سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامت با کیست؟

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/16:: ساعت 10:1 عصر

سلام.

+ «ابوالادیان می‏گوید: من خدمت حضرت امام حسن عسکری(ع) می‏کردم و
نامه‏های آن حضرت را به شهرها می‏بردم.
در مرض موت، روزی من را طلب فرمود و چند نامه‏ای نوشت به مدائن تا آنها را برسانم.
سپس امام فرمود: پس از پانزده روز باز داخل سامره خواهی شد
و صدای گریه و شیون از خانه‏ی من خواهی شنید
و در آن موقع مشغول غسل‏دادن من خواهند بود.
ابوالادیان به امام عرض می‏کند: ای سید من،
هرگاه این واقعه دردناک روی دهد، امامت با کیست؟
فرمود: (1) هر که جواب نامه‏ی من را از تو طلب کند.
ابوالادیان می‏گوید: دوباره پرسیدم علامت دیگری به من بفرما.
امام فرمود: (2) هرکه بر من نماز گزارد.
ابوالادیان می‏گوید: باز هم علامت دیگری بگو تا بدانم.
امام می‏گوید: (3) هر که بگوید که در همیان چه چیز است او امام شماست...

 

چون جعفر به نماز ایستاد، طفلی گندمگون و پیچیده‏موی، گشاده‏دندانی مانند پاره‏ی ماه
بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت:
ای عمو پس بایست که من به نماز سزاوارترم.
رنگ جعفر دگرگون شد. عقب ایستاد.
سپس آن طفل پیش آمد و بر پدر نماز گزارد و آن جناب را در پهلوی امام علی النقی علیه السلام دفن کرد (2).

سپس رو به من آورد و فرمود:
جواب نامه‏ها را که با توست تسلیم کن (1).
من جواب نامه را به آن کودک دادم.

 

... عده‏ای از شیعیان از شهر قم رسیدند،
چون از وفات امام(ع) با خبر شدند، مردم به جعفر اشاره کردند.
چند تن از آن مردم نزد جعفر رفتند و از او پرسیدند:
بگو که نامه‏هایی که داریم از چه جماعتی است و مال‏ها چه مقدار است؟
جعفر گفت: ببینید مردم، از من علم غیب می‏خواهند!
در آن حال خادمی از جانب حضرت صاحب‏الامر(عج) ظاهر شد و از قول امام گفت:
ای مردم قم، با شما نامه‏هایی است از فلان و فلان
و همیانی (کیسه‏ای) که در آن هزار اشرفی است
که در آن ده اشرفی است با روکش طلا... (3)»

++ نغمه‏ی مرغ سحر نیز دعای فرج است...

+++ من که آن دیده ندارم که تو در دیده‏ام آیی          تو مگر دیده دهی تا رخ زیبات ببینم
     امشب افتاد عبورت ز کجا تا که بیایم              عکس صد قافله در خاک کف پات ببینم

++++ بی‏قراری انتظار ارزانی دل‏های عاشقی که
امشب طاق نصرت را در طاق ابروی یوسف زهرا دیده‏اند.

+++++ هرگاه نشانه‏ای گم شد، نشانه‏ای دیگر جایگزین آن می‏شود.

یا علی


شهادت امام عسکری(ع)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/16:: ساعت 1:56 صبح

سلام.

در مظلومیت حضرت عسکری -علیه السلام- شنیده‏‏ام که حتی مهلت زیارت خانه‏ی خدا را هم نداشته‏اند. چند جمله از زندگانی ایشان به نقل از اینجا و اینجا.
- - - - - -

+   دوران زندگی کوتاه امام حسن عسکری(ع) بر سه دوره‏ی مشخص تقسیم می‏گردد:
1- پنج سال در حجاز در شهر زادگاه خود در حضور و مراقبت پدر بزرگوارش.
2- شانزده سال در عراق قبل از دوران امامت و پیشوائی.
3- هفت سال دوران کوتاه و پربار امامت و زعامت در عراق.

++ امام (ع) از شش سال دوران اقامت‏اش، سه سال را در زندان گذرانید.
زندان‏بان آن حضرت، صالح بن وصیف، دو غلام ستم‏کار را بر امام گماشته بود،
تا بتواند آن حضرت را -به‏وسیله آن دو غلام- آزار بیشتری دهد.
اما آن دو غلام که خود از نزدیک ناظر حال و حرکات امام بودند
تحت تأثیر آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش‏رفتاری گراییده بودند.

+++ حضرت هادی(ع) و حضرت عسکری (ع)
هم از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شدید و ممنوع از ملاقات با مردم بودند
و هم امامان بزرگوار ما
-جز با یاران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی مادی و دینی خود به آنها مراجعه می‏نمودند-
کمتر معاشرت می کردند،
به جهت آن بود که دوران غیبت حضرت مهدی(عج) نزدیک بود 
و مردم می‏بایست کم‏کم بدان خو گیرند 
و جهت سیاسی و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص
که پرچم‏داران مرزهای مذهبی بودند
بخواهند 
و پیش‏آمدن دوران غیبت درنظر آنان عجیب نیاید.

++++ در زمان امام یازدهم تعلیمات عالیه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی
جنبش علمی خاصی  را تجدید کرد 
و فرهنگ شیعی -که تا آن زمان شناخته شده بود-
در رشته‏های دیگر نیز مانند فلسفه و کلام
باعث ظهور مردان بزرگی چون یعقوب بن اسحاق کندی،
که خود معاصر امام حسن عسکری بود و تحت تعلیمات آن امام،
گردید.

+++++ خلیفه پنج نفر از معتمدان و مخصوصان خود را با او همراه کرد.
یکی از ایشان نحریر خادم بود که از محرمان خاص خلیفه بود،
امر کرد ایشان را که پیوسته ملازم خانه آن حضرت باشند و بر احوال آن حضرت مطلع گردند.
و طبیبی را مقرر کرد که هر بامداد و پسین نزد آن حضرت برود و از احوال او آگاه شود...
و این کارها را برای  آن می‏کردند که آن زهری که به آن حضرت داده بودند
بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که
آن حضرت به مرگ خود از دنیا رفته.

پیوسته ایشان ملازم خانه آن حضرت بودند تا آنکه
بعد از گذشت چند روز از ماه ربیع الاول سال 260 ه.ق.
آن امام مظلوم در سن 29سالگی از دار فانی به سرای باقی رحلت نمود.

یا علی


تا نیاید مهدی(عج)...

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/15:: ساعت 9:51 صبح

سلام.

«آن روز که سهراب نوشت:
تا شقایق هست زندگی باید کرد،
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت.

این‏طور باید نوشت:
چه گل پیچک باشد چه گل یاس،
جای یک گل خالی‏ست.
تا نیاید مهدی(عج) زندگی دشوار است.»
 
مدت غیبت آقا امام زمان(عج) به 1170 سال رسید و ما؟!؟!؟!
دعا کن که امام زمان(عج) از من و شما راضی باشه»

و این متن ای‏میل جناب «مجید نجمی» بود که نمی‏شناسم‏اش.

یا علی


برگشتیم

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/14:: ساعت 11:46 صبح

سلام.

1- از مشهد برگشتیم.
خدا رو شکر.

یکی از نکات جالب این بود که
ما شش‏تا بودیم و سونی-اریکسون هم شش‏تا!

نکته‏ی دیگه اینکه به‏دلیل آلرژی اخیر من به امیرکبیر،
50% هم‏سفران امیرکبیری بودند!

2- یکی امروز به‏ام گفت
دعا کن فلان کار مثل وب‏لاگ تو نشه؛
منظورش نفسانی بود.

3- خدا این ده روز رو بخیر بگذرونه.

یا علی


شمّ و منطق

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/12:: ساعت 12:0 صبح

سلام.

این رو تهران نوشتم و گذاشته بودم تو نوبت. حالا امروز از اینترنت حرم آپ‏اش می‏کنم. برای اینکه بدونید یاد همه هستم.
- - - - - -

هرچی آدم پخته‏تر می‏شه
بیشتر می‏تونه شمّی عمل کنه تا منطقی.
البته هیچ وقت نباید از وساوس نفس اماره خود رو در امان دونست.

اما این برای آدم خام واقعاً خطره.

دقیقاً هم مشکل اینجاست که هیج‏وقت آدم نمی‏تونه بگه که کاملاً پخته شده،
اصلاً یکی از راه‏های وسوسه شیطون هم دادن اعتماد به‏نفس زیادی به آدم‏ه.
فکر کنم بیشتر تصادف‏ها رو آدم‏های باتحربه باعث می‏شن.

اما نکته‏ای که هست اینکه
اگه یه آدمی که سرش به تن‏اش می‏ارزه
بدون منطق خیلی قوی به‏مون گفت چنین و چنان،
یهو داغ نکنیم و به‏اش پشت کنیم.
شاید اون داره تو خشت خام چیزهای خفن می‏بینه.

یا علی

- - - - - -
دعا کنید از این 24 ساعت باقی‏مونده از حرم آقا استفاده کنم و هی نشینم پشت نت!

راستی یادم افتاد پست قبلی رو واسه چی نوشته بودم؛ برای حلالیت. حالا حلال کنید دیگه.


کی می‏دونه چه خبره؟

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/10:: ساعت 8:55 عصر

سلام.

نگران نباشید از اینکه نمی‏دونید اینجا چه خبره؛
واقعیت‏اش این‏ه که من هم نمی‏دونم داره چه بلایی سرم می‏آد و چه‏کار دارم می‏کنم.

داریم می‏ریم پابوس آقا.

کوچک‏تر که بودم
شاید روح بزرگ‏تری داشتم از امروز.
مسافرت که می‏خواستم برم چه‏کار می‏کرد حضرت دل،
سر جاش بند نمی‏شد.
به‏خصوص جهادی که نگو،
تا روزها قبل و بعد هوایی بود.

یادم‏ه دائی می‏گفت که وقتی بعد جنگ رفته‏بود دوکوهه
تا یه ماه تو لک بود،
تو حیاط می‏شست و در و دیوار رو نگاه می‏کرد.

الآن که داریم می‏ریم مشهد انگار نه انگار.
کاش برم پیش آقا دل‏ام بمونه همون‏جا.
برم به‏اش بگم چه‏قدر همه‏جام درد می‏کنه.
به‏اش بگم که از دست خودم کلافه‏ام.

هنوز جای دفاع درد می‏کنه!
قراره تا چند روز دیگه کلی سرچ کنم و مقاله بخونم خیر سرم
تا موضوع اصلاح بشه.
گزارش هم رو هواست،
جهادی هم،
مقاله‏ای که قرار بود از-سون-از-پاسیبل ریوایز بشه هم،
کتاب هم،
مطلبی که دوست داشتم برای نشریه دوست عزیزی بنویسم هم،
و هزار «هم» دیگه.

حالا چرا همه یه همچین شبی باید باشه؟
آی دونت نو.

میون کلام‏ام، این شعر رو بخونید که دوست بزرگ‏واری تو فیس‏بوک برام گذاشته:
«بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب
که باغ‏ها همه بیدار و بارور گردند
بخوان دوباره بخوان تا کبوتران سپید
به آشیانه‏ی خونین دوباره برگردند
ز خشکسال چه ترسی؟ که سد بسی بستند
نه در برابر آب
که در برابر نور
و در برابر آواز و در برابر شور
تو خامشی که بخواند؟
تو می‏روی که بماند؟
که بر نهال‏ک بی‏برگ ما ترانه بخواند؟
زمین تهی‏ست ز رندان
همین تویی تنها
که عاشقانه‏ترین نغمه را دوباره بخوانی
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی»

علمای ادب نظر بدهند که این برای امام زمان -جان‏ام به‏قربان‏اش- نیست؟

خوب،
خودم هم نفهمیدم که چی؟
فقط همین رو بگم که نگران نباشید از اینکه شاید سر در نمی‏آرید که اینجا چه خبره؛
ما هم نمی‏فهمیم چه خبره.
اگه شما فهمیدید بفرمایید چه خبره.

یا علی


نحوه‏ی اتصال

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/10:: ساعت 12:0 صبح

سلام.

به‏قول بهزاد،
بعضی آدم‏ها مثل ADSL یا اتصال ازطریق شبکه
همیشه ارتباط‏‏شون با خدا وصل‏ه.

بعضی هم مثل مودم 56K
فقط گاهی وصل‏اند، آن هم به کندی.
و از ترس پول تلفن و هزینه‏ی Dial-up
سریع هم قطع می‏شن.

یا علی


نمایش عمومی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/9:: ساعت 12:0 صبح

سلام.

* نمی‏دونم نشون‏دادن قیافه خانم‏هایی که
تو یه مراسم مذهبی عمومی شرکت کرده‏اند
به شکل درشت و با تأمل
تو تلویزیون چه توجیهی داره.

خوب، اصلاً پرده و فاصله بین مردونه و زنونه رو بردارید دیگه.
اگه پرده و فاصله‏ای تو مجلس هست،
دوربین چرا هرجا دل‏اش می‏خواد باید بره؟

1- یه برنامه شبکه قرآن یا آموزش داشت با موضوع دینی؛
چندتا آقا و دوتا خانم محجبه، همگی جوان.
خودشون جوری نشسته بودند و رعایت می‏کردند که
زیاد یا اصلاً به‏هم نگاه نکنند و فقط حرف و فکر تبادل بشه
(برخلاف برنامه‏های دیگه‏ی تلویزیون).
حالا دوربین زوم کرده‏بود رو دماغ خانمه و تکون هم نمی‏خورد!

البته به‏نظر این زیاد مشکل نداره؛
چون این خانم‏ها اصلاً خودشون خودشون رو تو این موقعیت قرار داده‏بودند.

2- تو یکی از صحبت‏ها آقا دوربین رو خانم‏ها می‏چرخید،
بعضی‏ها خودشون رو پشت عکس قایم کرده‏بودند
و بعضی چادر رو صورت‏شون انداخته بودند.

یا تو این جلسه‏های سخن‏رانی که شبکه سه صبح‏ها ساعت 6 نشون می‏ده؛
خانم‏ه پشت‏اش رو کرده‏بود به جلسه که دوربین فیلم‏اش رو نگیره.

** متأسفانه شاید ما خودمون زیاد رعایت نگاه‏مون رو نکنیم،
(که با این وجود هیچ‏وقت هم نمی‏ریم پشت پرده‏ی زنونه هیئت رو دید بزنیم)
ولی می‏پرسم نمایش عمومی نباید از رفتارهای شخصی ما مبادی آداب‏تر باشه؟

یا علی


دو ماه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/8:: ساعت 5:0 عصر

سلام.

آخرین مطلب محرم و صفر ام‏سال؛
- - - - - -

+ شام غریبان حضرت رضا(ع) بود.
سید ابراهیم از اتاق آمد بیرون.
داشت برای دوست‏اش -با همان لحن لوطی و صدای بلند همیشگی- تعریف می‏کرد که
از حاج آقا پرسیدم از کجا بفهمیم آقا امام حسین(ع)
دو ماه لباس سیاه پوشیدن‏مان رو قبول کردن.
حاج آقای حق‏شناس(ره) جواب‏اش داده‏بودند که
همین که توفیق داشتید در این دو ماه این لباس رو بپوشید
یعنی آقا(ع) قبول کردن ازتون...

++ جناب مداح جان‏باز این‏گونه پیام‏ک فرموده‏اند:

من با لباس مشکی‏تان خو گرفته‏ام             از طینت پلید خودم رو گرفته‏ام
بهر غبارروبی فرش عزای‏تان                  در این دو ماه از مژه جارو گرفته‏ام
هر سال‏ه مزد نوکری‏ام آخر صفر              از دست مادر دست‏به‏پهلو گرفته‏ام

یا حسین شهید

- - - - - -
+ آخرین بازبینی؛ جمعه 9 اسفند 87؛ 3:52 عصر


لینک‏های محرمی 2

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/8:: ساعت 9:51 صبح

سلام.

ماه صفر رفت (یعنی تا چند ساعت دیگه داره می‏ره)، اما امیدواریم توسل و توجه ما به حضرت حسین(ع) و اهل بیت(ع) از دست‏مون نره. به‏قول بزرگ‏واری ماییم که داریم می‏ریم، وگرنه ماه صفر که هزار سال دیگه هم می‏آد و می‏ره. آخرین سری لینک‏های محرمی رو ببینید.
- - - - - -

1- جناب «م.حجت» چند پستی از کتاب
«حسین(ع) عقل سرخ» آقای رحیم‏پور ازغدی
آورده‏اند که خواندنی است.

+ آیا فرقان محصول تقوی را داریم؟
++ آیا تاریخ مصرف احکام الهی گذشته و زمان عوض شده؟
+++ عکس‏العمل امام حسین(ع) در زمان معاویه
++++ من کاری بالاتر از جهاد با تو نمی‏شناسم...

 

2- وب‏لاگ حاج آقا رمضانی (یا حاج آقای آینده)
این روزها بسیار فعال بود.

+ و چه سخت است دوربودن از کسی که
هم پدر است و هم پیمبر و هم دل و هم دل‏بر...
++ ... صبرش به صبر آموخت که چگونه صبوری کند. 

 

3- اما درباره‏ی حضرت رضا(ع)

  

+ ... کوچه‏های خراسان تو را می‏شناسند
(خدا آقای امین‏پور را هم رحمت کناد)

++ جسد او را اشتباهاً به مشهد بردند

+++ خواب یک صحن کبوتر دیدم...

++++ اما اگر دنبال مطلب تحلیلی هستید، پست حاج محسن عزیز را ببینید.

«... منصور به حاکم مدینه دستور داده‏بود که هر کسی را
که حضرت صادق(ع) به عنوان وصی خود معرفی کرد،‌
سرضرب گردن بزنند.

وصیت‏نامه‏ی حضرت صادق(ع) هم در عین زیرکی بود.
وصی اول خود را منصور قرار داده‏بودند.
دومی را حاکم مدینه!
(به گمان‏ام) سومی را یکی از فرزندان خود که سلامت جسمی نداشت.
(به گمان‏ام) چهارمی را یکی از همسران خود.
(به گمان‏ام) پنجمی بود که حضرت کاظم(ع) بود.
...

اگر کشتار کربلا (طف)،
باعث شد که حصر شدید سیاسی/فرهنگی هوشمندانه‌ی معاویه و امویان،
بر اهل بیت(ع) شکسته شود و اهل بیت(ع) به جامعه‏ی اسلامی بازگردند،
(با استراتژی عجیب و ستودنی حضرت سجاد -که جانم به‏قربان‏اش-)

کشتار فخ،
بهانه‌ی بدی به دست حکومت داد و
موجب حصر ائمه(ع) شد و آن ها را در رده‌ی شورشیان رسمی قلمداد کرد.
حصری که احتمالاً تا آخرین ائمه‌ی ما ادامه پیدا کرده‏است.
...

او توان محصورکردن حضرت رضا(ع) را نداشت.
بهانه‌ای برای برخورد نداشت.
تنها راه، حصر محترمانه‌ای بود که تحت عنوان ولایت‏عهدی به حضرت(ع) تحمیل شد.

مامون با این کار،
احتمالاً چند مشکل‏اش را با هم حل کرد.

هر چند، نتوانست جلوی آن انوار خیره‌کننده‌ی رضوی را بگیرد و
آن چشمه‌سار جاری و بی‌انتهای نور را کم‏سو کند و
این سیل معرفت را با بیلی از خاک وجود تیره‌ی خود، متوقف کند...»

+++++ من هم نکته‏ای جان‏سوز بگویم که ظاهراً
حضرت رضا(ع) فقط چند ساعت بعد از مسموم‏شدن زنده‏بودند...

++++++ قسمت اول اینجا

یا حسین شهید

- - - - - -
با تشکر از محمدعلی آقای صائب که در ایام مختلف برای‏مان تصاویر زیبا می‏فرستند و ما هم ازشون (سوء)استفاده می‏کنیم.

== آخرین بازبینی: پنج‏شنبه 8 اسفند 87؛ 11:20 شب


<      1   2   3   4   5   >>   >


بازدید امروز: 45 ، بازدید دیروز: 28 ، کل بازدیدها: 470296

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ