سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دارها اندازه‏ات نیستند

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/18:: ساعت 1:20 صبح

سلام.

خرمافروش بود و آزادشده‏ی امیرالمؤمنین(ع).
صحابی رسول الله(ص) هم به‏حساب می‏آمد.
برخی گفته‏اند که ایرانی بوده.
خاندان‏اش هم از شیعیان درست و حسابی بودن،
از یاران امام سجاد، امام باقر و امام صادق -علیهم السلام-.
همه به‏اش «سالم» می‏گفتند،
حضرت از اسم واقعی‏اش خبر دادند و فرمودند همان «میثم» به‏تر است.
خودش از حضرت امیر(ع) بهره‏های فراوان برد،
به‏خصوص در تفسیر قرآن.
صاحب سرّ بود و سرشار از علم و حکمت،
آن‏قدر که کتابی شامل معارف آموخته از حضرت علی(ع) نوشت.
حجره‏ی خرمافروشی‏اش محل رفت و آمد حضرت ابوتراب(ع) بود.
حاضر بود به دار آویخته شود، ولی از مولای‏اش بی‏زاری نجوید.
ذکر فضایل اهل بیت(ع) و مناقب حضرت حیدر(ع) از زبان‏اش نمی‏افتاد،
چه که در خطابه و سخن‏وری سرآمد بود.

آن روز که حبیب بن مظاهر به کنایه خبر از شهادت میثم داد،
میثم هم اشاره به شهادت حبیب در رکاب حضرت سیدالشهداء(ع) کرد.
انگار در فدایی راه مولاشدن با هم مسابقه گذاشته بودند.

روی فرات بود و سوار بر کشتی حامل انار،
فرمود که الآن معاویه به درک واصل شد.
تحقیق کردم و دیدم دقیقاً همان موقع بوده.

با مختار ثقفی هم‏بند بود.
به او گفت که اینی که می‏خواهد تو را بکشد
(عبیدالله را)
تو به خون‏خواهی حضرت حسین(ع) خواهی کشت.

بعد از سفر حج (چنین روزهایی) ابن زیاد دستور دست‏گیری‏اش را داد
(فقط چند روز قبل از واقعه عاشورا).
خواست آن‏گونه که حضرت امیر(ع) فرموده بود میثم را نکشد.
نشد و میثم هم‏مقام مولای‏اش شد،
به‏قول حضرت کاظم(ع) یکی از چهار حواری حضرت علی(ع)،
همان‏طور که رسول خدا(ص) خبر داده بود.
هفت نفر باغیرت
شبانه جسدش را از سر دار پایین آوردند و دفن کردند.
*
حضرت امام خمینی(ره):
«میثم تمار،
این زبان گویای اسلام،
تا آنجا گفت و گفت که... زبان‏اش را بریدند».
مرحوم علامه مامقانی:
«عظمت و بزرگی میثم، از بیان کردن بی‏نیاز است.
ایشان عادل ثقه (مورد اطمینان) است؛
بلکه اگر بین عدالت و عصمت مرتبه دیگری وجود داشت،
آن مرتبه را برای ایشان قائل می‏شدیم».
شیخ عباس قمی(ره):
«میثم، از برگزیدگان اصحاب امام علی -علیه السلام- بود
و حضرت، او را بر اسرار خفیه و اخبار غیبیه مطلع کرده بود.
او یکی از زاهدترین افراد زمان خود بود
و به‏علت زهد و عبادت زیاد، پوست بدن‏اش خشکیده بود».
**
سال‏روز شهادت میثم تمار گرامی باد.

یا علی

- - - - - -
+ ان‏قدر خسته و ضدحال بودم که دل‏ام نخواد حتی رایانه رو روشن کنم. اما به عشق این جناب آمدم. کاش خدای‏اش قلم عفو بر بدی‏های روزافزون‏مان کشد.

+ برخی منابع مفید:
پژوهش‏کده باقرالعلوم(ع): میثم تمار و انتقاد از جور و ستم
سایت پاسخگو: میثم تمار کیست؟
پای‏گاه حوزه: بوسه بر دارپای همان درخت، یاور عدالت، خرمافروش رازدان، دارها صدای‏ات را نمی‏شنوند، نخل‏های هم‏سفر و بی‏دست و پا پریدن
دارها اندازه‏ات نیستند و قامت آسمانی شهادت
آشنایی ایرانیان با اسلام
آشنایی با اسوه‏ها
دانش‏نامه رشد: میثم تمار
کتاب‏خانه حضرت آیت الله میلانی: میثم تمار
محراب اندیشه: حبیبم میثم...
ویکی‏پدیای فارسی: میثم تمار


انگیزه شرکت در شورا

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/15:: ساعت 10:16 عصر

سلام.
از کتاب سقیفه (گزیده‏ای از سخن‏رانی‏های مرحوم علامه سید مرتضی عسکری(ره) در محرم و صفر 1419)؛ شمه‏ای از آنچه بر سر امت بعد از عدم قبول ولایت حضرت امیر -علیه السلام- آمد.
- - - - - -

«امام به‏خوبی می‏دانست که خلافت را به او نمی‏دهند.
هم‏راه ایشان در شورا شرکت کرد تا نگویند که او،
خود،
خلافت را نمی‏خواست.

(پرانتز
در روزی که عمر زخم برداشت
شش نفر را برای تعیین خلیفه بعد از خود در یک شورا جمع کرد.
نتیجه شورا بعد از مرگ وی معلوم شد.
پرانتز)

بلاذری (قرن سوم) در انساب الاشراف نوشته است:
قبل از اجتماع شورا،
حضرت امیر -علیه السلام- به عموی‏اش عباس شکایت کرد و فرمود:
خلافت از ما رفته است.
عباس گفت: از کجا می‏گویی؟
فرمود: سعد(بن ابی‏وقاص) با پسر عموی‏اش عبدالرحمان(بن عوف) مخالفت نمی‏کند،
عبدالرحمان هم داماد عثمان است؛
این سه با هم‏اند...
اگر طلحه و زبیر هم با من باشند،
چون عمر گفته که عبدالرحمان با هر کس باشد،
او خلیفه است،
پس دیگر فایده‏ای ندارد.
بنابراین، حضرت امیر می‏دانست
و اگر در شورا شرکت نمی‏کرد،
بعد از عثمان هم با آن حضرت بیعت نمی‏کردند.
چون سخنان پیام‏بر -صلی الله علیه و آله- از میان رفته بود
و حرف‏های عمر مانده بود.
عمر به‏قدری بزرگ شده بود که مقام‏اش در نزد آنان
از تمام پیام‏بران بزرگ‏تر شده بود.
(العیاذ بالله)»

یا علی

- - - - - -
+ به رسم قدیم، گفتم چند پیامک جالب غدیریه رو براتون بنویسم:
«عظمت اصحاب خاص امیرالمؤمنین -علیه الصلوه و السلام- در این است که در هیچ شرایطی دچار اشتباه نشدند و جبهه را گم نکردند.
رهبر معظم انقلاب؛ 6 اردی‏بهشت‏ماه 1369»

«مبارک باد عیدی که حکومت حق انتخاب گردید، هرچند پس از آن تقلب کردند!» !!!

«یا رب عید است عطا بر همه ده      /      بر ماتم و اندوه همه خاتمه ده
پایان غم همه ظهور مهدی است       /      تعجیل فرج به مهدی فاطمه ده»

«سحرگاهی بگوشم این ندا از چرخ پیر آمد      /       که سر بردارد از زانوی غم عید غدیر آمد
امیر مؤمنین حیدر به امر حق پیم‏بر را       /       وزیر آمد، دبیر آمد، مشیر آمد، مشار آمد»

«هرکس به ولایت علی نائل شد       /       اندیشه کفر از دل‏اش زائل شد»

«بر دل یاقوت با خط طلا بنوشته‏اند      /      شیعیان حاجی شدند چون دور حیدر گشته‏اند
...» (از نقل مصرع دوم معذورم)

«علی در عرش عالم بی‏نظیر است      /       علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولای‏ام نویسم        /        چه عیدی به‏تر از عید غدیر است»

«ام‏روز، معنای بزرگ‏داشت روز غدیر، اهتمام به مسائل جامعه و تلاش برای عزت‏بخشیدن به شهروندان و بسط عدالت برای همه است. (امام موسی صدر)» (خدا عزت و سلامتی به‏شون بده)

«علی‏گویان همه نیکو سرشت‏اند       /        همه قبل از قیامت در بهشت‏اند
به وقت خلقت‏ام خیل ملائک          /         به قلب‏ام یا علی را می‏نوشتند»


امامت و امتحان

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/13:: ساعت 10:55 عصر

سلام.
اینها بخشی از صحبت‏های مقام رهبری در بین بسیجیان است.
- - - - - -

«از روز عید قربان تا روز عید غدیر،
در واقع یک مقطعى است متصل و مرتبط با مسئله‌ى امامت.

خداى متعال در قرآن یاد می‏فرماید (بقره: 124):
و اذ ابتلى ابراهیم ربّه بکلمات فأتمّهنّ قال انّى جاعلک للنّاس اماماً
و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود و وى آن همه را به انجام رسانید،
[خدا به او] فرمود: من تو را پیشواى مردم قرار دادم...
ابراهیم از طرف پروردگار منصوب شد به امامت.
چرا؟
چون از عهده‌ى امتحان‏هاى دشوار برآمد.
مبدأ این را می‏شود روز عید قربان به‏حساب آورد،
تا روز عید غدیر که روز امامت امیرالمؤمنین على‌بن‌ابى‌طالب (علیه آلاف التّحیّة و الثّناء) است.
این هم به دنباله‌ى امتحانات سخت بود.
امیرالمؤمنین طول حیات مبارک‏اش را با امتحان
-امتحان‏هائى که از آن سرافراز بیرون آمده است-
گذرانده؛
از سیزده سالگى یا یازده سالگى و قبول نبوت تا لیلةالمبیت،
یک جوان فداکار و فانى در پیغمبر که آماده است جان خود را فداى پیغمبر بکند
-عملاً این را در ماجراى هجرت پیغمبر به اثبات می‏رساند-
و بعد هم آن امتحان‏هاى بزرگ در بدر و احد و حنین و خیبر و بقیه‌ى جاها.
این منصب والا، دنباله‌ى این امتحان‏هاست؛
لذا دل‏ها متوجه شده است به اینکه بین عید قربان و عید غدیر یک ارتباط است.
بعضى هم این را «دهه‌ى امامت» نامیده‌اند و نام مناسبى است.»
*
اعیاد مبارک

یا علی


کبر نمیگذارد آدم، آدم شود.

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/10:: ساعت 10:35 عصر

سلام.

+ پیش‏اپیش میلاد حضرت هادی(ع) مبارک.
+ گزیده‏هایی از صحبت‏های حاج آقای امجد، شب هفتم ماه رمضان سال 1388، امام‏زاده صالح تجریش. این پست به همت علی آقای محمودیان عزیز نگاشته شده. خدا خیرش دهاد.
- - - - - -

کسی‏که خودش را بزرگ بدارد، از دست‏گاه خداوند مطرود است.
این رمز سقوط انسان است و اگر این نباشد
انسان می‌تواند به همه‏جا برسد.
شیطان چون این مرض را دارد و کبر دارد
می‌خواهد این ویروس را به همه‌ی ما تزریق کندکه:
تو هم کسی هستی،
بله کسی هستی، خداگونه هستی.
ولی کبر نمی‌گذارد آدم، آدم شود.
خداوند تعالی بندگان‏اش را مخفی کرده،
هیچ‏کس نمی‌تواند بگوید من از فلان کس بهترم. غیراز معصوم.
بهترین آدم هم نمی‌تواند بگوید من از فلان کس بهترم،
چرا؟
چون ممکن است یک لحظه دیگر این آدم زیر و رو شود.
او بشود از اولیاء این بشود از اشقیاء.
همه بیائید خداپرست باشید.
از بزرگ‏ترین اشتباهات ما این است فکر می‌کنیم که کلید بهشت دست ماست
بقیه جهنمی هستند.
توبه کنید، برگردیم
گر حکم شود که مست گیرند      /       در شهر هر آنچه هست گیرند
*
پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را.
کسانی‏که از عبادت من تکبر می‌ورزند به‏زودی با ذلت وارد دوزخ می‌شوند.
دعا عبادت است.
کسی‏که دعا نکرده، عبادت نکرده است.
ببینید ائمه چه‏قدر دعا کرده‌اند؟ دعای ابوحمزه چه‏قدر قشنگ است؟
همه چیز دارد، همه چیز از خدا می‌خواهد.
دعا یعنی خواستن، اما مهم نیست چی به ما می دهد،
همین‏که به ما می‏گوید لبیک کافی است.
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس      /      در بند این مباش که نشنیده شوی
قهر نکن برادر من.
شما اگر 100 هزار تومان می‌خواهید، او میلیاردها می‌خواهد برای‏ات بریزد،
صبور باش.
ما نمی‌فهمیم چه می‌کنیم،
ما نمی‌فهمیم این دعاها چه آثار و برکاتی دارند.
خدا توفیق دعاکردن به ما بدهد. خدا توفیق گدایی به ما بدهد.
آخرما گدائیم دیگر. ما عین فقر هستیم، او عین غناست.
ما عین فقریم. ما سر‌اپا نیازیم،
او کارساز بی‌نیاز. چرا قهر می‌‌کنیم؟
اگر اهل دعا هستید، دعا کنید.
این دعای ماه رمضان را بفهمیم، نه داد و قال کنیم.
**
خداپرست بشویم.
لا‌اله‌الاالله برای این است که ما خداپرست بشویم.
نماز برای این است که خودپرستی نکنیم
و چه برکات و خوبی در جامعه از برکت حوزه و دانشگاه است.
هرچه جنایت و خیانت هم هست برای حوزه و دانشگاه است.
گوش‌ها باید باز باشد.
در این ماه رمضان باید نقاط زشت ما از بین برود.
ولی اگر خودپرست باشیم، نمی‌توانیم.
ما باید به ظالم کمک کنیم. چگونه؟ نگذاریم ظلم کند.
هر پیامبری آمد مسخره‌اش کردند.
این بشر وقتی بخواهد خودپرست باشد، در مقابل خدا قد علم می‌کند.
ما باید حق‌پرست باشیم، نباید شخص‌پرست باشیم.
ما باید تابع حق باشیم.
خدا می‌گوید همه در ضرر هستیم، غیر کسانی که حق‏‏پرست‏اند.

***
حال همه ستم‏کاران جباران در طول تاریخ چنین بوده و هست
که همیشه نظر درست را نظر خودشان می‌دانند
و به احدی اجازه اظهار نظر در برابر رأی خود نمی‌دهند.
انگار آنها عقل کل هستند و دیگران مطلقاً عقل دانشی ندارند
و این نهایت جهل و حماقت است.

یا علی


به بهانه‏ی ترویه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/5:: ساعت 12:16 صبح

سلام.

1- ام‏روز و ام‏شب نمی‏دونم چی می‏خوام بنویسم. یعنی نمی‏خوام اون چیزهایی رو که می‏خواستم بنویسم. مثل همه سردرگمی‏های این روزها. لذت می‏برم از کار خدا. اگه به ما بگن بیا و این همه تناقض رو یه جا و پشت هم درست کن، عمراً می‏تونستیم. فقط بلدیم ته فیلم‏هامون همه رو به هم برسونیم. چه‏قدر خطی و بی‏مزه. شمس‏الزمان رو به فرخ، لیلا رو به پسر فرخ، شریفه رو به امید، پری رو به هرمز، بچه‏ها رو به دریا و شکور، و عمارت رو به زیور و رحمت. اصلاً چی دارم می‏گم. زندگی جالبی داریم خلاصه. انگار هر روزش یه هفته است و هر هفته‏اش یه ماه. البته به پشت سرت هم نگاه کنی می‏بینی ده سال ده سال‏اش به یه چشم به‏هم زدن رفته. این هم از این.

2- حاج آقا رفتن کربلا. و این یعنی ما یه مدت باید ول بگردیم. کاش این دل لکنتی هم یه تکونی می‏خورد. انگار نه انگار که زنگ قافله حضرت عشق بلند بلند داره صدا می‏کنه.

3- جناب «زسمک» فرموده‏اند:
«سلام
ام‏روز (پنج‏شنبه)... هشتم ذی‏الحجه است. مثل این‏که می‏گن روز «ترویه» است. ترویه یعنی «ذخیره‏کردن آب».
در منى و عرفات آب وجود نداره و حاجیایی که قصد وقوف در منى و عرفات را دارند، باید از مکه معظمه براى خودشون آب تهیه کنن و هم‏راه خودشون ببرن. روزه‏اش هم می‏گن خیلی فضیلت داره (تو مایه‏های چند ده سال)! در مفاتیح نوشته که شیخ شهید غسل این روز را مستحب دانسته است.
خرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هست
التماس دعا»

4- توصیه؛ این شاه‏کار رو از دست ندید. در مورد عید قربان و حضرت حسین(ع).

5- این مطلب اگرچه یه کم قدیمی‏ه (10 روز پیش)، اما ام‏روز به چشم‏ام خورد.
و باز هم حسرت این شغل انبیاء.

6- این مطلب رو هم یکی از بزرگ‏واران هدیه دادند. یک ماجرای جالب از خدمات حضرت باقر -علیه السلام-.

7- بخش‏هایی از صحبت‏های مقام رهبری در جمع بسیجیان:
«یاد امام باقر، یعنى یاد سر برآوردن حیات دوباره‌ى جریان اصیل اسلامى در مقابله‌ى با تحریف‏ها و مسخ‏هائى که انجام گرفته بود.

در عرصه هاى علمى، جوانان مؤمن که خصوصیت‏شان همین است که مؤمن‌اند، دنبال نام و نشان نیستند، از همه‌ى ظرفیت استفاده می‏کنند؛ هدف هم آرمان‏هاى نظام اسلامى است. معناى بسیجى این است. جوانهائى با این خصوصیات وارد میدان شدند. ام‏روز افتخارات کشور، ساخته و پرداخته‌ى دست همین انسان‏هاى خدوم و باارزش است. نشناختن این حقائق -یعنى نشناختن معناى بسیج- خود این، ظلم به بسیج است.

بسیج نه به پول وابسته است، نه به عنوان و جاه و جلال وابسته است، نه به دستور از بالا وابسته است. معیار بسیج، بصیرت است و ایمان. ایمان از دل او می‏جوشد، او را به کار وادار می‏کند؛ بصیرت هم به او تفهیم می‏کند که چگونه حرکت کند، معیارها را چگونه تشخیص بدهد، راه را چگونه طى کند. این معناى بسیجى است.

در همه‌ى حرکت‏هاى موفق، دو کار لازم است: یک کار، پیش‌بینى‌هاى راه براى پیشرفت؛ کار دوم، ملاحظه‌ى نقص‏ها و آفت‌زدائى‌ها و شناخت آسیب‏ها، براى اینکه ضعف‏ها برطرف شود.

جنگ نرم؛ یعنى جنگ به وسیله‌ى ابزارهاى فرهنگى، به وسیله‌ى نفوذ، به وسیله‌ى دروغ، به وسیله‌ى شایعه‌پراکنى؛ با ابزارهاى پیشرفته‌اى که امروز وجود دارد، ابزارهاى ارتباطى‌اى که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سى سال قبل نبود، ام‏روز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دل‏ها و ذهن‏هاى مردم.
یکى از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند، بددل کنند، اختلاف ایجاد کنند... دل‏ها را نسبت به یکدیگر چرکین کنند، مردم را در مقابل هم قرار بدهند؛ بعد در میانه، عناصر دست‌آموزِ مغرضِ معاند را به کارهاى خلاف وادار کنند و مسئولین کشور نتوانند تشخیص بدهند کى بود، چى بود، چه شد.

هر اقدامى که به بصیرت منتهى بشود، بتواند عنصر خائن را، عنصر بدخواه را از آحاد مردم و توده‌ى مردم جدا کند، او را مشخص کند، این خوب است. هر اقدامى که فضا را مغشوش کند، مشوش کند، انسان‏ها را نسبت به یکدیگر مردد کند، فضاى تهمت‌آلود باشد، مجرم و غیرمجرم در آن مخلوط بشوند، این فضا مضر است، مخالف است.

من مى‌بینم در بعضى از اظهارات، در بعضى از حرف‏ها، فضا آنچنان مغشوش می‏شود که افراد سردرگم می‏شوند؛ مردم نسبت به همدیگر، نسبت به نخبگان‏شان، نسبت به مسئولان‏شان بدبین می‏شوند؛ این درست نیست.

مراقب باشید، مواظب باشید، نمی‏شود هر کسى را به‏مجرد یک خطائى یا اشتباهى گفت منافق؛ نمی‏شود هر کسى را به‏مجرد اینکه یک کلمه حرفى برخلاف آنچه که من و شما فکر می‏کنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیص‏ها خیلى باید مراقبت کنید... بى‌دقتى در مصداق‏ها، گاهى اوقات ضررها و لطمات بزرگى خواهد زد.

ان‌شاءاللَّه توجهات حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) شامل حال همه‌ى شما و همه‌ى جوانان این کشور و همه‌ى مردم عزیز ما باشد و ان‌شاءاللَّه ادعیه‌ى زاکیه‌ى آن بزرگوار بتواند ما را در همه‌ى این راه‌ها کمک کند و دستگیر این ملت عزیز باشد.»

8- خسته نباشید.

یا علی


بالاترین شخصیت تاریخ

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/3:: ساعت 11:41 صبح

سلام.
از
وصیت‏نامه حضرت امام(ره):

«... ما مفتخریم
و ملت عزیز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است
که پیرومذهبی است که می‏خواهد حقایق قرآنی،
که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می‏زند،
از مقبره‏ها و گورستان‏ها نجات داده و به‏عنوان بزرگترین نسخه نجات‏دهنده بشر
از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل اوپیچیده است
و او را به‏سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می‏کشاند نجات دهد.

و ما مفتخریم
که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن
به امر خداوندتعالی بوده،
و امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب،
این بنده رهاشده از تمام قیود،
مأمور رهاکردن بشر از تمام اغلال و بردگی‏ها است.

ما مفتخریم که کتاب نهج‏البلاغه
که بعد از قرآن بزرگ‏ترین دستور زندگی مادی و معنوی
و بالاترین کتاب رهایی‏بخش بشر است
و دستورات معنوی وحکومتی آن بالاترین راه نجات است،
از امام معصوم ما است.

ما مفتخریم
که ائمه معصومین،
از علی بن ابی‏طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان
-علیهم آلاف التحیات والسلام-
که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است
ائمه ما هستند.

ما مفتخریم
که ادعیه حیات‏بخش
که او را «قرآن صاعد» می‏خوانند
از ائمه معصومین ما است.
ما به «مناجات شعبانیه» امامان
و «دعای عرفات» حسین بن علی -علیهما السلام-
و «صحیفه سجادیه» این زبور آل‏محمد
و «صحیفه فاطمیه»  که کتاب الهام‏شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است
از ما است.

ما مفتخریم
که «باقرالعلوم» بالاترین شخصیت تاریخ است
و کسی جز خدای تعالی و رسول -صلی الله علیه و آله-
و ائمه معصومین -علیهم السلام-
مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد،
از ما است.


و ما مفتخریم
که مذهب ما «جعفری» است
که فقه ما که دریای بی‏پایان است،
یکی از آثار اوست.

و ما مفتخریم
به همه ائمه معصومین -علیهم صلوات الله- و متعهد به پیروی آنان‏ایم.

ما مفتخریم
که ائمه معصومین ما -صلوات الله و سلامه علیهم-
در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده‏کردن قرآن کریم
که تشکیل حکومت عدل یکی ازابعاد آن است،
در حبس و تبعید به سر برده
و عاقبت در راه براندازی حکومت‏های جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند.

و ما امروز مفتخریم
که می‏خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم
و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت‏ساز
سر از پا نشناخته،
جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا می‏کنند...
»

یا علی


زیارت سنتی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/8/23:: ساعت 10:11 عصر

سلام.

1- چه‏قدر دل آدم
برای مکث طولانی آقای مروارید(ره)
بعد از رکوع تنگ می‏شه.
*

2- باید هزار کیلومتر راه بری تا ببینی
وقتی شیخ عباس قمی(ره)
و سیدبن طاوس(ره)
نقل می‏کنن که
«زیارت آن حضرت از نزدیک و دور سنّت است»
یعنی چی.
*

3- آخرین یک‏شنبه ذی‏القعده رو دریابیم.

یا علی


خدا را فراموش نکن

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/8/11:: ساعت 11:40 عصر

سلام.

این مطلب رو یکی از دوستان، به نقل از اینجا، ایمیل کرده بود. خوش‏ام آمد و خواستم برای شما هم تبلیغ‏اش کنم.
- - - - - -

«یکى از ویژگی‎هاى مرحوم علامه طباطبایى(ره)
دائم‏الذکربودن ایشان بود.
حتى نقل شده است:

در اواخر عمر که دچار کسالت شدید و عصبى بودند،
حتى نزدیکان را نمى‎شناخت و از خورد و خوراک غافل بود؛
یعنى اگر لیوان آب یا غذا را به دست‏اش مى‎دادند
تا نمى‎گفتند، بخور، نمى‎خورد.
ولى در همان حال، آهسته ذکر مى‎گفت
و به یاد خدا بود و گویا در عالم دیگر است.

در لحظات آخر عمرش یکى از شاگردان خصوصى علامه مى‎گفت:
از ایشان پرسیدم چه کنم در نماز به یاد خدا باشم و حضور قلب داشته باشم؟
براى شنیدن بیانات استاد، گوش‏ام را نزدیک دهان‏اش بردم،
چند بار فرمودند:

توجه، مراقبه. توجه، مراقبه. به یاد خدا باش و خدا را فراموش نکن.»

یا علی

- - - - - -
+ طبق محاسبه حقیر، ام‏شب شب پانزدهم ذی‏القعده است...
«شب مبارکی است. خداوند نظر رحمت می‏فرماید بر بندگان مؤمنین خود...»
خوش به سعادت اهل‏اش.

+ آرشیو گودرم رو می‏دیدم که چی‏ها توش دارم، به این مطلب برخوردم که الآن اصل وب‏لاگ‏اش تعطیل شده و من عین‏اش رو نقل می‏کنم. خدا نویسنده‏اش رو خیر بده و باعث و بانی تعطیلی وب‏لاگ رو هدایت کنه. واقعاً حیف نبود؟
«به نام خدا

سلام

1- امشب شب پانزدهم ماه ذی القعده است. شب مبارکی است خداوند نظر رحمت می فرماید بر بندگان مومنین خود و کسیکه در این شب به طاعت حقتعالی مشغول باشد، از برای او باشد اجر صد نفر روزه دار ملازم مسجد که معصیت نکرده باشند خدا را طرفه العینی. پس این شب را مغتنم شمار و مشغول کن خود را به طاعت و عبادت و نماز و طلب و حاجات از خدا. همانا روایت شده که هر که شوال کند در این شب حاجتی از خداوند به او عطا خواهد شد.(مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی)

2-روز بیست و سوم این ماه که امسال مصادف است با شنبه 2 آذر، روز زیارتی آقا امام رضا (ع) است.

 مشهدی هاش ما رو هم دعا کنن.

یا حق

------------------------------------------

به نام خدا

سلام

پرستش به مستیست در کیش مهر

برونند زین جرگه هشیار ها

امروز روز بزرگداشت مرحوم علامه طباطبایی(ره) است

1- اولین تصور خودآگاه من از ایشان، مربوط می شود به روزهای اولی که وارد دانشگاه شده بودم .و تازه کتاب «بدایه الحکمه» علامه را به طور خصوصی با استاد بزرگوارمان آقای دکتر عالمی شروع کردیم. این کلاس ها به مدت 4 سال ادامه داشت و قبل از کلاس های رسمی بین ساعات 7 تا 8 صبح تشکیل می شد. استاد ما پیش از شروع کلاس، گفتند : اگر چه موضوع کلاس ما فلسفه است و متن بدایه هم فلسفی است اما من می خواهم با یک خاطره از مرحوم علامه شروع کنم. یک بار در حال گذر از کوچه ای بودند که پسر بچه ای با دوچرخه اش چنان با ایشان برخورد می کند که ایشان تماما نقش زمین می شوند. بعد از اینکه از جا بر می خیزند اولین جمله ای که می گویند این است که پسر جان حالت خوبه، چیزیت نشد؟ دوچرخه ات خراب نشد....

یادش به خیر چه کلاس های پر باری بود. ما در آن کلاس ها یه دوره فلسفه اسلامی و یه دوره معارف اسلامی رو به طور عمیق و با مباحثه های طولانی فراگرفتیم.

2- کتاب «مهر تابان» یادنامه ی مرحوم علامه طباطبایی است که به قلم آیه الله سید محمد حسین حسینی تهرانی نوشته شده است. کتاب بسیار دلنشین و خواندنی است

3- در وصف مرحوم علامه همین بس که امثال استاد مطهری ها را تربیت کردند.

4- کتاب «ولایت نامه» ایشان عمق و اساس معنای ولایت را در نزد شیعه توضیح داده است. متاسفانه این کتاب کمتر شناخته شده است.

5- کتاب «شیعه در اسلام» آنقدر به زبان ساده نوشته شده است که همگان می توانند پای صحبت این کتاب بنشینند.

6- تفسیر المیزان، نهایه الحکمه، رسائل توحیدی و ...

یا حق

---------

یک اتفاق و یک سوال:

دیشب که می خواستم بخوابم، دیدم شوفاژ اتاقم چکه می کند. سطلی زیر آن گذاشتم. دختر عمه ی گرام هم دیشب منزل ما بودند . به اسرار من روی تخت خوابید و من پایین، روی زمین ،کنار شوفاژ. بگذریم از اینکه او فکر می کرد که من دارم ایثار می کنم، اما من کلا بعضی از شب ها، روی زمین می خوابم. بنده خدا مثل من شدید سرما خورده بود. اون، خوش به حالش، تا سرش رو گذاشت روی متکی خوابید. اما من ماجرا داشتم. این صدای چکه ی آب دیوانه ام کرده بود. دیگه سرتان را درد نیاورم که گاه گاه احساس می کنم، صدای بال پشه ایی که در خانه ی همسایه است را هم می شنوم.

چشمتان روز بد نبیند. هر لحظه که می گذشت نشتی آب بیشتر می شد. هر نیم ساعت من مجبور بودم، سطل را خالی کنم. حالا من مواظب بودم، دختر عمه ی گرام و اهالی خانه بیدار نشوند. در عین حال خودم هم سکندری نخورم و ... حالا بین اون نیم ساعت هم صدای خواب و نگرانی اینکه آب سطل پر شود و روی زمین بریزد و بوی فرش درآید و ... خواب رو از چشمام برده بود. از طرف دیگر باید صبح زود هم می رفتم سر کار. خلاصه از 12 شب تا 5 صبح ما تقریبا 10 بار سطل رو خالی کردیم. جالبیش این بود که به جای اینکه عصبانی شوم، می خندیدم. با خودم می گفتم حضرت امام(ره) به خاطر تهذیب نفس در جوانی برای نماز شب ، برای هر 2 رکعت بیدار می شدند و دوباره می خوابیدند و دوباره برای دو رکعت بعدی بیدار می شدند، حالا ما شب 15 ذی القعده تهجد که نمی کنیم، هیچ. بیداریم اما برای خالی کردن سطل. به قول یکی از استاد هامون، آدم رو خفت می گیره.

یا حق

------

به نام خدا

سلام

امروز درگیر یه کاری بودم. با چند تا خارجی صحبت های کاری داشتیم. در عین حال هم چند سوال از من کردند. یکی از ایشان که مرد 34 ساله ی چینی بود و پیرو آیین بودا گفت خانم اسلامی من این چند روز که آمدم ایران یه سوال خیلی به ذهنم فشار می آورد. امروز تصور کردم بهتر است از شما بپرسم. گفتم بفرمایید. گفت برای من خیلی سوال است که چرا خانم های ایرانی حجاب دارند. مگر شما نمی گویید که ما به خدایی معتقدیم که او همه چیز را به ما داده است و مگر زن مساوی زیبایی نیست؟ پس چرا این زیبایی باید پوشانده شود؟ مگر این زیبایی یک موهبت نیست ؟ پس چرا باید پوشانده شود؟ در انتهای سوالش هم گفت اگر راحت هستید و دوست دارید این سوال را به من جواب دهید.

اولا خیلی خوب بود که ایشان هم آلمانی می دانستند و هم انگلیسی. و این به من کمک می کرد که دقیقتر و سریعتر مطالبم را انتقال دهم. از طرف دیگر ایشان فرد بسیار محترم و شریفی هستند و مصداق آن جمله ی امام حسین هستند که اگر چه دیندار نیستند، اما آزاده اند و با آزادگان سخن گفتن بسی زیباست.

گفتم زیبایی یعنی چه؟ گفت هارمونی. موی زیبا ،اندام زیبا و ... گفتم فقط همین؟ گفت نه . گفتم مثلا سخن زیبا، زیبا نیست؟ فکر زیبا چطور؟ و ... گفت نه اینها هم زیبا است. گفتم حالا آیا فکر زیبا عمیق تر است یا موی زیبا؟ گفت اینها از دوسنخ هستند. گفتم قبول. اما آیا موی زیبا ذاتی و خدادادی نیست و فکر زیبا قدری احتیاج به اکتساب ندارد؟ گفت بله. گفت قبول عمیق تر است.

گفتم حال از سمت دیگر بحث می کنم، اسلام هم می گوید موی زیبا و بدن زیبا و جمیع زیبایی های ظاهری زیباست. اما اولا، زیبایی به ظاهر خلاصه نمی شود، ثانیا زیبایی مساوی به نمایش گذاشتن نیست. گفتم طلای زیر خاکی کجا یافت می شود؟ گفت در گاوصندوق طلا فروش. گفتم، مروارید؟ گفت صدف.

و....

گفتم حال اسلام به زن می گوید جوری در جامعه ظاهر شو که تو را به عنوان انسان ببینند نه به عنوان زن. بگذار دیگران نگاهشان تنها به ظاهر تو خلاصه نشود، بگذار امکان دیدار باطن و زیبایی ها درونی تو را هم داشته باشند. به دیگران اجازه بده تا فکر کنند. آنها را به ناخودآگاه شهوت نبر. ....

مکاملمه طولانی شد. ولی ارزشش را داشت. در پایان گفتند باید مفصل تر از شما بشنوم و ایمیل من را گرفتند. و بعد سکوت کردند و گفتند تا به حال به این زاویه فکر نکرده بودم...

شما هم کمک کنید. بگویید من چگونه باید مسئله ی حجاب را برای کسی که هیچ درکی از اسلام و هیچ دین توحیدی دیگر ندارد و فقط به بودا معتقد است، بگویم؟

یاحق»


حسان

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/8/9:: ساعت 12:0 صبح

سلام.

در اوج گرفتاری‏های دنیوی و اخروی و روحی هفته گذشته،
خداوند متعال به‏واسطه حضرت امام رئوف(ع)،
یه حالی به‏مون داد و چند دقیقه‏ای
توفیق مصاحبت مرد بزرگی رو نصیب‏مون کرد.

وقتی می‏خواستم برم دنبال‏شون
کاملاً حس می‏کردم که باید چنین آدمی باشن؛
بزرگ، عمیق، بامعرفت و پیرغلام اهل بیت(ع).
و الحق هم چنین بود.

حالا من نمی‏تونم از اون لحظات ناب درک حضور خصوصی بگم.
اما این شعرها رو که تو جلسه عمومی خواندن و
توی نت هم قابل جست‏جو هست ببینید.
*

+ رضای رضا چون رضای خداست   /   رضا چون رضا شد ز ما حق رضاست

(ظاهراً این شعر رو جناب «حسان» در روز میلاد حضرت ثامن(ع) سروده‏اند؛
قضیه به مسابقه شعرا در شب میلاد برمی‏گرده.
قرار بوده هرکس بیت شعری با سه «رضا» بگه.
ایشون هم توسلی می‏کنند و این بیت
با شش «رضا» در حرم حضرت به‏شون الهام می‏شه.)

+ در زمان ما که هر کالا به هرجا درهم است   /   نیک و بد، معیوب و سالم، زشت و زیبا درهم است
 گر خریداری کند کالای خوب از بد جدا   /   با تَشَر گوید فروشنده که آقا درهم است
یا علی! یارانِ خوبت را مکن از بد جدا   /   روسپید و روسیاه‏اش جان مولا درهم است

(ظاهراً جناب «حبیب الله» با عده‏ای از علما و معممین
در حرم رضوی(ع) حضور داشتند.
به ذهن‏شون می‏رسه که جای من اینجا نیست.
اما زمان خروج این شعر به‏شون الهام می‏شه
و در مجلس باقی می‏مونن.)

+ شیعه مرتضی علی(ع) عمر هدر نمی‏کند   /   از لحظات فرصت‏اش صرف‏نظر نمی‏کند
راه امیرمؤمنان، راه خداست بی‏گمان   /   شیعه ز راه دیگران هیچ گذر نمی‏کند
تا نرسیده مرگ تو، توبه کن از خطای خویش   /   چون‏که اجل فرا رسد توبه اثر نمی‏کند
وقت سفر برای ما توشه راه لازم است   /   بار سفر چه بسته‏ای، مرگ خبر نمی‏کند
تا به دل‏ات کند اثـر بار دگر بگو «حسان»   /    شیعه مرتضی علی(ع) عـمر هدر نمی‏کند

(جناب «چای‏چیان» فرمودند که چند جوان دانش‏جو پیش‏ام آمدند
و خواستن شعری براشون بگم که درحین درس و بحث،
برای رفع خستگی،
و برای تذکر یاد خدا بخوانن.
ضمن این‏که شعر کوتاهی باشه و بشه راحت هم حفظش کرد.)
**

جالبی‏اش هم این بود که خیلی‏های دیگه رو هم دیدم که
حسابی با ایشون حال کرده بودن.
خدا ایشون و بقیه شعرا و زحمت‏کشان پیش‏گاه اهل بیت(ع) رو خیر بده.

یا علی

- - - - - -
فردا دومین یک‏شنبه ماه ذی‏القعده است. نماز فراموش نشه.


حضرت خدیجه (س)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/6/10:: ساعت 1:3 صبح

سلام.

1- وفات حضرت خدیجه -سلام الله علیها- با کمی تأخیر تسلیت.

1-1- عایشه می‏گوید: ... رسول خدا از خدیجه بسیار یاد می‏کرد
و زبان به مدح و تعریف‏اش می‏گشود.
خاصه اینکه خداوند ازطریق وحی به پیامبرش خبر داده بود که
خدیجه را کاخی بس مجلل و پرشکوه در بهشت ارزانی داشته است.

... بسیار اتفاق می‏افتاد که رسول خدا از خدیجه به نیکی یاد می‏کرد
و از او تعریف و تمجید می‏نمود.
چه بسا که آن حضرت گوسفندی را به نام خدیجه قربان می‏کرد
و آن را پاره‏پاره می‏فرمود و به نام او قسمت می‏کرد.

(روزی) رسول خدا فرمود: ... هرگز خداوند نیکوتر از او را به من عوض نداده است.
زیرا هنگامی‏که همه مردم منکر رسالت‏ام بودند، خدیجه بود که به من ایمان آورد
و در آن وقت که دروغ‏گوی‏ام می‏پنداشتند، خدیجه بود که مرا تصدیق کرد،
و آن زمان که مردم مرا در مضیقه مالی گذاشته بودند،
هم خدیجه بود که مرا شریک دارائی بی‏حساب‏اش گردانید،
و درحالی‏که خداوند مرا از زنان دیگر بی‏بهره کرده بود،
از خدیجه به من فرزندانی ارزانی داشت. *

1-2- این هم نقل قابل تأملی است:
«حضرت خدیجه (س) زنی در اوج معنویت، ثروت، زیبایی و شهرت بود،
زنی که چون جبرییل بر پیامبر (ص) نازل می‌شد نخست سلام خدا را بر او می‌فرستاد.
او همه این امتیازات را یک‏جا فدای اسلام و پیامبر (ص) نمود
و دوشادوش ایشان مردانه تا پای جان ایستاد.
چون درگذشت، پیامبر (ص) از شدت اندوه
سال وفات‏اش را عام‌الحزن نامید
و هم‏واره او را مورد ستایش قرار داد و به یادش بود.»

1-3- خدیجه همسر گرامى پیامبر -صلى الله علیه و آله و سلم-
به‏وسیله فاطمه -علیها السلام- از پیامبر خواهش کرد
تا همان عبایى را که درحین نزول وحى به سر مى‏کشید کفن او قرار دهد.
پیامبر -صلى الله علیه و آله و سلم- نیز عبا را براى خدیجه داد،
در همین هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسول الله!
سلام بر تو و خدیجه باد.
خدای‏ات مى‏فرماید: خدیجه هرچه مال داشت در راه ما داد.
تو عبای خود را نگه دار.
من کفن خدیجه را از بهشت آوردم و آن کفن رحمت و مغفرت است. **

1-4- «خدیجه، به‏هنگامی‏که بر بستر مرگ خفته بود،
به پیامبر چنین می‏گوید: "ای رسول خدا...
من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود انجام ندادم.
از من درگذر و اگر اکنون، دل در طلب چیزی داشته باشم،
خشنودی توست".
کلمات بر لبان پاک‏اش می‏لغزد و آخرین نفس‏هایش را با خشوع و ایمان برمی‏آورد...
خدا خدیجه را رحمت کند؛
آن نمونه بارز زن مسلمان بود که برای عقیده و رسالت‏اش پیکار کرد.» ***

2- دهه‏ی دوم شهر خدا مبارک.

3- بالأخره ویس تونست جمشید رو نجات بده؛
جالب بود.

* از سایت حاج آقا، به‏نقل از صحیح بخاری و منابع دیگر.
** مشابه این را حاج آقای صدیقی روز نماز جمعه گفت و ما هرچه جست‏جو کردیم نایافتیم‏اش. نمی‏دونم که چرا یه جا پیدا نمی‏شه متن کامل نماز جمعه رو بنویسه. درنهایت این مطلب رو از اینجا جستم.
*** از اینجااین هم مطلب جامعی است.

یا علی

- - - - - -
+ «این اشعار منسوب به حضرت خدیجه -سلام خدا بر او- است، خطاب به حضرت رسول(ص) که به گمان‏ام در بحار آمده:
فلو اننی امسیت فی کلّ نعمه   /    و دامت لی الدنیا و تملک الاکاسره
فما سوّت عندی جناح بعوضه    /     اذا لم یکن عینی لعینک ناظره
مضمون کلی‏اش این است:
اگر در نعمت‏های دنیا غرق باشم و ملک و تخت کسری‏ها را داشته باشم، درنظرم هیچ ارزشی ندارد وقتی چشم‏ام در چشم‏ات تلاقی نیابد.»


<      1   2   3   4   5      >


بازدید امروز: 15 ، بازدید دیروز: 185 ، کل بازدیدها: 472423

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ