• وبلاگ : سلام
  • يادداشت : هرچه مي‏خواهي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رهسپار 
    قبول دارم.
    اينكه رو اين مسئله حساسيت خاصي نشان دادم، برميگرده به آيه 28و29 سوره اعراف. ديده ام خيلي ها در سايه شرع، و البته بهتره بگم در سايه كلاهي از جنس شرع(!) به زشت كاريهايي دست مي زنند كه گرچه مغاير عقل و معرفت و فطرت و انسانيته، در ظاهر ميشه تو ظاهري موجه از دين توجيهش كرد. به گمانم در اينگونه مواقع كه براي كار ضد اخلاقي راه حلي ديني ميشه پيدا كرد، تعطيل نكردن عقل تنها مانع بروز زشت كاري و گناهه.
    آيه مي فرمايد: و اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا عليها ابائنا والله امرنا بها قل ان الله لايامر بالفحشائ اتقولون علي الله مالا تعلمون؟قل امر ربي بالقسط...
    البته نمي دونم اينكه بعضي كارهاي ضداخلاقي رو هنوز ميشه با ظاهري از شرع انجام داد، بايد گناه كه دانست؟...

    پاسخ

    سلام. آيات جالبي بود، تشكر. بنده بي‏تقصرم، كارهاي ضداخلاقي لابد گناه است ديگه، و اگر تحت پوشش شرع باشد كه ديگر خيلي گناه است، چون علاوه بر كار ضداخلاقي، ازبين بردن كارايي شرع هم هست. داري يك مرام رو خدشه‏دار مي‏كني. مثل بدعت‏هايي كه به دين مي‏چسبند كه از هزار گناه بدترند. البته حقير مرجع نيستم. يا علي

    سلام

    باز هم دارم ناپرهيزي ميكنم تو اينهمه گرفتاري و اومدم وبلاگ گردي!

    اينكه فرمودين عقل به غيب دسترسي نداره و بايد از شرع مدد بگيره كاملا درسته. مثلا ما در مورد اون دنيا نمي تونيم با عقل به نتيجه قطعي برسيم و بفهميم دقيقا اونجا چه جوريه. بايد يه كسي كه با غيب در ارتباطه بياد و برامون تبيين كنه.

    اما اينكه بفهميم كه اون دنيايي هست كار عقله نه شرع. يعني با عقلمونه كه مي فهميم اينكه پيامبري اومده و گفته جهان حساب و كتاب داره و دنياي ديگري هست درسته و اصلا بايد هم چنين چيزي باشه. پس يه چيزايي هم هست كه كار عقله نه شرع! مثلا تا عقل قبول نكنه كه يه بنده خدايي پيامبره، هرچقدر هم اون قسم و آيه بخوره كه راست ميگه آدم قبول نمي كنه.

    حالا كار ما اينه كه تو مسايلي كه عقل و معرفت ما بهش راه داره، اون رو كامل كنار نگذاريم. اگر در بعضي از اين زمينه ها گفته شرع با چيزيكه عقل و معرفت ميگه در تناقض بود، نميشه به اين راحتي ها عقل رو مردود دونست. شايد شرعي كه دست ما رسيده به شكل درستش نرسيده ، شايد...

    مردود دونستن عقل تو اين مسائل ساده ترين و به نظر حقير زشت ترين كار ممكنه، نه بهترين كار.

    پاسخ

    سلام. حرف‏ام همين بود كه اين «كل ما حكم به العقل...» حداقل «كل»اش با شرايط و معذوريت ما راه‏گشا نيست. كليّت حرف‏تان قبول است. پذيرفتن اصول عقايد با عقل است و البته وحي مي‏تواند مواد و ابزار استدلال صحيح را براي عقل تبيين كند، همان‏طور كه پيام‏بر(ص) هم مبيّن قرآن است. و البته نقش‏هاي ديگر عقل سرجاي‏اش. اما كل شرع را ما نمي‏توانيم با عقل دربياوريم. عدم دست‏رسي به «غيب» يكي از استدلالات ممكن براي اين موضوع است. يا علي
    + كامنت براي وبلاگ سلام 

    http://rss.nahad.ir/QAForm.aspx?ID=2538 اين هم جالبه. حتي به بحث دل و عقل هم ربط داره براي مطالعه بيشتر در اين باب خيلي خوب است رجوع كنيد به كتاب«دفتر عقل و آيت عشق« 3 جلد است. دكتر غلامحسين ابراهيم ديناني.

    http://rasoolnoor.com/modules.php?name=Content&pa=showpage&pid=312 اينجا هم تا يه حدي رابطه ي اين بحث رو با موضوعات ديگر نشان مي دهد.(اين بحث گسترده اي است.)

    و همچنين اين:

    http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=%205039&id=44603

    بدرود

    پاسخ

    بسيار تشكر. ان‏شاءالله بتونم استفاده كنم. ولي سؤال‏ام اين‏ه كه در نهايت عقل و شرع از منبع واحد الهي آمده‏اند و شايد كاملاً يك‏سان حكم كنند، اما آن‏چه ما در زندگي روزمره در مورد عقل و شرع مي‏شناسيم اغلب احكام متفاوت دارند و نمي‏شود آنها را منبع واحد دانست. حداقلي كه به ذهن من مي‏رسه اين كه ما بايد به غيب ايمان داشته باشيم. يعني شرع به غيب دست‏رسي دارد و عقل نه. مي‏خواهم نتيجه بگيرم كه با فلسفه (عقل) به‏تنهايي نمي‏شود دين استخراج كرد. پس نمي‏توان گفت كه اين گزاره را عقل من تصديق يا تكذيب مي‏كند، پس شرعي است. يا شرعي كه مخالف نظر عقل من است اصلاً شرع نيست و خرافات است. يا علي
    + كامنت براي وبلاگ سلام 

    اينها منابع دست چندم است. ولي پيچيدگي هاي فني را ندارد.:

    1-http://www.hawzah.net/Hawzah/Questions/QuestionView.aspx?LanguageID=1&QuestionID=11052

    2-http://shahidmotahhary.blogfa.com/post-64.aspx

    3-http://www.noormags.com/View/Magazine/ViewPages.aspx?numberId=1788&ViewType=0&PageNo=35

    4- کلا اين کتاب آشنايي با عولم اسلامي بسيار خوب است. خدا رحمت کند مرحوم مطهري را. اينجا( صص 45-46 الکترونيکي) را ببينيد.

    http://www.tooba-ir.org/_Book/Motahari/s1.asp?Book_name=%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%A6%D9%8A%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%8A%20%D8%AC%D9%84%D8%AF%20%D8%B3%D9%88%D9%85&PAGE=45

    العقل ما عُبِد به الرحمن و اکتُسِب به الجنان

    بدرود

    + کامنت براي وبلاگ سلام 

    به نام خدا.

    مسئله فقط خور و خواب و خشم و شهوت نيست، مسئله ي چرايي اينهاست. مثلا چرا ما هر چه مي خواهيم مي خوريم و ... .

    يعني اگر نياييم فكر كنيم كه چرا اينطور شده، هر چقدر هم ترك كنيم، حداكثر به «عادت» مي رسيم كه مذموم است. و با اندك تحريكي هم به خانه ي اول باز مي گرديم.

    سخن در اين باب بسيار است...

    اما يك يادآوري، بعضي اوقات به خصوص براي كلاس اولي ها، محروميت ها نه تنها كارساز نيست بلكه حرص آور است. اگر غرايز به نحو متعادل ارضاء نشود خودش باعث مشكل مي شود. در نتيجه اسلام مدام از تعادل حرف مي زند. يعني ارضاء غرائز اما و اما در حد عقلي و شرعي. كل ما حكم به العقل حكم به الشرع و بر عكس.

    بعد هم اگر قرار است كه كم خوري و كم خوابي و ... اتفاق بيفتد، اندك اندك ميسر مي شود.

    توفيقات

    پاسخ

    سلام و تشكر. يه سؤالي، اين «كل ما حكم به العقل حكم به الشرع» حديث يا آيه‏اي است؟ يا علي