سلام.

بخش‏های مقدماتی فصل «وقعه‏ی حره» کتاب «سقیفه» مرحوم علامه سید مرتضی عسکری(ره).
- - - - - -

یزید... به... عمروبن سعید... فرمان داد
به سرکوبی مردم مدینه قیام کند.
اما عمرو زیر بار نرفت و چنین مأموریتی را نپذیرفت.

پس به عبیدالله بن زیاد نامه نوشت
و او را مأمور عزیمت به مدینه و سرکوبی مردم آنجا کرد
و مقرر داشت که پس از آن به مکه رفته،
ابن زبیر را سرکوب کند.
ابن زیاد این مأموریت را نپذیرفت و گفت:
به خدا قسم که من این دو ننگ و رسوایی را
برای این فاسق
با هم انجام نخواهم داد؛
یکی کشتن پسر دختر پیغم‏بر(ص)،
و دیگری جنگ با خانه‏ی خدا!

گفتنی است که مرجانه،
مادر عبیدالله زیاد،
فرزندش را به‏سبب کشتن امام حسین(ع)
مورد شماتت و سرزنش قرار داد...

چون یزید از جانب عبیدالله بن زیاد ناامید گردید،
به دنبال مسلم‏بن عقبه‏ی مرّی فرستاد.
چه،
معاویه روزی به او گفته بود:
بالأخره تو روزی با مردم مدینه درگیر خواهی شد.
در آن صورت مسلم‏بن عقبه را به سرکوبی ایشان مأمور کن.
زیرا او مردی است که خدمت و فداکاری‏اش را آزموده‏ام!...

مسلم به یزید گفت:
تو هرکس را که مأمور جنگ مدینه کردی زیر بار آن نرفت...
این کار تنها از من برمی‏آید.
زیرا من در خواب دیدم که درخت خاربن عرقه مدینه فریاد می‏کند:
فقط به دست مسلم!
... مسلم!
از مردم مدینه که کشندگان عثمان هستند، انتقام‏ات را بگیر!

یا علی

- - - - - -
+ این ماه ذی‏الحجه این‏قدر مناسبت داره که آدم نمی‏دونه از کدوم‏اش بگه.
++ واقعه حره درس‏های زیادی داره. حداقل‏اش اینکه مردم مدینه که با وجود دانستن قطعی، حق حضرت امیرالمؤمنین(ع) را زیر پا گذاشتند و تن به خلافت اولی و دومی سپردند، و حضرت علی(ع) نیز مرکز حکومت را به کوفه منتقل کردند، حضرت مجتبی(ع) را مجبور به صلح با معاویه کردند، و کم‏ترین یاری به حضرت حسین(ع) داشتند، به چنین مصیبتی دچار شدند که حتی بیان‏اش برای آدم گران است. فاجعه‏ای که حتی عبیدالله از انجام آن پا پس می‏کشد.