سلام.

این پست را هم در ادامه‏ی مباحث «اسلام» بخوانید.
- - - - - -

«نتیجه‌ی بررسی‌های ما در متون مکتب خلفا،
به اینجا منتهی می‌شود که
دومین وسیله‌ی تبدیل احکام اسلام،
آن مجموعه احادیثی است که کوشیده شده به‌وسیله‌ی آنها
حیثیت و ارزش و قداست پیامبر اسلام(ص) از بین برود.
نه‌تنها اوج مقام یک پیامبر را نداشته باشد،
که از بسیاری افراد عادی هم تنزل نماید،
تا درنتیجه نه حدیثش و نه اوامر و نواحی‌اش در مسائل دنیوی اثر داشته‌باشد.

همه بدانند که او به امور دنیوی چندان آشنایی ندارد
یا حتی فهمش در این زمینه از افراد معمولی هم کمتر می‌باشد.
تاآنجاکه خودش گفته‌است (نعوذ بالله):
من از کار دنیای شما خبر ندارم
و شما این امور را از من بهتر می‌فهمید!!

از سوی دیگر،
گفته‌اش در معرفی افراد و اشخاص هیچ قیمتی نداشته باشد
یا اصولاً حافظه‌اش کافی نباشد و کارهایش ناقص بماند
و عقلش هم چندان نیرومند نباشد.
چنان‌که یک روز نیز با حالت جنابت از خانه بیرون بیاید
و در محراب بایستد و مسلمان‌ها نیز برای نماز برخیزند.
آن وقت پیامبر حالت خویش را به یاد آورد و بگوید:
صبر کنید! صبر کنید!
سپس به منزل رفته و غسل کند و بازگردد.

همه بدانند او قرآن را فراموش کرده‌بود
و با شنیدن صدای قرآن در مسجد به‌یاد آورد
که چه قسمتی از قرآن را از یاد برده‌است.

در برابر چنین پیامبری است که می‌توان گفت:
او در فلان مسأله‌ی اسلامی اجتهاد کرده‌است
و فلان شخص هم (اعمّ از زورمندان و عالمان)
رأی و نظرش را ابراز نموده‌است.
به این طریق حاکمان پس از وی نیز مجتهدند،
آنها هم می‌توانند هرجا مصلحت بدانند
نظریات او را زیر و رو کنند
و به نام اسلام در جامعه مطرح نمایند
و احکام صحیح اسلامی را تعویض و تبدیل کنند!!

اگر این مسائل را ذهن‌های ما بپذیرد
و همه‌ی ابعاد آن را فهم کند،
دقیقاً می‌توانیم درک کنیم که اسلام را به چه شکل درآوردند
و با چه وسیله حقایق آن را تحریف نمودند.

آن وقت زحمات اهل بیت(ع) را می‌توانیم بشناسیم؛
خدمات امیرالمؤمنین، امام باقر، امام رضا یا امام جواد(ع)
در احیای اسلام واقعی را می‌شناسیم.
می‌فهمیم ایشان چه عملی می‌بایست انجام می‌دادند و در عمل چه کرده‌اند؛
در حضورشان چه می‌بایست می‌کردند و در غیبتشان چه وظایفی داشته و دارند.

تا آنها را نفهمیم و نشناسیم اینها را نخواهیم شناخت،
چون ائمه‌ی اهل بیت(ع) همین خرابی‌ها را اصلاح کردند
و همین حقایق نابودشده را احیا کردند.»

بخشی از درس هفتم، جلد اول «نقش ائمه در احیای دین» علامه‏ی عسکری(ره)

یا حسین شهید

- - - - - -
+ نماز ظهر پسر آقای یحیوی رو مسجد دیدم، تعجب کردم چرا باباش نیست. دیدم تو حال خودشه، بهش سلام نکردم. دیدم اومد کنارم نشست، گفت واسه حاج آقا دعا کن. نگو چند وقته (بیش از یه ماه) مریض شدن و خونه‏نشین.
حالا از شما هم می‏خوام ایشون رو دعا کنید. بنده خدا فکر کنم جانباز هم باشن، تو یکی دوتا برنامه‏های تلویزیون هم باهاشون مصاحبه کردن. از اون مهندس‏های به‏دردبخورن.