سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کی میریم خونه تکونی؟

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/12/25:: ساعت 11:37 صبح

سلام.

یه پست کلاسیک؛

من هم دارم میرم،
فردا،
یزد، کرمان، بم، ریگان، محمدآباد، رحمت آباد،
ریگان، بم، کرمان، یزد، تهران، مشهد، تهران.

کاش یه دقیقه هم می رفتیم تو خودمون؛
اونجایی که قلبمون نشسته منتظرمون.
کاش بریم خونه تکونی.

یا مقلب القلوب

یا علی


یا صاحب الزمان

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/12/21:: ساعت 8:38 صبح

سلام.

1- یه دعای قشنگ:
خدایا چنان کن سرانجام کار      تو خشنود باشی و ما رستگار
از بین هزارتا چیزی که تو عمرم شنیدم،
نمی دونم چرا آخر نمازهام دوست دارم این رو بگم.

 

2- هرچقدر مقاومت کنی
بهار میاد و بساط تنبلیت رو جمع می کنه.
می خوای تکون نخوری؟ هان!
دیگه وقتشه.
دستتو بده به باد...
یا علی یادت نره.

 یا مقلب القلوب و الاحوال

 

3- نغمه مرغ سحر نیز دعای فرج است.
یا صاحب الزمان، ادرکنا


چنانچه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/12/17:: ساعت 12:27 صبح

سلام.

 

از خطبه امام حسن مجتبی(ع) پس از سخنان معاویه در کوفه (بعد از صلح):

«و به خدا سوگند یاد می‌کنم،
چنان‌چه پس از رحلت رسول خدا(ص)
مردم با پدرم بیعت می‌کردند،
آسمان، باران [رحمت] خود را بر ایشان می‌بارید
و زمین، برکات خود را می‌داد. و [دیگر] تو [ای معاویه!] در آن طمع نمی‌کردی.

 

 پس چون از معدن [و جایگاه اصلی] خود بیرون شد،
قریش در آن به کشمکش پرداختند
و آزادشده‌ها و فرزندان آزادشده‌ها؛ تو و یارانت، در آن طمع کردید.

 

 با این که رسول خدا(ص) فرموده بود،
هیچ امتی کار خود را به کسی که بین‌شان داناتر از او باشد، نسپرد
مگر آن‌که امورشان در فرومایگی [و تباهی] افتد تا برگردند.»

یا حسین

- - - - - - -
پ. ن.
اگر دلتان خواست
هرچه درباره حضرت رسول(ص)، امام مجتبی(ع)، امام رضا(ع)، امام حسین(ع)، امام زمان(عج) و غیر آن در ذهنتان بود برای این حقیر بنویسید.
تشکر

پ.ن. 2
جناب علی آقا قبل از اخذ مدرک کارشناسی ارشدشون فرموده اند:
1- «چرا ما کمتر به حضرت رسول(ص) توجه میکنیم (شاید خودم اینطور باشم)
و تو کمک خواستن هامون فکر میکنم بیشتر به ائمه (علیهم السلام )متوسل میشیم»
2- «چرا امر به این مهمی:
اهل بیت عصمت و طهارت و لزوم تبعیت از این بزرگواران صریحا در قران ذکر نشد
تا مسلمانان اینقدر به اشتباه نیوفتند و شیعه و سنی از بین بره...»

عرض کنم که راست و حسینیش معطلتون نکنم، من این چیزها رو درست و حسابی بلد نیستم؛
فقط چندتا نکته که ان شاء الله مفید بیفته:

1- ایمان، احترام، حمایت، یاری و اطاعت از رسول خدا(ص) در کنار تبعیت از قرآن جزء دین و مایه رستگاری است:

الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ ...
همانها که از فرستاده [خدا]، پیامبر (امّى‏) پیروى مى‏کنند؛

یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ
آنها را به معروف دستور مى‏دهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیار پاکیزه را براى آنها حلال مى‏شمرد، و ناپاکیها را تحریم مى کند؛ و بارهاى سنگین‏، و زنجیرهایى را که بر آنها بود، [از دوش و گردنشان‏] بر مى‏دارد،

فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ
أُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (157) اعراف
پس کسانى که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نورى که با او نازل شده پیروى نمودند، آنان رستگارانند.

2- شاید مهمترین اشتباه شیطان هم همین بود که احترام به حضرت آدم(ع) رو قبول نکرد، ولی حاضر بود هزارسال به خدا سجده کنه. در قرآن اصل همه چیزی که برای سعادت ما لازمه آمده و ازجمله تبعیت از کلام و سنت پیغمبر(ص)ه.
سوال درست تر اینه که بپرسیم «آیا امر به این مهمی در قرآن و کلام و سنت پیامبر(ص) آمده یا نه؟»

3- چند آیه کلیدی در این باره: 55 مائده، 33 احزاب، 3 مائده و 59 نساء.
خوبه یه دور سرسری هم که شده خطبه غدیر رو مرور کنیم.
http://www.missagh.org/ghadir/khotbeh_ghadir.htm

یا علی


شاید ...

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/12/15:: ساعت 11:19 صبح

سلام.

شاید کسی رو که ما به عنوان «آقا بزرگ» می شناسیمش
خودش رو «آقا جون» بدونه...

یا حسین


امان از غزه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/12/13:: ساعت 12:52 عصر

سلام.

دل ما هم از فجایع غزه خون است. این هم قسمت هایی از پیام آقا:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

امت بزرگ اسلام، ملت عزیز ایران

حوادث خونین غزه در این روزها چنان فجیع و دردناک است که نمی توان غم سنگین ناشی از آن را با زبان و قلم ، بیان کرد...

مدعیان تمدن و انسان دوستی با وقاحت تمام، این فاجعه عظیم انسانی را خونسردانه و بی تفاوت تماشا می کنند و حتی برخی با بیشرمی از آن ابراز خشنودی می نمایند.

سکوت دنیای اسلام در برابر این تعدی کم نظیر به هیچ رو پذیرفته نیست.
...
و این تصادف و اتفاق نیست که همزمان با این جنایتهای نظامی،

در گوشه دیگر از جغرافیای زیر سیطره ی استکبار،

برترین مقدسات اسلامی دستخوش تعرض می شود

و قلمهای پلید و سیاستهای شیطانی حامی آنها،

ساحت مقدس حضرت رحمه للعالمین را که همه ی بشریت وامدار پیام الهی او وذات مقدس اوست،

مورد هتک و اهانت قرار می دهند،

آری این اسلام عزیز است که

با پیام رهائی بخش و ظلم ستیز خود و با برانگیختن روح کرامت و عزت در انسانها و ملتها،

مستکبران را به وحشت انداخته

و اتش کینه ی ملتهای مسلمان را در دل آنان مشتعل ساخته است

و حرکات انان را دیوانه وار کرده است .

... فانتقمنا من الذین اجرموا و کان حقا علینا نصر المومنین.

اینجانب به مردم غزه ، به مردان وزنان مظلوم و مقاوم ، به کودکان معصوم و غنچه ها ی پرپر شده درود میفرستم وصبر و فرج و پیروزی انان را از خدا مسئلت می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله، سید علی خامنه ای، 1386/12/12

 

یا حسین


زندگی دنیا

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/12/8:: ساعت 10:17 صبح

سلام.

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا:

بدانید زندگى دنیا تنها

 1- لَعِبٌ

بازى

2- وَ لَهْوٌ

و سرگرمى

3- وَزِینَةٌ

و تجمّل پرستى

4- وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ

و فخرفروشى در میان شما

5و6- وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ

 و افزون طلبى در اموال و فرزندان است‏،

 

کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا

همانند بارانى که محصولش کشاورزان را در شگفتى فرو مى‏برد، سپس خشک مى‏شود بگونه‏اى که آن را زردرنگ مى‏بینى‏؛ سپس تبدیل به کاه مى‏شود!

 

وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ

 و در آخرت‏، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى‏؛

 

وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ «20 حدید»

و [به هر حال‏] زندگى دنیا چیزى جز متاع فریب نیست‏!

 

 این آیه را از حاج مرتضی تهرانی تو محرم امسال یاد گرفتم. خدا خیرشون بده. تفسیرش رو هم ببینید جالبه.

من که فکر کنم تو زندگی دنیا تو مرحله «لعب» باشم. بهر حال همش حطامه رفیق!

یا حسین

پنج صفت مداد

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/12/3:: ساعت 11:1 عصر

سلام.

یه مطلب جالب از گروه اینترنتی وصال از طرف آقای علیرضا طالب لو؛

امیدوارم نقل این مطلب مشکل نداشته باشه:

به نام خدا

“پدر بزرگ، درباره چه می نویسید؟”
”درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم، مدادی است که با آن می
نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی، مثل این مداد بشوی.”
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید:
اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام
پدر بزرگ گفت: “بستگی دارد چطور به آن نگاه کنی، در این مداد پنج صفت هست
که اگر به دستشان بیاوری ، برای تمام عمرت با دنیا به آرامش می رسی !
صفت اول: می توانی کارهای بزرگ کنی، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی
وجود دارد
که هر حرکت تو را هدایت می کند. اسم این دست خداست، او همیشه
باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد.
صفت دوم: باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده
کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تیز تر می
شود (و اثری که از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر) پس بدان که
باید رنج هایی را تحمل کنی، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی.
صفت سوم: مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه، از پاک کن
استفاده کنیم. بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدی نیست، در واقع برای
اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری، مهم است.
صفت چهارم: چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل
چوب است. پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.
و سر انجام پنجمین صفت مداد: همیشه اثری از خود به جا می گذارد. پس بدان
هر کار در زندگی ات می کنی، ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کار
می کنی، هشیار باشی وبدانی چه می کنی”

یا حسین


مدد

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/11/28:: ساعت 9:36 عصر

سلام،

از دست تأخیرهای مکررم در همه قرارها شاکیم.

ای خدا! مدد...

یا حسین

- - - - -

پ.ن.
سلام مجدد. "محمدامین" تو کامنت "انتظار و انصاف" حرف خوبی زده بود: «مدیریتی» فکر و برخورد کردن.
وقتی کارهات پراکنده است، فکر می کنی کارهات زیاده. بعد بجای اینکه انجامشون بدی مدیریتشون می کنی!
آن هم با ابزارهایی که لزوماً خوب نیستند؛ می دونی، خوب چون وقت و انرژی کافی برای استفاده از ابزارهای درست نداری.
این هم شد بهانه اش.

راه حل: کارهات رو امر واحد بکنی... ای خدا!


انتظار و انصاف

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/11/25:: ساعت 1:36 عصر
سلام،
وقتی در جایگاه خاصی قرار می گیری،
از «دیگران» انتظارات دیگری نسبت به سابق داری؛
حتی اگر قبلاً خودت آن جور رفتار نکرده باشی.

جنبه خوب این قضیه آنجاست که
با هدایت درست «دیگران» بتوانی آنها را رشد دهی؛
درعین حال که کار تحت مسئولیتت هم خوب انجام میشه.

نکته ای هم که باید مد نظر بگیری آن است که
انصاف را فراموش نکنی؛
که از «دیگران» کار مالایطاق(!) بخواهی.
یا حسین

موضع

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/11/23:: ساعت 10:48 صبح

سلام،

22 بهمن امسال هم گذشت
و ما ماندیم با توشه‌ای که از
آن گرفتیم.

شاید در یک جمله بتونم بگم
امسال یاد گرفتم انقلاب جدی
است؛

هم پیروزی‌اش جدی بوده و هم حفظش.

هم باید وضع موجود را قدر دانست و حرمتش را حفظ کرد؛

و هم باید به آن قناعت نکرد و سعی بر تحولش داشت.

امسال یادم دادند که مرد باشم بر آرمان‌ها؛

هرچند نمی‌دانم مردانگی چیست.

ولی می‌دانم که با تحجر متفاوت است.

شاید یکی از علامت‌هایش تنها ماندن و جدا شدن
از به‌ظاهر
دوستان باشد به‌خاطر آرمان‌ها.

یا اینکه حق را بپذیری حتی اگر به ضررت باشد؛

و یا آنکه قبلاً آن را چیز دیگری می‌دانستی.

انقلاب اکنون یکی از شئون زندگی ماست؛

بی‌تفاوتی نسبت به آن هم یک موضع است.

باور کنیم که هیچ موضعی بی‌اثر نیست.

یا حسین


   1   2   3      >


بازدید امروز: 69 ، بازدید دیروز: 124 ، کل بازدیدها: 470712

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ