سلام.

هنوز از باده‏ی میلاد پیام‏آور حق سیراب نشدیم. خدایا مددی.
*
اسفند ماه خاصی است برای‏م.
ماه آخر زمستون،
ماه قبل بهار،
ماه تحول،
لطافت،
ماه رهایی از دغدغه‏های سال.
اسفند رو دوست دارم
به‏خاطر همه کسانی که تو این سال‏ها لطف‏شون رو به‏م مرحمت کردن.
بیش‏تر از همه پدر و مادرم.
ام‏سال هم که تولد رئیس دین و مذهب‏مون تو این ماه‏ه.
خدا رو شکر.
**
ام‏شب رهام کردی،
درست همون وقتی که باید.
باورم نمی‏شه که حضرت‏ش دعای هر روزه‏م رو مستجاب کرده باشه؛
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا،
یا امام الرئوف،
اطلبنا عند قبرک.
السلام علیک و رحمه الله و برکاته.
***
چه‏قدر به یه سفر نیاز داشتم،
بیش‏تر از هر وقت،
بیش‏تر از هر ماه.
دوست دارم هر ماه برم سفر.
اما دوست دارم اسفندها بیش‏تر برم سفر،
دوبار، سه‏بار.
یکی از یکی دوست‏داشتنی‏تر.
برای هر کدوم‏شون باید یه عمر انتظار بکشی.
اما ام‏سال بیش‏تر از همه،
دل‏م برای خوزستان تنگ می‏شه.
خوش به حال‏ت آسید محمد مهدی،
خوش به حالت میرحامد عزیز،
خوش‏به حالت آقا علیرضای راصد،
خوش به حال همه کسانی که ام‏سال چشم‏شون به هویزه و دوکوهه،
دهلاویه و فکه،
شلمچه و طلائیه،
شوش و دزفول و اندیمشک،
اروند و کرخه و دز
روشن می‏شه.
هیچ وقت ماکارونی شب آخر اردوگاه لشکر 10 اندیمشک رو یادم نمی‏ره،
و پیاده‏روی عصرگاهی دز رو،
و فلافل و سمبوسه محله عرب‏نشین پشت علی‏بن‏مهزیار،
و دعوای لب کارون،
و خبر خوب هویزه،
و سردار مسجدی.
...
****
اسفند فصل پروازه.
کاش به ما هم پروبالی بدن از جنس نور و ایمان.

حلال‏مون کنید.

یا علی