چهارم: بحث پرداختن به لايه ها و لوازم دروني حجاب،خيلي مهم است. پرداختن به فرهنگ حجاب از خود حجاب هم مهم تر است. يعني بايد با فرهنگ بي حجابي مقابله شود نه صرفاً با خودِ بي حجابي. مثلاً راجع به كراوات به عنوان يك نشانه غربي كه سالهاي قبل توي كشورمان رواج داشت، با فرهنگش مقابله شد نه با خود كراوات زدن. يعني كسي توي خيابان ها راه نرفت بگويد: آقا شما كراوات نزن! توي جامعه نوع نگاهي به وجود آمد كه با فرهنگ استفاده از مظاهر غربي و از جمله كراوات زدن مقابله شد و فرهنگ جامعه به جايي رسيد كه كروات زدن، نامطلوب شناخته شد. يعني خود فرد احساس بدي داشت از زدن كراوات. در مورد حجاب هم بايد به آنجا برسيم كه خود فرد از بي حجابي احساس بدي داشته باشد. حجاب برايش دروني و بخشي از هويت وجودي اش بشود.