اول بهار
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/2/1:: ساعت 11:3 صبحسلام.
1- این شعر رو خیلی دوست داشتم از دوران مدرسه که ظاهراً تو دیباچه گلستانه:
«به حکم ضرورت سخن گفتیم و تفرّجکنان بیرون رفتیم در فصل ربیع
که صولت برد آرمیده بود و الوان دولت وَرد رسیده.
پیراهن برگ بر درختان چون جامهی عید نیکبختان
اول اردیبهشتماه جلالی بلبل گوینده بر منابر قضبان
بر گل سرخ از نم اوفتاده لآلی همچو عرق بر عذار شاهد غضبان»
2- امروز رو از قبل تو ذهنام بود که چی بنویسم
و صبح با حال مشوّشام تصمیم گرفتم که چیزی ننویسم
و الآن که دیگه نمیتونم ننویسم.
فقط این نکته رو میخوام بگم که انگار این روزهای خاصّ تقویم شمسی
واقعاً خاصّاند.
من تجربه اول نوروزش رو دارم.
امروز هم یه روز خاصّه.
اول اردیبهشت بهنظر من اول بهار واقعیه
که اصلاً آدم توش مست و ملنگ میشه.
امروز تولد لااقل چهارتا از دوستهای فیسبوکیه.
از صبح هم معلوم بود یه روز دیگه است.
و امروز روز دفن پدربزرگ یکی از دوستان شده (خدا رحمتشون کنه).
خلاصه نمیدونم این قمره که رو عقرب میافته یا برعکس
و بعد چی میشه نتیجه این تقارن.
3- اگه همت کنم لینکهای بهار رو که مربوط به نوروز بوده میذارم
که یادمون نره تو بهاریم.
یا علی
- - - - - -
دو تا پست قبل (+ و ++) رو فراموش نکردم ها، خوشحال میشم پیگیریاش کنید.