سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بل أسلما طمعاً

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/18:: ساعت 12:11 صبح

سلام.

احمد بن مسرور از سعد بن عبدالله قمی آورده است که
نزد حضرت عسکری (علیه السلام) و فرزندشان حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
مشرف شدم.
یکی از سؤال‏هایی که در قم یک سنی از من پرسیده بود
و من از جواب بازمانده بودم در ذهن‏ام بود.
فرزند حضرت عسکری(ع) به من فرمودند:

+ «و لما قال: أخبرنی عن الصدیق و الفاروق أسلما طوعاً أو کرهاً؟ لم لم تقل له: بل أسلما طمعاً...»

«و آنگاه که گفت: درباره‏ی صدیق و فاروق برای‏ام سخن بگو،
که آیا آنها با میل و رغبت ایمان آوردند یا از روى بى‏میلى؟
چرا در پاسخ او نگفتى که آنها از روى طمع اسلام آوردند.
و آن بدین نحو بود که آن دو (ابوبکر و عمر) با یهود هم‏نشینى داشتند
و از آنچه که در تورات و سایر کتب پیشین که حوادث را از زمانى تا زمان دیگر بیان مى‏کرد،
و سرگذشت پیامبر و سرانجام کار او را بیان مى‏داشتند،
از یهودیان کسب اطلاع مى‏نمودند.
یهودیان معتقد بودند که محمد(ص) بر عرب استیلاء مى‏یابد،
همان‏گونه که «بخت نصر» بر بنی‏إسرائیل مسلط گشت،
و پیامبر بر عرب پیروز مى‏شود، همان‏گونه که «بخت نصر» بر بنی‏إسرائیل پیروز شد.
با این تفاوت که او در ادعاى پیامبر خویش دروغ مى‏گفت.

از این رو آن دو (صدیق و فاروق) نزد محمد(ص) آمدند و با گفتن شهادتین
از او اعلام پشتیبانى کردند
و بر طمع اینکه هر یک از آنها پس از سر و سامان‏یافتن کار پیامبر و برقرارى آرامش و امنیت،
از ناحیه‏ی او بر یکى از شهرها و ولایات گمارده شوند،
با آن حضرت بیعت کردند.

ولى هنگامی‏که مأیوس شدند، نقاب بر چهره زده
و با گروهى از هم‏دستان منافق خود براى کشتن آن حضرت به عقبه رفتند.
اما خداوند متعال مکر و حیله‏ی آنان را نقش بر آب کرد
و آن را با کینه‏شان برگرداند و بهره‏اى نبردند.

چنان‏که طلحه و زبیر نزد علی(ع) آمدند و با آن حضرت بیعت کردند
و هر یک طمع داشتند که از ناحیه‏ی آن حضرت بر ولایتى گمارده شوند.
ولى آن‏گاه که امیدشان به یأس مبدل شد، بیعت او را شکستند و بر او شوریدند،
و خداوند هر یک از آنان را بر سرنوشت دیگر عهدشکنان مانند آنها، دچار ساخت.»

یا علی


حقایق نابودشده

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/11/17:: ساعت 3:28 عصر

سلام.

این پست را هم در ادامه‏ی مباحث «اسلام» بخوانید.
- - - - - -

«نتیجه‌ی بررسی‌های ما در متون مکتب خلفا،
به اینجا منتهی می‌شود که
دومین وسیله‌ی تبدیل احکام اسلام،
آن مجموعه احادیثی است که کوشیده شده به‌وسیله‌ی آنها
حیثیت و ارزش و قداست پیامبر اسلام(ص) از بین برود.
نه‌تنها اوج مقام یک پیامبر را نداشته باشد،
که از بسیاری افراد عادی هم تنزل نماید،
تا درنتیجه نه حدیثش و نه اوامر و نواحی‌اش در مسائل دنیوی اثر داشته‌باشد.

همه بدانند که او به امور دنیوی چندان آشنایی ندارد
یا حتی فهمش در این زمینه از افراد معمولی هم کمتر می‌باشد.
تاآنجاکه خودش گفته‌است (نعوذ بالله):
من از کار دنیای شما خبر ندارم
و شما این امور را از من بهتر می‌فهمید!!

از سوی دیگر،
گفته‌اش در معرفی افراد و اشخاص هیچ قیمتی نداشته باشد
یا اصولاً حافظه‌اش کافی نباشد و کارهایش ناقص بماند
و عقلش هم چندان نیرومند نباشد.
چنان‌که یک روز نیز با حالت جنابت از خانه بیرون بیاید
و در محراب بایستد و مسلمان‌ها نیز برای نماز برخیزند.
آن وقت پیامبر حالت خویش را به یاد آورد و بگوید:
صبر کنید! صبر کنید!
سپس به منزل رفته و غسل کند و بازگردد.

همه بدانند او قرآن را فراموش کرده‌بود
و با شنیدن صدای قرآن در مسجد به‌یاد آورد
که چه قسمتی از قرآن را از یاد برده‌است.

در برابر چنین پیامبری است که می‌توان گفت:
او در فلان مسأله‌ی اسلامی اجتهاد کرده‌است
و فلان شخص هم (اعمّ از زورمندان و عالمان)
رأی و نظرش را ابراز نموده‌است.
به این طریق حاکمان پس از وی نیز مجتهدند،
آنها هم می‌توانند هرجا مصلحت بدانند
نظریات او را زیر و رو کنند
و به نام اسلام در جامعه مطرح نمایند
و احکام صحیح اسلامی را تعویض و تبدیل کنند!!

اگر این مسائل را ذهن‌های ما بپذیرد
و همه‌ی ابعاد آن را فهم کند،
دقیقاً می‌توانیم درک کنیم که اسلام را به چه شکل درآوردند
و با چه وسیله حقایق آن را تحریف نمودند.

آن وقت زحمات اهل بیت(ع) را می‌توانیم بشناسیم؛
خدمات امیرالمؤمنین، امام باقر، امام رضا یا امام جواد(ع)
در احیای اسلام واقعی را می‌شناسیم.
می‌فهمیم ایشان چه عملی می‌بایست انجام می‌دادند و در عمل چه کرده‌اند؛
در حضورشان چه می‌بایست می‌کردند و در غیبتشان چه وظایفی داشته و دارند.

تا آنها را نفهمیم و نشناسیم اینها را نخواهیم شناخت،
چون ائمه‌ی اهل بیت(ع) همین خرابی‌ها را اصلاح کردند
و همین حقایق نابودشده را احیا کردند.»

بخشی از درس هفتم، جلد اول «نقش ائمه در احیای دین» علامه‏ی عسکری(ره)

یا حسین شهید

- - - - - -
+ نماز ظهر پسر آقای یحیوی رو مسجد دیدم، تعجب کردم چرا باباش نیست. دیدم تو حال خودشه، بهش سلام نکردم. دیدم اومد کنارم نشست، گفت واسه حاج آقا دعا کن. نگو چند وقته (بیش از یه ماه) مریض شدن و خونه‏نشین.
حالا از شما هم می‏خوام ایشون رو دعا کنید. بنده خدا فکر کنم جانباز هم باشن، تو یکی دوتا برنامه‏های تلویزیون هم باهاشون مصاحبه کردن. از اون مهندس‏های به‏دردبخورن.


علی(ع) وزیر و وصی پیامبر(ص)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/9/30:: ساعت 10:6 صبح

سلام.

برداشتی آزاد از یه سخن‏رانی درباره‌ی غدیر؛ متأسفانه یادداشت‏برداری نکردم و مطالب پراکنده و ناقص شده. لطفاً اگر نکته‌ای در اصلاح یا تکمیل مطالب به ذهن‌تان می‌رسد بفرمایید.
- - - - - -

در قضیه‌ی آشکار ساختن دعوت پیامبر(ص) در بین «عشیره‌ی اقربین»
-یعنی نزدیک‌ترین نزدیکان ایشان-
حضرت رسول(ص) حضرت علی(ع) را به‌عنوان وصی و وزیر خود معرفی نمودند.
وزیر کسی است که بسیاری از بار اجرایی و سختی‌های امر بر دوش ایشان است.
نمونه‌هایی از باری که حضرت امیر(ع) در طول حیات حضرت رسول(ص) بر عهده‌شان بود:

> نماز جماعت 3-4 نفره در روزهای آغازین آشکارشدن دعوت پیامبر(ص)

> دوران سه ساله‌ی شعب ابی‌طالب(ع)
(در این دوران حضرت امیر(ع) مداوم در جای پیامبر(ص) می‌خوابیدند
تا ایشان از گزند قاتلین احتمالی در امان باشند.)

> ماجرای هجرت از مکه به مدینه و لیله‌المبیت

> جنگ بدر
(حضرت علی(ع) یکی از سه نفری بود که
در ابتدای نبرد، جنگ تن‌به‌تن کرد و حریف خود را هلاک کرد.
همچنین از حدود 70 کشته‌ی دشمن، 18 نفر را ایشان به هلاکت رساندند.)

> جنگ احد
(با کشتن پرچم‌دار سپاه کفر توسط حضرت امیر(ع) تمام شد.
پس از حمله‌ی مجدد کفار نیز حضرت علی(ع) از پیامبر(ص) محافظت نمودند.
در این جنگ ایشان 70 زخم برداشتند
و بارها از شدت جراحات با زانو به زمین خوردند.)

> جنگ خندق
(پس از محاصره‌ی یک ماهه‌ی مسلمین و مشکلات عدیده
از جمله کمبود غذا (همان که مثلاً مسلمین
چند نفر یک خرما را در دهان می‌گذاشتند و به دیگری می‌دادند.)
سه نفر از کفار از خندق گذشتند (یکی هم در خندق افتاده‌بود.)
که یکی از آنها «عمرو بن عبدود» بود (اسم‌ش رو درست نوشتم؟).
عمرو ندای «أین الرجل» می‌داد
و کسی از مسلمین حاضر به رویارویی جلوی‌ش نبود جز حضرت امیر(ع)
که سه‌بار اعلام آمادگی کرد تا پیامبر(ص) پذیرفت.
حضرت علی(ع) تنها باری که دوبار به کسی ضربه زد به عمرو بود
که اولین بار پای‌ش و بعد سرش را جدا کردند.
می‌گفتند سپر عمرو بچه گوساله بود؛ حالا ببینید چه موجودی بوده.
حضرت دست به لباس و زره قیمتی عمرو نزدند.
خواهر عمرو با دیدن زره دست‌نخورده‌ی برادرش گریه را تمام کرد
و گفت خوش‌حال‌م که برادرم را یک مرد کشته‌است.
بهر حال با کشته‌شدن عمرو و یک‌سری بلایای طبیعی که بر سر سپاه کفار آمد
جنگ به نفع مسلمین پایان یافت.)

> جنگ خیبر
(ماجرای آن هم طولانی است.
اینجایش مهم است که یهودیان جنگ‌جویی داشتند آنچنانی
که کلاه‌خودش سنگ آسیا بود.
هیچ‌کس از مسلمین از پس‌ش برنیامد.
پیامبر(ص) فرمودند که فردا کسی را برای مبارزه می‌فرستم
که فقط کرّار است و اصلاً فرّار نیست (ظاهراً کرّار به معنای حمله‌برنده است).
فردا همه می‌خواستند که حضرت رسول(ص) او را معرفی کند.
اما ایشان هرچه سر گرداندند حضرت علی(ع) را نیافتند.
گفتند حضرت امیر(ع) چشم درد شدید گرفته؛
آنچنان که برای آوردن‌شان زیر بغل‌های‌شان را گرفتند.
حضرت پیامبر(ص) دستی به چشم‌شان کشیدند
و دیگر تا پایان عمر حضرت امیر(ع) چشم درد نگرفتند.
حضرت علی(ع) با یک ضربت کار جنگ‌جوی یهود و جنگ را فیصله دادند.)

> فتح مکه

حالا دو نکته:

* وقتی آیه‌ی 3 سوره‌ی مائده می‌گوید «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم» یعنی
تا امروز (غدیر) کفار برای محو اسلام امید به کشتن پیامبر(ص) داشتند.
امروز کسی جانشین ایشان شد که کاملاً مانند ایشان است
و می‌تواند بار اسلام را تمام و کمال به مقصد برساند.

** تعبیر همان آیه وقتی می‌گوید «الیوم اکملت لکم دینکم»
مانند آن است که در روز گرم تابستان 18 ساعت روزه باشی
و دو دقیقه مانده به غروب با یک دانه برنج افطار کنی!
یعنی کل روزه‌ات هیچ. اصلاً قبول نیست.

یا علی

- - - - - -
لینک‏های لنگه کفشی!
تحلیل محمد کانادانشین هم شنیدن دارد.
از دل خنک‏شده‏ی جناب پرسا بشنوید.
و از زبان جناب حیرت! (حالا خودمونیم، منظر الزیدی یک ملت هم نیست دیگه. ولی خوب، با این حال که بعثی‏ه دم‏ش گرم.)

خروش وب‏لاگی غزه:
از غزه بگو...ی کربلای جبهه‏ها
من هیچ...
و باز هم بمب گوگلی غزه

درباره‏ی غدیر:
برادر عیدت مبارک (از آن نوشته‏هایی که برای ایجاد شرایط بهتر، شرایط نصفه نیمه‏ی ضعیف موجود را هم می‏کوبد که ممکن است نه این بماند و نه به آن برسیم.)

و لینک‏های دیگر:
تو بیا و به نگاهی بشکن...
فضای کسب و کار کنونی در حوزه‏ی آی.سی.تی.
اگر به ریشه‏ی کلمات و اصطلاحات فارسی علاقه‏مندید، این پست کوروش علیانی را درباره‏ی دش‏من بخوانید.
چک‏نویس‏ها


لزوم همراهی قرآن و سنت

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/9/15:: ساعت 7:41 عصر
سلام.

1- به مناسبت شهادت حضرت باقر(ع)
به بحث «لزوم همراهی قرآن و سنت» به استناد قرآن اشاره می‌کنیم.
در این مورد به ارائه‌ی چهار آیه‌ی اصلی که اصول این بحث را مشخص می‌کند بسنده می‌کنیم.
(لحن‌ش خیلی جدی شد؟)
 
1-1- آیه‌ی 21 سوره‌ی احزاب
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ
قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نیکوست
لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا (21 احزاب)
براى آن‌کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد مى‏کند.»

1-2- آیه‌ی 7 سوره‌ی حشر
«... وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا
و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت باز ایستید
وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ
و از خدا پروا بدارید که خدا سخت‏کیفر است.»
(هر چند این آیه ظاهراً در مورد غنایم است، اما در مورد سنت پیامبر(ص) به‌صورت عام نیز قابل استناد است. اگر بزرگواری استدلالی برای معتبرنبودن این آیه در این بحث سراغ دارد بفرماید.)

1-3- آیه‌ی 92 سوره‌ی مائده
« وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ احْذَرُواْ
و اطاعت‏خدا و اطاعت پیامبر کنید و [از گناهان] برحذر باشید
فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلاَغُ الْمُبِینُ
پس اگر روى گرداندید بدانید که بر عهده پیامبر ما فقط رساندن [پیام] آشکار است.»
و مانند آن در 32 آل‌عمران، 132 آل‌عمران، 59 نساء، 1 انفال، 20 انفال، 46 انفال، 54 نور، 56 نور، 33محمد(ص)، 13 مجادله و 12 تغابن.
فرمودند «اطیعوا الله» یعنی قرآن و «اطیعوا الرسول» یعنی سنت.

1-4- آیه‌ی 44 سوره‌ی نحل
«... وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ
و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم (انزال یک‌باره) تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده‌است (تنزیل تدریجی) توضیح دهى و امید که آنان بیندیشند.»

2- یک حدیث کلیدی از حضرت باقر(ع):
«من عَمِلَ بِما یَعلَم، عَلَّمَه الله ما لم یَعلَم»
یعنی اگر کسی چیزهایی را که می‌داند عمل کند، ذات اقدس اله به او توفیقی می‌دهد که آنچه را نمی‌داند یاد بگیرد.
(به نقل از جلد 20 پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی؛ در محضر آقای جوادی آملی)

3- تهلیلات دهه‌ی اول ذی‌الحجه به نقل از حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)
« لا اِلهَ‏ اِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الّلَیالى‏ وَالدُّهُورِ*،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ**،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ و رَحْمَتُهُ خَیْرٌ مِما یَجْمَعُونَ،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الشَّوْکِ‏ وَالشَّجَرِ***،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَالْوَبَرِ****،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَالْمَدَرِ*****،
لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُیُونِ******،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ فِى الّلَیْلِ اِذا عَسْعَسَ *******، وَالصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ ********،
لا اِلهَ‏اِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الرِّیاحِ فِى الْبَرارى‏ وَالصُّخُورِ *********،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ مِنَ الْیَوْمِ اِلى‏ یَوْمِ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ»

* شب‌ها و روزگاران                     ** موج‌هاى دریاها
*** خار و درخت                         **** مو و کُرک
***** سنگ‏ و کلوخ                    ****** به تعداد به‌هم خوردن چشم‌ها
******* وقت تاریکی شهر           ******** وقت برآمدن صبح
********* به عدد بادها در صحراها و صخره‌ها
یا علی 

- - - - - - -

^ جناب «ره‏سپار» فرموده‏اند:

«خوب این آیات می‏فرماید که اطاعت از خدا و پیامبر باید همراه هم باشه. حالا سؤالی که برام مطرحه اینه: آیا خوندن قرآن بتنهایی باعث گمراهی میشه؟ یا کنار سنت قرار نگرفتن‏ش فقط باعث می‏شه فهم کمتری ازش داشته‏باشیم؟ و در هر حال هرگز خواندن قرآن نمی‏تونه به گمراهی کسی که طالب هدایته منجر بشه؟؟؟»

عرض می‏کنم که در این مورد این دو آیه دم دستم بود:

«أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن یَفْعَلُ ذَ?لِکَ مِنکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ  و مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (85 بقره)» و

«إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا (150 نساء)».

بهر حال کسی که واقعاً طالب هدایت باشه ممکنه در نهایت گمراه نشه (به لطف خدا) ولی اینکه نیت آدم واقعاً صددرصد درست باشه به این راحتی نیست.

و اینکه چنین فردی وقتی قرآن می‏فرماید بروید دنبال «اسوه حسنه» و «از رسول اطاعت کنید» و «هر چه رسول آورد بگیرید و هر چه نهی کرد رها کنید» و مهمتر از اینها آیه سوره نحل «پیامبر مبیّن قرآن است و با تبیین ایشان امید اندیشیدن مردم می‏رود» و باز نسبت به سنت رسول بی‏تفاوت باشد، طالب هدایت‏بودن‏ش جای شک دارد.

البته در بعضی بحث‏ها ما ملزم هستیم تنها استناد قرآنی داشته‏باشیم؛ مثلاً انجام همین بحث از حدیث بسیار ساده‏تر است، اما ذاتاً پسندیده است که استناد از قرآن باشد. یا برای بحث «سنجش حدیث با قرآن» نیاز به معیارهای سنجش کاملاً قرآنی و مستقل از حدیث داریم تا دور پیش نیاید.

در مجموع به نظر حقیر مطالعات مکمل قرآن و حدیث برای امثال بنده -که در حد اطلاعات خود و نه خیلی تخصصی لازم است اسلام را بشناسیم- ضروری است؛ مگر در حوزه‏های خاص.

^^ چهل حدیث نورانی از امام باقر(ع)

^^^ امام محمد باقر(ع)

^^^^ بند کفش سالک عشق!

^^^^^ از زبان بدن 2

^^^^^^ عرفه در دو قدمی

^^^^^^^ حل یک معما توسط حضرت علی(ع)


اسلام - 2

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/9/8:: ساعت 4:5 عصر

سلام.
یا جوادالائمه (ع) مولا

این مبحث بیشتر مربوط به انحراف اسلام به روش کتمان است؛ تا سنت پیامبر در عصر صحابیان نقل نشود و بعد آن فراموش شود. ان‌شاءالله درس‌م که جلوتر رفت روش‌های دیگر انحراف و نقش ائمه(ع) در احیای اسلام ذکر خواهد شد.
- - - - - -

1- «نزدیک است که یکی از شما –صحابیان من- مرا تکذیب کند!
حدیث مرا برایش نقل کنند
و او در حالی‌که تکیه بر جایگاه خویش کرده بگوید:
بین ما و شما، قرآن، کتاب خدا هست،
هر چه در آن حرام باشد، حرام می‌داریم
و هر چه حلال باشد، حلال‌ش خواهیم دانست!
(نه، این درست نیست)
بدانید آنچه پیامبر(ص) حرام کرده‌است مانند آن است که خدا حرام کرده باشد.»
به نقل از مسند احمد

2- «این احادیث (نقل‌های متعدد با مضمون حدیث بالا)
با تمام پیش‌گویی‌هایی که از پیامبر در آن وجود داشت، به حقیقت پیوست.
از آخرین لحظات عمر پیامبر اکرم(ص) تا عصر حکومت اموی،
بر اساس این طرح سیاسی عمل می‌شد که:
حدیث نگویید، روایت نخوانید و ننویسید،
قرآن ما را کافی است.»

3- «پس از آنکه ابوبکر به حکومت رسید،
مسلمانان و صحابه را جمع کرد و گفت:
شما از پیامبر حدیث نقل می‌کنید،
و البته در این مورد با یکدیگر اختلاف‌هایی دارید و پیدا خواهید کرد.
به‌طورر مسلّم بعد از شما،
مردم به اختلاف‌های بزرگ‌تری خواهند افتاد.
بنابراین از رسول خدا هیچ چیز نقل نکنید.
هر کس از شما سؤالی کرد، بگویید:
در میان ما و شما، قرآن است؛
حلال آن را حلال بشمارید
و حرام‌ش را حرام بدانید!»
به نقل از «تذکره الحفاظ» شمس‌الدین ذهبی

4- «عمر سه تن از صحابه،
ابن‌مسعود، ابودرداء و ابومسعود انصاری
را در مدینه حبس کرد،
و گناه آنها را زیاد حدیث نقل‌کردن اعلام داشت و به آنها گفت:
شما فراوان از پیامبر حدیث روایت کرده‌اید!»
به نقل از «تذکره الحفاظ» و «شرف اصحاب الحدیث» خطیب بغدادی

5- «در زمان عثمان نیز وضع دگرگون نشد.
عثمان در زمان حکومت خویش بر منبر اعلام کرد
آن احادیثی که در زمان ابوبکر و عمر نشر نیافته، نباید روایت شود؛
هر چه در زمان عمر و با اجازه‌ی او نقل گردیده، حالا هم می‌توان نقل کرد.
و این را نیز دانستیم که عمر گفته بود:
جز در مسائل عملی و عبادی روایت نقل ننمایند.»

6- «در عصر معاویه نیز وضع به همین منوال بود،
بلکه شدت بیشتری داشت.
او بر منبر گفته بود:
ای مردم! از نقل احادیث پیامبر بپرهیزید،
مگر حدیثی که در دوران عمر گفته شده‌است.»

نکاتی از درس چهارم کتاب «نقش ائمه(ع) در احیای دین»
مطالب مرتبط: اسلام
یا علی

- - - - - -
* آقا نماز دهه ذی‌حجه فراموش نشه. از شنبه شب ظاهراً شروع می‌شه. هر روزش هم که روزه داره، ولی اگه همتی بود پنج‌شنبه، جمعه و شنبه را روزه بگیریم به استحباب ماه حرام هم می‌رسیم. کلی دعای توحیدی خفن هم داره که خوبه لااقل روزی چند جمله‌اش رو بخونیم.

** آقای جنتی در نماز جمعه درباره‌ی لیله المبیت گفتند و خوابیدن حضرت امیر(ع) جای حضرت رسول(ص). و اینکه این ماجرا به لسان خودشان یکی از امتحانات اصلی زندگی‌شان زمان حیات پیامبر(ص) بوده. مطلب جالب آن بود که خدا ظاهراً جبرئیل و میکائیل رو آزمایش می‌کنه که اگر عمرتون محدود باشه، حاضرید جونتون رو بخاطر دیگری بدید و اونها جواب مثبتی نمی‌دن.
خدا ما رو لایق فداشدن در پای بقیه‌اش (عج) کناد.

*** درباره‌ی غیرت و عفاف به نقل از آقای جوادی آملی
**** غربت امام جواد(ع)
***** حج ناتمام
****** ما انتظار آمدنت را به دل کشیم


اسلام

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/28:: ساعت 11:59 عصر
سلام.
«لا یبقی من الاسلام الّا اسمه»
از اسلام چیزی جز اسم آن باقی نمی ماند.
«پیامبر اسلام(ص) پیش بینی عجیبی فرموده است.
با برخورد به این پیش گویی، سؤال هایی برای ما پیش می آید:
-   مگر اسلام در زمان پیامبر به چه شکل بوده است؟
-   این اسلام بعد چه شده؟
یعنی چگونه آن را از محتوای اصلی خالی کرده اند؛
آن را به چه شکل تحریف نموده
و چگونه حقایقی از آن را تبدیل یا کتمان نموده اند؟
-   چگونه ائمه(ع) اسلام صحیح را
-که اکنون در دست ماست-
به میان امت بازگرداندند و
به همان گونه که در زمان پیامبر(ص) بود
به مردم عرضه داشتند؟
...
پرسش های فوق در جمله ی زیر خلاصه می شود:
اسلام چه بوده؛ چه شده؛ و اکنون چه باید کرد؟»
قسمتی از درس دوم کتاب «نقش ائمه(ع) در احیاء دین» مرحوم علامه ی عسکری
یا علی
- - - - - -
قصه های صوفی ما دارد به بیست می رسد...
کلاه های شش گانه ی تفکر
قسمت 53ام خاطرات حج؛ خوش به حال حاجیان امسال؛
اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام
در تقابل با اضطراب مدرن
مادربزرگ انیشتین

هدایای شما

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/17:: ساعت 9:18 عصر

سلام.

1- یه جمعه دیگه هم غروب شد،
الا مسافر زهرا(س)
کی میایی...

2- قرار بود از حضرت صادق(ع) بیشتر بگوییم؛
این لینک را ببینید:
خلاصه ای فضایل، معجزات و روایات به نقل از
کتاب شریف منتهی الآمال مرحوم حاج شیخ عباس قمی

3- بخشی از هدایای شما (نقاط ضعف وبلاگ و نویسنده‏ی بیچاره‏اش):

اعتیادآور،
بغرنج و سربسته‏گویی،
کمبود «امونوا و عملوا الصالحات»،
دست کم گرفتن وبلاگ،
وسواس،
زیادی صلابت کلام،
خوردن کلام و گیج‏کردن مخاطب،
کمی فاصله‏ی زمانی آپ‏ها،
کمبود متن‏های نوشته‏شده در مقابل تذکرات داده‏شده،
دادن پیغام‏های به‏دردنخور در وبلاگ‏های دیگران،
به‏کاربردن فن برای همراه‏کردن مخاطب،
داشتن دغدغه آرایش و پیرایش متن،
ننوشتن حرف دل،
چهاربار آپ‏نکردن در طول هفته،
گم‏کردن عشق ناب الهی.

خیلی مهربونید

3- از بین 13تا مورد باقی‏مونده که برای این پست کنار گذاشته بودم
همین رو بگم (البته همین‏ش هم طولانی شد).

مضمون قسمتی از سخنان آقای جوادی‏آملی
جهت بزرگداشت ملا محسن فیض کاشانی در قم (همین دیروز):

3-1- اسلام علوم فراوانی را عرضه و روش فراگیری علوم را نیز ارایه کرده است...
او(خدا) گفت آیه محکمه، فریضه عادله و سنت قائمه را بخوان
و من کتابی به شما نشان می دهم که آیات محکم دارد، فریضه عادله و سنت قائمه دارد
و جمع این ها شد قرآن.
قرآن بنیان مرصوص و جامع علوم است.

(قبل‏ش ظاهراً در باب لزوم اصلاح فرمودند که
در حوزه‏ی ما آیه محکمه فقه و اصول است،
فریضه عادله فقه و اصول است،
سنت قائمه فقه و اصول است.)

3-2- اصل مهم طهارت روح و رسیدن به روش دین است که مشکل است.

وی (ملا محسن) توانست هوای نفس را زیر پا گذارد
و در جهاد اکبر فاتحانه پیروزی یابد که این زنده‏بودن است.

با تشکر از اینجا و اونجا.

4- چند نفر از دوستان در باب پ.ن. پست قبلی بسیار لطف و پیگیری داشتند،
ان‏شاءالله فردا من هم همتی کنم تا بتونیم واسطه رفع مشکل تشکیل یه زندگی بشیم.

یا علی


توشه 21م

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/7/2:: ساعت 2:3 عصر

سلام.

پیش‏نویس: اینها رو فهرست‏وار بخونید؛ بیش از این خلاصه نمی‏شد.

1- هر چه بندگی کنیم از خدا طلب‌کار نمی‌شیم.

2- درباره ترک گناه:

هیچ گناهی نباید کوچک انگاشته شود.
«فمن کان منکم مطیعاً للَّه تنفعه ولایتنا،
ومن کان منکم‏عاصیاً للَّه لم تنفعه ولایتنا»
هر کس مطیع خدا باشه، ولایت ما برایش نفع می‌بخشد.
(امام باقر(ع))

لا ینفع اجتهادٌ لا ورع فیه
اگر مواظب زحمتی که می‌کشی نباشی، از بین می‌ره.
(امام صادق(ع)؛ سفینةالبحار، ج2، ص 642)

بهترین وسیله تقرب به خدا پرهیز از گناهه.
برای همچین کسی درهای بهشت عدن را باز می‌کنم.
(منظور از بهشت عدن، بهشتی است که از لای زرورق در آمده،
بهشتی خصوصی که چشم هیچ‌کس دیگه‌ای بهش باز نشده.)
(مضمون مناجات حضرت حق با حضرت موسی(ع))

گرفتن حاجت به واسطه مراقبت 40 روزه ترک گناه مجربه.

3- اگه من گوشی دارم که این حرف‌ها یک ساعت بیشتر توش نمی‌مونه
احتیاج به «واعظ نفسانی» دارم.
اگه جوانی‌مون یادمون بیاد، واعظ نفسانی داشتیم.
(شاید همون وجدان باشه.)
بدون واعظ نفسانی واعظ بیرونی فایده نداره.

4- «هَلَکَ مَن لَیسَ لَه حکیمٌ یُرشِدُه»
(امام سجاد(ع)؛ بحارالانوار، جلد 75، صفحه ‏159)
حکیم یعنی عالم خبیر.
در درجه بالا حضرت امیر(ع) حکیم است؛
«ادلاء علی صراطه» است. (زیارت جامعه کبیره)
اگر راست بگی،
امام زمان(عج) متولی هدایت است.
هیچ وقت سرش شلوغ نیست،
از همه نقدتر و دم دست‌تره.
اصلاً امام برای هدایته.
قبر، پرچم گنبدش و زیارتش هم برای هدایته.

تنها منتی که خدا به بنده‌هاش می‌گذاره،
منت بعثت پیامبر(ص) (و اوصیائشون)ه.
ما که عبادات‌مون علویه،
باید زندگی‌مون هم علوی باشه.

در مورد حضرت ابراهیم داریم که:
«فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی»
(آیه 36 سوره ابراهیم)
حدیث هم داریم که:
«شیعَتُنا جُزءٌ مِنّا»
(امام صادق(ع)؛ امالی شیخ طوسی ج 1، ص 305)

5- با ولایت نعمت اسلام تمام شد؛
یعنی بدون ولایت اسلام نعمت نیست.
(به تفاوت تمام و کمال توجه کنید.)

بدون ولایت بعد 50 سال اسلام می‌شود حکومت یزید؛
سال اول جنایت کربلا را مرتکب می‌شود.
سال دوم به فرمان خلیفه
سه روز جان، مال و ناموس اهل مدینه بر سربازان حلال می‌شود،
تا مچ اسبان را خون می‌گیرد،
بر سر قبر پیامبر(ص) اسب می‌بندند،
پناه‌آورندگان به حرم نبوی(ص) را سر می‌برند.
چون خلیفه اسلام بدون ولایت فرمان داده.
سال بعد مکه را محاصره می‌کنند،
به فرمان خلیفه وقت کعبه را به منجنیق آتش می‌بندند.
به فرمان خلیفه اسلام بدون ولایت خانه خدا را خراب می‌کنند؛
خانه‌ای که همان وقت هم رو به آن نماز می‌خواندند.

و این است نعمت ولایت که باید قدرش بدانیم.

یا علی

- - -
رفتیم تو صف امضاء...

1- همه‏مان یتیم شدیم.

2- وظیفه؛ وظیفه...

3- مگر علی نماز می‏خوانْد؟

4- سرازیری (کاش قدر فرصت‏ها را بدانیم...)

5- دردسرهای رمضانی در سوئیس (پاراگراف‏های آخرشه)


رمضانیه3

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/6/26:: ساعت 12:9 عصر

سلام.

نقل به مضمون:

«... وظیفه امام حفظ دین است
مانند انبیائی که شریعت نداشتند.
(تشابه حضرت علی(ع) به حضرت هارون(ع))

حال رفتار امام مجتبی(ع) را اینطور ببینیم.
امام(ع) برای حفظ خود، خویشان و دوستان صلح کردند.
امام مجتبی(ع) و امام حسین(ع) در زمان حکومت معاویه بهانه به دستش ندادند؛
و گرنه معاویه آرزویش بود که ایشان را تا نفر آخر از بین ببرد
تا اسلام از بین برود.

مثال1:
حجی که شیعه و سنی انجام می‏دهند خیلی شبیه است.
روایتش از جابر نقل شده.
امام باقر(ع) از قول جابر یک دوره حج گفته و در منابع شیعه و سنی ثبت شده.

مثال2:
امام حسین(ع) یک بار در زمان معاویه و در منی
صحابی باقی‏مانده را به‏همراه بزرگان متأخرین جمع می‏کنند
(مثلاً 200 نفر از صحابی و 500 نفر از بزرگان متأخرین)
یک دوره اسلام می‏گویند و کلمه به کلمه‏اش را صحابی تأیید می‏کنند.

مثال3:
نقطه به نقطه اسلام حقیقی در منابع اهل سنت موجود است.

این است نقش حسنین(ع) در زمان صلح با معاویه.

الحدیث:
امام حسن(ع) می‏فرمایند که می‏خواستم
حداقل کسی بماند که برای اسلام گریه کند.

الحدیث:
امام علی(ع) در صفین فرمودند که
معاویه ضالّ است و مضِلّ
یعنی جریان انحراف ایجاد کرده.

در زمان معاویه اسلام جدید ارائه شد؛
از اسلام هیچ نماند جز شاید نمازی که آن هم نماز اسلام نبود.
حتی عبدالله بن عمر هم در آن دوران بر اسلام گریه کرد.

نکته آخر:
امام حسین(ع) به‏محض مرگ معاویه قیام کرد؛
اصلاً منتظر نشد که یزید شروع به فساد کند.
این است تفاوت دوران معاویه و یزید.»

یا علی

- - -
1- باز هم «الهی ضیفک ببابک»

کان الحسن بن علی بن ابی طالب (علیه السلام)،
أعبد الناس فی زمانه و ازهدهم و افضلهم ...
وکان اذا بلغ باب المسجد رفع رأسه،
ویقول:
الهی ضیفک ببابک،
یا محسن قد اتاک المسیء
فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک،
یا کریم.
خدایا! میهمان توست، بر درت ایستاده.
ای محسن! گنه کار بر در خانه تو آمده.
ای کریم از او درگذر به آنچه از خوبی نزد توست…

2- دوست بزرگواری درباره ریا گفته بودند. راه درمانش چیست؟
فرمودند کسی که رضای خدا را در نظر بگیرد...
راه اصلاحش هم از ترک محرماته. خدا توفیق بده.

3- خرم آن کس که ازو آگاه است

عزیز علی ان اری الخلق و لا تری
و لا اسمع لک حسیسا و لا نجوی...
بنفسی انت من مغیب لم یخل منا ...
فاغث یا غیاث المستغیثین عبیدک المبتلی...
واقبل تقربنا الیک
و انظر الینا نظره رحیمه...

4- جناب زرین دو خاطره زیبا درباره ماه مبارک نوشته‏اند. بسی از حال خود شرمسار شدم.

5- جناب فریاد خاموش هم درباره احسان و انفاق. در این مورد هم نتوانستم قدمی بردارم، جز ثبت در اینجا.

6- و این هم حکایت «فوکویاما و شیعه با بال‏های سرخ و سبز».

7- یه اسمس: «چند روزی آسمان نزدیک است، لحظه‏ها را دریاب.»

8- یه اسمس دیگه:

«آن شب که رخت جلوه به گلزار نمود       از شوق، علی(ع) سجده به دادار نمود
جان‏بخش‏ترین روزه عمر خود را       با بوسه‏ای از لب تو افطار نمود»

9- رمضان در کشورهای جهان


وظیفه رسول

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/5/12:: ساعت 3:36 عصر

سلام.

یه بحث جدی فهرست‏وار درباره وظایف رسولان (و امامان که خلیفه رسول‏اند):

وظیفه اولیه، اصلی و تعطیل‏ناپذیر رسولان تبلیغ است.*
(به هر قیمتی و در هر شرایطی باید انجام شود)

وظیفه بعدی تربیت و هدایت است؛
این وظیفه مشروط به پذیرش متربی (مزاج قابل) است.**

وظیفه بعدی (نهایی) تشکیل جامعه درست است؛
این وظیفه مشروط به وجود جمعیت کافی است.
مثلاً حضرت امیر(ع) بعد از پیامبر(ص) 40 نفر برای تشکیل حکومت نیاز داشتند
اما تنها 3 نفر موجود بود.

* مائده 99، نحل 35، نور 54، عنکبوت 18، یس 17، شوری 48 و شاید واضح‏تر از همه جن 23

** حضرت رضا(ع) همین الآن هم مربی هستند، به شرط آنکه ما بخواهیم.
واسطه و وسیله خاصی هم نیاز ندارد.

یاعلی

- - -
پ.ن.
روز اول ماه شعبان (ظاهراً فردا یکشنبه 13مرداد) را از دست ندهید؛ حکایت شاخه طوبی و زقوم...


<      1   2   3      >


بازدید امروز: 53 ، بازدید دیروز: 42 ، کل بازدیدها: 470399

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ