سلام مجدد
روايتي كه عرض كردم و الان سند اصلي ش دقيق يادم نيست، اما فكر كنم سيوطي به سندش از ام سلمه روايت مي كند. اگر اشتباه نكنم هم در مسئله حجاب شهيد مطهري خواندم و هم در تفاسير نمونه و الميزان ذيل آيه حجاب. خيلي مفصل نيست.مضمونش اين است كه قبل از نزول آيه، زنان انصار با مو و گريبان باز در مجامع حاضر مي شدندو... اما از صبح بعد از نزول آيه ام سلمه مسجدالنبي را توصيف مي كند كه زنان براي نماز آمده بودند در حاليكه همه بدن و سر و گردنشان را كامل پوشانده بودند...نكته اي كه مد نظرم بود و برايم جالب بود اينكه در مضمون اين روايت ام سلمه حجاب در جامعه آن موقع مدينه را وجه تمايز كنيزان و زنان طبقه غير مسلمان و زنان مسلمان مي داند. تعبير من-كه شايد درست هم نباشد- اين است كه اولا حكم حجاب در بدو نزولش مختص زنان مسلمان بوده و ساير زنان حاضر در جامعه و البته غير مسلمان اجباري براي پوشش نداشته اند و ثانياً، حجاب در عرف آن زمان، خصوصاً در بدو نزول حكم، عامل تمايز زنان مسلمان و معتقد بوده است. اگر راحت تر بخواهم بگويم به نظر مي رسد حجاب نشانه اي از زنان طبقه اصيل و متشخص جامعه اسلامي بوده است. عامل شناسايي زنان آزاد از زنان كنيز و خارجي.