لباس
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/11:: ساعت 1:14 صبحسلام.
1- پدر بزرگوار پرسیدند: - کی میخوای بری؟
- حالا معلوم نیست، یعنی نمیدونم. چه فرقی میکنه.
- آخه باید آماده شی، لباسات رو جور کنی.
- لباس؟!؟
- آره دیگه، لباس احرام.
مثّ اینکه جاخورده باشم گفتم: مگه لباس میخواد؟
اینجا مادر عزیزتر از جان هم وارد بحث شدند که - چهقدر بیخیالی.
مثّ کسی که جواب سؤال رو بدونه و بخواد فقط وقت تلف کنه پرسیدم:
- مگه عمره هم لباس احرام میخواد.
و همون جواب مورد انتظار رو شنیدم که
باید لخت ِلخت بشی و با دو تیکه پارچه سفید خودت رو بپوشونی...
2- حدود 50 روز دیگه قراره ببرندمون مدینه.
همون وقتی که حضرت حسین(ع) و عباس(ع) و سجاد(ع) بهدنیا میآن.
این رو وقتی فهمیدم که سه روز بود سایت مربوطه باز نمیشد،
تا وقتی بهصرافت نبأ خوندن صبحگاهی افتادم.
3- کاش مثّ مشهد و جهادیهای قدیم قبل سفر یه حالی بهوجود بیاد.
حاج آقا یهبار تو یه هیئتی صحبت میکردن که هیئتیهاش داشتن میرفتن کربلا.
میگفتن بزرگترین چیز اینه که بتونید قبل سفر حلالیت بگیرین،
این ارزشاش از خود سفر بیشتره.
و چه سخته وقتی به حال و روز خودت نگاه میکنی و ظلمهایی که کردی.
خدایا کمک کن بتونم.
یا علی
- - - - - -
حجرفتن یعنی... از خودت جدا شو و معشوق همینجاست...
تیتر افکار یه حاجی
مادربزرگ اوباما هم قرار بوده بره حج!
سکر
-) «اول اینکه: و لباس التقوی ذلک خیر.
دوم اینکه: یادش بهخیر... چند سال پیش من را هم همین وعدهی صادق حضرت امام ششم به عمره مشرف کرد: نبأهای صبحگاهی.
سوم اینکه: این جملههای پراکنده هر وقت صحبت از حج میشود به ذهنام میآید:
...واتمّوا الحجّ و العمره لله...
من تمام الحجّ لقاء الامام.
کعبه آن سنگِ نشانی ست که ره گم نشود/حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست!
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد/ که خاک میکدهی عشق را زیارت کرد
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه...
حج: آهنگ، قصد، حرکت و جهتِ حرکت
میقات یعنی محلّ بالبالزدنِ کبوتر!!!»
کاش نائب الزیاره خوبی باشم.