سلام.

جناب «برای خاطر آیه‏ها» روی پست قبل نظرات به‏جایی فرموده‏اند که نقاط اصلی بحث حجاب رو بیش‏تر می‏شناسونه و اغلب‏شون دغدغه حقیر هم هست. حداقل برکت این بحث این‏ه که فرصتی است برای تفکر و مشورت‏کردن در مورد مسائلی که جواب‏اش رو حاضر و آماده نمی‏دونیم. خدا کمک‏مون کنه.
- - - - - -

1- «... برای خود بنده که خیلی دغدغه پررنگی هست و پرونده‏اش توی ذهن‏ام همیشه باز.
راست‏اش قبلاً همین‏جا هم گفتیم که این‏قدر لایه‏های درهم‏تنیده
و عوامل مؤثر و متأثری دارد این بحث حجاب که اظهارنظر درباره‏اش سهل ممتنع است.
و آن‏قدر برخوردهای بد و یرداشت‏های سطحی ریشه دوانده
که واقعاً گاهی می‏شود فقط می‏شود حسرت خورد و دید که سخت می‏شود کاری کرد.

قدر مسلم این است که این انتخاب حجاب،
باید از درون اتفاق بیفتد و تجلی‏اش در بیرون باشد.
آنچه امروزه در جامعه ما به‏صورت عام
و در دانش‏گاه به‏طور خاص چالش‏برانگیز شده،
همین است که خانم‏هایی، حجاب برای‏شان درونی و نهادینه نشده
و از بیرون با ابزارهایی که بیش‏تر
از جنس فشار و تهدید است تا تشویق و ترغیب،
تلاش می‏شود که آنها را محجبه کنند
و تبعاً نتیجه عکس می‏دهد.

زیر همین چند جمله هزارتا مبحث می‏توان باز کرد
و در هر مبحث‏اش کتاب‏ها و مقاله‏ها و سمینارها و چاره‏جویی‏ها.
برای درونی‏کردن و نهادینه‏کردن این معروف چه باید کرد؟
خانواده؟ مدرسه؟ جامعه؟ رسانه؟ نهادهای فرهنگی؟ زن و مرد؟
برخورد صحیح با جماعتی که به هر دلیلی
از درون این معروف را نپذیرفته‏اند چه باید باشد؟
در کوتاه مدت چه باید باشد؟
در دراز مدت چه باید باشد؟»

2- «اگر خیلی واقع‏بینانه نزدیک بشویم
و به‏جای تعیین تکلیف کردن برای جامعه
و پدر و مادرها و مدرسه و دانشگاه و نهادهای دولتی...
به وظیفه عینی و فعلی خودمان بپردازیم،
خلاصه‏اش همان می‏شود که خودتان هم فرمودید.
حداقل‏اش این است که هر کس در سطح و شعاع تأثیر خودش تلاش کند
که در عرف،
حجاب مثبت و معروف شناخته شود.
که متأسفانه الان دیگر توی نسل ما
این تلقی خیلی کم‏رنگ شده.
حالا دوباره این سؤال که چه باید بکنیم
که عرف نسل ما،
حجاب را مثبت تلقی کند.
چه پرزنتی از حجاب داشته باشیم که...»

3- «اما بگذاید من هم به‏جای تلاش برای جواب‏دادن به سؤال‏های شما
که سؤال‏های خیلی از ماهاست،
به سؤال‏ها بیافزایم.
یکی از دغدغه‏های جاری من این است که
برخورد صحیح یک حکومت اسلامی با مسئله بدحجابی چگونه باید باشد؟
شرایط ایده‏آل را نه،
شرایط فعلی جامعه خودمان را درنظر بگیریم.
واقعاً با این سطح مخالفت‏های فعلی با حجاب،
و با این سطح بدحجابی‏ها توی تهران و بقیه شهرها،
به‏نظرتان راه درست برخورد خصوصاً در کوتاه مدت چیست؟
گشت‏های ارشاد؟؟!!.
یعنی نه می‏شود به‏راحتی از کنار ماجرا گذشت
و به شیوه اعمال زور و فشار و تهدید که نتیجه‏اش قطعاً عکس مطلوب است
برخورد کرد
و نه می شود به‏راحتی
از کنار این وضعیت با مماشات و تساهل و تسامح گذشت.
قبول دارم که نهادهای دولتی دارند آنچه ما
به‏عنوان اعضای جامعه و بدنه جامعه در قالب روش دراز مدت و تدریجی
و توی خانواده‏ها و مدرسه‏ها حل نکردیم
و از امر به معروف غافل شدیم،
را ضربتی جبران می‏کنند.
یعنی من هم مسئول این برخوردها هستم با کم‏کاری‏های‏ام.
اما حالا چه باید کرد؟»

4- «... کاش سؤال‏ها را ریزتر کنیم که راحت‏تر بشود راجع به‏شان صحبت کرد.»

5- «... در صدر اسلام و بعد از آن در زمان ائمه -علیهم السلام-
برخورد با این مسئله چه‏طور بوده است؟
اما حداقلی که من فهمیدم این بوده که
اصلاً به این معنا و با این وسعت و شیوع بدحجابی را در جامعه آن موقع نداشته‏ایم.
روایت ام سلمه در باب اوضاع جاری مدینه
موقع صدور حکم وجوب حجاب خواندنی‏ست.
اگر شما یا بقیه دوستانی که اینجا را می‏خوانند
مصداقی تاریخی از برخورد پیامبر یا معصومین(ع) دارند،
ممنون می‏شوم بدانم.»
*

اولین چیزی که حقیر بگم،
خواهش می‏کنم از ایشون که همین
قضیه صدور حکم وجوب حجاب در مدینه رو
برامون بگن.
بنده تا به‏حال نشنیده‏ام‏اش.

بعد هم از بقیه بخوام که کمی برامون از مصادیق تاریخی،
به‏خصوص از تاریخ اسلام بگن.

و باز هم از خدا بخوام که در فهم و عمل این موضوع
یاری‏مون کنه.
**

روزهای آخر ذی‏القعد است و شهادت حضرت جواد -علیه السلام-.
خدایا،
اگر این امواج سایبر بویی از خوبی و رضایت الهی درشون هست،
همه‏گی تقدیم به پیش‏گاه ایشون.
کاش ما هم بال‏هایی داشتیم به مثال کبوتران بغداد
تا یه روزی برامون آب‏رو بشن.

یا علی

- - - - - -
+ جناب «برای خاطر آیه‏ها» فرموده‏اند:
«روایتی که عرض کردم و الان سند اصلی‏اش دقیق یادم نیست، اما فکر کنم سیوطی به سندش از ام سلمه روایت می‏کند. اگر اشتباه نکنم هم در مسئله حجاب شهید مطهری خواندم و هم در تفاسیر نمونه و المیزان ذیل آیه حجاب. خیلی مفصل نیست. مضمون‏اش این است که قبل از نزول آیه، زنان انصار با مو و گریبان باز در مجامع حاضر می‏شدند و... اما از صبح بعد از نزول آیه ام‏سلمه مسجدالنبی را توصیف می‏کند که زنان برای نماز آمده بودند درحالی‏که همه بدن و سر و گردن‏شان را کامل پوشانده بودند...
نکته‏ای که مدنظرم بود و برای‏ام جالب بود اینکه در مضمون این روایت ام‏سلمه حجاب در جامعه آن موقع مدینه را وجه تمایز کنیزان و زنان طبقه غیرمسلمان و زنان مسلمان می‏داند. تعبیر من -که شاید درست هم نباشد- این است که اولاً حکم حجاب در بدو نزول‏اش مختص زنان مسلمان بوده و سایر زنان حاضر در جامعه و البته غیرمسلمان اجباری برای پوشش نداشته‏اند. ثانیاً حجاب در عرف آن زمان، خصوصاً در بدو نزول حکم، عامل تمایز زنان مسلمان و معتقد بوده است.
اگر راحت‏تر بخواهم بگویم به‏نظر می رسد حجاب نشانه ای از زنان طبقه اصیل و متشخص جامعه اسلامی بوده است. عامل شناسایی زنان آزاد از زنان کنیز و خارجی.»

+ جناب «زسمک» فرموده‏اند:
«به‏نظر می‏آد در این مورد قضیه حجاب رو می‏شه از دو جنبه بررسی کرد:
1) یکی از جنبه اعتقادی و دینی، که در واقع فلسفه حجاب و پوشش برای فرد گفته می‏شه تا فرد خودش با شناخت حجاب رو انتخاب بکنه و اون رو از درون بپذیره و در خارج تجلی پیدا کنه. که این جنبه از حجاب در واقع به تربیت دینی فرد برمی‏گرده و معمولاً در سن یک دانشجو، شخصیت کاملاً شکل گرفته و جای تغییرات بنیادی زیادی وجود نداره!
2) اما جنبه دیگه مسئله که معطوف می‏شه به تعهد یک فرد نسبت به ضوابط موجود در محیطی که در اون مشغول فعالیت‏ه؛ مثل دانشگاه!
یعنی ممکن‏ه فردی از درون خودش اعتقادی به حجاب نداشته باشه، ولی به جهت حرمتی که مکان دانشگاه داره خودش رو ملزم بدونه که حد و مرزی رو رعایت کنه.»

در مورد اینکه شخصیت یک دانش‏جو کاملاً شکل گرفته موافق نیستم. البته انعطاف سنین راهنمایی و دبیرستان در دوران دانش‏جویی وجود نداره.
هدف این بحث همین‏ه که چه‏طور می‏شه با ترویج درست، کمی روی شخصیت افراد تأثیر گذاشت (جنبه اول) و بعد با ایجاد حد و مرز شرعی و عرفی فضای ظاهری جامعه رو پاک نگه داشت.
تقسیم‏بندی به‏جایی بود.

+ مطلب آقا ابراهیم عزیز (و البته کمی از نظرات) رو خواندم. بنده خودم نمی‏تونم در مورد تحمیل نظری بدم. ولی با بحث تبلیغ حسابی موافق‏ام. در واقع هدف این بحث هم شناخت روش و حدود مناسب تحمیل و تبلیغ‏ه.

+ جناب «برای خاطر آیه‏ها» نظرات قابل توجه دیگری فرموده‏اند که حسابی جای تأمل داره. ان‏شاءالله در یک پست جدا باید روشون حرف بزنیم.