سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسلام - 2

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/9/8:: ساعت 4:5 عصر

سلام.
یا جوادالائمه (ع) مولا

این مبحث بیشتر مربوط به انحراف اسلام به روش کتمان است؛ تا سنت پیامبر در عصر صحابیان نقل نشود و بعد آن فراموش شود. ان‌شاءالله درس‌م که جلوتر رفت روش‌های دیگر انحراف و نقش ائمه(ع) در احیای اسلام ذکر خواهد شد.
- - - - - -

1- «نزدیک است که یکی از شما –صحابیان من- مرا تکذیب کند!
حدیث مرا برایش نقل کنند
و او در حالی‌که تکیه بر جایگاه خویش کرده بگوید:
بین ما و شما، قرآن، کتاب خدا هست،
هر چه در آن حرام باشد، حرام می‌داریم
و هر چه حلال باشد، حلال‌ش خواهیم دانست!
(نه، این درست نیست)
بدانید آنچه پیامبر(ص) حرام کرده‌است مانند آن است که خدا حرام کرده باشد.»
به نقل از مسند احمد

2- «این احادیث (نقل‌های متعدد با مضمون حدیث بالا)
با تمام پیش‌گویی‌هایی که از پیامبر در آن وجود داشت، به حقیقت پیوست.
از آخرین لحظات عمر پیامبر اکرم(ص) تا عصر حکومت اموی،
بر اساس این طرح سیاسی عمل می‌شد که:
حدیث نگویید، روایت نخوانید و ننویسید،
قرآن ما را کافی است.»

3- «پس از آنکه ابوبکر به حکومت رسید،
مسلمانان و صحابه را جمع کرد و گفت:
شما از پیامبر حدیث نقل می‌کنید،
و البته در این مورد با یکدیگر اختلاف‌هایی دارید و پیدا خواهید کرد.
به‌طورر مسلّم بعد از شما،
مردم به اختلاف‌های بزرگ‌تری خواهند افتاد.
بنابراین از رسول خدا هیچ چیز نقل نکنید.
هر کس از شما سؤالی کرد، بگویید:
در میان ما و شما، قرآن است؛
حلال آن را حلال بشمارید
و حرام‌ش را حرام بدانید!»
به نقل از «تذکره الحفاظ» شمس‌الدین ذهبی

4- «عمر سه تن از صحابه،
ابن‌مسعود، ابودرداء و ابومسعود انصاری
را در مدینه حبس کرد،
و گناه آنها را زیاد حدیث نقل‌کردن اعلام داشت و به آنها گفت:
شما فراوان از پیامبر حدیث روایت کرده‌اید!»
به نقل از «تذکره الحفاظ» و «شرف اصحاب الحدیث» خطیب بغدادی

5- «در زمان عثمان نیز وضع دگرگون نشد.
عثمان در زمان حکومت خویش بر منبر اعلام کرد
آن احادیثی که در زمان ابوبکر و عمر نشر نیافته، نباید روایت شود؛
هر چه در زمان عمر و با اجازه‌ی او نقل گردیده، حالا هم می‌توان نقل کرد.
و این را نیز دانستیم که عمر گفته بود:
جز در مسائل عملی و عبادی روایت نقل ننمایند.»

6- «در عصر معاویه نیز وضع به همین منوال بود،
بلکه شدت بیشتری داشت.
او بر منبر گفته بود:
ای مردم! از نقل احادیث پیامبر بپرهیزید،
مگر حدیثی که در دوران عمر گفته شده‌است.»

نکاتی از درس چهارم کتاب «نقش ائمه(ع) در احیای دین»
مطالب مرتبط: اسلام
یا علی

- - - - - -
* آقا نماز دهه ذی‌حجه فراموش نشه. از شنبه شب ظاهراً شروع می‌شه. هر روزش هم که روزه داره، ولی اگه همتی بود پنج‌شنبه، جمعه و شنبه را روزه بگیریم به استحباب ماه حرام هم می‌رسیم. کلی دعای توحیدی خفن هم داره که خوبه لااقل روزی چند جمله‌اش رو بخونیم.

** آقای جنتی در نماز جمعه درباره‌ی لیله المبیت گفتند و خوابیدن حضرت امیر(ع) جای حضرت رسول(ص). و اینکه این ماجرا به لسان خودشان یکی از امتحانات اصلی زندگی‌شان زمان حیات پیامبر(ص) بوده. مطلب جالب آن بود که خدا ظاهراً جبرئیل و میکائیل رو آزمایش می‌کنه که اگر عمرتون محدود باشه، حاضرید جونتون رو بخاطر دیگری بدید و اونها جواب مثبتی نمی‌دن.
خدا ما رو لایق فداشدن در پای بقیه‌اش (عج) کناد.

*** درباره‌ی غیرت و عفاف به نقل از آقای جوادی آملی
**** غربت امام جواد(ع)
***** حج ناتمام
****** ما انتظار آمدنت را به دل کشیم


علامه طباطبایی (ره)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/9/7:: ساعت 12:38 صبح
سلام.
پیش‌نوشت:
جلسه‌ی دومی بود که پا داده بود برم، اون هم بعد یک سال.
آخرهاش به ذهن‌م رسید که خدایا شکرت، چه جلسه‌ای نصیبمون کردی.
چند دقیقه نگذشت که آقای جلسه گفتن که حالا حالاها برنامه تعطیله.
و این ایام هر وقت فکر می‌کنم همه چیز داره خوب پیش می‌ره همه چیز وارونه می‌شه.
کاش تو را بگیرم و غیرت را بحق غیر بدانم، بخصوص نفس و شیطان را.
- - - - - -
آقای امجد (خدا با عزت و سلامتی حفظ‌شون کنه)
کتاب «سنن‌النبی»* را گرفته بودند به خواندن
(به گمانم عبارت 17 از زبان حضرت مجتبی (ع) را می‌خواندند).
می‌گفتند هر کدام صفت علامه‌ی طباطبایی (ره) نباشد می‌گویم؛
و هیچ صفتی را نگفتند که در علامه نبود،
و از بسیاری مثال نقل می‌کردند.
می‌گفتند مبالغه نمی‌کنم.
می‌گفتند علامه (ره) ما را یاد پیامبر(ص) می‌انداخت.
از بحث 7، 8 ساعته‌ی علامه (ره) با یه غیر مسلمان می‌گفتند که در انتها ایمان آورد و
از پاسخ به نامه‌ها با حوصله، حتی نامه‌های بدون امضا.
نکته از کلام ایشان: بهترین سلوک پرهیز از بیهوده‌گویی (لغو) و زیاده‌گویی است.
نکته‌ای دیگر: برای اصلاح بدان به خوبان پاداش بده. (مضمون حدیث حضرت امیر(ع) )
* کتابی در مورد آداب، سنن و روش رفتاری پیامبر گرامی اسلام (ص)
به قلم مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی (ره).
کتاب حقیر ترجمه‌ی استاد حسین استاد ولی‌ه، خدا ایشون رو هم طول عمر با عزت دهاد. یک‌بار توفیق عرض ادب حضوری خدمتشان دست داده.
یا علی
 
- - - - - -
پس‌نوشت:
1- هنوز دارم مطالب تل‌انبار شده رو می‌نویسم. نوشتنم هم شبیه هذیان شده. زیاد پی ربطش به احوالات اخیر نباشید.
احوالات این هفته روز به روزش یه دنیا اتفاق، تجربه و اشتباه بوده و هنوز هم ادامه داره. عجب کمایی است.
این هم از مهمانی امشب؛ عجب مهمانی.
2- خدا رو شکر تونستم با حاج آقا صحبت کنم. اول باید بشینم خطبه‌ی قاصعه (احتمالاً 192) رو بخونم.
دوم هم سه تا کتاب و جزوه درباره‌ی حجاب (بخصوص در مورد بحثی که در وبلاگ حق‌المبین بیان شده‌بود). کتاب مسأله‌ی حجاب مرحوم مطهری (ره) (که قاعدتاً برایتان آشناست)، جزوه‌ی حجاب آقای مصباح (که فرمودند مطالبش فوق‌العاده است و سپردم هفته بعد از قم برام بیارن) و سوم اثری از کانون اندیشه‌ی جوان که ظاهراً نکاتی علاوه بر نظرات مرحوم مطهری مطرح کرده‌اند.
3- یکی از دوستان دانشگاه در مورد ختم «و من یتق الله ...» پرسیده بود. حاج آقا گفتند هست ولی خاطرشان نبود. در کتاب «شکوفه‌های سور قرآن» آقای سید علی لواسانی، بخش سوره‌ی طلاق یافت شد (البته ممکن است صور دیگه هم داشته باشه):
روزی سه بار تلاوت این عبارات آیات 2 و 3 سور? طلاق، به همراه سه‌بار صلوات قبل و سه‌بار صلوات بعد تلاوت:
«وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا و یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»
باعث وسعت روزی، گره‌گشایی و کفایت مهمات
4- فاجعه‌ی غزه دل آدم رو کباب می‌کنه. این پست یه نگاه واقع‌گرایانه به آدم می‌ده. چه می‌شود کرد؟
5- یه بار دیگه حس کردم داره دین‏مون دولتی و تقویمی می‏شه.
همه می‏دونیم که شهادت حضرت جواد(ع) روز آخر ماه‏ه، نه 29ام ماه.
و این حکایت رو پارسال هم داشتیم و امسال بی‏توجه بودم.
6- یه لطیفه قدیمی و تکراری: به یه بنده خدا می‏گن می‏ذاری پسرت بره دانشگاه؟
می‏گه به‏شرطی که به درس‏ش لطمه نخوره. (پنج‏شنبه 7 آذر، 9 صبح)

ازدواج بوعلی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/9/6:: ساعت 3:21 عصر

سلام.

فکر نکنید از کما در اومدم،
فقط می‏نویسم که نوشته باشم.

جمعه‏ها هفت شب خونه‏ی ما یه سریال نشون می‏ده
به اسم بوعلی سینا.
البته اگه شما هم جزو کانال‏های تلویزیون‏تون 4 باشه، اونجا هم باید نشون بده.

این داستان رو بهتر از من می‏دونید:
این هفته جناب بوعلی باید هم‏زمان از دست سامانیان و غزنویان فرار می‏کرد.
پدرش فوت شده بود و رفت پیش مادر تنهایش
و می‏خواست بره جوری که معلوم نبود برگشتی داشته‏باشه.

مادر گفت حالا که می‏خوای فردا بری
بیا این دختر هم‏سایه رو بگیر و برو
(ظاهراً از کوچیکی با هم تریپ داشتن و خاطرخواه بودن).

دختر با پدرش نصفه شب اومد خونه بوعلی یه طرف نشست
و بوعلی با مادرش طرف دیگه.

گفتن که این بابا باید فرار کنه و اوضاعش سخت خواهد بود و از این قصه‏ها.
دختره ازدواج رو قبول نکرد؛
می‏دونم که می‏دونید چرا.
گفت نمی‏خوام در راهش باری بر دوشش باشم
نه از نظر فرار، از نظر کار علمی و اینها.
بعدش هم ازش قول گرفت اون کار رو جدی بگیره و بره تو کارش.

بوعلی هیچی نگفت تا دختره رفت.
به مادرش گفت باری به دوشم نبود،
فقط به دلم نیست که تا آخر عمر ازدواج کنم.
(همه‏اش رو دارم از خودم می‏گم ها).

حالا این چه ربطی به ما داشت؟
خودم هم درست نمی‏دونم.

دختره خیلی آدم جالبی بوده،
به خاطر عشقش از خودش گذشت.

و اون جناب شیخ الرئیس که به دلش انقدر ایمان داشت.

یا علی

- - - - - - - -
انقدر لینک می دم که نتونید چک‏شون کنید (چون خودم هم وقت نکردم همشون رو بخونم):
وقت غروب جمعه نفس در شماره بود

هیاهوی زندگی محمد در کانادا
گرادیان زندگی آراز در کانادا

باز هم فلسفه

چله‏ی صوفی به بیست و پنج رسید

چه مملکتی داشته‏ایم
دو پست دلنشین دیگر از جناب حجت 1 و 2
اشتباه کار انسان است اما در اشتباه ماندن ، نه

مفیدی‏ها با این نامه زندگی کرده‏اند: «دیگر فکر می کنید چهارتا کتاب خوانده اید و یا چهارتا کلاس رفته‏اید دیگر نیازی به این چیزها ندارید؟»

بسیجی‏هایی که هنوز پای رهبرشون واستادند

عمر شیطانی

بسیج امروز

خدا «احمد آقالو»ی عزیز را بیامرزاد. برای من که یک عمر خاطره‏ی تئاتر تلویزیونی دارد وجودش. عاشق بازی‏اش بودم. خانواده تو جمکران هم بارها دیده بودنش. صدایش هم آدم رو میخکوب می‏کرد.

زلالی آب در دحوالارض

روح بزرگ یک معلول

این روزها که می‏گذرند خیالم خالی‏ست

تکنولوژی ترانسفر

پست‏های ازدواجی حاج محسن را از دست ندید

بسیجی کیست؟ به یاد سید شهیدان مفید

دو زیستی محمد امین عزیز


روزنامه یا همان کشکول

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/30:: ساعت 11:6 عصر
سلام.
شاید کمی برای پیش نویس نوشتن براین پست دیر باشد. اما حسب وظیفه.
این چنین پست هایی ملقمه ایست از آنچه می خواهی به مخاطب عام بگویی و آنچه می خواهی فقط بنویسی. شاید هم انگیزه اش چیزهایی باشد که می خواهی به کس خاصی بگویی.
اینها به کنار. منظور آنکه هدف چنین پستی فهم سریع و صددرصد همه خوانندگان نیست؛ برخلاف مثلاً پست قبل. بلکه هدفش قدم زدن شما در فضای ذهنی و دغدغه های نویسنده ی بیچاره است که خودش هم نمی داند دردش چیست و شاید این نوشته ی پریشان را بهانه ی کمک گرفتن از خواننده ی فهیم و منتقد می کند.
- - - - - -
1- السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه
2- وقتی بهم می‌گه اول ضابطه
می‌فهمم چه چیز (دوست) با ارزشی دارم؛
حتی اگه اون چه فکر می‌کنم کار خیره، عقب بیفته.
2-1- گاهی ما کارهای خیر را هم بخاطر گل روی رفیق می کنیم
و این هم مرتبه ایست.
شاید بعضی جهادی رفتن هایمان هم چنین باشد.
اما بیشتر مرام بزرگوارانی را می پسندم که با اعتماد به نفس میگویند
تا حالا کاری برای کسی نکرده ام
(یا برای غیرخدا نکرده ام یا یه همچین چیزی).
3- راز اخلاص؛
سؤال یه روحانی چند سال پیش تو نمازخونه:
«انا اخلصناهم بخالصه ذکری الدار» (آیه 46 سوره ص)
4- چی فکر کردی اخوی،
یعنی بدون فضل احسان‌شون چیزی ازت می‌مونه؟
مثلاً اون روز نبردنت جایی که حضرت‌ش(عج) نظر دارن؛
تا حالا نشنفته بودی و اون روز گفتن.
هزار نکته و مثل نگفتن تا بفهمی دنیا دست کیه و
دلت قرص شه؟
نگفتن تو این شرایط بهشت راحت به دست میاد؛
البته اولش کمی سختی داره.
زودتر راهی‌ت نکردن تا مُلک گوش بدی؟
و آخر آن روز که تلوتلو می‌خوردم و
یاد ماجرای مرحوم شیخ مرتضی زاهد بودم؛
وقتی وجدان کرده بود که شیطان عالم‌ترین فرد بعد معصومین روی زمین‌ه
و هیچ‌کس جلودارش نیست؛
همان وقتی که از این دریافت‌ش از خود بی‌خود شده بود
و داشت می‌رفت زیر گاری!
5- امشب حاج آقا نکته‌ی جالبی گفتن؛
سیئات ما همه‌اش قبوله،
اما آنچه حسنه می‌پنداریم چه؟
ته همه خوبی‌های مقبول‌مان کسب «حسن ظن» به خداست.
ای خدا...
یا علی
- - - - - -
* ای امام رضا(ع)
** هر آنچه برای شنبه تا دوشنبه می خواستم بگویم
*** هر چند با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه
**** ما که لیاقت از علامه نوشتن رو نداشتیم
***** بسلامتی فیلم جهادی دبیرستان رو دارن خانواده از تلویزیون می بینن.
ع.ن. می گه اینجا بچه ها خیلی چیزها یاد میگیرن که نمیشه تو تهران بهشون گفت.
یکی از بچه ها میگه جهادی فقط برای خودسازیه.
اما اصل حرف رو اونی میگه که «وقتی کار می کنم حس غرور میکنم.»
چشم هممون روشن. دست مریزاد.
میشه یکی منو راهنمایی کنه؛ ما تو جهادی چی گیرمون میاد؟
غرور؟ برات برائت از آتش؟ منت بر محرومان؟ قبولی کنکور؟
راستشو بگم خودم هم یاد مصاحبه هام افتاده بودم
که آیا پخش میشن یا نه.
دم شیطون و نفس گرم،
خوب سلطنتی راه انداختن.
****** روش حذف مسلمان ها و تأثیرگذاری آنها در اجتماع
******* یکی از آفت های وبلاگ نویسی؛ بازی کردن در محدوده دانسته ها» به جای عمق بخشیدن به آنها
******** شورای مشورتی در چین
********* ... می نویسم آن مسیحِ سبز پوش،
کز دلش روید هزاران نوبهار
کاش گل می کاشت با جا پای خود
بر کویر جاده های بی سوار ...
********** حتی وبگاه حرفه ای و پربار جناب نصیری کیای عزیز -که آرزوی دیدارشان بر دل حقیر مانده- نتوانسته به این نوع فلسفه علاقه مندم کند. فلاسفه ی عزیز علاجی تجویز بفرمایند.

اسلام

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/28:: ساعت 11:59 عصر
سلام.
«لا یبقی من الاسلام الّا اسمه»
از اسلام چیزی جز اسم آن باقی نمی ماند.
«پیامبر اسلام(ص) پیش بینی عجیبی فرموده است.
با برخورد به این پیش گویی، سؤال هایی برای ما پیش می آید:
-   مگر اسلام در زمان پیامبر به چه شکل بوده است؟
-   این اسلام بعد چه شده؟
یعنی چگونه آن را از محتوای اصلی خالی کرده اند؛
آن را به چه شکل تحریف نموده
و چگونه حقایقی از آن را تبدیل یا کتمان نموده اند؟
-   چگونه ائمه(ع) اسلام صحیح را
-که اکنون در دست ماست-
به میان امت بازگرداندند و
به همان گونه که در زمان پیامبر(ص) بود
به مردم عرضه داشتند؟
...
پرسش های فوق در جمله ی زیر خلاصه می شود:
اسلام چه بوده؛ چه شده؛ و اکنون چه باید کرد؟»
قسمتی از درس دوم کتاب «نقش ائمه(ع) در احیاء دین» مرحوم علامه ی عسکری
یا علی
- - - - - -
قصه های صوفی ما دارد به بیست می رسد...
کلاه های شش گانه ی تفکر
قسمت 53ام خاطرات حج؛ خوش به حال حاجیان امسال؛
اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام
در تقابل با اضطراب مدرن
مادربزرگ انیشتین

تأسف

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/28:: ساعت 10:23 صبح

سلام.

می‌گفت دو تا از ظهرام خالی شده،
چون یکی بهم گفته کلاس ریاضی فلانی رو نرو،
خودت بخونی بهتره.

می‌خواستم اعتراف کنم که
خاک توی سر من کنن
که دوستای سال صفریم با یه همچین آدم‌هایی مشورت می‌کنن
و یه همچین تصمیم‌هایی می‌گیرن.

تشکر که شنیدید، مونده بود سر دلم.

یا علی


دو سؤال از نقشه‏ی جامع علمی کشور

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/24:: ساعت 9:50 عصر

سلام.

1- یا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
ای وصل تو غایه‌المراد دل ما                  وی ذکر تو زیب و زیور محفل ما
اندر دل ما لشکر غم منزل کرد                   ز آن روز که دور گشتی از منزل ما
(از نویسنده کتاب «مکیال المکارم»)

2- یه حدیث خوشگل
که مشابهش از حضرات امام باقر، صادق و کاظم (علیهم السلام) نقل شده
و ما از اینجا به نقل از حضرت باقر(ع) از «تحف العقول» کپی/پیست کرده‏ایم:

من صدق لسانه، زکی عمله،
هر که زبانش راست است کردارش پاک است

و من حسنت نیته، زید فى رزقه،
و هر که خوش‏نیت است روزى‏اش فزون است

و من حسن بـره باهلـه، زید فى عمره.
و هـر که بـا اهلـش نیکـى مـى کنـد به عمـرش افزوده شـود

3- دو تا سؤال از نقشه جامع علمی کشور:

3-1- بجای هدف‌گذاری افزایش مقاله‌های ISIدار در مجلات خارجی،
بهتر نیست هدف‌گذاری کنیم که مجلات ISI ایرانی ایجاد شود
و مقلات علمی کشورهای خاورمیانه را در آنها جذب کنیم؟

باور کنید می توانیم مجله‌ی ISIدار داشته باشیم
(فکر کنم الآن یکی یادگار از قبل انقلاب داریم).
فقط برنامه‌ریزی و حمایت می‌خواد.*

3-2- بجای اینکه غایت سیستم آموزشی را بگذاریم «پژوهش‌محوری»
بهتر نیست هدف را «مهارت‌محوری» بگذاریم؟

اصلاً مگه میشه هدف آموزش چیزی از جنس غیر از آموزش،
یعنی پژوهش،
باشه؟

همه می‌دانیم که مشکل بچه دبستانی یا دانشجوی دکتری
کمبود پژوهش نیست، کمبود مهارت است.
مشکل پژوهشی ایران هم کمی حجمش نیست،
«روش‌های تعریف ناصحیح» و «عدم وجود فرهنگ استفاده از آن» است؛
بخصوص از طرف مسئولان.

هدف سیستم آموزشی آموزش و پرورش صحیح و مؤثر است.
حال پرورش مهارت‌ها نادیده گرفته شده، تقویتش کنیم.
پژوهش‌محوری ممکن است «یک مهارت مغفول»
یا «یکی از روش‌های تقویت مهارت» باشد، ولی هدف نیست.

مشکل فارغ‌التحصیل سیستم آموزشی ما در تمامی مقاطع
نداشتن مهارت‌های ضروری است؛
از قبیل مهارت یادگیری، مهارت پژوهش، مهارت برقراری ارتباط مؤثر،
مهارت درک صحیح از خود، مهارت انتخاب، مهارت نه گفتن بجا،
مهارت مسئولیت‌پذیری، مهارت برنامه‌ریزی، مهارت گوش کردن،
مهارت سخن گفتن، مهارت انتقاد کردن و انتقاد پذیری صحیح،
مهارت جنسی، مهارت دفاع صحیح از عقاید و سلیقه‌ها،
مهارت گذراندن وقت سالم، مهارت مدیریت زمان، مهارت مدیریت احساسات،
مهارت خرید کردن، مهارت احترام به حق و قانون،
مهارت دوست داشتن و خوش آمدن به دور از حسادت،
مهارت دوست‌یابی، مهارت مدیریت دانش، مهارت لباس پوشیدن،
مهارت کارگروهی، مهارت تبعیت صحیح، مهارت مشورت کردن و مشورت دادن،
مهارت فکر کردن، مهارت نگاه کردن، مهارت لذت بردن،
مهارت تنها بودن مفید، مهارت درست و به موقع سفر کردن،
مهارت قناعت، مهارت کنترل توقع و مهارت نشستن.

یا علی

- - - - - - -
1- متأسفانه این بار هم نتونستم دیرتر آپ کنم؛ شرمنده.

2- شما از این سیستم جدید «کلمات کلیدی» پارسی‏بلاگ سر در می‏آرید؟ من که گیج شدم.

3- لینک‏های خش:
ماه ذی‏القعده و علامه طباطبایی
دسته‏بندی آدم‏ها از نظر قول‏دادن

* جناب حاج «محسن» خوش فرموده‏اند:
«آن چه راجع به آی.اس.آی. گفته ای. اولا که تعداد مجلاتمان در آی.اس.آی. بسیار بیش از اینی است که می‏گویی. فقط پارسال در پزشکی 8 مجله را وارد آی.اس.آی. کردند. الآن هم در وزرات علوم و در زمینه‏ی پزشکی کمیته‏ی خاص وجود دارد برای واردکردن مجلات به آی.اس.آی. و اسکوپوس و مراکز مشابه. یکی از بستگان ما در کمیته پزشکی‏اش هست. اطلاع دارم. چیز خفنی هم لازم ندارد. بیشترین مسایلی که برای آی.اس.آی. شدن وجود دارد اصلاً کیفی نیست. شما یک نفر آدم مسلط به چاپ و صفحه‏بندی و ... را استخدام کنی کارت حل است. مشکلات عمده‏اش یک‏ریختی (کانسیستنسی) است. مثلاً منظم منتشرشدن. مثلاً اگر چکیده‏ی انگلیسی دارد، ‏همه‏ی مقالات در همه‏ی مجلات داشته باشد. اگر تیتر مقالات با فلان فونت است، همیشه این‏طور باشد. روش سایت کردن و رفرنس دادن یونیک باشد و همیشه یک‏ریخت باشد و ... . اصلاً خیلی کاری به محتوای مجله ندارند. شما با شش ماه تلاش می‏توانی وارد آی.اس.آی. شوی. خیلی هم خفن نیست. اولش هم ایمپکت فاکتور پایین به‏ت می‏دهند تا وقتی که به‏ت ریفرنس داده شود و رد مقالاتت در نشریات و مقالات دیگر دیده شود. این طوری رنک‏ت افزایش می‏یابد. و ایمپکت فاکتورت می‏رود بالا ... »

تشکر، کاش در مهندسی هم همین دغدغه بود؛ لااقل از امثال دکتر ما برای راه‏اندازی چنین نشریه‏ای حمایت کنند. هر چند مهم‏تر از اینها مشکل نبود فرهنگ استفاده‏ی صحیح از پژوهش‏های انجام‏شده و تعریف هدفمند موضوع تحقیقات جدید است.


مَثَل همراهان پیامبر(ص)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/23:: ساعت 12:24 صبح

سلام.

پیش‏نویس:
شرمنده که زود آپ کردم؛ نمی‏تونستم خود رو کنترل کنم.
- - - - - -

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ
محمد [ص] پیامبر خداست و کسانى که با اویند

أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ
بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند

تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً
آنان را در رکوع و سجود مى‏بینى فضل و خشنودى خدا را خواستارند

سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ
علامت [مشخصه] آنان بر اثر سجود در چهره‏هایشان است

ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ
این صفت ایشان است در تورات و مثل آنها در انجیل

کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ
چون کشته‏اى است که جوانه خود برآورد

فَآزَرَهُ
و آن را مایه دهد

فَاسْتَغْلَظَ
تا ستبر شود

فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ
و بر ساقه‏هاى خود بایستد

یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ
و دهقانان را به شگفت آورد

لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ
تا از [انبوهى] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
خدا به کسانى از آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند

مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا (سوره‏ی فتح، آیه‏ی 29)
آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده‏است.

 

خدا کند ما هم مانند همراهان پیامبر(ص)
جوانه بزنیم، مایه بگیریم، ستبر شویم و بر پای خود بایستیم؛
تا دل امام زمانمان شاد شود
و کافران را خشمگین سازیم.

یا علی

- - - - - -
1- خدا خیر دهد آقای مؤذنی را که این آیه را چند ماه پیش متذکرم شد. تا امروز بارها برایم پررنگ شد تا ظرفم پر شد و اینجا آوردمش. باور کنید مثل به‏دردبخوری است.

2- حال کردید این پست و دو کامنت مرا ببینید.

3- «Connect on your similarities and profit from your differences»

4- «مردی که بازیگر شد» با تشکر از کمیل عطاران عزیز (اگه درست باز نشد بگید شاید بتونم درستش کنم)


یا علی موسی الرضا(ع)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/21:: ساعت 2:2 صبح

سلام.

میلاد امام الرئوف(ع) مبارک

1- عبد در بند توام، آرزومند توام         می نمی‏خواهم که من، مست لبخند توام
یا علی موسی الرضا

بی‏پناهم یا رضا، رو سیاهم یا رضا             جز تو چیزی از خدا، من نخواهم یا رضا
یا علی موسی الرضا

 

2- کبوتران حریم تو در چشم اهل دل حورند             کتیبه‏های حریم تو مصحف نورند
نوشته بر در صحنت حدیث زیبایی                    که زائرین تو در حشر با تو محشورند
نجات دور سر دوستانتان می‏گردد                 هلاکت است بر آنان که از شما دورند
به راهیان حریم تو می‏برم حسرت               که گرم عمره‏ی مقبول و سعی مشکورند
فرشتگان الهی برای کسب شرف                        به خاک‏بوسی این آستان مأمورند
گدایی سر کوی تو فوق سلطنت است         خوش آن گروه که در این مقام مشهورند

3- بهار می‏رسد از ره به شوق چشمانت         شمیم حضرت حق می‏دهد گریبانت
برای آنکه به محشر تو ضامنم باشی                    خدا کند که شوم آهوی بیابانت

4- ای نقش دیده و دل ما جای پای تو                      روح‏الامین کبوتر صحن و سرای تو
من دور صندوق کرم تو کبوترم                                   ردّم مکن که از همه بی‏آبروترم
دستی که دست لطف خدا می‏شود تویی         شاهی که خود رفیق گدا می‏شود تویی

 

5- تلالو خورشید حرمت دلتنگم کرده، ای رئوف

6- السلام علیک یا امام الرئوف(ع)

7- قرار

8- پنجره‏ای رو به آسمان

9- چرا امام رضا(ع) خود را به دربار مامون نزدیک کرد؟

یا علی

- - - - - - -

1- این اشعار زیبا را شب میلاد شنیدم و برایتان نوشتم.

2- این روزها وقت اینترنتیم کم شده،
خوش به حال شما.

3- برای حضرت رضا(ع) هر وقت آپ کنی دیر نیست.
اصلاً همه‏ی این ماه مال خودشه،
 از روز اول که میلاد خواهرشه(س)
تا روز آخر که شهادت پسرشه(ع).
 اینها رو هر سال هم تکرار بگیم کنیم خوبه.
 نماز یکشنبه‏اش رو هم که بهتر از من بلدید،
دعامون کنید بد نیست.

4- از همه‏ی دوستانی که با وجود بضاعت مضجات این خرابه‏ی نفسانی
قدم رنجه می‏کنند و سر می‏زنند بسی تشکر و درود.
دعایم کنید که با وسع اندکم بیش از این شرمنده‏ی وقتتان نباشم.
هر وقت هم صلاح دانستید، مطلب مفیدی نوشتید یا دستتان رسید،
اینجا متعلق به خودتان است...


هدایای شما

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/17:: ساعت 9:18 عصر

سلام.

1- یه جمعه دیگه هم غروب شد،
الا مسافر زهرا(س)
کی میایی...

2- قرار بود از حضرت صادق(ع) بیشتر بگوییم؛
این لینک را ببینید:
خلاصه ای فضایل، معجزات و روایات به نقل از
کتاب شریف منتهی الآمال مرحوم حاج شیخ عباس قمی

3- بخشی از هدایای شما (نقاط ضعف وبلاگ و نویسنده‏ی بیچاره‏اش):

اعتیادآور،
بغرنج و سربسته‏گویی،
کمبود «امونوا و عملوا الصالحات»،
دست کم گرفتن وبلاگ،
وسواس،
زیادی صلابت کلام،
خوردن کلام و گیج‏کردن مخاطب،
کمی فاصله‏ی زمانی آپ‏ها،
کمبود متن‏های نوشته‏شده در مقابل تذکرات داده‏شده،
دادن پیغام‏های به‏دردنخور در وبلاگ‏های دیگران،
به‏کاربردن فن برای همراه‏کردن مخاطب،
داشتن دغدغه آرایش و پیرایش متن،
ننوشتن حرف دل،
چهاربار آپ‏نکردن در طول هفته،
گم‏کردن عشق ناب الهی.

خیلی مهربونید

3- از بین 13تا مورد باقی‏مونده که برای این پست کنار گذاشته بودم
همین رو بگم (البته همین‏ش هم طولانی شد).

مضمون قسمتی از سخنان آقای جوادی‏آملی
جهت بزرگداشت ملا محسن فیض کاشانی در قم (همین دیروز):

3-1- اسلام علوم فراوانی را عرضه و روش فراگیری علوم را نیز ارایه کرده است...
او(خدا) گفت آیه محکمه، فریضه عادله و سنت قائمه را بخوان
و من کتابی به شما نشان می دهم که آیات محکم دارد، فریضه عادله و سنت قائمه دارد
و جمع این ها شد قرآن.
قرآن بنیان مرصوص و جامع علوم است.

(قبل‏ش ظاهراً در باب لزوم اصلاح فرمودند که
در حوزه‏ی ما آیه محکمه فقه و اصول است،
فریضه عادله فقه و اصول است،
سنت قائمه فقه و اصول است.)

3-2- اصل مهم طهارت روح و رسیدن به روش دین است که مشکل است.

وی (ملا محسن) توانست هوای نفس را زیر پا گذارد
و در جهاد اکبر فاتحانه پیروزی یابد که این زنده‏بودن است.

با تشکر از اینجا و اونجا.

4- چند نفر از دوستان در باب پ.ن. پست قبلی بسیار لطف و پیگیری داشتند،
ان‏شاءالله فردا من هم همتی کنم تا بتونیم واسطه رفع مشکل تشکیل یه زندگی بشیم.

یا علی


<      1   2   3   4      >


بازدید امروز: 24 ، بازدید دیروز: 128 ، کل بازدیدها: 470894

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ