سلام
شايدم من اشتباه كردم چون اولين بار بوده و خيلي آشنا نبودم، به قول شما جاي ديگه باز بوده.
ولي هميشه فكر ميكردم اين مناجات از وبلاگه شما بوده (هر كجا كه بود خيلي چسبيد، به نظرم زيباترين شيوه ي دعا كردن و با خدا صحبت كردنه كه خدا رو هي ببري بالا و خودتو هي بياري پايين، جالبه كه هر چي هم بيشتر بياي پايين مزه اش بيشتره!!!)،.
البته كلا اينو گفتم كه بد نيست گاهي اوقات هم براي تنوع از صدا استفاده كنيد! البته اگه صلاح بدونيد.
راستي، در باب سؤالي كه مطرح كردم، خودم قدري دنبال نمونه هاي تاريخي بودم. خيلي عميق و دقيق نه. اينكه مثلاً در صدر اسلام و بعد از آن در زمان ائمه برخورد با اين مسئله چه طور بوده است؟
اما حداقلي كه من فهميدم اين بوده كه اصلاً به ايم معنا و با اين وسعت و شويع بدحجابي را در جامعه آن موقع نداشته ايم. روايت ام سلمه در باب اوضاع جاري مدينه موقع صدور حكم وجوب حجاب خواندني ست. اگر شما يا بقيه دوستاني كه اينجا ار مي خوانند مصداقي تاريخي از برخورد پيامبر يا معصومين(ع) دارند ممنون مي شوم بدانم.
فعلا همين.
اينقدر مسائل توي ذهنم مي آيد كه اگر همه شان را غير سامان مند اينجا بنويسم به جاي كمك كردن به پيشبرد بحث، آن را به انحراف مي برد. كاش سؤال ها را ريزتر كنيم كه راحت تر بشود راجع بهشان صحبت كرد.
اما بگذايد من هم به جاي تلاش براي جواب دادن به سؤال هاي شما كه سؤال هاي خيلي از ماهاست، به سؤال ها بيافزايم. يكي از دغدغه هاي جاري من اين است كه برخورد صحيح يك حكومت اسلامي با مسئله بد حجابي چگونه بايد باشد؟
شرايط ايده آل را نه، شرايط فعلي جامعه خودمان را در نظر بگيريم. واقعاً با اين سطح مخالفت هاي فعلي با حجاب، و با اين سطح بدحجابي ها توي تهران و بقيه شهرها، به نظرتان راه درست برخورد خصوصاً در كوتاه مدت چيست؟ گشت هاي ارشاد؟؟!!. يعني نه مي شود به راحتي از كنار ماجرا گذشت و به شيوه اعمال زور و فشار و تهديد كه نتيجه اش قطعاً عكس مطلوب است برخورد كرد و نه مي شود به راحتي از كنار اين وضعيت با مماشات و تساهل و تسامح گذشت. قبول دارم كه نهادهاي دولتي دارند آن چه ما به عنوان اعضاي جامعه و بدنه جامعه در قالب روش دراز مدت و تدريجي و توي خانواده ها و مدرسهه ا حل نكرديم و از امر به معروف غافل شدبم، را ضربتي جبران مي كنند. يعني من هم مسئول اين برخوردها هستم با كم كاري هايم. اما حالا چه بايد كرد؟
اگر خيلي واقع بينانه نزديک بشويم و به جاي تعيين تکليف کردن براي جامعه و پدر و مادرها و مدرسه و دانشگاه و نهادهاي دولتي... به وظيفه عيني و فعلي خودمان بپردازيم، خلاصه اش همان مي شود که خودتان هم فرموديد. حداقلش اين است که هر کس در سطح و شعاع تأثير خودش تلاش کند که در عرف، حجاب مثبت و معروف شناخته شود. که متأسفانه الان ديگر توي نسل ما اين تلقي خيلي کم رنگ شده. حالا دوباره اين سؤال که چه بايد بکنيم که عرف نسل ما، حجاب را مثبت تلقي کند. چه پرزنتي از حجاب داشته باشيم که...
سلام و ممنون از طرح بحث و دغدغه
كاش دوستان بيشتري در بحث شركت مي كردند كه بازخوردهاي مختلف را مي شنيديم و بيشتر استفاده مي كرديم. براي خود بنده كه خيلي دغدغه پررنگي هست و پرونده اش توي ذهنم هميشه باز. راستش قبلاً همين جا هم گفتيم كه اينقدر لايه هاي در هم تنيده و عوامل مؤثر و متأثري دارد اين بحث حجاب که اظهارنظر درباره اش سهل ممتنع است. و آن قدر برخوردهاي بد و يرداشت هاي سطحي ريشه دوانده که واقعاً گاهي مي شود فقط مي شود حسرت خورد و ديد که سخت مي شود کاري کرد.
قدر مسلم اين است که اين انتخاب حجاب، بايد از درون اتفاق بيفتد و تجلي اش در بيرون باشد. آن چه امروزه در جامعه ما به صورت عام و در دانشگاه به طور خاص چالش برانگيز شده، همين است که خانم هايي، حجاب برايشان دروني و نهادينه نشده و از بيرون با با ابزارهايي که بيشتر از جنس فشار و تهديد است تا تشويق و ترغيب، تلاش مي شود كه آن ها را محجبه کنند و تبعاً نتيجه عکس مي دهد. زير همين چند جمله هزار تا مبحث مي توان باز کرد و در هر مبحثش کتابها و مقاله ها و سمينارها و چاره جويي ها. براي دروني کردن و نهادينه کردن اين معروف چه بايد کرد؟ خانواده؟ مدرسه؟ جامعه؟ رسانه؟ نهادهاي فرهنگي؟ زن و مرد؟ برخورد صحيح با جماعتي که به هر دليلي از درون اين معروف را نپذيرفته اند چه بايد باشد؟ در کوتاه مدت چه بايد باشد؟ در دراز مدت چه بايد باشد؟
اولين باري كه اومدم وبلاگتون سبز بودو يه مناجات حضرت علي ـ عليه السلام ـ خوشگلي هم روش بود، البته خيلي زود، فكر كنم يه روز بعدش آبي شدو و بي صدا!!!
في امان الله