هنوز گیجام و منگ
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/2/31:: ساعت 1:37 صبحسلام.
1- هنوز گیجام و منگ.
بهم میگن چته؟ ناراحتی؟
میگم نه، نمیدونم. بیشتر حیرونام.
کسی که عمر تکلیفام رو باهاش گذروندم،
شاید 15 سال بشه،
حالا دیگه نیست.
و من سه روزه که دیگه مرجع تقلید ندارم،
و سه روزه که حجتی برای اعمالام ندارم.
خدا صبرمون بده.
تا یه مسألهای پیش میاومد میگفتم من نمیدونم،
آقای بهجت گفتن اینطور.
و حالا به فتوای کی زندگی کنم؟
باید زودتر حاج آقا رو پیدا کنم ببینم باید مقلد کی بشم،
آقا مجتبی، آقای مکارم؟ شاید هم نظرشون کس دیگه باشه.
2- خاطره بگم؟
از یکی دوتا نمازی که پشت سرشون خوندم،
که خوب قاعدتاً چیز زیادی نفهمیدم و اصلاً ظرف ما چه به نماز ایشون.
فقط حُسناش این بود که فمیدیم آقا لهجه دارن.
بین ترک و شمالی بودنشون هم نمیتونستم تشخیص بدم.
یا از قرارهای 5 صبح دار الزّهد تابستونهای مشهد؟
آقا میشدن آکتور و ملت دورشون حلقه میزدن.
آقا رو به قبله و ملت پشت به قبله و رو به ایشون.
ولی یه بارش اتفاق جالبی افتاد.
شاید مبعث پارسال بود.
با ابراهیم از دار الزّهد داشتیم میاومدیم بیرون که وارد صحن آزادی شیم،
بیغرض،
دیدیم جمعیتی کله سحر دارن میرن بهسمت در حرم.
بعد جمعیت ایستاد و آقای بهجت رو کرد به ما دوتا!
چند ثانیهای ایستادند و رفتند.
ما هم حیرون تا پشت سرمون رو دیدیم که
امتداد قبر شیخ بهایی بود.
خدا هر دو شون رو قرین رحمت کناد.
اینها رو میگم که چی؟
اگه من ذرهای از اسلام بویی برده باشم،
یه پایهاش مرجعیت آقای بهجت بود.
حالا به مرجعیت کی تکیه بزنم؟
3- انشالله فردا سیاه رو درمیآرم.
4-
+ پیام آقا
+ خاطراتی از آقای بهجت
+ العلماء باقون
یا علی