سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شام

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/11/28:: ساعت 10:7 صبح

سلام.
برداشت آزاد از صحبت‏های دیشب حاج آقا.
- - - - - -

نکته‏ای در مورد شام باید توجه کنیم که
ظاهراً شام در دوران خلافت ابوبکر
توسط یزید برادر معاویه (پسر ابوسفیان) فتح شده و با اسلام آشنا شده‏است.

پرانتز(
می‏گویند ابوسفیان آمد که با حضرت امیر(ع) بیعت کند.
می‏گفت اگر من با شما بیعت کنم
بیعت آنها (اهالی سقیفه) شکسته می‏شه؛
واقعاً هم می‏شد.
حضرت نپذیرفتند.
این فتح و حکومت شام و مانند آن هم
سهمی بود که از حکومت به ابوسفیان دادند.
)پرانتز

یزید بعد دو سالی مُرد و معاویه به شام رفت.
پس شام به‏دست یزیدبن‏ابوسفیان مسلمان شد
و به‏وسیله‏ی معاویه تربیت شد.
چه مدت؟ بیش از 40 سال.

ابوذر(علیه الرحمه) را که به شام فرستادند
معاویه به عثمان گفت اگه می‏خوای شام از دست‏ات نره
ابوذر رو برگردون.
برگرداندن‏اش، برگرداندنی.

در شام اسلام اون‏جوری بود که معاویه می‏خواست.
در شام علی(ع) اهل نماز نبود،
در شام پیامبر(ص) خاندانی جز بنی‏امیه نداشت.
ساده‏اش اینکه حضرت امیر(ع) هم نتوانستند اسلام را به شام برسانند.

تنها حضرت سجاد(ع) و حضرت زینب(س) اسلام را به شام بردند.
برای همین معتقدیم که زیاد کاروان را در شام نگه نداشتند.
روزی که اهل بیت(ع) به شام وارد شدند خارجی بودند.
روزی که بیرون آمدند مردم برای حضرت حسین(ع) سیاه‏پوش بودند،
حتی حرم بنی‏امیه که پسرعموهای بنی‏هاشم بودند
برای حضرت‏اش عزاداری می‏کردند.

یا حسین شهید

- - - - - -
+ یحیی
++ جبران می‏کنیم...
+++ کاش چل روزی که بر ما می‏گذشت...


اربعین

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/11/26:: ساعت 11:7 عصر

سلام.

در آستانه‏ی اربعین،
چون خودم حسابی درگیر خور و خواب و خشم و شهوت هستم،
لینک مطالب خوب دوستان را برای‏تان می‏گذارم.
ان‏شاءالله اگر چیز خوبی شنیدم منتقل‏اش می‏کنم.

 

* وب‏لاگ جناب «م. حجت» مطالب محرمی خوبی نوشته‏بودند
که اغلب مربوط به کتب آقای مصباح هستند:
وصیت معاویه به یزید
آیا ما اهل کوفه نیستیم؟... آیا رفتار ما سیر نزولی پیدا کرده؟...
آیا عقاید ما مبنای منطقی و استدلال عقلی دارد؟
چرا مردمی که... چنین رفتاری با او داشتند؟
یزید امروز نقاب بر چهره دارد.
آیا اقدامی برای ساختن خود کرده‏ایم؟

** وب‏لاگ جناب «مطر»
سری مطالب «تأملی در نهضت عاشورا» را تکمیل کرده‏اند:
به قدرت‏رسیدن یزید و خروج امام از مدینه
امام(ع) در مکه
وضع کوفه

 

*** شعرهای جناب «سید حمیدرضا برقعی» واقعاً خواندنی است:
... به‏خدا بیش‏تر از پیش پیمبر شده‏ای...

+ «عصر یک جمعه‏ی دل‏گیر، دل‏ام گفت بگویم، بنویسم، که
چرا عشق به انسان نرسیده است؟... و غم عشق به پایان نرسیده است.
بگو حافظ دل‏خسته ز شیراز بیاید
بنویسد
که هنوزم که هنوز است
چرا
یوسف گم‏گشته به کنعان نرسیده‏است؟...

خدایا چه بگویم
«که شکستند سبو را و بریدند...»
دل‏ات تاب ندارد به خدا، با خبرم.
می‏گذرم از تپش روضه
که خود غرق عزایی،
تو خودت کرب و بلایی.
قسم‏ات می‏دهم آقا
به‏همین روضه
که در مجلس ما نیز بیایی،
تو کجایی... تو کجایی...»

 

**** به یاد کربلا دل‏ها غمین است    /      دلا خون گریه کن چون اربعین است
یا لیتنا کنّا معک

 

***** ظاهراً سه‏شنبه ظهر تو دانش‏کده‏ی پزشکی
چهل‏ام تدفین شهدای دانش‏گاه رو گرفته‏اند.
شرمندگی از این بیش‏تر که تو این مدت
یه‏بار هم نرفتم سر مزارشون...

یا حسین شهید


محله‏ی انقلابی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/11/22:: ساعت 12:9 صبح

سلام.

مدت‏ها بود امیر رو ندیده‏بودم.

هیئت خونه حاج محسن بود و طبق روابط عمومی قوی که دارن
زنگ زده‏بود به همه، یعنی خیلی‏ها.
خلاصه امیر رو بعد قرن‏ها(!) خونه حاج محسن زیارت کردیم.

خوب قدیم با هم عیاق بودیم.
یه روز اومد دانشگاه و نشستیم به صحبت.
تو حرف‏هاش گفت که دوست داره مداحی رو دنبال کنه.
قبلاً ته‏صدای خوبی داشت، بچه مذهبی هم بود.
الآن حقوق‏دان شده‏بود و مشاور قراردادهای بین‏المللی یه شرکت بزرگ.

گفتم یه آقا ماشالله‏ی هست و این جور.
منتها یه‏بار بیا هیئت ببین خودت به دل‏ت می‏شینه یا نه.
قرارمون شد اوائل صفر، شهادت حضرت رقیه، سلام الله علیها.

همین پارسال.
آره دیگه،
سه صفر شده‏بود 22 بهمن.

 

جا کوچیک بود و طبق معمول دیر رسیدم.
از امیر خبری نبود.
حاج آقا قضیه رو خیلی دقیق و با ظرافت و شبهات تاریخی می‏گفتند.
بسی حال کردم.
یعنی جوری بود که وقتی حاج علی انسانی خواستند شروع کنند
گفتن وقتی حاج آقا این جور با احتیاط صحبت می‏کنن
ما مداح‏ها باید حواس‏مون رو جمع کنیم.

عزاداری تموم شد و آقا ماشالله دعا کردن،
تا ساعت نزدیک 9 شد.
بعد شروع کردن تو همون هیئت الله اکبر گفتن.

شام رو که آوردن امیر پیداش شد.
با زحمت براش شام جور کردیم.
بعد شام هم از آقا مصطفی برنامه مداحی رو پرس‏وجو کردیم.
.
.
.
من مونده‏بودم؛
امیر رو بعد این همه مدت دیده‏بودم،
باهام اومده‏بود هیئت.
حالا چرا این قدر دیر رسید که حتی دعاکردن آقا ماشالله رو هم ندید.
هنوز تو همون حوالی داشتیم قدم می‏زدیم.
گفت مسعود اینجا چه جور محله‏ای‏ه؟
گفتم چطور؟
گفت ببین،
همه خونه‏ها الله اکبر می‏گفتن.

تو محله ما از این خبرها نیست.
گفتم خوب اینجا با همه‏جا فرق می‏کنه.

 

و این بود یه نشانه دیگه که اصلاً کارهای خدا به آدم نمی‏ره...
اگه بخواد به یکی یه چیزی رو نشون بده
چه کارها که نمی‏کنه.

یا حسین شهید


لینک‏های محرمی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/11/7:: ساعت 11:27 صبح

سلام.

در آخرین روز(های) ماه محرم فکر کردم خوبه یه سری لینک‏های محرمی بذارم. ان‏شاءالله از همه ایام عمرمون، به‏خصوص ایام منتسب به اهل‏بیت(ع) نهایت استفاده رو ببریم.
- - - - - -

1- بحث‏های کلی
(تو مایه‏های فلسفه قیام)

* بحث «زمینه‏های اجتماعی انحراف جامعه» و «عوامل انحراف جامعه»
از کتاب «آذرخشی از آسمان کربلا» آقای مصباح یزدی
(خدا توفیق بده خوندنش رو شروع کنیم)

** «نفی و اثبات در حرکت حضرت حسین(ع)»
بیشتر تکیه بر ویژگی خاص یزید است که چرا در زمان او قیام شکل گرفت.
خدا خیر بده حاج محسن رو که حرف‏های حاج آقا رو با زبون خودش پیاده می‏کنه.

*** «تأملی بر نهضت عاشورا 1 و 2»
خلاصه مباحث کتابی با همین عنوان از آقای رسول جعفریان.

**** «نقش حدیث‏سازان در حادثه کربلا»

2- درباره‏ی یاران

* معرفی بعضی مخالفان حضرت حسین(ع)
«حصین بن نمیر و شبث بن ربعی»، «شریح قاضی» و «عمر سعد»

** «زهیر بن قین»

3- درباره‏ی عزاداری‏های ما

* «مبارزه با جهالت»

** یه سؤال:
«چرا برای امام حسین(ع) ده روز عزاداری می‏کنید؟ فوقش دو روز همون عاشورا و تاسوعا رو عزاداری کنید؛
نه? دیگه سه روز. چرا ده روز؟»
باید نظرات این پست رو دید.

*** در راستای نهضت تخریب اصل عزاداری بر حضرت حسین(ع)!
کسی منکر و موافق عزاداری‏های خرافی و بدعت‏گذار نیست،
اما تخریب کل عزاداری‏ها با چه نیت و جایگزینی انجام می‏شه؟

**** «زخم‏های حسین(ع) هنوز تازه است!»
ماجرایی شنیده‏ام که حضرت رضا(ع) را مشاهده کردند 
درحالی‏که تیرهای زیادی به بدن مبارکشان اصابت کرده بود.
ظاهراً فرموده بودند این تیرها همان نگاه‏های گناه‏آلود زائران در حرم است...

4- ادبی

* «از محرم دم‏به‏دم هر چند ماتم می‏چکد                 باز اما بهترین ماه است می‏دانی چرا؟»
شعر آقای علی‏رضا قزوه

** «مستان همی افتاده و ساقی نمانده...»

*** شعر «جام شفق» آقای علی معلم.

یا حسین شهید


معجزه‏ی کلام حضرت سجاد (ع) - 2

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/11/4:: ساعت 12:3 صبح

سلام.

«
اهل بیت رسول خدا را به شهر دمشق وارد کردند
و آنان را در محل اسیران بلاد کفر،
پیشاروی در ورودی مسجد نگه‌داشتند.

در این هنگام پیرمردی آمد و به ایشان نزدیک شد و گفت:
«سپاس خدایی راست که شما را کشت و نابود کرد
و مردمان را از سلطه و آزارتان در امان داشت
و امیرمؤمنان را بر شما چیرگی بخشید!»

امام علی‌بن‌الحسین (علیه‌السلام) به او فرمود:
«
ای پیرمرد، آیا قرآن خوانده‌ای؟ ...
این آیه[ها] را دانسته‌ای که می‌فرماید:

«قُل لاأسألکم علیه أجراً الّا المودّة فی القربی»*...

«و آت ذاالقربی حقّه»**...

«واعلموا انّما غنمتم من شیء فإنَّ لِلله خُمُسَه و للرّسول و لذی القربی»***...

«انّما یُریدُ الله لیذهِبَ عنکم الرّجسَ اهلَ البیت و یُطَهِّرَکُم تطهیراً»****...

ماییم همان اهل بیتی که خدای سبحان
ما را با آیه‏ی تطهیر ویژگی بخشید.
»

... پیرمرد مدتی ساکت و مبهوت و پشیمان در جای خود ایستاد،
سپس سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا،
من از سخنانی که گفتم و از دشمنی که با این جماعت کردم
توبه می‌کنم و به تو باز می‌گردم.
خدایا،
من از دشمن محمد و آل محمد، هر که باشد، از جن و انس،
بیزاری می‌جویم و به تو پناه می‌آورم.»*****

* آیه 23 سوره شوری
** آیه 26 سوره أسراء
*** آیه 41 سوره انفال
**** آیه 33 سوره احزاب

***** جلد شانزدهم «نقش ائمه در احیای دین» علامه عسکری (ره)

یا حسین شهید


معجزه‏ی کلام حضرت سجاد (ع)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/11/3:: ساعت 12:7 صبح

سلام.

1- قبل از سخنان حضرت سجاد(علیه‏السلام)
«یزید، سرمست از باده‏ی پیروزی و غرور،
به اشعار ابن‏زِبعری تمثّل جست و چنین خواند:

1- ای کاش بزرگان قومم در جنگ بدر می‏بودند و می‏دیدند که من چه کرده‏ام،
2- تا مرحبا گویند و شادی کنند و بگویند: یزید دستت درد نکند!
3- ما از این قوم، بزرگان و سادات شاخص آنان را کشتیم و روز بدر را پاسخ گفتیم و سر به سر شدیم.

سپس این بیت را از خود اضافه کرد و سرود:
من از نسل عُتبه نیستم اگر از اولاد احمد و آنچه انجام داده انتقام نگیرم.»*

2- «پس از سخنرانی امام (علیه‏السلام) در مسجد دمشق،
یزید که از نماز فارغ شد دستور داد
امام علی‏بن‏الحسین (علیه‏السلام) و خواهران و عمه‏های آن حضرت را
در خانه‏ای که آماده کرده‏بودند جای دادند.
آنها نیز روزهایی چند اقامه‏ی عزا کردند
و بر حسین (علیه‏السلام) گریستند و نوحه‏سرایی کردند.

یزید پس از این جلسه ناچار شد
روش برخورد با ذریه‏ی پیامبر (ص) را تغییر
و برخی از محدودیت‏ها را کاهش دهد
و از برگزاری مجلس عزا برای شهیدانشان جلوگیری نکند.

و چون وضع شهر دمشق دگرگون شد،
یزید کاروان اُسرا را با احترام به مدینه بازگردانید.»*

3- و ایشان تا چند روز پیشش این چنین بودند:
دانی به کربلا ز چه رو او را عدو نکشت          آخر تا به کوفه زنده‏بودن او را گمان نداشت...

* جلد شانزدهم «نقش ائمه در احیای دین» علامه‏ی عسکری (ره)

یا حسین شهید


در ادامه‏ی تنگ‏نظری

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/10/29:: ساعت 10:43 صبح

سلام.

ان‏قدر ذهن‏م شلخته هست که نخوام با تئوری‏پردازی‏های بی‏فایده به زحمت بندازمتون. باز هم یه پُست پراکنده خواهید دید.
اول نظر آقا «مسعود» عزیز بعد چند ماه زندگی در انگلیس رو می‏آرم (اصل‏ش تو نظرات پُست قبلی‏ه) و بعد چند مثال دیگه مربوط به تنگ‏نظری.
- - - - - -

1- نظر آقا مسعود از لندن را با تعدیلات خودتان بخوانید:

«ای کاش می‏شد همه چیز رو با یک دید وسیع‏تری مشاهده کرد.
ای کاش می‏شد جهانی فکر کرد و محلی عمل کرد.
ای کاش خدا عبرت‏پذیری ما ها رو بیشتر کنه.
ای کاش همیشه بدونیم ما هم جزیی از خلقت‏ایم.
ای کاش فکر نکنیم تافته‏ی جدابافته‏ایم یا فقط ما مسلمون‏ایم.
ای کاش می‏شد من ...

اول:
روز دهم محرم در قلب شهر لندن دسته‏ی عزاداری امام حسین(ع) با خیل عزاداران.
کمی ایستادن و تماشای عزاداری درحال خوردن شله‏زرد نذری.
بستن چند خیابان اصلی به احترام عزاداران.
توقف اتوبوس‏های قدیمی لندن برای راحتی عزاداران.
صدای طبل و سنج
و اتوبوس‏هایی که چند روزی است با این شعار مزین شده:
there is probably no GOD, so enjoy your life
(احتمالاً خدایی وجود ندارد، از زندگی لذت ببر).
و صدای کودکی که هنوز ظرف شله‏زرد دست‏ش بود و  می‏گفت
dad"s, I want more
(پدر، من بازم می‏خوام).

دوم:
امیدوارم توی سی‏سال دوم وضع علمی ایران بهتر بشه.
کاش یه‏کم فکر می‏کردیم پیشرفت علمی کشورمون تو سی‏سال اول مدیون چی بوده.
می‏گن مدرسه‏سازی ثواب داره.*
احتمالاً اون کسی که چندین و چند سال قبل دانشگاه تهران، ملی، پلی‏تکنیک و ... رو ساخته
این مطلب رو نمی‏دونسته،
و گرنه اون هم به همین آزاد و پیام نور و علمی-کاربردی بسنده می‏کرد
و اینقدر خودش رو به‏خاطر کیفیت اذیت نمی‏کرد
و می‏فهمید فقط تعداد مهم‏ه
و اینکه همه مدرک داشته باشن
(البته حرجی نیست، حتماً مسلمون نبوده!)

سوم:
وقفه‏ای بین درس و مطالعه.
درحال گشت و گذار در سایت‏های مذهبی و پیداکردن یه نوحه و عزاداری.
چه‏قدر همه‏چیز به‏روز شده.
پخش مستقیم مراسم از اینترنت، فرمت موبایل، فرمت آی پاد!
دانلود مداحی. ریتم تند یکی از خواننده‏های خدا بیامرز
(حتماً یه کار خیری کرده‏بوده روز 11 محرم براش فاتحه خونده‏بشه).
شور گرفتن و ... (یا لخت بشین یا گم بشین ...!!!)
نظرم جلب شد.
فایل تصویری‏اش رو باز می‏کنم.
ترجیح می‏دم برنامه‏های شبکه‏ی ملی مربوط به روزهای قبل رو ببینم.
همون مداح(!) همراه با زحمت‏کشان سی‏ساله ...

آخر:
ای کاش منجی بشر به لطف خالق ظهور نماید.
انشاءالله ...

نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است                   فدای قد تو هر سروْ بُن که بر لب جوست

پروردگارا!
ما را به (راه) راست هدایت فرما،
راه کسانی که به آنان نعمت دادی و نه راه گمراهان ...»

* یه مطلبی در مورد مدرسه‏سازی تو ذهن‏م‏ه؛
یه وب‏لاگی بود به اسم «آفتاب طلایی» که آقای حسین صادقی می‏نوشت
(یه سالی هست که به‏روز نشده، خدا ایشان را هر کجا هستند خیر دهاد!)
درباره‏ی نیک‏شهر، استان سیستان، نزدیک چابهار.

این آمارها رو ببینید:
تعداد مراکز بهداشتی و درمانی شهری               3(1375)   6(1382)
تعداد خانه بهداشت                                    54(1375)  84(1382)
سرانه تخت بیمارستانی به‏ازای هر هزار نفر        18(1375)  26(1382)
سرانه پزشک عمومی به ازای هر هزار نفر          14.7(1375)  13.5(1382)

ایشان تحلیل فرموده‏اند که:
«به‏نظرم عدم‏توسعه‏یافتگی؛ نبود امنیت شغلی؛ پایین‏بودن سطح درآمد؛
تمایل به داشتن امکانات و رفاه بیشتر و ...
باعث خروج سرمایه‏های انسانی از این شهر و هجوم آنها به کلانْ‏شهرها شده‏است.»

و این همان روی‏کردی است که به مدرسه‏سازی و هر نوع آبادانی دیگر (مثل اردوهای جهادی) هم داریم؛
دادن پول و امکانات به بدبخت‏ها که آمارمون بالا بره و وجدان‏مون راحت شه،
بتونیم راحت‏تر زندگی‏مون رو کنیم.

اما چند مثال دیگه درباره‏ی «تنگ‏نظری»:

2- قضیه اون یارو رو شنیدید که
مسئول توالت‏های یه‏جای عمومی بود.

می‏خواستی بری کارت رو بکنی
می‏گفت این آفتابه رو برندار، اون قرمزه رو ببر!

یه چیزی تو مایه‏های اینکه ما هم کم آدمی نیستیم.

3- با فروشنده‏های بلیط اتوبوس سروکار داشتید؟
طرف زندگی‏اش 100 تومانی و 200 تومانی‏ه.
وقتی با عجله و بی‏توجهی می‏ری چهارتا بلیط ازش بگیری،
می‏گه این 100ی‏ات پاره است!
یه اسکناس 5000 تومانی می‏دی به‏اش،
49 تا 100ی پاره‏تر از 100ی خودت تحویل‏ات می‏ده.
یعنی با بزرگ‏ترت درست صحبت کن.

4- یکی از دوستان که اصالتاً لبنانی هستند و هنوز هم اونجا رفت‏آمد دارن،
می‏گفت خودشون می‏گن
محافظه‏کارترین آدم‏های ما (گمان‏م همین شیعیان رو می‏گفت)
از اصلاح‏طلب‏ترین آدم‏های شما اصلاح‏طلب‏ترند!

و من می‏گم یعنی روشن‏تر و کم‏تحجرترند.

یا حسین شهید


جوان‏مردی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/10/24:: ساعت 9:54 صبح

‏سلام.

1- نصفه شبی سه تا بچه پریدن تو اتوبوس.

تو جیب هم‏دیگه دنبال بلیط می‏گشتن که
راننده گفت پسر جون پولی‏ه؛
100 تومان.

بچه‏ها یه‏وری شدن که برن پایین،
راننده صداشون کرد و تا مقصد رسوندشون.

2- ظهر تاسوعا نشسته‏بودیم تو یکی از هیئت‏های شلوغ منتظر سخن‏ران.

پسر بچه حداکثر سه ساله لباس‏های مشکی خوش‏گِل
و سربند سبز بسته‏بود و باباش ازش عکس می‏گرفت.
قرآن رو که شروع کردند به خوندن از باباش پرسید:
بابا کی مُرده؟
و مدام تکرار می‏کرد سؤال‏ش رو
و باباه هم مونده‏بود چی بگه.
و من هم ...

3- تو ماشین از امیرحسین پرسید:
تو که این همه هیئت داری و می‏ری بگو ببینم امروز چه روزی‏ه؟

مثل بچه مدرسه‏ای‏ها گفت: روز تاسوعا.
در این روز جنگی اتفاق نیفتاده،
امروز برای حضرت عباس(ع) امان‏نامه آوردند و ایشون قبول نکرد.

دیدم اگه از من پرسیده‏بود نمی‏تونستم به این خوبی بگم.

روز تاسوعا نمی‏خواستند به حضرت عباس(ع) امان بدن،
روز تاسوعا می‏خواستند حضرت حسین(ع) رو تنها کنن،
روز تاسوعا می‏خواستند کمرش رو بشکونن.

کاش ما هم سر بزن‏گاه پشت امام‏مون رو خالی نکنیم.

4- با ارامنه مصاحبه می‏کردند؛

می‏گفت امروز روز شش ژانویه است و روز عید ما،
اما به احترام محرم و حضرت حسین(ع) عید نگرفتیم...

یا حسین شهید

- - - - - -
در راستای پ.ن. ** پست قبل، این افاضات را هم از جناب انصاری‏فر ببینید:

«خدا را شاکر هستم که به من لطف کرد و این مسئولیت خطیر را بر دوش من نهاد، معتقدم آقا امام زمان(ع) نسبت به این جلسه و مسئولیت مدیریت در باشگاه پرسپولیس عنایت و توجه دارند. چرا که این مسئولیت با دل و روح مردم سروکار دارد.»

خدایا! دیگه بقیه‏ات رو بفرست!


خیز و ببین یا اخا ...

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/10/20:: ساعت 10:49 صبح

سلام.

عزاداری‏ها قبول.
بالأخره کار افتاده دست حضرت سجاد(ع) و زینب(س).
تا حس نوشتن ما برگرده این لینک‏های محرمی رو ببینید.
- - - - - -

من که ز آغاز عمر بی‏تو نکردم سفر            خیز و ببین یا اخا با که سفر می‏کنم

***

کعبه بی‏نام و نشان می‏ماند اگر زینب نبود                  بی‏امان دارالامان می‏ماند اگر زینب نبود
گرچه دادند انبیاء هر یک نشان از کربلا                     کربلا هم بی‏نشان می‏ماند اگر زینب نبود

چارچوب فهم مردم صدر اسلام؛
متن بسیار مفید حاج محسن که جناب ایروانی هم توصیه فرموده بودند.

سخنرانی‏های حضرت زینب(س) در شام و کوفه

مواجهه حق و باطل

داغت ز سینه تاریخ مگر پاک می شود؟

+ «آب مست‏ت می‏کند»، «نقد حجاب عزاداران حسینی(ع)»
و «چرا اشک بر حسین؟» از وب‏لاگ جناب حجت

(در مورد حکمت «آب و مستی» بگویم که
حضرت حسین(ع) به شیعیان‏شان می‏گویند
هرگاه «ماء عذب» نوشیدید مرا یاد کنید؛
و در حدیثی ماء عذب به محبت اهل بیت(ع) تعبیر شده)

(* در باب حجاب هم این نکته مهمی است که ائمه(ع) به هزار طریق فرموده‏اند
که مثلاً شفاعت ما به هرکسی نمی‏رسد و
بین ما و مردم نسبتی نیست مگر با اعمال‏شان.
و این نکته عقلانی که
امام ما وقتی حسین(ع) است که حسینی(ع) بزییم؛ نه یزیدی.
این عبارت هم از توصیه‏های پیامبر(ص) به اباذر:
«بدان که اگر آن قدر نماز گزارید تا چون ستاره‏اى کمانى (باریک و لاغر اندام) شوید
و آن قدر روزه بدارید تا چون کمان خمیده گردید،
به حال شما سود نبخشد جز این که با ورع همراه باشد.»

** در همین زمینه این آیه رو هم ببینید:

أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ
آیا سیراب ساختن حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام را

کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللّهِ 
 همانند [کار] کسى پنداشته‏اید که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و در راه خدا جهاد مى‏کند

لاَ یَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ 
 [نه این دو] نزد خدا یکسان نیستند

وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ 
و خدا بیدادگران را هدایت نخواهد کرد (19 توبه)

 

یعنی غذاپختن و شربت‏دادن و عَلَم‏برداشتن و با دسته دور کوچه‏ها چرخیدن
اگه با ایمان و جهاد همراه نباشه باعث هدایت نیست.)

جام شفق

عباس(ع) پشت و پناه حرم

بلاگردون...

از هر ورق «لهوف» خون می ریزد

نسخه‏ی خونین

مقالات فلسفی درباره‏ی یاران حضرت حسین(ع):
حر بن یزید ریاحی، هلال بن نافع و جون بن حوی

امان از دل زینب(س)

 

اما یه مطلب سیاسی-محرمی
درباره‏ی سخنان گهربار جناب سیدمحمد خاتمی

 

چند مطلب هم درباره‏ی دفن شهدا در دانش‏گاه تهران ببینید:

شبهات دفن شهدای گمنام در دانشگاه

روایت دراماتیک دفن شهدا در دانشگاه تهران

پیام آقا برای دفن شهدا

 

یکی از خبرهایی که در وبلاگ های دوستان انعکاس خاصی پیدا نکرد،
ماجرای بمب‏گذاری حرمین شریفین کاظمین(ع) و شهادت تعدادی از ایرانیان بود.
این هم یک حمله به عزاداران شام غریبان در تربت جام؛
البته چون بی.بی.سی. فارسی فیلتر است متن خبر رو تو پ.ن. میارم.

خدا بیامرزدمان.
حقیر که ترجیح میدم این طور از دنیا برم تا طرق معمول.

یا حسین

- - - - - -
پرتاب نارنجک به سوی عزاداران عاشورا در ایران یک کشته و دهها زخمی برجای گذاشته است.

روز پنجشنبه، 8 ژانویه (19 دی)، به نقل از مقامات استان خراسان رضوی، در شمال شرق ایران، گزارش شد که در اثر پرتاب نارنجک به سوی گروهی از عزاداران عاشورا در شهر تربت جام یک نفر کشته و سی نفر دیگر زخمی شده اند.

محمد جواد محمدی زاده، استاندار خراسان رضوی، در اطلاعیه ای که خبرگزاری کارگران ایران - ایلنا - متن آن را منتشر کرده، گفته است که این واقعه در شامگاه چهارشنبه و در جریان برگزاری مراسم شام غریبان توسط هیات موسوم به عزاداران امام جعفر صادق روی داد.

آقای محمدی زاده در این اطلاعیه "دوتن از عناصر فریب خورده" را عامل پرتاب نارنجک معرفی کرده و گفته است که آنان با پیروی "از رفتار ددمنشانه اربابانشان در آن سوی مرز" عزادارن عاشورا را هدف حمله قرار دادند.

استاندار خراسان رضوی در این مورد که آیا پرتاب کنندگان نارنجک دستگیر شده اند یا نه و وابستگی گروهی آنان توضیحی نداده است.

در همانحال، خبرگزاری فارس اظهارات غلامرضا اسداللهی، نماینده مردم تربت جام و تایباد در مجلس را در مورد حادثه پرتاب نارنجک گزارش کرده است.

آقای اسداللهی گفته است که شامگاه عاشورا و در حالی که تعدادی از دانش آموزان و دانشجویان عازم دیدار با خانواده شهدا در حومه شهر تربت جام بودند، یک موتور سوار نارنجکی به سوی آنان پرتاب کرد که یک نفر را کشت و چند نفر را زخمی کرد.

وی در عین حال گفته است که "تعدادی از عاملان" این حمله دستگیر شدند و ابراز امیدواری کرده است که هر چه زودتر به مجازات برسند.

آقای اسداللهی این حمله را به "گروه های افراطی و وهابی" نسبت داده و گفته است که هدف آنان، ایجاد تفرقه و "خراب کردن مراسم مذهبی مسلمانان" بوده است.

شهر تربت جام در شرق استان خراسان رضوی، در مسیر جاده مشهد - دوغارن، از راه های ارتباطی عمده ایران و افغانستان، و در حدود چهل کیلومتری مرز دو کشور واقع شده است.

جمعیت این شهر به حدود نود هزار نفر می رسد که اکثر آنان از فارس ها، بلوچ ها و ترکمن ها و پیروان هر دو مذهب تشیع و تسنن هستند.


تعطیل!!

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/10/8:: ساعت 5:0 عصر

سلام.

باز محرم شد و دل ها شکست! 

یا حسین شهید

- - - - - -
دوست ندارم در این ایام چیزی بنویسم و یا حتی زیاد تو نت بیام. اما ماجرای غزه بسیار سنگین شده. گفتم لااقل می‏تونم لینک مطالب غزه‏ای رو که بدم. ان‏شاءالله که هر کدام به اندازه‏ی توان‏مان مایه بگذاریم.

* امضای فرم محکومیت حمله به غزه *

** اخبار رسمی و غیررسمی غزه **

*** سایت پوشش خبری حرکت‏های حمایتی از غزه ***

مصاحبه‏ی سید محمد خاتمی

اعتصاب در مقابل دفتر حافظ منافع مصر در تهران

چقدر دوریم از آنچه او می‏خواهد باشیم

فراخوان جهانی سید حسن نصرالله

بازی اسرائیلی

و باز هم گزارش وضع هوا

اگر محرم داشتید

غزه هم بر غم‏های‏مان افزود

شعر محمد مظهری

آیا اسرائیل ویروس است؟شاید این راهی باشد که صدای‏مان را به جهانیان برسانیم

301 نفر!

آیا هنگام آن نرسیده‏است که برای اسلام و مسلمین احساس خطر کنید؟

اگر امام موسی صدر را ندزدیده بودند، امروز اسرائیلی وجود نداشت!

پیام رهبری

عاشورایی دیگر

تظاهرات ضداسرائیلی در کشورهای عربی

دفاع به هر نحو ممکن

تقصیر خودشان است!

طرح مناظره با دانش‏جویان و اساتید اروپا و امریکا

تبریک به تحکیم وحدت!

سید حسن نصرالله: اسراییل نسبت به تحقق اهداف خود تردید دارد

آدم کشی حرفه ما نیست؛ وظیفه ماست!

این جراحت تا همیشه روح انسان را پژمرده خواهد کرد

مسأله‏ی غزه و ایده‏ای وب‏دویی!

مسابقه‏ی کاریکاتور

لباس حکام عرب

کاریکاتور؛ گربه‏سگ

مقاومت بدون حسین(ع) نمی‏شود

نگاهی به تحصن پشت دفتر حافظ منافع مصر و گزارش تصویری از راه‏پیمایی جمعه 13 دی

این ها همه یک سری نقدهایی است که هر روشن‏فکری هر از گاهی بلغور می‏کند

تجمعات و تظاهرات بدون درگیری ادامه یابد.

رباب‏ان غزه‏نشین

* به قول مادر، اینکه جنگ نیست، قتل عام است.

** «تلاوت سراسری سوره حشر برای رهایی مردم مظلوم غزه؛ این سوره در هنگام پیروزی سپاه اسلام بر یهود نازل شد»

امروز دوباره حرمله برگشت و ...

«برخیز که در عشق خطر باید کرد            در راه خدا سینه سپر باید کرد
از غزه صدای العطش می‏آید                   یاران حسین را خبر باید کرد»

جنگ فرقان و تکمله‏اش (تحلیل‏های جناب دانش‏طلب اگرچه برای حقیر خیلی‏هایش قابل‏قبول نیست، اما بسیار الهام‏بخش و روشن‏گرانه است. خدا خیرش دهاد.)

مصاحبه به رسم سی.ان.ان.

حقوق بشر

بهای سنگین

- - - - - -
(پنج‏شنبه 19 دی 87) دلم رو صابون زدم که بعد سه روز نت نیومدن، می‏تونم یه ساعته ایمیل و ریدرم رو چک کنم و لینک‏های اینجا رو تکمیل؛ حالا که چند ساعتی گذشته و ساعت هم از 2 هنوز کلی کار داره. ان‏شاءالله در طول روز انجام شه.

ماجرا را از زبان یک اسرائیلی هم بشنوید

چشم مادر، چشم خواهر، مانده بر در...

کاش چاوز عرب بود


<      1   2   3   4      >


بازدید امروز: 38 ، بازدید دیروز: 48 ، کل بازدیدها: 469382

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ