معجزهی کلام حضرت سجاد (ع)
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/11/3:: ساعت 12:7 صبحسلام.
1- قبل از سخنان حضرت سجاد(علیهالسلام)
«یزید، سرمست از بادهی پیروزی و غرور،
به اشعار ابنزِبعری تمثّل جست و چنین خواند:
1- ای کاش بزرگان قومم در جنگ بدر میبودند و میدیدند که من چه کردهام،
2- تا مرحبا گویند و شادی کنند و بگویند: یزید دستت درد نکند!
3- ما از این قوم، بزرگان و سادات شاخص آنان را کشتیم و روز بدر را پاسخ گفتیم و سر به سر شدیم.
سپس این بیت را از خود اضافه کرد و سرود:
من از نسل عُتبه نیستم اگر از اولاد احمد و آنچه انجام داده انتقام نگیرم.»*
2- «پس از سخنرانی امام (علیهالسلام) در مسجد دمشق،
یزید که از نماز فارغ شد دستور داد
امام علیبنالحسین (علیهالسلام) و خواهران و عمههای آن حضرت را
در خانهای که آماده کردهبودند جای دادند.
آنها نیز روزهایی چند اقامهی عزا کردند
و بر حسین (علیهالسلام) گریستند و نوحهسرایی کردند.
یزید پس از این جلسه ناچار شد
روش برخورد با ذریهی پیامبر (ص) را تغییر
و برخی از محدودیتها را کاهش دهد
و از برگزاری مجلس عزا برای شهیدانشان جلوگیری نکند.
و چون وضع شهر دمشق دگرگون شد،
یزید کاروان اُسرا را با احترام به مدینه بازگردانید.»*
3- و ایشان تا چند روز پیشش این چنین بودند:
دانی به کربلا ز چه رو او را عدو نکشت آخر تا به کوفه زندهبودن او را گمان نداشت...
* جلد شانزدهم «نقش ائمه در احیای دین» علامهی عسکری (ره)
یا حسین شهید