سلام. چند تا مسئله ي ريشه اي وجود داره و بايد اينجا و تو گود حل بشه
1- آيا ما مي تو.انيم مردم را به عوام و غير عوام تقسيم کنيم و بعد احيانا بگويم عوام به الف راي دادن و غير عوام به ب راي دادن؟
مشکل: تقسيم به عوام و غير عوام ملاکش جي است؟ سوار خر شدن و سوار ماکسيما شدن؟ زندگي در شمال شهر و زندگي در جنوب کشور؟... بعد آيا غير عوام خواص هستن؟ آيا عوا همان پابرهنه هايي که امام مي گفتند هستن؟ ...
و از همه مهمتر با فرض نوع تقسيمات عوامانه به عوام و خواص (اين نوع تقسيمات بسيار عوامانه است که از جانب خواص اتفاق مي افتد) حق داريم اکثريت را که ملاک دموکراسي است، زير و رو کنيم؟ ملاک دموکراسي اکثريت است، البته من اينجا کاري ندارم که اين ملاک خوب است يا نه... آيا دوستان خواص با بيان شبه هايي که اصل دموکراسي را زير سوال مي برد دنبال متولي گري نيستند؟
2-در مورد صندوق ها و امکان اشتباه و قس علي هذا نظر جناب مدير وبلاگ را مي پذيرم. و معتقدم بحث اساسي اين نيست. چون مسئله ي ريشه اي و زير بنايي دوستان را همان نکته ي 1 مي دانم و اينها جنبه هاي حاشيه اي است که مدار قانوني و مجراي قاعده اي خودش را دارد.
3- ديگر اينکه بايد مسائل احساسي و عقلي را از هم جدا کرد. من به کرات از جانب نامزدهاي محترم و وهوادارن مي ديدم و مي شنيدم که سوال عقلي را پاسخ احساسي و بالعکس مي دهند که اين اساسا بحث جدي را مخدوش مي کند.
و من ا... التوفيق