اشک ریزان در غم بانوی دین - 3
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/13:: ساعت 1:5 صبحسلام.
این یکی دو روز پایانی ایام فاطمیه(س) هم میگذره. آدم باصفایی میگفت اگه میلاد خانم نبود، تمام سال فاطمیه(س) بود. شاید این آخرین غمنامه امسالمان در رثای حضرتشان باشد. اگر سال بعد بودید، ما رو هم دعا کنید.
در ادامهی + و ++؛ خدا خیر بده استادمون رو.
- - - - - -
(11) اگرچه تو هم چون شمع سوختی؛
اما نوری برافروختی که هدایتگر مردمان تا به امروز شد.
آنچه تو کردی تمام پردههای ظلمت را شکافت؛
و تمام نیرنگها و فریبها را پوچ کرد.
و ما امروز هدایت خود را وامدار روشنگری تو هستیم.
(12) تو رفتی با کولهباری از غم.
غصّههایت هنوز پایان نیافته است.
تو مادر بشری؛
چگونه آرامش داشته باشی،
درحالیکه فرزندانات در رنج و محنت غوطه میخورند.
روزی که مردم را در سعادت ببینی روز پایان غصّهی توست.
(13) تو چراغدانی بودی که نور امامت از تو در جهان تابید.
نوری که شبپرستان تاب دیدن آن را نداشتند؛
و خواستند آن را خاموش کنند.
غافل از این که سرانجام خداوند نور خود را در سراسر عالم متجلی خواهد کرد.
(14) روز که برآید؛
آفتاب که پیاپی در عالم بتابد؛
با نوازشاش تمام شاخهها را بارور میکند.
آری؛ با آمدن مهدیات درخت توحید ثمر میدهد،
و آن روز است که دوران اندوه تو به پایان میرسد.
(15) تو چشم به راه و منتظر مهدی هستی؛
تا بیاید و پایانبخش این روزهای تلختر از تلخ باشد.
ای مادر!
از خدا بخواه که قلب مرا نیز،
به پرتویی از انتظاری که قلب تو کانون آن است، روشن کند.
تا یگانه خواستهی من هم، آمدن مهدی تو باشد.
یا علی