سلام

در این پست سعی می‏کنم روی نکات مطرح‏شده در مورد پست قبل صحبت کنم.
- - - - - -

1- «مسأله‏ای که نوشتید حال و هوای ذاتی این مدارج‏ه
ولی اتفاقی که اکنون در دانش‏گاه‏ها می‏افته
با این آب‏بستن به رشته‏ها و تدریس و تحقیق و دانشجوگرفتن فله‏ای؛
با رسالت واقعی این سطوح کلی فاصله داره.
»

چند دیدگاه می‏تونه وجود داشت باشه:
دیدگاه الف) شما به مؤسسه‏ای که قراره شما رو تعلیم بده
- چه علمی و چه مهارتی -
و به شما مدرک (اعتبارنامه) بده
اعتماد ندارید.
اصلاً همه هم اون اعتبارنامه رو قبول داشته باشن،
شما به خود مؤسسه اعتماد ندارید،
چه برسه به مدرک‏ش.
پس آدم نباید خودش رو سر کار بذاره.

دیدگاه ب) شما دنبال فرصت و امکاناتی هستید
برای مطالعه، رفع اشکال و تحقیق.
از آنجایی هم که هیچ چیز در دنیا کامل نیست،
هیچ مؤسسه‏ای هم تمامی اینها رو نمی‏تونه براتون تأمین کنه.
اما همین‏که مثلاً آدم تو ارشد
با یه نظام آموزشی کلاسیک
با یه سری درس رسمی آشنا می‏شه،
براشون تمرین، سمینار و پروژه آماده می‏کنه،
یکی دو بار میان ترم و پایان ترم ش رو می‏ده،
مجبور به تعریف پروژه می‏شه،
دنبال انجام‏ش می‏ره،
آماده دفاع می‏شه.
مقاله و کنفرانس می‏ره.
اصلاً همه اینها به‏کنار،
با یه شبکه اجتماعی پر از
استاد، دانش‏جو و فارغ‏التحصیل اون رشته آشنا می‏شه،
همه اینها ظرف دو سال.
این همون شانسی‏ه که آدم می‏تونه تو مقاطع زندگی‏ش پیدا کنه،
برای عمیق‏کردن دانسته‏های قبلی‏ش،
و سرکشیدن تو علم جدید،
و کسب مهارت کار آکادمیک،
و آشناشدن با یک شبکه اجتماعی این چنینی.
حالا اگه یکی دو تا از این اساتید
واقعاً استاد خوبی هم باشن،
اگه آدم یکی دو تا درس رو خوب باهاش ارتباط برقرار کنه،
اگه یکی دو تا رفیق به‏دردبخور پیدا کنه،
اگه یه پروژه پدر و مادر دار پیدا کنه
و خوب هم انجام‏ش بده،
و هزار اتفاق خوب دیگه
که باز هم نور علی نور.
اگر این دو سال رو می‏تونید جای مفیدتری بگذرونید
باز هم نباید خودتون رو سر کار بذارید.

دیدگاه پ) کس نخارد پشت من
جز ناخن انگشت من
بیش‏تر بار استفاده آدم در دانش‏گاه برعهده خودش‏ه،
و این در تحصیلات تکمیلی
به‏نظر من بیش‏تره.
فرض کنید دانش‏گاه در چند درصد سهم خودش کوتاهی کنه،
آدم می‏تونه با تلاش مضاعف
و ارتباط با دوستان و اساتید بقیه دانش‏گاه‏ها،
تا حدی ضعف‏های دانش‏گاه رو هم پوشش بده.
*

2- «بعدازدکتری می‏تواند
کلی مسئله جدید را شناسایی و حل کند
و گزارش آن را بگذارد تا بعدی‏ها بخوانند.
بعدی‏ها هم که یاد گرفتند می‏نویسند تا بعدی‏ها و ...
اگر برای مملکت آب نداشته باشد برای سیستم آموزشی که نان دارد.
»

این نگاه جالب سنتی است نسبت به تحصیلات تکمیلی.
اول باید دنبال مقصر گشت،
مقصر کیست؟
مشکل تدوین‏کنندگان دروس و ساختار دانش‏گاه؟
مشکل سازوکار استفاده از متخصصین و تحقیقات علمی؟
مشکل حلقه‏های واسط بین نیاز و محقق؟
ولی یک بار هم مقصر رو رها کنیم.
این رو بپرسیم که دانش‏جوی بی‏گناه چه‏قدر مقصره؟
بنده چند سال باید بشینم تو یزد
تا سیستم‏های فوق خفن دولتی و غیردولتی
یک پروژه کاربردی برام تعریف کنه؟
اگه شاگرد اول نبودم دل‏م نمی‏سوخت.
چلاق که نیستم.
وقتی می‏بینم همه دارن سر کارم می‏ذارن،
می‏رم یه پروژه تئوری برمی‏دارم؛
هم مهارت آکادمیک کسب کردم،
هم ازنظر علمی یه چیزی دست‏گیرم شده،
هم به‏موقع دفاع کردم.
برای همون مملکت آب‏دار هم با ارشد
احتمالاً مفیدتر از کارشناسی هستم.
**

یه کمی طولانی شد.
دو تا کامنت دیگه هم بود که جای بحث داره:
3- «این صحبت‏ها تنها مسیر پیش‏رفت
و خیلی خوب‏ه
درحقیقت کلی‏ه.
اما از کلیت مهم‏تر شناختن تعلیم!
برای چی؟ از کجا؟ به کجا؟ تصور؟ و ...
آن وقت‏ه که طرف تازه می‏فهمه که
باید اول یاد بگیره! چه‏طور یاد بگیره!
از کی یاد بگیره! و ...
مایه‏ی حرکت درست تصمیم و شناخت صحیح‏ه.
حالا یاد می‏گیریم یادگیری و مهارت را کنار هم داشته باشیم.
»

البته حقیر که کاملاً همه حرف رو نگرفتم،
ولی این پاسخ به ذهن‏م رسید
- که البته زیاد هم به این بحث مربوط نیست - :
«چنین شناختی پختگی عقلی لازم داره
که گمان می‏کنم در سنین چنین انتخاب‏هایی برای خیلی‏ها مقدور نباشه.
پیش‏نهاد عملی و مجرب جای‏گزین، داشتن استاد خوب‏ه.
استاد با دونستن مسیر درست و غلط
و شناخت شما
به‏تون می‏گه بری کفرستون درس بخونی
یا حوزه
یا بشینی خونه آش‏پزی کنی.
بعد که خودت عقل‏رس شدی می‏تونی تصمیم‏های مهم و درستی بگیری.
بعد هم که قاعدتاً خودت می‏شی راه‏نما برای بقیه.
به‏هرحال غرض این مجال خیلی سطح پایین‏تر از حرف شما بود.»
***

4- «کاش می‏شد از این مدرک استفاده کرد.
منظورم این‏ه که دولت از پول بیت‏المال این همه خرج ما می‏کنه
اما ما فقط از مدرک‏ش استفاده می‏کنیم
و نه از مطالبی که به‏واسطه اونها مدرک به‏مون دادن (یا گرفتیم)
»

«حرف حقی است.
این مشکل هم در تدوین‏کنندگان دروس
و ساختار دانش‏گاه وجود داره،
هم در سازوکار استفاده از متخصصین و تحقیقات علمی.
انگار این بین حلقه‏های واسط گم شده‏اند.»
عده‏ای هم با همین انگیزه می‏رن خارج
که ببین اونها چه‏طور از علوم و مهارت‏های دانش‏گاهی
برای رفع نیازهای واقعی استفاده می‏کنن.
شاید بشه تو کشور هم این فضا بیش‏تر به‏وجود بیاد.

+ پست مرتبط: مقاطع تحصیلی دانش‏گاه

یا علی