سلام

جناب پاپیروس کامنتی رو گذاشتند که برای من ارزش پست‏شدن رو داشت.
- - - - - -

«حاضرجوابی برنارد شاو:
روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت و گفت:
آقای شاو! وقتی من شما را می‏بینم فکر می‏کنم در اروپا قحطی افتاده است.
برنارد شاو هم سریع جواب می‏دهد: بله! من هم هر وقت شما را می‏بینم
فکر می‏کنم عامل این قحطی شما هستید!

روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید:
«شما برای چی می‏نویسید استاد؟»
برنارد شاو جواب داد: «برای یک لقمه نان».
نویسنده جوان برآشفت که: «متاسفم! برخلاف شما من برای فرهنگ می‏نویسم!»
و برنارد شاو گفت: «عیبی نداره پسرم
هرکدام از ما برای چیزی می‏نویسیم که نداریم!»
*

دوست دارم به‏درد بخورم...

یا علی

- - - - - -
+ یکی از بزرگ‏واران در کامنت خصوصی نگاشته‏اند که:
«می‏گفتید گوسفند و اسفند و ... را به‏راه می‏کردیم. حکماً منتظر شتر هستید!!! ... چرا فکر می‏کنید مفید نیستید...؟»
حقیر هم جواب داده‏ام که:
«مفیدبودن به وظایف و مسئولیت‏های آدم برمی‏گرده. همون‏طور که در مورد وب‏لاگ گفتم، تو این برهه حس می‏کنم کارهای واجب‏تری وجود دارن که این دنیای مجازی مانع تمرکز بر اونها شده. شاید نیاز به بازتعریف داشته باشم. توکل بر خدا...»

باز تعریف...