• وبلاگ : سلام
  • يادداشت : ام‏روز...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + araz 

    با اجازه مقداد عزيز،


    اي آقايوني که سينه چاک از نتايج انتخابات دفاع مي‌‌کنيد. خيلي‌ دلم مي‌خواد بدونم نظرتون در مورد کشتار مردم چيه، در مورد ندا چيه، در مورد اين همه بي‌ رحمي در حق مردمي که مسالمت آميز اعتراض مي‌‌کردن چيه؟ در مورد فصل و الخطابي که مياد صحبت مي‌‌کنه و حتي يک تسليت به کشته شدگان نميگه چيه؟


    اگر به اين آقا راي داديد، بدونيد که آدم حق، آدم درست، جواب حرف رو با گلوله نميده.


    اميدوارم که حداقل در اين مورد تعصبات رو کنار بگذاريد

    پاسخ

    سلام. خواهش مي‏كنم جناب آراز خان. اجازه بديد بنده خودم جسارتاً يه چيزايي بگم، قضاوت تعصب‏دار بودن‏اش با شما. 1- بنده از پي‏گيري قانوني و منطقي نتايج انتخابات حمايت مي‏كنم؛ با اينكه اتفاقاً به‏نظرم بسيار بسيار بعيده كه تقلب مؤثري اتفاق افتاده باشه. اين هم هيچ ربطي به مسائل ديگري كه گفتيد نداره. سازوكار نظارت و پي‏گيري نتايج انتخابات از قبل انتخابات و زمان ثبت نام كانديداها تا ام‏روز تغيير نكرده كه كسي ام‏روز يادش بيفته كه قوانين و مجريان مشكل‏دارند. طرح اين موضوعات بهانه‏اي براي دررفتن از زير بار قبول نتايج‏ه. آقايون حاضر نيستن قدم‏رنجه كنن برن شوراي نگه‏بان. اگه قبول‏شون هم نداشته باشي معقول‏ه كه بري توي روشون بگي شما فلان و بهمان‏ايد. اين همه راه‏كار قانوني براي پي‏گيري نتايج اعلام كردن. حداقل بنويسن اين آراي صندوق‏هاي اعلام‏شده چه‏قدرش تقلبي‏ه كه ما هم بدونيم. 2- به‏نظر من كشتن براي دفاع و قصاص توجيه داره. بنده خارج از اين دايره رو محكوم مي‏كنم، به‏خصوص كشتن و بي‏رحمي حمله‏وار رو. خوب من هم از شما مي‏پرسم. در مورد ندا؛ به من هم به‏زور فيلم‏اش رو تو فيس‏بوك نشون دادن. من نديدم كي به‏اش شليك كرد؟ چرا؟ هدف‏اش چي و كي بود؟ چرا بقيه طوري‏شون نشده بود؟ نيروي انتظامي مي‏گه ما شنبه از هيچ سلاح گرمي استفاده نكرديم (البته از شما توقع ندارم هيچ كدوم از حرف‏هاي ما رو قبول كنيد، همه دروغ‏گو هستيم و فريب‏كار. بر فرض محال مي‏گم كه اگه قبول داريد) دو احتمال هست: نظاميان غير نيروي انتظامي رسمي شليك كرده يا يكي از اعضاي حداقل 170 گروه تروريستي كه تو اين يه هفته اخير دست‏گير شدن شليك كردن. در هر دو صورت بايد پي‏گيري و محاكمه و مجازات بشن. اگه حكم‏اش قصاص بود بنده خودم حاضرم در اجراي حكم‏اش شركت كنم... بي‏رحمي مجموعه‏ي اين وقايع‏ه. از انفجار در حرم امام، تا آتش‏گرفتن مسجد لولاگر تا ضرب و جرح مردم و نيروهاي امنيتي. بي‏رحمي حال و روز كشور ماست كه شما از پشت اقيانوس اطلس داريد به‏اش نگاه مي‏كنيد. كسي نمي‏گه ابرو خراب نيست، حرف‏مون اينه كه چرا مي‏زنيد چشم رو كور مي‏كنيد. 3- بنده منكر اشتباهات حكومت نيستم و نمي‏خوام و نمي‏تونم و نمي‏دونم از همه كلمات و اعمال همه‏شون دفاع كنم. اما راه كلي براي معلوم‏ه، ما كم‏عيب‏ترين رو پذيرفتيم نه بي‏عيب رو. 4- الآن هزارجور پي‏گيري فقط در مورد حادثه كوي دانش‏گاه داره انجام مي‏شه. هم مجلس كميته بررسي تشكيل داده، هم رئيس دانش‏گاه شكايت كرده، هم خونواده خود دانش‏جوها پي‏گيرن، هم ره‏بر و آدم‏هاي كله‏گنده ديگه اظهار تأسف و درخواست پي‏گيري كردن. ان‏شالله كه به يه نتيجه درست درموني هم برسه. بقيه موارد هم همين‏طور. راه پي‏گيري و بررسي بازه. ان‏شالله همه تخلف‏ها شناخته و محكوم شه. ان‏شالله روزي برسه كه هيچ‏كس نخواد با قلدري و به پشتي‏باني طرف‏دارهاش بخواد چيزي رو به ناحق به بقيه تحميل كنه. نه احمدي، نه موسوي و نه هيچ‏كس ديگه. در پناه حق
    سلام، آقا مسعود اگه نرفتي پس يعني چي هر که نيامد از کفش رفت؟
    من هم واسه آبادتر شدن وبلاگت نظرات خودم رو ميگم، يه نگاهي بينداز به بيانيه ها و مهمترين مطالب سه کانديد راي نياورده:
    محسن رضايي ميگه آقا من اعتراض دارم. بين نهصد هزار تا هفت ميليون راي داشتم. وزارت کشور آمار بده، من دليل و شاهد و مدرک مي آرم، ميديم شوراي نگهبان، خلق الله هم آرامش خودشون رو حفظ کنن و بيان نماز جمعه. امروز هم شوراي نگهبان کانديدا رو دعوت کرده بود که فقط رضايي رفته بود.
    موسوي ميگه آقا من اعتراض دارم، برنده قطعي انتخابات من هستم (بيش از پنجاه درصد راي)، آمار نظرسنجي ها اينو ميگه، اگه آمار همينه به هشت دليل که نميشه به استناد اونا انتخابات رو باطل کرد درخواست ابطال از شوراي نگهبان دارم. خلق الله بيان خيابون يا برن بالا پشت بوما، اما خيلي مسالمت آميز رفتار کنن

    کروبي آقا من اعتراض دارم، يا اولم يا دوم، آمار دوره قبل اين رو ميگه، اعضاي شوراي نگهبان به دليل نزديکي من با امام و واسه شادي روح امام انتخابات رو باطل کنند، خلق الله بيان تو خيابونا، لباس مشکي بپوشيم بريم نماز جمعه به رهبر فحش بديم (که بعدش لغو کرد)
    اما رهبري:
    ده بار گفتم بازم ميگم اعتراض دارين برين به شوراي نگهبان، از طريق قانوني عمل کنيد اين بدعت تو خيابونها اومدن رو زودتر جمعش کنيد.

    البته در انتها هم يه نکته رو بگم و اونم اينه که با موسوي در اين حد موافقم که حق کشي شده، اما تقلبي که آرا رو باطل کنند نه!؟ حق کشي منظورم اينه که رقابت نابرابر بود. موسوي انتظار داشت که وزارت کشور و صدا و سيما کاملا بيطرف باشند که يا نبودند يا بد عمل کردند. اما قويا معتقدم اين ميزان قطعا ده ميليون راي جابجا نمي کنه.
    حالا دوستان مخالف مي فرماييد چي کار بايد کرد؟ ميخواهيد تا چهار سال هر روز بريزيم تو خيابونا؟
    پاسخ

    سلام. 1- اگه ريا نشه رفتيم، ولي تو محوطه‏ي اصلي. تو خيابون نشستيم. بعد هم اومديم خونه تو تله‏ويزيون ره‏بر رو ديديم. 2- تشكر از آبادسازي. 3- ايول به رضايي. وزارت كشور هم شروع كرده به دادن آمار صندوق به صندوق. در مورد موسوي و كروبي واقعاً نمي‏دونم چي بگم. چون فكر مي‏كنم شايد يه طرفه به قاضي رفته باشم. تا حالا هيچ طرف‏داري نتونسته قانع‏ام كنه كه چرا نمي‏شه از تطابق مستندات و نظر ناظرها و بازشماري به رأي‏شماري درست رسيد. و اينكه چرا بايد رأي‏گيري تكرار شه. تازه من فكر مي‏كنم با اين افراطي‏گري و بي‏اهميت كردن قانون، در رأي‏گيري مجدد تعدادي از رأي‏هاي موسوي بيان براي رضايي!!! (البته اين جمله بيشتر تبليغاتي بود) يا حتي ديگه رأي ندن. 4- مخلص ره‏بر هم هستيم. 5- موافق‏ام. به‏نظر من به كسي بايد رأي داد كه واقعاً نماينده قوي حاميان‏اش باشه (باز هم مثل رضايي و البته كروبي. كروبي معروف‏ه كه تا حق كسي رو مي‏خورن مي‏ره تو بيت تحصن مي‏كنه تا حق اون بنده خدا رو بگيره). نه اينكه تو هر مشكلي بخواد سازوكارها رو ناديده بگيره و خودش رو پشت احساسات مردم قايم كنه. مردم وظيفه دارن رأي بدن و سياست‏مدارها هم وظيفه چانه‏زني‏هاي قانوني رو دارن. اگه قانون رو قبول ندارن، يا بلد نيستن يا توان اجراش رو ندارن نبايد از اوّل تو اين راه بيان. 6- راستي پاك‏اش كردم حاج مهدي. يا علي
    + اسلامي 

    سلام. چند تا مسئله ي ريشه اي وجود داره و بايد اينجا و تو گود حل بشه

    1- آيا ما مي تو.انيم مردم را به عوام و غير عوام تقسيم کنيم و بعد احيانا بگويم عوام به الف راي دادن و غير عوام به ب راي دادن؟

    مشکل: تقسيم به عوام و غير عوام ملاکش جي است؟ سوار خر شدن و سوار ماکسيما شدن؟ زندگي در شمال شهر و زندگي در جنوب کشور؟... بعد آيا غير عوام خواص هستن؟ آيا عوا همان پابرهنه هايي که امام مي گفتند هستن؟ ...

    و از همه مهمتر با فرض نوع تقسيمات عوامانه به عوام و خواص (اين نوع تقسيمات بسيار عوامانه است که از جانب خواص اتفاق مي افتد) حق داريم اکثريت را که ملاک دموکراسي است، زير و رو کنيم؟ ملاک دموکراسي اکثريت است، البته من اينجا کاري ندارم که اين ملاک خوب است يا نه... آيا دوستان خواص با بيان شبه هايي که اصل دموکراسي را زير سوال مي برد دنبال متولي گري نيستند؟

    2-در مورد صندوق ها و امکان اشتباه و قس علي هذا نظر جناب مدير وبلاگ را مي پذيرم. و معتقدم بحث اساسي اين نيست. چون مسئله ي ريشه اي و زير بنايي دوستان را همان نکته ي 1 مي دانم و اينها جنبه هاي حاشيه اي است که مدار قانوني و مجراي قاعده اي خودش را دارد.

    3- ديگر اينکه بايد مسائل احساسي و عقلي را از هم جدا کرد. من به کرات از جانب نامزدهاي محترم و وهوادارن مي ديدم و مي شنيدم که سوال عقلي را پاسخ احساسي و بالعکس مي دهند که اين اساسا بحث جدي را مخدوش مي کند.

    و من ا... التوفيق

    پاسخ

    سلام. 1- اصل حرف رو قبول دارم و من هم بارها به‏اش اشاره كردم. اما براي تحليل و مدل‏سازي مردم‏شناسي و جامعه‏شناسي متأسفانه تا حدي مجبور به تن‏دادن به اين مدل‏ها هستيم؛ البته نبايد ارزش‏گذاري كرد يا لااقل ملاك ارزش‏گذاري ها نبايد صرفاً مادي و غربي باشد. در مورد 2 و 3 هم موافق‏ام. يا علي

    ادامه:

    مسئله آخري كه اشاره فرموديد هم دقيقا از طرف مردم گفتم، نه براي مايه گذاشتن از مردم- كه اگر در ميان مردم بوديد مي ديديد كه طيف عظيمي هنوز هم به اين مبنا حتي گاهي خيلي افراطي معتقدند- بلكه منظورم آن بود كه همين مبناي نظري ست كه موقع رآي دادن به اين اصل ، كسي را دچار شك و شبهه نكرد.

    ضمناً شما را به دقت بيشتر در تفاوت هاي سليقه اي مردم در طبقات مختلف و خصوصا طبقات متوسط و پايين جامعه دعوت مي كنم و خصوصا اگر تهراني هستيد شما را به شدت به مطالعه و دقت در تفاوت هاي روحيه اي مردم تهران و شهرستانها و روستاها توصيه مي كنم. فارغ از انتخابات به نتايج جالبي مي رسيد. به هر حال من و شما ايراني هستيم و خوب است گاهي از محدوده طبقه و شهر خودمان هم كمي فراتر برويم. من اين توفيق اجباري را به واسطه علايق شخصي به مردم شناسي و زندگي هفت ساله دانشجويي توي تهران و مسافرتهاي درسي و كاري (رشته هاي تحصيلي من معماري و شهرسازي بوده) به شهرهاي مختلف ايران داشته ام.

    در آخر اينكه: ترجيح مي دهم به اين بحث خاتمه بدهيم. شما را به خواندن مطالب زنجيره اي دوستان كه در وبلاگ پلخمون آورده شده دعوت مي كنم هر چند قبول دارم بعضي هايشان افراطي ست ولي شما همان احسن القول ش را بپذيريد. اگر واقعا هم مطلبي ماند مي توانيد از طريق ايميل بفرماييد كه وبلاگ سلام را هم بيش از اين خط خطي نكنيم. و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمين.

    پاسخ

    بله. باز هم به‏نظرم منطق پاسخ درست‏ه. تشكر از دوطرف. باعث افتخار اين خراب‏آباد نفساني‏ه كه محفل تبادل نظر بزرگ‏واران باشه. يا علي

    سلام دوباره به آقاي محمد و عذرخواهي مجدد از مدير وبلاگ

    چون شما مشكلي با قانون اساسي فعلي نداريد به اين نمي پردازم كه توي هيچ كشوري در فاصله هاي زماني كوتاه مدت قانون اساسي به شور گذاشته نمي شود چون اين خودش پايه هاي يك نظام را تضعيف مي كند و به نظرم يكي دو نسل فاصله زيادي نيست براي پذيرش قانون، ضمن اينكه خيلي از كساني كه به قانون راي دادند هنوز زنده اند، همين پدر و مادرهاي ما بودند.اگر تغييري در قانون حاصل بشود، كه امكانش هم هست، دوباره ازمردم نظرخواهي مي شود.

    به نظرم دقيقا براي اين نديديم كه اولا مثلا خود آقاي رفسنجاني در دوره قبل به چنين روشي معتقد نبودند و به قانون سر سپردند . ثانيا آقاي موسوي از همان لحظه اول بحث تقلب را پيش كشيدند و بعضي حتي پيش از شروع شمارش آراء - مثلا خانم مرعشي از همان روز جمعه صبح اعلام كردند كه اگر آقاي موسوي راي نياورند چنين و چنان مي شود- بعد هم، توي اين دوره مردمي راي دادند كه متاسفانه يا خوشبختانه خيلي هايشان راي اولي بودند و بخشيد:متوقع. لطفا عصباني نشويد چون اگر تفاوت سليقه و فرهنگ مردم اين دو طيف را حتي در همين تهران ببينيد كه من خيلي به اين موضوع دقت كردم به اين مي رسيد. راي آقاي احمدي نژاد-خوب يا بد- عمدتا در ميان طبقات محروم تر و آرامتر جامعه بود. اين را در روزهاي تبليغات هم اگر دقت مي كرديد به راحتي پي مي برديد. همين مردم نيمه شمالي تهران و همين جوانهايي كه خود من از حضورشان درروزهاي تبليغات خيلي هم خوشحال هستم. الان هم دوست ندارم اين مسئله باعث دلزدگي آنها از نظام بشود و به همين دليل هم دوست دارم شوراي نگهبان دلايل قانع كننده اي براي اين مردم داشته باشد. اتفاقا بايد از آقاي موسوي هم به خاطر همين جذب طيف گسترده مردم و خصوصاً جوانها تشكر كرد. وقني خود آقاي موسوي از همان دقايق اول نامه انا لله و انا اليه راجعون مي نويسد خب معلوم است اين مردمي هم كه قبلا موجهاي چندصدهزار نفري سبز راه انداخته بودند و براي كانديدايشان اين همه تبليغ كرده بودند و همه كشور را تهران و شميران پنداشته بودند، مطمئن مي شوند كه تقلبي در كار بوده و پشتشان گرم مي شود و اعتراض را به خيابانها مي كشند. ببينيد به هر حال يا اين آقايان قانون را قبول دارند و يا ندارند كه فرض مي كنيم كسي كه كانديداي رييس جمهوري يك كشور مي شود، حتما چارچوب هاي فعلي قانون را پذيرفته، پس هيچ توجيهي باقي نمي ماند. دوره هاي قبل هم يكي از مراجع رسيدگي وزارت كشور بوده و ... شما را به صحبت هاي آقاي تاجزاده در انتخابات هشتم رجوع مي دهم كه با چه يقيني از اينكه امكان تقلب وجود ندارد سخن مي راندند.

    سلام.
    صبر کنيد ببينم تو اين چند ساعته به هم چي گفتيد. ماشالله اينجا براي خودش يه تالار گفتگو شده.
    پاسخ

    تا اينجا رو خوندم و جواب دادم. بريم براي بعدي‏ها.

    نميددنم چرا عدد‌ها رو جاش علامت سوال گذشته:

    اول: سي‌

    دوم: پنجاه هفت

    سوم: شصت هفت- شصت هشت

    پاسخ

    بحث خوبي شده. تشكر از محمد عزيز به‏خاطر اين بحث و اصلاح عددها. گمان‏ام اين مشكل اديتور پارسي‏بلاگ‏ه. اما در مورد كامنت‏ات: 1- حرف آقاي خميني قبول كه قانون هر زمان براي خودش‏ه (البته ما كي باشيم كه بخوايم ايشون رو خداي نكرده تأييد كنيم. از جهت تطابق با موضوع بحث عرض كردم.) اما تغيير قانون هم بايد از سازوكار قانوني انجام بشه. همان‏طور كه شعار آقاي كروبي تغيير قانون اساسي بود و شعار بقيه اين نبود. به هر حال تا وقتي كه ما حق تغيير قانون رو داريم و عوض‏اش نكرديم، قانون ما هم هست. البته با شما موافقم كه سازوكارهاي قانوني فعلي هم خيلي بد نيست. 2- بنده خودم هم با عمل‏كرد وزارت كشور مشكل دارم. اما بايد ديد اين مشكلات چه‏قدر مؤثر بوده. در مورد قانون انتخابات در جواب آراز خان نوشتم و اگه لازم شد يه پست جدا هم مي‏نويسم. بحث اينه كه اين چيز جديدي نيست و از قبل معلوم بوده. چرا از لحظه اول اعلام نتايج اين عَلَم مي‏شه، قبل از نشون دادن عملي كه اين روال كارامد نيست. اين قصاص پيش از جنايت‏ه. همين جديد بودن روش اعتراض و بي‏منطق بودن‏اش‏ه كه باعث مي‏شه به‏اش بگيم بدعت. 3- براي تغيير وضعيت درست به كروبي رأي دادي محمد عزيز. 4- ان‏شالله كه همه اهل اون آيه باشيم و بشيم. يا علي

    با اجازه آقا مسعود

    در جواب آقا/خانم " براي خاطر آيه ها":

    در مورد جمله آقاي خميني، حق با شماست. نقل قول شما درسته. ولي‌ ادامه چيزي که نوشتيد: اولا همين مردم نبودند و ?? سال پيش بوده، رجوع کنيد به ادامه? صحبتهاي آقاي خميني در همون مکان با اين مضمون که گيريم پدران ما به يک قانوني‌ راي دادند،... دوّماً قانون اساسي‌ که در سال ?? به راي مردم گذاشته شد، سال ??-?? تغيير کرد. هر چند که من شخصا مشکلي‌ با قانون اساسي‌ فعلي‌ ندارم به شرط اينکه به طور کامل اجرا بشه. اين يک نکته که نميتونيم مردم الان رو با ?? سال پيش جمع ببنديم.

    در مورد تظاهرات خياباني، دوست دارم جواب اين سوال رو بدونم که چطور در انتخابات قبلي‌، همچين چيز‌هايي‌ نديديم؟ چرا مردم اعتراضي نکردند؟ فقط کانديداي دفعه قبل شکايت پيش خدا برد. شکايتي به خاطر تخريب‌هايي‌ که عليهش شد. وگرنه، مطمئنم که آقاي هاشمي‌ قدرت بيشتري داشت در بسيج کردن مردم. در مورد رعايت قانون هم همونطور که گفتم، آقايان موسوي و کروبي هم خواستار اعمال قانون هستند. با اين تفاوت که مي‌گويند، قانون بايد از اول تا آخر اجرا بشه، نه اينکه، قبل و در حين انتخابات يکي‌ از کانديدا‌ها هر کاري خواست بکنه، و بگه، اگه شکايت دارين برين شکايت کنين. مرجع شکايت هم ?? نفر هستند، که يکي‌ از ?? نفر، وزير کابينه است و چند نفر ديگه هم اصلا نميخواهند براي حفظ ظاهر هم که شده بي‌ طرف خودشون رو نشون بدهند.

    در آخر هم در مورد اينکه " در مباني نظري ديني مردم سلسله? مراتب ولايت جايگاه خاصي‌ داره"، اين يک عقيده شخصيه. نه شما نه من نميتونيم راجع به مباني نظري مردم به اين کليت نظر بدهيم. حيف که وقتي‌ به نفع نظراتمونه، از همه مردم مايه ميگذاريم، وقتي‌ نيست، به اين جمع انبوه حق اعتراض هم نميدهيم. راستش من هم راي دادم که اين وضعيت عوض بشه.

    "فبشر عباده الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه".

    براي آقاي محمد:

    خواستم از كنار نظرتان بي تفاوت عبور كنم ولي نتوانستم. پس با اجازه مدير وبلاگ:

    اين كه فقط بر اساس حضور عده اي در خيابانها كه نامزد مورد نظرشان راي نياورده، انتخابات ابطال شود يا قانوني بودنش زير سوال برود، بله اين دقيقا بدعت قانوني ست و براي دوره هاي بعدي انتخابات مشكل ساز خواهد شد.ساز و كار قانوني پيگيري شكايات كاملا در قانون آمده و مرجع ذيصلاح رسيدگي هم وجود دارد.اتفاقا ساز و كارش به خيلي از كشورهاي غربي هم شبيه است. به نظرم مشكل آقاي ميرحسين اين بود كه به جاي پيگيري مطالباتش از راه قانون از احساسات مردم مايه گذاشت و به جاي اعتراض از همان اول خواستار ابطال انتخابات شد.

    بله آن جمله را حضرت امام فرمودند كه به پشتوانه اين مردم دولت تعيين مي كنم و بعد هم همين مردم بودند كه به قانون اساسي راي دادند. الان هم قانون فصل الخطاب است.رهبري را خود مردم فصل الخطاب مي دانند نه از آن جهت كه معصوم باشد، بلكه از آن جهت كه هم در قانون اساسي، اصل ولايت فقيه اصل خدشه ناپذيري ست و هم در مباني نظري ديني مردم سلسله مراتب ولايت جايگاه خاصي دارد. شما هم اگر بي طرفانه به قضاوت برويد و همه صحبت هاي امروز ايشان را بازخواني كنيد متوجه خواهيد شد كه اتفاقا ايشان چندين و چند بار بر پيگيري مطالبات فقط و فقط از طريق قانون تاكيد داشتند و دلايلشان هم براي عدم ادامه اين حضورهاي خياباني كاملا بر مبناي قانون و منطقي و مورد پذيرش هر عقل سليمي بود.

    من هم فكر مي كنم اگر عينك تعصب نزنيم اكثراً حكيمانه و شجاعانه و زمان شناسانه بودن صحبت هاي ايشان را ديدند و پسنديدند و ديدند كه براي خوشايند فرد يا عده خاصي نبود. تعاريف يا انتقاداتشان از اشخاص فقط از موضع حق بود. حتي تعاريف و انتقادات صريحشان از رييس جمهور فعلي. به نظرم ايشان آنچه شرط بلاغ بود با اهلش گفتند. خواه پند گيرند و خواه ملال.

    والسلام علي من اتبع الهدي.

    پاسخ

    خواهش، اجازه ما هم دست شماست. حرف حقي است. حالا بايد جواب محمدآقا رو بخونم.

    سلام.

    فقط و فقط شكر مي ماند و شكر.

    الحمدلله علي ما هدانا و له الشكر علي ما اولينا.

    منم بايد بگم زيارت قبول. اما قبول کي‌، نميدونم. اتفاقي‌ که اين روزها افتاد اين بود که فاتحه جمهوريت نظام و مردمي که پشتش بودند رو خواندند. مردمي که اعتقاد داشتند حتي در نظام بسته‌اي مثل ايران هم مي‌شه حرف زد و اراده ملي‌ رو عملي‌ کرد. اما افسوس نمي‌‌دانستند که اراده‌هايي‌ در بالاترين سطوح راي مردم رو مصلحتي مي‌‌دانند و خودشون رو شهروند درجه دو. اراده‌هايي‌ که تصميم گرفتند به قيمت قرباني کردن همان آزادي نيم بند، کساني‌ رو که مي‌‌خواهند بر سر کار بگذارند.

    دردناک تر آنست که مي‌‌بيني‌ حتي کساني‌ که از آنها انتظار کمي‌ رفتار و گفتار عاقلانه مي‌‌رود نيز دست از تعصب خود بر چيزي که مي‌‌دانند باطل است بر نمي‌‌دارند. خدا عاقبت اين ملت آزادي خواه را به خير کند و آنها را از شعر بد خواهان محفوظ دارد.

    پاسخ

    سلام. 1- نامه پورمحمدي به موسوي رو كه خونديد. حتي اگه شوراي نگه‏بان مانعي جلوي اين قضيه باشه، مراجع ديگري هم براي بررسي رأي‏ها هستند كه مي‏شه از اونها كمك گرفت. الآن بحث شوراي نگه‏بان نيست. چون از روز اولي كه اين آقايون اومدن ثبت نام روال قانوني عوض نشده و خودشون اومدن تو اين كوچه قانون. اگه اين مشكلات رو باگ قانون مي‏دونستن، الآن كه به اين نتيجه نرسيدن. قاعده‏اش اينه كه همين راهي رو كه پذيرفتن طي كنن تا به همه نشون بدن قانون واقعاً باگ داره. بعد برن سراغ نهادهاي نظارتي تا به همه علناً باگ رو نشون بدن. اون وقت مي‏شه به اصلاحات اميدوار بود. اين كه از روز اول و اصلاً قبل از انتخابات بخواي خودت رو پشت هواداران احساسي قايم كني كه نمي‏شه. در مورد رأي‏شماري شايد پست جداگانه‏اي لازم‏ه؛ اما مختصرش اين‏ه كه زمان رأي‏شماري 10، 15 نفر ازجمله ناظران كانديداها رأي رو مي‏شمارن و روش نظارت دارن. اسنادش هم از سه طريق موازي و مستقل قابل تجميع و بررسي‏ه. ضمناً امكان بازشماري هم وجود داره كه مي‏شه چهار طريق موازي. صندوق‏ها هم به وزارت كشور نمي‏ره كه بشه دست‏كاري‏اش كرد. صندوق پلمپ‏شده مي‏ره تو انبارها و اگه به‏اش دست بخوره تابلو مي‏شه. با اين حال اگه همه اين چهار طريق هم جواب نداد، بايد شواهدي آورد بر اشتباهات مؤثر كه منجربه ابطال رأي‏گيري بشه. اين شواهد رو اگه شوراي نگه‏بان هم قبول نكنه سازمان بازرسي و ديوان عدالت هم مي‏تونه بررسي كنه. اگه كسي تو اين نظام باشه و هيچ‏كدوم از اينها رو قبول نكنه، اون هم قبل از اقدام، پس خودش و طرف‏دارهاش رو سر كار گذاشته اومده نام‏زد شده. الآن محسن رضايي داره پي‏گيري مي‏كنه موسوي هم، اما اين كجا و آن كجا. 2- همه تأسف امثال بنده اينه كه چرا كساني خودشون رو روشن‏فكر و وجدان عمومي مي‏دونن و بقيه رو جزو ملّت و وجدان عمومي نمي‏دونن. اراده ملي يعني اراده تهراني‏ها و شمروني‏ها؟ خيلي خوب، شميران موسوي دوبرابر احمدي رأي آورد. به بقيه چه؟ نكنه ما اونها رو شهروند درجه چند به‏حساب مي‏آريم و رأي‏شون برامون مهم نيست؟ 3- در مورد برخورد با احمدي؛ هم خودش اومد درباره حرف‏اش توضيح داد و هم ره‏بري ديروز گوش‏اش رو جلوي همه پيچوند. گفت من شخصاً به‏اش تذكر داده‏ام، اما ظاهراً به بازي‏گوشي‏هاش ادامه داده كه ره‏بر تو جمع اون تذكرات رو داد. كاش دو طرف عبرت بگيرن. 4- بنده نمي‏تونم درباره تعصب خودم قضاوت كنم، اما در مورد اينكه از باطل بخوام دست برندارم مي‏تونم قضاوت خودم رو ارجح بر ديگران بدونم. من به رضايي رأي دادم. با اين حال هم كه حدس مي‏زنم احتمال اشتباه تو رأي‏اش كم‏ه، رفته‏ام فرم صيانت از آراءاش رو پر كردم. به‏اش هم حق مي‏دم جدّي پي‏گير باشه. اون چيزي كه بنده اصلاً نمي‏پسندم و ازش دفاع نمي‏كنم و حسابي باهاش مشكل دارم شيوه كار آقاي موسوي‏ه. نه اينكه بگم صددرصد اشتباه شده يا نه. يا اينكه كسي معصوم‏ه. يا عمل‏كرد دولت و شوراي نگه‏بان صددرصد مورد تأييده. فقط مي‏گم ماكياول نباشيم. 5- خدا از شرّ بدخواهان‏مون محفوظ داره. يا علي
    زيارت قبول. واي به روزي که فصل الخطاب در يک مملکت به جاي قانون يک فرد باشه. هيچ آدمي‌ در دوران امروزي نميتونه ادعاي معصوميت داشته باشه. پس چطور مي‌شه اين جمله رو توجيه کرد : "بنده زير بار بدعت‌هاي غير قانوني‌ نمي‌‌روم". کدام بدعت غير قانوني‌؟ پشتوانه قانون مردم هستند. هنوز اين جمله رو يادمونه: "من به پشتوانه اين ملت قانون تعين مي‌کنم". قانون مشروعيتشو از مردم ميگيره، نه از يک فرد يا جناح خاص. همه حرف مخالفان هم همون عمل به قانونه. متاسفانه، بي‌ قانوني‌، عدم توجه به صداي مخالف و اعمال نظر فردي رو اين روزها همه ديده ايم. خيلي‌ ناراحتم، خيلي‌. فکر مي‌کردم که شايد امروز اين بحثها بخوابه و به خواست مردم توجه بشه، نه اينکه جلوي اظهار نظر‌ها گرفته بشه. مقام رهبري اين بود که در سطح عالي‌ نظام بي‌ طرف باشه، من امروز بي‌ طرفي‌ رو نديدم. چند وقتي‌ هست که نمي‌‌بينم.فکر مي‌‌کنم اگه عينک تعصب نزنيم، اکثرا نديدند.
    پاسخ

    و شايد اگر عينك تعصب نزنيم ببينيم وزن‏كشي خياباني در شهري كه يك كانديدا بيشتر رأي آورده ربطي به رأي بقيه جاها نداره. هنوز كسي به بن‏بست قانوني نرسيده كه بخواد از راه تظاهرات اعمال فشار كنه. البته بذاريد بقيه صحبت‏ها رو هم بخونم.
    منتظرم منتظر
    منتظر قدومت
    منتظر حضورت
    حضور زيبا و سبزت
    منتظرم بيايي
    بازم منو بخوني
    نظر بدي سوال كني
    بگي اشكال كارمو
    درست كني مطلبمو
    بهم بگو چيكار كنم
    از چي بگم يا بنويسم
    ازم بپرس هر چي كه
    سوال شده تو ذهنته
    www.pasokhgu.blogfa.com
    پاسخ

    به‏به به اين ذوق شعري. ان‏شالله وب‏لاگ نويس برتر شين. يا علي