سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غسل و مصرف آب

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/16:: ساعت 12:44 صبح

سلام.

به این نتیجه رسیدم که اگر بخوام غسل مستحبی کنم،
اگر اول غسل کنم بعد شست‏وشو، کم‏تر آب مصرف می‏شه.

یا علی

- - - - - -
+ شنبه 16 خرداد 1388؛ 2:45 عصر
یه جمله‏ای این پایین بود که با تذکر دوستان حذف‏اش کردم، چون نمی‏دونستم چی‏اش رو باید اصلاح کنم. تشکر.

+ همون روز؛ 4 عصر
1- حذف اون جمله بیشتر برای این بود که دیدم اهمیت‏اش بیشتر از متن شده، واقعاً هم نکته مهمی نبود.

2- بابا، من کلاً آدم بی‏ادب و نزاکتی هستم. ممکن‏ه برای هر عبارتی هم یه معنای زشت تو ذهن‏ام متبادر بشه. اما سعی می‏کنم اینجا رو زیاد آلوده نکنم. «پاره‏کردن» بیشتر در مورد قربانیان شکارهای حیات وحش استفاده می‏شه. به‏خصوص وقتی یه شکاری وسط یه گله بیفته. اگر می‏گفتم «ارباً ارباً» دیگه مشکل اخلاقی نداشت؟ به هر حال شرمنده اگه بی‏ادبی شد، کمی جوّگیر شده بودم.


حرف‏های رهبری

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/15:: ساعت 1:7 صبح

سلام.

گزیده حرف‏های رهبری و باز هم درباره انتخابات.
- - - - - -

1- «در جمع‏بندىِ توصیه‏هاى امام و شعارهاى امام
و مطالباتى که ایشان از مردم، از مسئولان، از آحاد مسلمانان جهان داشته‏اند،
دو پرچم برافراشته را در دست امام ملاحظه می‏کنیم.
یک پرچم عبارت است از پرچم احیاء اسلام؛
به عرصه‏آوردن این قدرت عظیم و لایتناهى‏ (1-1).
پرچم دوم، پرچم عزت و سربلندى ایران و ایرانى (1-2).»

1-1- «من همین جا به ملت‏هاى مسلمان عرض می‏کنم
اگر امروز شما مى‏بینید که لحن دنیاى غرب در برابر شما نرم‏تر شده است،
این در نتیجه‏ى همین بیدارى عمومى و ایستادگى در دنیاى اسلام است.
وعده‏ى بى‏تخلف خداوند که پیروزى مؤمنان را وعده کرده است، تحقق پیدا نمی‏کند،
مگر درصورتى‏که مؤمنان ایستادگى کنند، پافشارى کنند، جان‏فشانى کنند.
همان مقدارى که این ایستادگى دیده شد، ورق برگشت؛
دنیاى اسلام در مقابل غرب از آن حالت تحقیرشدگى خارج شد.»

1-2- « راه این ملت بزرگ ما که پرورده‏ى بیانات امام و هدایتهاى امام است،
براى رسیدن به اوج اعتلاء و پیشرفت عبارت است از اینکه
این عزت ملى را در همه‏ى عرصه‏ها حفظ کند.
این ملت می‏تواند به اوج اعتلاء برسد، که وقتى یک ملت قوى شد،
اعتلاء مادى و معنوى پیدا کرد، امنیت او هم کامل خواهد شد.
یعنى آسیب‏پذیرى او از بین خواهد رفت...
اگر پیشرفت و عدالت را می‏خواهد، همین راه را باید برود.
خطر بزرگ براى کشور ما جداشدن از مردم است؛
جداشدن از ارزش‏هاى اسلامى است؛
جداشدن از خط مبارک امام است...
استخوان‏بندى مستحکم نظام اسلامى‏اى را که امام آن را به ما یاد داده است، باید حفظ کنیم.

من خدا را شکر می‏کنم که در طول این سى سال،
ملت ایران و مسئولین کشور توانستند به قدر وسع خودشان این راه را دنبال کنند...»

2- «چند کلمه در باب انتخابات بگویم:»

2-1- «از دو سه ماه قبل از این، رادیوهاى بیگانه شروع کردند به
بدنام کردن و مخدوش کردن چهره‏ى انتخابات در کشورمان، براى بدبین کردن مردم.
گاهى گفتند: این انتخابات نیست، انتصابات است.
گاهى گفتند: این یک بازى کنترل شده‏ى درون حکومت است؛
گفتند: این کاندیداها خودشان دارند بازى میکنند؛
نامزدهاى مختلف که مى‏بینید با هم اختلاف نظر دارند، اینها همه ظاهرسازى است، بازى است.
گاهى گفتند: در انتخابات قطعاً تقلب انجام خواهد گرفت...
بدانید؛ با مردم‏سالارىِ شما مخالفند.
دشمن با همین حضور شما، با همین انتخاب شما مخالف است...
آنها دارند امید را از مردم میگیرند.»

2-2- «علاقه‏مندان این نامزد نمی‏توانند اعتراض کنند به علاقه‏مندان آن نامزد...
نه، این جزو افتخارات کشور ماست.
افراد گوناگون مى‏آیند؛ با منش‏هاى مختلف، با سلائق مختلف، با شیوه‏هاى گوناگون کار...
یک عده این را مى‏پسندند، یک عده آن را مى‏پسندند... این خوب است...
بعضى‏ها از این طرفداران متعصب هم هستند،
خیلى علاقه‏مند سرسختند به آن نامزد خودشان.
خیلى خوب، باشند، حرفى نیست...
اما مؤکداً میگویم: مبادا این خیابان‏گردى‏ها به مقابله، به مجادله، به درگیرى بینجامد؛
مواظب باشید. اگر کسى دیدید که اصرار بر اغتشاش و درگیرى دارد،
بدانید او یا خائن است، یا بسیار غافل است.»

2-3- «خودِ نامزدهاى محترم هم مراقب باشند.
نمى‏پسندد انسان که ببیند یک نامزدى، چه در نطق‏هاى تبلیغاتى، چه در سخنرانى،
چه در تلویزیون، چه در غیر تلویزیون،
براى اثبات خود متوسل بشود به نفى آن دیگرى... به نظر من این درست نیست...
سعى کنید این در چهارچوب‏هاى درست شرعى و دینى انجام بگیرد...
در این اظهارات، جورى نباشد که منتهى بشود به ایجاد دشمنى...
نگذارید این به اغتشاش منتهى بشود.»

2-4- «بنده در این انتخابات یک رأى بیشتر ندارم،
آن رأى را هم به نظرم می‏رسد که کسى به طور مشخص نمیداند...
من به کسى نمی‏گویم، نگفته‏ام و نخواهم گفت
به چه کسى رأى بدهید، به چه کسى رأى ندهید.»

3- «خداى متعال با آن ملتى است که مى‏اندیشد، تصمیم می‏گیرد،
انتخاب می‏کند، و براى خدا و در راه خدا به آن انتخاب عمل می‏کند.

 پروردگارا! برکات خود و رحمت خود را بر این ملت نازل کن.»

الهی آمین

 

4- از نزدیکان آقای مهدوی کنی پیامک فرستاده‏اند:
«آیت الله مهدوی کنی شایعه انصراف از حمایت از
دکتر احمدی نژاد را تکذیب کردند.
اما در حاشیه مراسم سال‏گرد امام(ره)،
حضوراً به وی نسبت به نام‏بردن از اشخاص در مناظره ابراز ناراحتی کرند.»

5- خدا بهترین مصلح‏مان را برای‏مان نازل کند.

یا علی

- - - - - -
درباره‏ی آقای هاشمی


حرف‏های امام(ره)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/14:: ساعت 2:14 صبح

سلام.

1- خیلی حال خوشی نداشتم؛ این مناظره هم مزید بر علت شد. خدا عاقبت‏مون رو ختم به‏خیر کناد.

2- می‏خواستم درباره‏ی حضرت امام بنویسم اما دست‏ام به نوشتن نمی‏ره، هرچند چیزی هم برای گفتن نداشتم. گفتم به‏جاش این حرف‏های امام(ره) رو مرور کنیم.
- - - - - -

«هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرّاى از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطى و جریانى است. اگر در این نظام کسى یا گروهى خداى ناکرده بى‏جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آن که به رقیب یا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. در هر حال یکى‏ از کارهایى که یقیناً رضایت خداوند متعال در آن است، تألیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورت‌ها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطه‏هایى که فقط کارشان القاى بدبینى نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آن‌قدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسى از اصول تخطى مى‏کند، در برابرش قاطعانه بایستید.*»

 

«ممکن است که اگر اشخاص هوشمند تنبّه ندهند و بیدار نشوند، این انتخابات موجب این بشود که دو دستگى‏هاى زیادى ایجاد بشود... مسأله این نشود که یک دسته براى خاطر این که یک کاندیدایى دارند، دیگران را بکوبند، آن دسته هم براى همین کاندیداى خودشان، این را بکوبند.

اگر همه براى خدا هست، با هم تفاهم کنید. البته تبلیغ هیچ مانعى ندارد، لکن... آن‏طور نشود که هر کدام دیگرى را بکوبند و آنى که دشمن ما مى‏خواهد، خطوط مختلفه را در انتخابات عملى کند. شما همه مى‏خواهید که اسلام در این مملکت تحقق پیدا کند، همه مى‏خواهید که این جمهورى اسلامى ادامه پیدا بکند، ادامه این به این است که شما در مواردى که مى‏بینید که دارند شیاطین نقشه مى‏کشند و توطئه مى‏کنند تا شما را به جان هم بیندازند، بنشینید با هم و تفاهم کنید و آنها را مأیوس کنید. امروز دارند تهیه مى‏بینند مخالفین شما، مخالفین جمهورى اسلامى، که براى انتخابات ایجاد نفاق کنند، و این یک خطرى است براى کشور ما. اینها با زور نمى‏توانند کارى انجام بدهند، نه آمریکا، نه شوروى، با فشار و زور به یک کشورى که همه با هم هستند نمى‏توانند آسیب برسانند، لکن با توطئه و وادار کردن عمال خودشان در داخل مى‏توانند ایجاد نفاق کنند و بهانه هم انتخابات.**»

 

«از آقایان کاندیداها و دوستان آنان انتظار دارم که اخلاق اسلامى - انسانى را در تبلیغ براى کاندیداى خود مراعات؛ و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خوددارى نمایند، که براى پیشبرد مقصود، ولو اسلامى باشد، ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگیزه‏هاى غیر اسلامى است.

اینجانب بنا ندارم از کسى تأیید نمایم، چنان که بنا ندارم کسى را رد کنم. و از تمام احزاب و گروه ها و افراد مى‏خواهم از نسبت دادن کاندیداى خود به من که از آن استفاده تأیید و یا تعیین و یا رد شود، خوددارى کنند. من بسیار مایل هستم که گروه هایى که متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى و خدمتگزار به اسلام هستند، در مبارزات انتخاباتى کمال آرامش را در تبلیغ کاندیداهاشان رعایت نمایند، و نسبت به یکدیگر تفاهم و صمیمیت و اخوت اسلامى داشته باشند، و از تفرقه و کدورت شدیداً احتراز کنند که تفرقه و تشتت، دوستان را نگران و دشمنان را کامیاب مى‏کند و موجب تبلیغات سوء مى‏شود.***»

 

«مبادا خیال کنند که مبارزات انتخاباتى عبارت از این است که به دیگران بد بگویند و کارشکنى بکنند... نهضت را لکه‏دار نکنید. دشمن ها درصددند که خرده گیرى کنند.****»

 

«به‏طور خصمانه با هم رفتار نکنید. برادر باشید با هم. اگر یکى رییس جمهور شد، شما هم به او اعانت کنید. این طور نباشد که قبل از این که رییس جمهور بشود بریزید به جان هم. فردا پاى این صندوق ها بریزید به جان هم.*****»

 

* صحیفه امام، ج‏21، ص: 181
** صحیفه امام، ج‏18، ص: 173
*** صحیفه امام، ج‏12، ص: 13
**** صحیفه امام، ج‏12، ص: 151
***** صحیفه امام، ج‏12، ص: 128

یا علی

- - - - - -
+ پنج‏شنبه 14 خرداد 1388؛ 11:20 صبح
لینک مطالب دوستان را می‏گذارم، جدا از نظر خودم نسبت به برخی تندروی‏های‏شان بخوانید.
هیچ موقع اخلاق انتخاباتی در ایران درست نمی‏شه!
چشم‏مان روشن!
اعترافات نیمه شب یک زن
آیا همه چیز بر باد رفت؟

چهار نکته رهبری در مورد انتخابات راه‏نمای خوبی است. خدا برای‏مان حفظشان کند.

+ همان‏روز؛ 6:40 عصر
دفتر هاشمی خواستار فرصت برای پاسخ‏گویی و شفاف‏سازی شد
خلق بی‏چاره پای تله‏ویزیون، از تعجب تمام وارفتند!!!
حاشیه‏های مناظره
احمدی‏نژاد، شهادت‏ات مبارک!
استراتژی فرار از سؤالات!

باز هم بگم این لینک نوشته‏های مختلف‏ه، نه لزوماً مورد تأیید حقیر. خدا بهترین مصلحت‏مون رو برامون نازل کنه.


اشک ریزان در غم بانوی دین - 3

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/13:: ساعت 1:5 صبح

سلام.

این یکی دو روز پایانی ایام فاطمیه(س) هم می‏گذره. آدم باصفایی می‏گفت اگه میلاد خانم نبود، تمام سال فاطمیه(س) بود. شاید این آخرین غم‏نامه ام‏سال‏مان در رثای حضرت‏شان باشد. اگر سال بعد بودید، ما رو هم دعا کنید.

در ادامه‏ی + و ++؛ خدا خیر بده استادمون رو.
- - - - - -

(11) اگرچه تو هم چون شمع سوختی؛
اما نوری برافروختی که هدایت‌گر مردمان تا به امروز شد.
آنچه تو کردی تمام پرده‏های ظلمت را شکافت؛
و تمام نیرنگ‌ها و فریب‌ها را پوچ کرد.
و ما امروز هدایت خود را وامدار روشن‌گری تو هستیم.

(12) تو رفتی با کوله‌باری از غم.
غصّه‏هایت هنوز پایان نیافته است.
تو مادر بشری؛
چگونه آرامش داشته باشی،
درحالی‌که فرزندان‌ات در رنج و محنت غوطه می‏خورند.
روزی که مردم را در سعادت ببینی روز پایان غصّه‏ی توست.

(13) تو چراغ‌دانی بودی که نور امامت از تو در جهان تابید.
نوری که شب‌پرستان تاب دیدن آن را نداشتند؛
و خواستند آن را خاموش کنند.
غافل از این که سرانجام خداوند نور خود را در سراسر عالم متجلی خواهد کرد.

(14) روز که برآید؛
آفتاب که پیاپی در عالم بتابد؛
با نوازش‌اش تمام شاخه‏ها را بارور می‏کند.
آری؛ با آمدن مهدی‌ات درخت توحید ثمر می‏دهد،
و آن روز است که دوران اندوه تو به پایان می‏رسد.

(15) تو چشم به راه و منتظر مهدی هستی؛
تا بیاید و پایان‌بخش این روزهای تلخ‌تر از تلخ باشد.
ای مادر!
از خدا بخواه که قلب مرا نیز،
به پرتویی از انتظاری که قلب تو کانون آن است، روشن کند.
تا یگانه خواسته‏ی من هم، آمدن مهدی تو باشد.

یا علی


حوادث زاهدان

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/11:: ساعت 7:28 عصر

سلام.

وقت و حوصله نداشتم روی‏اش کار کنم. اما این‏قدر تأسف‏برانگیز و متأثرکننده بود که خواستم لااقل اشاره‏ای بکنم. حوادث زاهدان. این رو در وب‏لاگ نیم‏روز دیدم. ظاهراً آقای وحید هم درس‏شون رو تعطیل کرده‏اند (+). به امام زمان(عج) باید تسلیت گفت.
- - - - - -

* «... اوضاع زاهدان وارد فاز بحرانی شده است.
اتفاقات دو روز گذشته عبارت است از:

1-حمله‏‏ی مسلحانه به ستاد انتخاباتی احمدی نژاد در خیابان سعدی و زخمی‏شدن سه نفر

2-اعدام سه تن به جرم هم‏دستی در انفجار در جلوی مسجد علی‏ابن‏ابی‏طالب در صبح شنبه

3- شعار علیه اهل سنت در مراسم تشیع جنازه‏ی شهدا

4- در پی حضور مولوی عبدالحمید و دیگر علمای اهل سنت در مسجد علی‏ابن‏ابی‏طالب
جهت شرکت در مراسم یادبود شهدا
به ایشان و هیئت همراه سوءقصد شد
و یک نفر کشته و مولوی محبی زخمی شد.
پس از این سوءقصد تعدادی جوان بلوچ در خیابان سعدی (حوالی حسینیه سیستانی‏ها)
به تعدادی عابر و ره‏گذر قارس و شیعه حمله و تعدادی را زخمی نمودند.
در پی این موضوع درگیری‏های متعددی در نقاط مختلف شهر ازجمله
کارخانه نمک و شیر آباد -کوی قدس و خیام و... رخ داد که تعدادی زخمی شدند.
تعداد زیادی خودرو نیز به آتش کشیده شد
و نیز شایعاتی مبنی بر خلع سلاح کلانتری 17 (ترمینال جدید) به گوش می‏رسد.
در حال حاضر با صحبت‏های مولوی عبدالحمید و آیت الله سلیمانی
اوضاع شهر آرام‏تر شده ولی آگاهان می‏گویند این آتش زیر خاکستر است.»

** ... فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ
... خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند
و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود؛

لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ
 تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند.

وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ 
 (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند؛)
تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند،
و نشانه‌های روشن به آنها رسیده بود،
به‏خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند.

 فَهَدَى اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ 
 خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند،
به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود.
(امّا افراد بی‌ایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.)

وَاللَّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ
و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت می‌کند.

آیه 213 سوره بقره

یا علی


لباس

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/11:: ساعت 1:14 صبح

سلام.

1- پدر بزرگ‏وار پرسیدند: - کی می‏خوای بری؟
- حالا معلوم نیست، یعنی نمی‏دونم. چه فرقی می‏کنه.
- آخه باید آماده شی، لباس‏ات رو جور کنی.
- لباس؟!؟
- آره دیگه، لباس احرام.

مثّ اینکه جاخورده باشم گفتم: مگه لباس می‏خواد؟
اینجا مادر عزیزتر از جان هم وارد بحث شدند که - چه‏قدر بی‏خیالی.
مثّ کسی که جواب سؤال رو بدونه و بخواد فقط وقت تلف کنه پرسیدم:
- مگه عمره هم لباس احرام می‏خواد.
و همون جواب مورد انتظار رو شنیدم که
باید لخت ِلخت بشی و با دو تیکه پارچه سفید خودت رو بپوشونی...

2- حدود 50 روز دیگه قراره ببرندمون مدینه.
همون وقتی که حضرت حسین(ع) و عباس(ع) و سجاد(ع) به‏دنیا می‏آن.
این رو وقتی فهمیدم که سه روز بود سایت مربوطه باز نمی‏شد،
تا وقتی به‏صرافت نبأ خوندن صبح‏گاهی افتادم.

3- کاش مثّ مشهد و جهادی‏های قدیم قبل سفر یه حالی به‏وجود بیاد.
حاج آقا یه‏بار تو یه هیئتی صحبت می‏کردن که هیئتی‏هاش داشتن می‏رفتن کربلا.
می‏گفتن بزرگ‏ترین چیز اینه که بتونید قبل سفر حلالیت بگیرین،
این ارزش‏اش از خود سفر بیشتره.

و چه سخت‏ه وقتی به حال و روز خودت نگاه می‏کنی و ظلم‏هایی که کردی.
خدایا کمک کن بتونم.

یا علی

- - - - - -
حج‏رفتن یعنی... از خودت جدا شو و معشوق همین‏جاست...
تیتر افکار یه حاجی
مادربزرگ اوباما هم قرار بوده بره حج!
سکر

-) «اول اینکه: و لباس التقوی ذلک خیر.
دوم اینکه: یادش به‏خیر... چند سال پیش من را هم همین وعده‏ی صادق حضرت امام ششم به عمره مشرف کرد: نبأهای صبح‏گاهی.
سوم اینکه: این جمله‏های پراکنده هر وقت صحبت از حج می‏شود به ذهن‏ام می‏آید:
...واتمّوا الحجّ و العمره لله...
من تمام الحجّ لقاء الامام.
کعبه آن سنگِ نشانی ست که ره گم نشود/حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست!
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد/ که خاک می‏کده‏ی عشق را زیارت کرد
مقصود تویی کعبه و بت‏خانه بهانه...
حج: آهنگ، قصد، حرکت و جهتِ حرکت
میقات یعنی محلّ بال‏بال‏زدنِ کبوتر!!!»

کاش نائب الزیاره خوبی باشم.


اشک ریزان در غم بانوی دین - 2

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/9:: ساعت 12:42 صبح

سلام.

در ادامه‏ی «اشک ریزان در غم بانوی دین - 1»
- - - - - -

(6) زود بود برای فراموشی این همه سفارش پیامبر که می‏فرمود:
«زهرا پاره‏ی تن من است. هرکه او  را بیازارد مرا آزرده.»
یا این که:
«خدا برای خشم زهرا خشم می‏گیرد و برای خشنودی زهرا خشنود می‏شود.»
زود بود برای آن همه ظلم،
ظلمی که اگر پیامبر(ص) گفته بود به زهرای‏ام ستم کنید بیش از آن از دست‏شان برنمی‏آمد.

(7) در کجای دنیا از کسی برای مالی که در تصّرف اوست شاهد می‏خواهند؟
فدک ارث نبود که بخواهند با دروغ‏بستن به پیامبر(ص) آن را به تو ندهند.
فدک در دست تو بود. از تو خواستند که شاهد بیاوری که مال توست!
شاهد هم آوردی، امّا نپذیرفتند.
چه زود احکام قرآن و قضاوت نبوی به‏فراموشی سپرده شد.

(8) مادر!
این‏قدر برای ما بی‏تابی نکن!
اینکه من در اوج غربت مسموم می‏شوم؛
این که برادرم در کربلا تنهای تنها می‏شود؛
و  آن همه ظلم که تا روز واپسین بر فرزندان ما و شیعیان و دوستان ما روا می‏دارند؛
تنها ادامه‏ی ظلمی است که بر تو رفت.
ریشه‏ی مظلومیت ما را  باید در مظلومیت تو جست.

(9) هرگز آن شب‏ها را از یاد نمی‏برم.
شب‏هایی که غریبانه،
با آن حال نزار بر مرکب سوار می‏شدی؛
و به همراه پدرم علی و دو برادرم حسن و حسین،
بر در خانه‏های تک‏تک مهاجرین و انصار می‏رفتید.
و وصایای پیامبر را به یاد آنان می‏آوردید.
آری؛ خدا حجت خود را با مجاهدت تو بر همه تمام کرد.

(10) مادر نرو!
مردن برای تو زود است و یتیمی برای ما زودتر.
ما هنوز کوچک‏ایم و از آب وگل در نیامده‏ایم.
این نهال‏ها به مراقبت باغبان نیاز دارد.
اما نه، برای مراقبت از ما نمان. چرا که تو اکنون با این پیکر مجروح،
بیش از ما به مراقبت احتیاج داری.
بمان تا ما از تو پرستاری کنیم...

یا علی

- - - - - -
+ «قل یا رسول الله عن صفیتک صبری و عفا عن سیدة نساء العالمین تجلدی... إنّا لله و إنّا إلیه راجعون. قد استرجعت الودیعة و اخذت الرهینة و اخلست الزهراء، فما اقبح الخضراء والغبراء. یا رسول الله اما حزنی فسرمد و اما لیلی فمسهد...

چه‏قدر صبرم کم شده در فراق دردانه‏ات ای رسول خدا... اما تقدیر چنین است انگار؛ ما از اوییم و به او باز می‏گردیم... امانت‏ات را بازگرداندم، اما چه تاریک است از این پس زمین و زمان در برابر دیدگان‏ام... آآه که از این پس اندوه‏ام جاودانه خواهد شد و شب‏های‏ام بیدار و نا آرام...

این ناله‏های همان علیِ بدر و خیبر است؟... هم او که قرآن به صلابت سمّ اسب‏اش سوگند یاد می‏کند؟؟؟... آآآآه...»

++ درباره شهادت حضرت صدیقه(س)
همه می‏دانند که تو اجازه ندادی و همه‏ی مصیبت‏ها

+++ یک خواهشی. بچه‏های نمازخانه دارن یه ویژه‏نامه به‏مناسبت رحلت حضرت امام(ره) می‏زنند و از من هم مطلب خواستند. اگه مطلب خوبی سراغ دارید راهنمایی کنین. پیشاپیش تشکر.


زیارت حضرت صدیقه(س)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/7:: ساعت 5:8 عصر

سلام.

زیارت حضرت صدیقه(س) در روز سوم جمادی الثانی:

اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ یاسَیِّدَةَ نِساءِالْعالَمینَ،
سلام بر تو اى بانوى زنان جهانیان

اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ یا والِدَةَ الْحُجَجِ عَلَى‏ النَّاسِ اَجْمَعینَ،
سلام بر تو اى مادر حجت‏هاى الهى بر مردم همگى

 اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَمْنُوعَةُ حَقُّها
 سلام بر تو اى ستم دیده اى که از حق او جلوگیرى کردند
 * * * * * *
پس‏ بگو:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ اَمَتِکَ وَابْنَةِ نَبِیِّکَ، وَزَوْجَةِ وَصِىِّ نَبِیِّکَ، 
خدایا درود فرست بر کنیزت و دختر پیامبر و همسر وصى پیامبرت

صَلوةً تُزْلِفُها فَوْقَ زُلْفى عِبادِکَ الْمُکَرَّمینَ، مِنْ اَهْلِ السَّمواتِ وَاَهْلِ الْأَرَضینَ
درودى که‏ منزلت و مقامى به او دهد برتر از منزلت بندگان گرامیت
از اهل آسمان‏ها و اهل زمین‏

یا علی

- - - - - -

سوره‏ی انسان را کجا می‏برند؟
مگر صدای فریادهای یا مهدی(عج) را نمی‏شنوی؟
انتخاب‏های حضرت صدیقه(س)
شاید دستان یاس آنها را بغل گرفته بود
همه می‏دانند که تو اجازه ندادی
رعایة لحرمة البتول، قرة عین الرسول
روضه‏های کوچک دوست‏داشتنی براساس آیه‏های قرآن


اشک ریزان در غم بانوی دین - 1

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/6:: ساعت 6:9 عصر

سلام.

این مجموعه رو استاد کتاب «نقش ائمه(ع) در احیای دین»ام هدیه دادند. ان‏شالله در سه بخش تقدیم می‏شود.
- - - - - -

(1) مادر!
اگرچه سختی همیشه همراه روزهای زندگی تو بود.
امّا روزگار حیات پیامبر(ص) کجا و روزهای تیره و تاریک بعد از وفات او کجا؟
آن روزها تمام سختی‏ها را به جان می‏خریدی. دل‏خوش به این که روز به روز،
بر شمار پناه‏آورندگان به دژ استوار توحید افزوده می‏شود.
دغدغه‏ی تو، هدایت مردم بود و در این راه هر ناگواری، در کام تو شیرین بود...

(2) امروز امّا چه غمی بر دل داری!
امروز که می‏بینی مردم پا از این دژ استوار بیرون گذاشته‌اند.
امروز که طعمه‏ی شیاطین گشته‏اند و به گذشته‏ی تیره‏ی خود باز گشته‌اند.
امروز دیگر هیچ چیز نمی‏تواند تو را شادمان کند.
آه! که چه غمی بر دل داری!

(3) حق با تو  بود؛ و این همه تلاطم، حق تو؛
که نابودی ثمر رسالت پدرت را به چشم خود می‏دیدی.
که فراموشی پیام پیامبر، و پشت‏کردن به جانشین‏اش را می‏دیدی.
آری؛ تو از تمام نتایج شوم غفلت مردم آگاه بودی.
و از آنجا که تو ایستاده بودی همه چیز پیدا بود.
تو می‏دیدی روزهای تلخ‏تر از تلخ آینده را، و نمی‏توانستی آرام بنشینی...
نمی‏توانستی مردم را در لبه‏ی پرت‏گاه و در آستانه‏ی سقوط ببینی و هیچ نگویی.

(4) پدر جان!
آن علی که از کودکی در دامان خود پرورده بودی، تا پس از تو سکّان‏دار کشتی اسلام باشد؛
همو که آیینه‏ی تمام‏نمای تو بود؛
همان که سرشار از دانش‏اش ساخته بودی؛
همو که تمام دانش قرآن را به او تعلیم دادی، تا پناه‏گاه جویندگان دانش باشد؛
اینک در خانه نشسته است.
و در محراب و منبر تو به جای او، ظلمت جای گرفته است.

(5) افسوس!
اگر رود خروشان اسلام در بستری که خدا برایش معیّن کرده بود جریان می‏یافت؛
روزهای زندگی‏ات در این دنیای تاریکِ پس از رسول، این چنین کوتاه نمی‏شد.
آنچه تو را در شکست، شکستن دین خدا پیش چشم تو بود.

یا علی

 - - - - -
سیره عملی حضرت فاطمه(س)
چادری از جنس یقین
کعبه‏ی کروبیان و قبله‏ی روحانیان
سخنان آیت الله وحید خراسانی

+ این هم از کامنت‏های لینک دوم:

مزار چشم شما که ناگهان که بسته شدند      تمام پنجره‏ها یک به یک شکسته شدند
دلم دوباره کمی سهم عشق و باران داشت       برای ابر نگاه شما که خسته شدند
شبی میان غریبی شبی میان سکوت             شبی که یک بغل آئینه دل شکسته شدند
به روی شانه‏ی باران به روی عشق        کبوتران نگاه‏اش هزار دسته شدند
تمام زخم خودش را به دست خاک سپرد         و بند بند من یک به یک گسسته شدند
تمام حنجره‏هامان به سوگ و درد نشست      مزار چشم شما ناگهان که بسته شدند

++ و این هم از کامنت‏های پست قبل:

از دیواری که شکافت
و گلی که شکفت
تا آن دیوار که آوار شد
رازی‏ست که هستی از آن می‏جوشد.
و آدمی از آن چشمه می‏نوشد:
همه‏ی رنج های مقدّس را.


دلیل و لذت

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/4:: ساعت 11:52 عصر

سلام.

چند روز پیش که در رخت‏خواب غلت می‏زدم
متوجه شدم که این تنبلی‏ها دلیل نداره،
بلکه لذت داره.
این پرخوری‏ها، زیاد خوابیدن‏ها، با نت سرگرم‏شدن‏ها و از زیر کار در رفتن‏ها.

 

ای خدا،
فَإذا کان عُمری مَرتَعاً للشّیطان، فأقبضنی
هرگاه عمر من چراگاه شیطان گردد، روح‏ام را قبض نما.

وَاستَعمِلنی بما تَسئَلُنی غَداً عَنهُ وَ استَفرغ ایّامی فیما خَلَقتَنی لَهُ
و مرا به آنچه فردا از آن پرسش‏ام کنی بگمار،
و روزگار مرا جهت آنچه برای‏اش آفریدی‏ام فارغ کن.
(با تشکر از جناب برای خاطر آیه‏ها)
از دعای مکارم اخلاق مولا ابوالحسن، زین العابدین(ع)

یا علی

 - - - - - -
ما که لیاقت نوشتن از سه خرداد رو نداریم، لااقل این لینک‏ها رو ببینید.
جنگ چیز غریبی است
برادر یا خواهر ایرانی‏ام
از بس پا روی منطقه مین‏کاری دل‏اش گذاشتند (توصیه جناب مسیر)


<      1   2   3   4   5   >>   >


بازدید امروز: 198 ، بازدید دیروز: 16 ، کل بازدیدها: 482423

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ