21 بار
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/8/1:: ساعت 11:21 صبحسلام.
یک تبلیغی تلهویزیون نشون میداد،
بسیار جالب و دیدنی.
گفتم اگه ندیدیناش براتون تعریف کنم.
*
یک نیمکتی بود توی یک پارکی
دوتا آقا، یکی جوون و یکی مسن، روش نشسته بودن.
آقای مسن از دیگری که مشغول روزنامهخوندن بود پرسید:
این چیه؟
مجله رو کنار زد، نگاه کرد، کمی صبر کرد،
گفت: گنجشک. کمی صبر کرد و دوباره مشغول شد.
آقای مسن از دیگری که مشغول روزنامهخوندن بود پرسید:
این چیه؟
مجله رو کنار زد، نگاه کرد، گفت: گنجشک.
و دوباره مشغول شد.
آقای مسن از دیگری که مشغول روزنامهخوندن بود پرسید:
این چیه؟
مجله رو کنار زد، گفت: گنجشک.
و بدون صبر دوباره مشغول شد.
آقای مسن از دیگری که مشغول روزنامهخوندن بود پرسید:
این چیه؟
مجله رو کنار نزد و با بیصبری گفت: گنجشک، گنجشک.
و با بیصبری دوباره مشغول شد.
آقای مسن بلند شد، رفت،
با یک دفترچه قدیمی برگشت، داد به دیگری.
دفترچه رو گرفت، شروع کرد به خوندن:
امروز (تاریخ 20 سال پیش) با پسرم توی پارک نشسته بودیم.
پسرم 21 بار از من پرسید: این چیه؟
و من 21 بار با لبخند بهاش گفتم: گنجشک.
**
یا علی