سلام
خيلي ممونم از جوابي كه داديد. منظور پدر بنده اينه كه در هر روز وقايع اون روز رو يادداشت كنيم حتي جزئي ترين موارد(مثلا كرايه تاكسي اي كه سوار شديم، يا خريدي كه كرديم حتي كمترينش كه ميتونه يه آبميوه باشه و ...) البته در كنارش خاطرات و احساساتي كه در اون روز برامون پيش اومده رو هم ميشه بهش اضافه کرد.
نميدونم شنيديد يا ديديد كه رئيس مجلس در دوره هاي اول و دوم (همزمان با جنگ) آقاي ... تمام خاطرات روزانه اش رو نوشته و جديداً هم اونا رو با عناوين خاصي در هر سال چاپ كرده، يعني هر سال يك كتاب و با يک عنوان! خوب اين كار خيلي راحت نيست و دور انديشي رو هم مي طلبه البته اينو عنوان كردم فقط صرفا به خاطر تقريبا ميشه گفت ابتكار عمله ايشون و گرنه حالا شايد همه مطالب گفته شده هم درست نباشه!!...
بگذريم. يه كاري هم كه ميشه كرد براي همين خاطرات روزانه اينه كه به جاي نوشتن توي دفترچه و يا سررسيد اونو توي مايكروسافت ورد تايپ كرد، در ضمن الان هم كه همه يه موبايله دوربين دار تو جيباشون دارن ميشه اگه از چيزه جالبي توي اون روز عكس انداختيم به صفحه خاطراتمون منتقل كنيم. كه اين كار رو با وبلاگ به نظرم نميشه كرد، به خاطر محدوديت هايي که آدم از بابت نوشتن داره که شايد نخواد تمام حرفها و وقايع روزش رو در معرض خوندن عموم قرار بده. البته وبلاگ هم محسنات زيادي داره كه به نظر مياد بيشتر جنبه فرهنگي، اعتقادي و در کل تربيتي داره و اگر کسي مثل شما بتونه در اين امر موفق باشه، خيلي باارزشه .
با تشکر
التماس دعا
يعني منظور اين بزرگوار از نوشتن، نوشتن چه مطالبيه؟
نوشتن چه مطالبي ميتونه به ما كمك كنه؟
اگه يكمي توضيح بدين ممنون ميشم، تا حالا چنين نصيحتي نشنيده بودم. تنها، هميشه موقع تحويل سال كه ميشه پدرم به همه ما يه سررسيد هديه ميدن و توصيه شديد ميكنن كه هر روز وقايع اون روز و خاطرات رو در اون يادداشت كنيد.
يعني منظور ايشون هم همين بوده؟
ببخشيد،لطف ميكنيد اگه جواب بدين
متشكرم
سلام. باز هم استفاده برديم.
چه قدر خوبه آدم با خودش رو راست باشه و با خداي خودش راحت و مودب.
الهم الرزقناهما...
1.به نظرم قرار نيست عقل و دل دو چيز رو بگن. يعني هرچقدر آدم رشديافته تر باشه و حقايق براش روشن تر شده باشن عقل و دلش به يك چيز گواهي ميدن. در واقع ميشه گفت هركدوم پنجره اي هستند به حقيقت كه وقتي تو حقيقت رو كامل درك كرده باشي و توش واقع باشي ديگه فرقي نميكنه از چه پنجره اي نگاش كني چون از همه زوايا اون رو ديده اي و ديگه تغيير زاويه نگاهت به تغيير نگرش منجر نميشه.
2.بحث استخاره كه فرمودين به نظر حقير بسيار پيچيده مياد. منكه هميشه نمي تونم احساس كنم دلم آينه تجلي خواست الهي شده حتي بعد از يه نماز دو ركعتي با اخلاص كامل و دعاي استخاره. و انقدر با عالم معنا فاصله دارم كه ترجيح ميدم اين طلب خير رو جور ديگري انجام بدم. البته منهم قبلا همينجوري بودم ولي يكسري مسايل باعث شد كه خيلي از اين موضوع بترسم. من به جاي استخاره اين مدلي معمولا از خدا ميخوام راه درست رو جلوي پام بذاره، اما نه به شكل الهامي. ازش ميخوام اشتباهات من رو حتي در تصميم گيري و عمل و... ختم به خير كنه يا جلوي اتفاقش رو بگيره. ايني كه من گفتم تقريبا مثل فرمايش شماست با اين تفاوت كه لزوما آدم فكر نكه اوني كه ميخواد انجام بده به دلش افتاده و بهش الهام شده. حتي اگر كار اشتباهي كرده باشي هم، وقتي نيت الهي داري مي توني به پشتيباني خدا و تغيير مسير اشتباهت اميدوار باشي.
3.با مطلبتون در مورد نوشتن كاملا موافقم. و نوشتن رو هميشه دوست داشته ام!
موفق باشيد.