به نام خدا
سلام
هم نظر مدير وبلاگ درسته، و هم نظر آقاي محمد. به چند دليل:
1- قرآني: حضرت محمد حقيقت محمديه و عقل اول هستند. و حقيقت محمديه ي به معناي حقيقت عالم است. يعني اينکه ايشان عالم را در خود دارند ، اما نه به نحو حلولي( کاملا مربوط به فلسفه ي اسلامي و عرفان اسلامي است) و امامان خليفه ي ايشان و تنها فرقشان با حضرت اين است كه وحي را دريافت نمي كردند. پس امامان نيز واجد عالمند. پس ايشان نيز عقلند( مطمئنا منظور از عقل، عقل ابزار انگار غربي ها نيست كه تو مدرنيته علم شد. بلكه منظور از عقل ، العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان است. يعني عقلي كه آدم رو به خدا مي رسونه)
حالا وقتي كه ايشان عقلند، پس معصومند و گناه نمي كنند و خطا نمي كنند و اشتباه نمي كنند و ترك اولي نمي كنند و درست تشخيص مي دهند و در يك كلام عين عقل هستند.
اما يه نكته ي ظريفي در اين ميان است و آن اينكه ايشان مادامي كه به منبع الهي چنگ زده اند ، اين صفات رو دارند ، هر چند كه همواره به اين منبع چنگ زده اند. اما امكان( به معناي امكان ذاتي فلسفي / و حتي امكان استعدادي وجودي) دارد ايشان به حكم انسان بودنشان از منبع الهي دور شوند، چون بالاخره ايشان هم انسان هستند ، نه ملك. ( به خاطر همين هم خدا در سوره ي ضحي يه جوري با پيامبر صحبت مي كنه كه آدم احساس مي كنه ، كه نبي يه انسان معمولي هستند مانند ما.)
پس نتيجه اينكه مدير وبلاگ به جنبه ي حقيقت محمديه و عصمت توجه كردند و آقاي محمد به جنبه ي انساني و بشري نبي، و هر دو هم درست است ولي از دوحيث
2- از نظر روايي هم خيلي روايت وجود دارد كه وسائل الشيعه و التوحيد شيخ صدوق، ثقه ترين هستند( من الان حضور ذهن ندارم آدرس بدم.)
التماس دعا