سلام.

+ «ابوالادیان می‏گوید: من خدمت حضرت امام حسن عسکری(ع) می‏کردم و
نامه‏های آن حضرت را به شهرها می‏بردم.
در مرض موت، روزی من را طلب فرمود و چند نامه‏ای نوشت به مدائن تا آنها را برسانم.
سپس امام فرمود: پس از پانزده روز باز داخل سامره خواهی شد
و صدای گریه و شیون از خانه‏ی من خواهی شنید
و در آن موقع مشغول غسل‏دادن من خواهند بود.
ابوالادیان به امام عرض می‏کند: ای سید من،
هرگاه این واقعه دردناک روی دهد، امامت با کیست؟
فرمود: (1) هر که جواب نامه‏ی من را از تو طلب کند.
ابوالادیان می‏گوید: دوباره پرسیدم علامت دیگری به من بفرما.
امام فرمود: (2) هرکه بر من نماز گزارد.
ابوالادیان می‏گوید: باز هم علامت دیگری بگو تا بدانم.
امام می‏گوید: (3) هر که بگوید که در همیان چه چیز است او امام شماست...

 

چون جعفر به نماز ایستاد، طفلی گندمگون و پیچیده‏موی، گشاده‏دندانی مانند پاره‏ی ماه
بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت:
ای عمو پس بایست که من به نماز سزاوارترم.
رنگ جعفر دگرگون شد. عقب ایستاد.
سپس آن طفل پیش آمد و بر پدر نماز گزارد و آن جناب را در پهلوی امام علی النقی علیه السلام دفن کرد (2).

سپس رو به من آورد و فرمود:
جواب نامه‏ها را که با توست تسلیم کن (1).
من جواب نامه را به آن کودک دادم.

 

... عده‏ای از شیعیان از شهر قم رسیدند،
چون از وفات امام(ع) با خبر شدند، مردم به جعفر اشاره کردند.
چند تن از آن مردم نزد جعفر رفتند و از او پرسیدند:
بگو که نامه‏هایی که داریم از چه جماعتی است و مال‏ها چه مقدار است؟
جعفر گفت: ببینید مردم، از من علم غیب می‏خواهند!
در آن حال خادمی از جانب حضرت صاحب‏الامر(عج) ظاهر شد و از قول امام گفت:
ای مردم قم، با شما نامه‏هایی است از فلان و فلان
و همیانی (کیسه‏ای) که در آن هزار اشرفی است
که در آن ده اشرفی است با روکش طلا... (3)»

++ نغمه‏ی مرغ سحر نیز دعای فرج است...

+++ من که آن دیده ندارم که تو در دیده‏ام آیی          تو مگر دیده دهی تا رخ زیبات ببینم
     امشب افتاد عبورت ز کجا تا که بیایم              عکس صد قافله در خاک کف پات ببینم

++++ بی‏قراری انتظار ارزانی دل‏های عاشقی که
امشب طاق نصرت را در طاق ابروی یوسف زهرا دیده‏اند.

+++++ هرگاه نشانه‏ای گم شد، نشانه‏ای دیگر جایگزین آن می‏شود.

یا علی