمیع سکوت اختیار کردند.
البته ظاهراً منذر زیاد هم ساکت نبوده،
ولی «سر و صدا و مخالفتی با یزید نداشت.»

(1) به نقل از «الاستیعاب فى معرفة الاصحاب»
(2) به نقل از «الإمامه و السیاسه»

یا حسین شهید