جان فدای آنکه من در عشق او دیوانهام
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/10:: ساعت 11:58 عصرسلام.
1- بِنَفسی مَنْ مِنْ هِجرِهِ اَنَا ضائلٌ وَ مَنْ لِلِواء الفَتحِ وَ النَّصرِ حامِلٌ
جان بهقربان کسی کز هجر او آوارهام او بود خورشید و من در عشق او پروانهام
بنفسی اماماً قائماً عابَ شخصُهُ و لَیسَ لَهُ فِی العالمینَ مماثِلٌ
در کفش باشد ز سوی حق لوای فتح و نصر غائب از انظار خلق است آن دُر یکدانهام
بنفسی مَن یَحیی شریعَةَ جدّهِ وَ یَقضی بحُکم لمیَرمْهُ الاوائلُ
دین جدش را کند احیاء و باطل را فنا حکم داودی کند آن صاحب دورانهام
و یَجتَثُّ اَصلَ الظالمینَ و فَرعَهُمْ و یُحیی بِهِ رَسمَ العلی و الفَضائلُ
اصل و فرع ظالمان را جمله میسازد تباه جان فدای آنکه من در عشق او دیوانهام
فَیا رَبِّ عَجِّل فی ظهور امامنا وَ هذا دعاء للبریَّةِ شاملٌ
بارالها در ظهور حضرتش تعجیل کن کبر و طغیان و فساد ظالمان تعطیل کن
(مقدمهی کتاب «مکیال المکارم» آیت ا... موسوی اصفهانی)
2- یه تجربه:
وقتی کاری رو گترهای شروع میکنیم و
با هزار زور و زحمت سر و تهش رو در میآریم،
دو تا اتفاق بد میافته:
- خودمون له میشیم.
- غرور و بینظمی میگیرتمون؛
عادت به «هیچ ترتیب و آدابی مجوی» افراطی.
چه خوبه که اولش بگردیم دو تا آدم (و کتاب) متخصص و باتجربه پیدا کنیم،
یه برنامهریزی اولیه برای خودمون بکنیم،
و در حین انجام کار هم مشورت و اصلاح برنامه رو فراموش نکنیم.
اینجوری:
- بجای لهشدن چیز یاد میگیریم
(مثل ورزش اصولی که آدم رو قوی میکنه).
- یه دید سیستمی خوب پیدا میکنیم
که میتونیم روال کارمون رو بازبینی و اصلاح کنیم.
3- خوب،
این هفته سالگرد این وبلاگه.
منتظرم که تا آخر هفته بهم هدیه بدید؛
یعنی بهم بگید که چقدر عیب داشتهام.
چون میدونم دوستای خوبی پیدا کردهام.
یا علی