سلام
1.استاد هميشه لازمه. تو تمامي علوم. مثل دانشگاه كه اگه بخواي از كمك استاد بهره مند بشي جلو ميفتي و خيلي چيزها رو ساده تر و عميق تر مي آموزي، در علوم ديني هم همينطوره و به خاطر اهميت موضوع اين مسئله حياتي تر ميشه.
اما چند نكته هست. استاد خوب به نظر من كسيه كه درست فكر كردن رو ياد آدم بده. نه اينكه بگه اينجوري كه من ميگم فكر كن. تو مسائل ديني به خاطر پيوندي كه اينگونه مباحث با خدا دارن، آدمها ناخودآگاه ميرن تو موضع كوچك دانستن خود. اين موضع در مقابل خدا درسته، اما خيلي وقتها به اشتباه در مورد استاد هم اتفاق ميفته. انگار به خودت اجازه نميدي تصور كني استادت داره اشتباه ميگه. يا ممكنه يه چيزي رو اشتباه بدوني، اما اگه همون رو استادت بگه ازش قبول كني. اين پديد آورنده جهل دينيه. تو علوم ديگه هم جهالت هايي هميشه بوده و هست، اما به اين خطرناكي نيست. چون جهل ديني با يه تقدس خاصي همراهه. در حاليكه در علوم ديگه اينطور نيست. ضمن اينكه چون علوم ديني اهميت زيادي دارن، جهل توشون بيشتر آسيب زننده است تا ساير علوم.
انقدر به نظرم خطرناك مياد اين جهل ديني، كه گاهي فكر مي كنم خطر انكار دين كمتره از خطر قبول دين از روي جهل.
آدمهايي رو ديده ام كه استاد داشته اند. نه حتي لزوما ديني، شايد مريد يه پير طريقت بودن تو شكل دلخواه خودشون. ديده ام كه اون آدم رو 100 درصد قبول داشتن و بهش اجازه دادن تو تمام مسائل حتي مسائل شخصي زيندگي شون وارد بشه. در حاليكه اون آدم تخصص همه زمينه ها رو نداره. اين تعميم معمولا تو مريداني كه خيلي مرادشون رو قبول دارن اتفاق ميفته. متاسفانه!
شايد بهتر باشه اينجور وقتها آدم به جاي استاد از اساتيد استفاده كنه. چون به نظرم تنها خداست كه يگانه است، دليلي نداره اون يگانگي رو به استاد هم بخوايم نسبت بديم.
اينها دلايليه كه هميشه از داشتن استاد نگران بوده ام. درحاليكه ميدونم استاد داشتن تسهيل كننده رهپويي حقيقته، خطراتش رو هم جدي ميدونم. نمي دونم چه بايد كرد؟
2. آقاي جاودان چه مدلي هستند؟ منظورم اينه كه مدل مباحثي كه مطرح ميكنن تو چه سبكيه؟ اسم كوچكشون رو هم اگه بفرمايين ممنون ميشم.