حجاب - نقاط اصلی بحث
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/8/25:: ساعت 11:43 عصرسلام.
جناب «برای خاطر آیهها» روی پست قبل نظرات بهجایی فرمودهاند که نقاط اصلی بحث حجاب رو بیشتر میشناسونه و اغلبشون دغدغه حقیر هم هست. حداقل برکت این بحث اینه که فرصتی است برای تفکر و مشورتکردن در مورد مسائلی که جواباش رو حاضر و آماده نمیدونیم. خدا کمکمون کنه.
- - - - - -
1- «... برای خود بنده که خیلی دغدغه پررنگی هست و پروندهاش توی ذهنام همیشه باز.
راستاش قبلاً همینجا هم گفتیم که اینقدر لایههای درهمتنیده
و عوامل مؤثر و متأثری دارد این بحث حجاب که اظهارنظر دربارهاش سهل ممتنع است.
و آنقدر برخوردهای بد و یرداشتهای سطحی ریشه دوانده
که واقعاً گاهی میشود فقط میشود حسرت خورد و دید که سخت میشود کاری کرد.
قدر مسلم این است که این انتخاب حجاب،
باید از درون اتفاق بیفتد و تجلیاش در بیرون باشد.
آنچه امروزه در جامعه ما بهصورت عام
و در دانشگاه بهطور خاص چالشبرانگیز شده،
همین است که خانمهایی، حجاب برایشان درونی و نهادینه نشده
و از بیرون با ابزارهایی که بیشتر
از جنس فشار و تهدید است تا تشویق و ترغیب،
تلاش میشود که آنها را محجبه کنند
و تبعاً نتیجه عکس میدهد.
زیر همین چند جمله هزارتا مبحث میتوان باز کرد
و در هر مبحثاش کتابها و مقالهها و سمینارها و چارهجوییها.
برای درونیکردن و نهادینهکردن این معروف چه باید کرد؟
خانواده؟ مدرسه؟ جامعه؟ رسانه؟ نهادهای فرهنگی؟ زن و مرد؟
برخورد صحیح با جماعتی که به هر دلیلی
از درون این معروف را نپذیرفتهاند چه باید باشد؟
در کوتاه مدت چه باید باشد؟
در دراز مدت چه باید باشد؟»
2- «اگر خیلی واقعبینانه نزدیک بشویم
و بهجای تعیین تکلیف کردن برای جامعه
و پدر و مادرها و مدرسه و دانشگاه و نهادهای دولتی...
به وظیفه عینی و فعلی خودمان بپردازیم،
خلاصهاش همان میشود که خودتان هم فرمودید.
حداقلاش این است که هر کس در سطح و شعاع تأثیر خودش تلاش کند
که در عرف،
حجاب مثبت و معروف شناخته شود.
که متأسفانه الان دیگر توی نسل ما
این تلقی خیلی کمرنگ شده.
حالا دوباره این سؤال که چه باید بکنیم
که عرف نسل ما،
حجاب را مثبت تلقی کند.
چه پرزنتی از حجاب داشته باشیم که...»
3- «اما بگذاید من هم بهجای تلاش برای جوابدادن به سؤالهای شما
که سؤالهای خیلی از ماهاست،
به سؤالها بیافزایم.
یکی از دغدغههای جاری من این است که
برخورد صحیح یک حکومت اسلامی با مسئله بدحجابی چگونه باید باشد؟
شرایط ایدهآل را نه،
شرایط فعلی جامعه خودمان را درنظر بگیریم.
واقعاً با این سطح مخالفتهای فعلی با حجاب،
و با این سطح بدحجابیها توی تهران و بقیه شهرها،
بهنظرتان راه درست برخورد خصوصاً در کوتاه مدت چیست؟
گشتهای ارشاد؟؟!!.
یعنی نه میشود بهراحتی از کنار ماجرا گذشت
و به شیوه اعمال زور و فشار و تهدید که نتیجهاش قطعاً عکس مطلوب است
برخورد کرد
و نه می شود بهراحتی
از کنار این وضعیت با مماشات و تساهل و تسامح گذشت.
قبول دارم که نهادهای دولتی دارند آنچه ما
بهعنوان اعضای جامعه و بدنه جامعه در قالب روش دراز مدت و تدریجی
و توی خانوادهها و مدرسهها حل نکردیم
و از امر به معروف غافل شدیم،
را ضربتی جبران میکنند.
یعنی من هم مسئول این برخوردها هستم با کمکاریهایام.
اما حالا چه باید کرد؟»
4- «... کاش سؤالها را ریزتر کنیم که راحتتر بشود راجع بهشان صحبت کرد.»
5- «... در صدر اسلام و بعد از آن در زمان ائمه -علیهم السلام-
برخورد با این مسئله چهطور بوده است؟
اما حداقلی که من فهمیدم این بوده که
اصلاً به این معنا و با این وسعت و شیوع بدحجابی را در جامعه آن موقع نداشتهایم.
روایت ام سلمه در باب اوضاع جاری مدینه
موقع صدور حکم وجوب حجاب خواندنیست.
اگر شما یا بقیه دوستانی که اینجا را میخوانند
مصداقی تاریخی از برخورد پیامبر یا معصومین(ع) دارند،
ممنون میشوم بدانم.»
*
اولین چیزی که حقیر بگم،
خواهش میکنم از ایشون که همین
قضیه صدور حکم وجوب حجاب در مدینه رو
برامون بگن.
بنده تا بهحال نشنیدهاماش.
بعد هم از بقیه بخوام که کمی برامون از مصادیق تاریخی،
بهخصوص از تاریخ اسلام بگن.
و باز هم از خدا بخوام که در فهم و عمل این موضوع
یاریمون کنه.
**
روزهای آخر ذیالقعد است و شهادت حضرت جواد -علیه السلام-.
خدایا،
اگر این امواج سایبر بویی از خوبی و رضایت الهی درشون هست،
همهگی تقدیم به پیشگاه ایشون.
کاش ما هم بالهایی داشتیم به مثال کبوتران بغداد
تا یه روزی برامون آبرو بشن.
یا علی
- - - - - -
+ جناب «برای خاطر آیهها» فرمودهاند:
«روایتی که عرض کردم و الان سند اصلیاش دقیق یادم نیست، اما فکر کنم سیوطی به سندش از ام سلمه روایت میکند. اگر اشتباه نکنم هم در مسئله حجاب شهید مطهری خواندم و هم در تفاسیر نمونه و المیزان ذیل آیه حجاب. خیلی مفصل نیست. مضموناش این است که قبل از نزول آیه، زنان انصار با مو و گریبان باز در مجامع حاضر میشدند و... اما از صبح بعد از نزول آیه امسلمه مسجدالنبی را توصیف میکند که زنان برای نماز آمده بودند درحالیکه همه بدن و سر و گردنشان را کامل پوشانده بودند...
نکتهای که مدنظرم بود و برایام جالب بود اینکه در مضمون این روایت امسلمه حجاب در جامعه آن موقع مدینه را وجه تمایز کنیزان و زنان طبقه غیرمسلمان و زنان مسلمان میداند. تعبیر من -که شاید درست هم نباشد- این است که اولاً حکم حجاب در بدو نزولاش مختص زنان مسلمان بوده و سایر زنان حاضر در جامعه و البته غیرمسلمان اجباری برای پوشش نداشتهاند. ثانیاً حجاب در عرف آن زمان، خصوصاً در بدو نزول حکم، عامل تمایز زنان مسلمان و معتقد بوده است.
اگر راحتتر بخواهم بگویم بهنظر می رسد حجاب نشانه ای از زنان طبقه اصیل و متشخص جامعه اسلامی بوده است. عامل شناسایی زنان آزاد از زنان کنیز و خارجی.»
+ جناب «زسمک» فرمودهاند:
«بهنظر میآد در این مورد قضیه حجاب رو میشه از دو جنبه بررسی کرد:
1) یکی از جنبه اعتقادی و دینی، که در واقع فلسفه حجاب و پوشش برای فرد گفته میشه تا فرد خودش با شناخت حجاب رو انتخاب بکنه و اون رو از درون بپذیره و در خارج تجلی پیدا کنه. که این جنبه از حجاب در واقع به تربیت دینی فرد برمیگرده و معمولاً در سن یک دانشجو، شخصیت کاملاً شکل گرفته و جای تغییرات بنیادی زیادی وجود نداره!
2) اما جنبه دیگه مسئله که معطوف میشه به تعهد یک فرد نسبت به ضوابط موجود در محیطی که در اون مشغول فعالیته؛ مثل دانشگاه!
یعنی ممکنه فردی از درون خودش اعتقادی به حجاب نداشته باشه، ولی به جهت حرمتی که مکان دانشگاه داره خودش رو ملزم بدونه که حد و مرزی رو رعایت کنه.»
در مورد اینکه شخصیت یک دانشجو کاملاً شکل گرفته موافق نیستم. البته انعطاف سنین راهنمایی و دبیرستان در دوران دانشجویی وجود نداره.
هدف این بحث همینه که چهطور میشه با ترویج درست، کمی روی شخصیت افراد تأثیر گذاشت (جنبه اول) و بعد با ایجاد حد و مرز شرعی و عرفی فضای ظاهری جامعه رو پاک نگه داشت.
تقسیمبندی بهجایی بود.
+ مطلب آقا ابراهیم عزیز (و البته کمی از نظرات) رو خواندم. بنده خودم نمیتونم در مورد تحمیل نظری بدم. ولی با بحث تبلیغ حسابی موافقام. در واقع هدف این بحث هم شناخت روش و حدود مناسب تحمیل و تبلیغه.
+ جناب «برای خاطر آیهها» نظرات قابل توجه دیگری فرمودهاند که حسابی جای تأمل داره. انشاءالله در یک پست جدا باید روشون حرف بزنیم.