سلام
حيف كه جلسات تفسير پنج شنبه هاي آقاي قاسميان-بر خلاف جلسه هاي سه شنبه شان كه به همت بجه هاي جهادي روي سايت مي رود- هنوز متصدي و سامانه مجازي ندارد، وگرنه فايل صوتي چند جلسه اي كه محور بحث، ولايت بود و حول محور آيه ولايت را لينك مي دادم. بس كه مفيد و جامع بود. خيلي از شبهه هاي ممكن توي آن جلسات مطرح شد و به مباحثه گذاشته شد.
پرانتز باز: من تجربه عمو شدن ندارم!!! اما تجربه شيرين و كم نظير عمو داشتن را دارم...الهي شكر كه هنوز توي كشور ما ساز و كار پيوندهاي محبتي برقراره. به هر حال مباركه! پرانتز بسته.
يه آيه ديگه هم هست كه خيلي دوست داشتنيه: ذلك بان الله مولي الذين امنوا، و ان الكافرين لا مولي لهم. گويا سروري و بالامقامي اهل ايمان از نگاه قرآن امري بديهي است: اين براي اين است كه خداوند مولاي مومنان است، و كافران مولايي ندارند. (فتح-11) چيزيكه هنوز باورش نكرده ايم...
از پاسختون ممنون. جواب قانع كننده اي است. اين جمله هم بسيار روشنگرانه است: عقل واضع حکم نيست، كاشف است. حال يك مسئله ميماند، در مسائلي كه خارج از حيطه عقل نيست(مثل غيب كه عقل در شناختش عاجز يا بسيار كم توان باشد)، اگر نتيجه علم چيزي كاملا مغاير با برداشتي كه تا به امروز از دين شده - باشد، چه بايد كرد و كداميك را بايد پذيرفت؟ آيا بايد با قطعيت علم را نقض كرد و اشتباه دانست؟ يا بايد در درك ديني خود شك كرد و آنرا اصلاح نمود؟ (مخصوصا در مسائلي كه با فرد فرد افراد اجتماع در ارتباط است و همه را با خود درگير مي كند.)