رابطهی شخصی و جایگاهی
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/10/5:: ساعت 3:58 عصرسلام.
این یه نظر شخصی است؛ هرچند ردّ آن را در حرفهای بزرگان هم دیدهام. اما دوست دارم شما بهعنوان یه نظر شخصی بسیار خدشهپذیر ببینیدش، روش فکر کنید و نظر بدید.
- - - - - -
1-
ما دو جور با آدمها ارتباط داریم؛
-ارتباط به معنای دوستداشتن، احساس نزدیکیکردن،
بدآمدن از کسی، همیشه به حرفهاش توجهکردن و مانند آن-
یکی بهصورت شخصی و دیگری بهصورت جایگاهی.
مثلاً من جناب محمدامین را دوست دارم و هزاران احساس مثبت برایش قائلم؛
مستقل از اینکه معلمه، مسئول هفته شهدا بوده، جهادیکاره یا هر چیز دیگه.
تا اینجاش رابطهام باهاش شخصیه.
یه بزرگواری تو جهادی «تنگ ارم» برازجان بوشهر (گمانم سال 84) بود
که من ازش بشدت بدم میومد (بهصورت شخصی)؛
ولی اون بنده خدا خیلی بهم لطف داشت.
یه شب تو حیاط نشسته بودم، اومد ماچم کرد و رفت مستراح!
حالا من سختم بود که باهاش حتی بخوام احوالپرسی کنم
(خیلی بدجنس و حقهبازم، نه؟).
البته اون حس مزخرف بزودی از بین رفت
و مدتهاست که من هم ارادت شخصی نسبت بهشون پیدا کردم.
در مورد ایشون هم اون تنفر یا ارادت کاملاً شخصی بود
و ربطی به جایگاهش نداشت؛
که از نظر جایگاهی بسیار محترم و باارزش بودند برایم.
یه پرانتز: (یه بحث مهم هم هست دربارهی روابط متقابل که الآن نظرم اون نیست؛
اینکه تو از یکی خوشت میاد و طرف عین خیالش نیست و بالعکس.)
یه پرانتز دیگه: (موافقید که با این نظریات آشفته خیلی به مطالعات روانشناسی نیاز دارم؟)
نکتهی مهم اینه که اولویت هر کدوم از این نوع روابط تو زندگی کجاست.
یه مثال جدیش تو بحث سیاسیه.
میگیم نباید گرایش حزبی داشتهباشیم.
یعنی نباید به اشخاص و اسامی دلبستگی داشتهباشیم.
ولی باید به عقاید و عملکردها وابستگی داشت، وگرنه میشیم «همج الرعاء».
پس رابطهی حمایتی شخصی در سیاست مذموم و رابطهی حمایتی جایگاهی مطلوب است.
در روابط اجتماعی معمول هر دو نوع رابطه وجود داره؛
اما اغلب رابطهی جایگاهی اولویت داره و حتی رابطهی شخصی حرمت!
مثلاً رابطهی شخصی استاد و دانشجو در حیطهی کلاس و تعلیم صحیح نیست.
*** نتیجه
شاید همهی اینها رو گفتم که پشتوانهی این نتیجهگیری باشه:
در جامعه رابطهی بین جنس مخالف باید از نوع جایگاهی باشد؛ نه شخصی.
سختش اینه که اگه یه وقتی، خدای نکرده، زبونم لال، روم به دیوار ...
رابطه شخصی شد چه کاری میشه کرد؟
(البته بدی این رابطه بیشتر از عبارات بهکار رفتهاست.)
در اینجا دو نکته وجود داره:
000))) باید رابطهی شخصی بین جنس مخالف تبدیل به رابطهی جایگاهی بشه.
(اغلب بشدت و بتندی تا مؤثر باشه
و در مواقعی که دو طرف عاقل و جاافتاده باشند
میشه و بهتره که این فرایند بآرامی و نرمی و با پذیرش دو طرف صورت بگیره.)
000))) فکر میکنیم چه نسبتی از روابط شخصی ایجاد شده چیزی شبیه «عشق»ه؟
یا برای آدمهای مجردی مثل من چقدر شانس ازدواج موفق از قِبَلِ چنین رابطهای وجود داره؟
نکته اینجاست که برای آدمهای مذهبی بهدور از اینگونه تجربیات
گاهی این روابط مهمتر از حد خودش جلوه میکنه
و حسابی باعث دردسره.
این هم یه حرف.
اما دوست بزرگواری بود که به واسطهی چنین هراسی
براش خواستگاریرفتن هفتخوان رستم شدهبود.
این هم که نیست.
* * *
ما ها یه زندگی معمولی داریم در جامعه
با یه سری خطوط قرمز عرفی و مذهبی.
یه سری وظایف، اهداف و رسوم زندگی هم داریم.
اینها همیشه خوب تنظیم نشدهاند
و حتی در بهینهترین شرایط هم آدم بناچار ممکن است
دچار روابط شخصی با اطرافیان بشه؛
از قیافه یه سیاستمدار خوشش بیاد و علیرغم عقلش ده بار بهش رأی بده،
یا از قیافه یه ... خوشش بیاد و ... ،
یا بخاطر نمرهی کمی که از فلان استاد گرفته همیشه با بیانصافی بدش رو بگه.
اینها نوعی وابستگی است که بهنظرم مذموم است.
مهم اینه که با عقل بتونیم از گذر این تعلقات شخصی
به روابط جایگاهی مشخص برسیم؛
ما همهی انسانهای روی زمین را دوست داریم مگر اینکه ... ،
ما همهی مسلمانها را دوست داریم و برادر خود میدانیم مگر اینکه ... ،
ما برای همهی شیعیان آرزوی عاقبت بخیری میکنیم،
ما همهی زحمتکشان دلسوز و بیمدعا را دعا میکنیم،
همهی خیّران، معلمها، اهالی جهاد، رزمندهها، سیدها و خانوادهی شهدا را دوست داریم،
از هر کس (حتی نزدیکترین کسانمان و بخصوص خودمان) بدی سر بزند بدمان میآید،
به همه سلام میکنیم و به همه جواب سلام میدهیم بهتر از سلامی که شنیدهایم مگر ... .
این مگرها هم اگه شخصی شد بده و اگر جایگاهی باشه بجا.
دعای ماه رمضان (اللهم ... کُلَّ ...) یادمان هست؟
2-
این شعرها و بسیاری دیگر از کارهای ایشان بسیار دلنشیناند:
«
یک عمر تو زخمهایمان را بستی هر روز کشیدی به سر ما دستی
شعبان که به نیمه میرسد آقا جان! ما تازه به یادمان میآید هستی!
***
هم چاه سر راه تو باید بکنیم هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم
این نامه ی چندم است که میخوانی؟ داریم رکورد کوفه را میشکنیم
***
هر روز به ما اگر که سر هم بزنی بر ریشهی خواب ما تبر هم بزنی
آقا تو که خوب میشناسی ما را زنگ در خانه را اگر هم بزنی...»
یا صاحب الزمان...
یاعلی