سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامت و امتحان

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/13:: ساعت 10:55 عصر

سلام.
اینها بخشی از صحبت‏های مقام رهبری در بین بسیجیان است.
- - - - - -

«از روز عید قربان تا روز عید غدیر،
در واقع یک مقطعى است متصل و مرتبط با مسئله‌ى امامت.

خداى متعال در قرآن یاد می‏فرماید (بقره: 124):
و اذ ابتلى ابراهیم ربّه بکلمات فأتمّهنّ قال انّى جاعلک للنّاس اماماً
و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود و وى آن همه را به انجام رسانید،
[خدا به او] فرمود: من تو را پیشواى مردم قرار دادم...
ابراهیم از طرف پروردگار منصوب شد به امامت.
چرا؟
چون از عهده‌ى امتحان‏هاى دشوار برآمد.
مبدأ این را می‏شود روز عید قربان به‏حساب آورد،
تا روز عید غدیر که روز امامت امیرالمؤمنین على‌بن‌ابى‌طالب (علیه آلاف التّحیّة و الثّناء) است.
این هم به دنباله‌ى امتحانات سخت بود.
امیرالمؤمنین طول حیات مبارک‏اش را با امتحان
-امتحان‏هائى که از آن سرافراز بیرون آمده است-
گذرانده؛
از سیزده سالگى یا یازده سالگى و قبول نبوت تا لیلةالمبیت،
یک جوان فداکار و فانى در پیغمبر که آماده است جان خود را فداى پیغمبر بکند
-عملاً این را در ماجراى هجرت پیغمبر به اثبات می‏رساند-
و بعد هم آن امتحان‏هاى بزرگ در بدر و احد و حنین و خیبر و بقیه‌ى جاها.
این منصب والا، دنباله‌ى این امتحان‏هاست؛
لذا دل‏ها متوجه شده است به اینکه بین عید قربان و عید غدیر یک ارتباط است.
بعضى هم این را «دهه‌ى امامت» نامیده‌اند و نام مناسبى است.»
*
اعیاد مبارک

یا علی


هب ل - بخش سوم

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/12:: ساعت 11:41 عصر

سلام.

سومین و آخرین بخش از آیات «هب ل»دار، آنهایی هستند که به‏طور مستقیم به موضوع فرزند صالح مربوط نیستند.
- - - - - -

1 و 2 و 3-
وَ وَهَبنَا لَه مِن رَحمَتِنَا أخَاه هَارونَ نَبیًّا (مریم: 53)
و ما از رحمت خود، برادرش هارون را -که پیام‏بر بود- به او بخشیدیم.

فَفَرَرتُ مِنکُم لَمَّا خِفتُکُم
فَوَهَبَ لِی ربّی حکماً وَ جَعَلَنِی مِنَ المرسَلینَ (الشعراء: 21)
پس هنگامی‏که از شما ترسیدم فرار کردم؛
و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد!

(هم‏چنین آیه 83 الشعراء «رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَ ألْحِقْنِی بالصَّالِحِینَ»
در مورد حضرت ابراهیم -علیه السلام- که قبلاً ذکر شد.)

4- (حضرت داود و سلیمان -علیهما السلام-)
قَالَ رَبِّ اغفِر لِی وَ هَب لِی مُلکاً لا یَنبَغِی لأحَد مِن بَعدِی
إنَّکَ أنتَ الوَهَّابُ (ص: 35)
گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ‏کس نباشد،
که تو بسیار بخشنده‌ای!

5- (حضرت ایوب -علیه السلام-)
وَ وَهَبنَا لَهُ أهْلَهُ وَ مِثلَهُم مَعَهُم رَحمَةً مِنَّا وَ ذِکرَى لأولِی الأَلبَابِ (ص: 43)
و خانواده‌اش را به او بخشیدیم، و همانند آنها را بر آنان افزودیم،
تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکّری برای اندیش‏مندان.

6 و 7-
ربّنَا لا تُزِغ قُلُوبَنَا بَعدَ إذ هَدَیتَنَا
وَ هَب لَنَا مِن لَدُنکَ رَحمَة إِنَّکَ أَنتَ الوَهَّابُ (آل‌عمران: 8)
(راسخانِ در علم، می‌گویند:) «پروردگارا!
دل‏هایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان!
و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‌ای!

(هم‏چنین آیه 50 مریم
«وَ وَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا»
در مورد فرزندان حضرت ابراهیم -علیهم السلام- که قبلاً ذکر شد.)

8- لِلَّهِ مُلکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرض یَخلُقُ مَا یَشَاءُ
یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ إنَاثاً وَ یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذّکُورَ (الشورى: 49)
مالکیّت و حاکمیّت آسمان‏ها و زمین از آن خداست؛ هر چه را بخواهد می‌آفریند؛
به هر کس اراده کند دختر می‌بخشد و به هر کس بخواهد پسر.

9- وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ ربّنَا هَب لَنَا مِن أزوَاجِنَا وَ ذُرّیّاتِنَا قُرّةَ أَعیُن
وَ اجعَلنَا لِلمُتّقِینَ إمَامًا (الفرقان: 74)
و کسانی که می‌گویند: «پروردگارا! از همسران و فرزندان‏مان مایه روشنی چشم ما قرار ده،
و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!»

10- ... وَ امرَأةً مُؤمِنَةً إن وَهَبَت نَفسَهَا لِلنَّبیِّ
إن أرَادَ النَّبِیُّ أن یَستَنکِحَهَا خَالِصَةً لَکَ مِن دُونِ المُؤمِنِینَ... (الأحزاب: 50)
و هرگاه زن با ایمانی خود را به پیامبر ببخشد (و مهری برای خود نخواهد)
چنان‏چه پیامبر بخواهد می‌تواند او را به همسری برگزیند؛
امّا چنین ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه دیگر مؤمنان؛
*

جناب «برای خاطر آیه‏ها» فرموده‏اند:
«جناب راغب فرموده‏اند: الهبه ان تجعل ملکک لغیرک بغیر عوض؛
هبه یعنی دارایی‏ات را به دیگری ببخشی بلاعوض.
توی فضاهای قرآنی ریشه «وهب» در رابطه خالق و مخلوق است.
اوست که از دارایی‏های‏اش می‏بخشد، بلاعوض.
و ریشه یکی از اسم‏های‏اش هم همین است؛ وهّاب
**

جناب «زسمک» هم فرموده‏اند:
«این فرازی از مناجات شعبانیه است که
مرحوم امام خمینی در قنوت نمازشون می‏خوندن:
«اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلَیکَ
وَ اَنِر اَبصارَ قُلُوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها اِلَیکَ
حَتّی تَخرِقَ اَبصارُ القُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ
فَتَصِلَ اِلی مَعدِنِ العَظَمَهِ
وَ تَصیرَ اَرواحُنا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدسِکَ
»
ای خدا مرا انقطاع کامل به‏سوی خود عطا فرما
و روشن ساز دیده‏های دل ما را به نوری که به آن نور تو را مشاهده کند
تا آنکه دیده‏ی بصیرت ما حجاب‏های نور را بر دَرَد
و به نور عظمت واصل گردد و جان‏های ما به مقام قدس عزت‏ات در پیوندد.»

+ پست مرتبط: هب ل - فرزند صالح
+ پست مرتبط: هب ل - حضرت ابراهیم -علیه السلام-

یا علی


موالات

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/11:: ساعت 11:18 عصر

السلام علیکم یا أهل بیت النبوه

«اگر از امام هادی -علیه السلام-
هیچ چیز ندانیم و نداشته باشیم
جز همین زیارت جامعه کبیره
ما را بس است.»
و به‏قول جناب «برای خاطر آیه‏ها»:
«گاهی فکر می‏کنم تنها متنی‏ست که وقتی توی زیارت ائمه می‏خوانم‏اش
حق زیارت امام را حداقل با واژه‏ها به‏جا آورده‏ام.»
*
بموالاتکم علّمنا اللهُ مَعالمَ دیننا
و أصلح ما کانَ فَسَدَ من دنیانا

یا علی بن الجواد، ادرکنی


کبر نمیگذارد آدم، آدم شود.

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/10:: ساعت 10:35 عصر

سلام.

+ پیش‏اپیش میلاد حضرت هادی(ع) مبارک.
+ گزیده‏هایی از صحبت‏های حاج آقای امجد، شب هفتم ماه رمضان سال 1388، امام‏زاده صالح تجریش. این پست به همت علی آقای محمودیان عزیز نگاشته شده. خدا خیرش دهاد.
- - - - - -

کسی‏که خودش را بزرگ بدارد، از دست‏گاه خداوند مطرود است.
این رمز سقوط انسان است و اگر این نباشد
انسان می‌تواند به همه‏جا برسد.
شیطان چون این مرض را دارد و کبر دارد
می‌خواهد این ویروس را به همه‌ی ما تزریق کندکه:
تو هم کسی هستی،
بله کسی هستی، خداگونه هستی.
ولی کبر نمی‌گذارد آدم، آدم شود.
خداوند تعالی بندگان‏اش را مخفی کرده،
هیچ‏کس نمی‌تواند بگوید من از فلان کس بهترم. غیراز معصوم.
بهترین آدم هم نمی‌تواند بگوید من از فلان کس بهترم،
چرا؟
چون ممکن است یک لحظه دیگر این آدم زیر و رو شود.
او بشود از اولیاء این بشود از اشقیاء.
همه بیائید خداپرست باشید.
از بزرگ‏ترین اشتباهات ما این است فکر می‌کنیم که کلید بهشت دست ماست
بقیه جهنمی هستند.
توبه کنید، برگردیم
گر حکم شود که مست گیرند      /       در شهر هر آنچه هست گیرند
*
پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را.
کسانی‏که از عبادت من تکبر می‌ورزند به‏زودی با ذلت وارد دوزخ می‌شوند.
دعا عبادت است.
کسی‏که دعا نکرده، عبادت نکرده است.
ببینید ائمه چه‏قدر دعا کرده‌اند؟ دعای ابوحمزه چه‏قدر قشنگ است؟
همه چیز دارد، همه چیز از خدا می‌خواهد.
دعا یعنی خواستن، اما مهم نیست چی به ما می دهد،
همین‏که به ما می‏گوید لبیک کافی است.
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس      /      در بند این مباش که نشنیده شوی
قهر نکن برادر من.
شما اگر 100 هزار تومان می‌خواهید، او میلیاردها می‌خواهد برای‏ات بریزد،
صبور باش.
ما نمی‌فهمیم چه می‌کنیم،
ما نمی‌فهمیم این دعاها چه آثار و برکاتی دارند.
خدا توفیق دعاکردن به ما بدهد. خدا توفیق گدایی به ما بدهد.
آخرما گدائیم دیگر. ما عین فقر هستیم، او عین غناست.
ما عین فقریم. ما سر‌اپا نیازیم،
او کارساز بی‌نیاز. چرا قهر می‌‌کنیم؟
اگر اهل دعا هستید، دعا کنید.
این دعای ماه رمضان را بفهمیم، نه داد و قال کنیم.
**
خداپرست بشویم.
لا‌اله‌الاالله برای این است که ما خداپرست بشویم.
نماز برای این است که خودپرستی نکنیم
و چه برکات و خوبی در جامعه از برکت حوزه و دانشگاه است.
هرچه جنایت و خیانت هم هست برای حوزه و دانشگاه است.
گوش‌ها باید باز باشد.
در این ماه رمضان باید نقاط زشت ما از بین برود.
ولی اگر خودپرست باشیم، نمی‌توانیم.
ما باید به ظالم کمک کنیم. چگونه؟ نگذاریم ظلم کند.
هر پیامبری آمد مسخره‌اش کردند.
این بشر وقتی بخواهد خودپرست باشد، در مقابل خدا قد علم می‌کند.
ما باید حق‌پرست باشیم، نباید شخص‌پرست باشیم.
ما باید تابع حق باشیم.
خدا می‌گوید همه در ضرر هستیم، غیر کسانی که حق‏‏پرست‏اند.

***
حال همه ستم‏کاران جباران در طول تاریخ چنین بوده و هست
که همیشه نظر درست را نظر خودشان می‌دانند
و به احدی اجازه اظهار نظر در برابر رأی خود نمی‌دهند.
انگار آنها عقل کل هستند و دیگران مطلقاً عقل دانشی ندارند
و این نهایت جهل و حماقت است.

یا علی


هب ل - فرزند صالح

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/9:: ساعت 11:0 عصر

سلام.

جناب «برای خاطر آیه‏ها» در نظرات پست «هب ل - حضرت ابراهیم» فرموده بودند که «نکته جالب... اینکه ظاهراً هب ل در خیلی از قسمت‏های قرآن مصداق فرزند صالح است. و یک‏جا هم مصداق همسر و فرزندان خوب: هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین...». حقیر هم از همین نکته الهام گرفتم. در این پست آیاتی رو مرور می‏کنیم که «هب ل» با جهت «فرزند صالح» ذکر شده.
- - - - - -

1 تا 6-
الصافات 100،
الأنبیاء 72،
مریم 49،
العنکبوت 27،
ابراهیم 39،
و الأنعام 84.
که مربوط به حضرت ابراهیم -علیه السلام- است
و در پست «هب ل - حضرت ابراهیم» ذکر شدند.

7 تا 10- (مربوط به حضرت زکریا -علیه السلام-)
هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ
قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً
إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ (آل‌عمران: 38)*
در آنجا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگی در مریم،) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد:
«خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه‌ای (نیز) به من عطا فرما،
که تو دعا را می‌شنوی!»

وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی
وَ کَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا (مریم: 5)
و من از بستگان‏ام بعد از خودم بیم‏ناک‏ام (که حق پاسداری از آیین تو را نگاه ندارند)!
و (از طرفی) همسرم نازا و عقیم است؛ تو از نزد خود جانشینی به من ببخش...

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ یَحْیَى وَ أَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ
إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ
وَ یَدْعُونَنَا رَغَبًا وَ رَهَبًا وَ کَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ (الأنبیاء: 90)
ما هم دعای او را پذیرفتیم، و یحیی را به او بخشیدیم؛ و همسرش را (که نازا بود) برای‏اش آماده (بارداری) کردیم؛
چراکه آنان (خاندانی بودند که) هم‏واره در کارهای خیر بسرعت اقدام می‌کردند؛
و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند؛ و پیوسته برای ما (خاضع و) خاشع بودند.

11- (حضرت مریم -سلام الله علیها-)
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا (مریم: 19)
گفت: «من فرستاده پروردگار توام؛ (آمده‌ام) تا پسر پاکیزه‌ای به تو ببخشم!»

12- (حضرت داوود -علیه السلام-)
وَ وَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ
إِنَّهُ أَوَّابٌ (ص: 30)
ما سلیمان را به داوود بخشیدیم؛ چه بنده خوبی!
زیرا هم‏واره به‏سوی خدا بازگشت می‌کرد (و به یاد او بود)!

* در مورد آیه 38 آل‏عمران جناب «زسمک» این‏طور فرموده‏اند:
«هب لی رو که دیدم یاد آیه 38 سوره آل عمران افتادم در مورد حضرت زکریا -علیه السلام-؛
«هنالک دعا زکریا ربه قال رب هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعاء»
یکی اینکه؛ سید محمد حسین طباطبایی رو که می‏شناسید، حافظ کل قرآن (دکتر 7 ساله). شنیدم که می‏گن پدر و مادرش از اول توی قنوت‏های نمازشون می‏خوندن «رب هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعاء»
چه‏قدر خوب‏ه که ما هم تو قنوت‏هامون از خدا ذریه پاکیزه بخوایم.
یکی دیگه اینکه؛ تو آیه‏ی قبل‏اش می‏گه «هر بار که زکریا داخل محراب مریم -علیه السلام- می‏شد نزد او رزقی می‏یافت. از او می‏پرسید: «این روزی از کجاست؟» او هم جواب می‏داد: «از طرف خدا او هر که را بخواهد بی‏حساب روزی می‏دهد.»
بعدش بلافاصله تو آیه بعد می‏گه هنالک دعا... یعنی همان‏جا زکریا فرصت را غنیمت شمرده و دعا کرد. در مکانی که عنایت خداوند و میوه‏های بهشتی در آن وارد شده.
درواقع این می‏خواد اهمیت مکان دعا رو نشون بده!
یکی دیگه هم اینکه؛ وقتی حضرت زکریا عنایات خاص پروردگار رو می‏بینن از خدا درخواست می‏کنن و چیزی رو می‏خوان که در نظر ما محال‏ه؛ از خدا اولاد پاک می‏خوان. درحالی‏که خودشون پیر و همسرشون هم نازاست!!
و این یعنی نباید هیچ‏گاه در دعاکردن قدرت و توانایی خداوند در برآورده‏کردن خواسته‏های‏مان را نادیده بگیریم.
در فراز آخر قنوت نماز غفلیه می‏خوانیم: «اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی...»
شب نیمه شعبان پیامکی دریافت کردم که در آن نوشته بود:

دلا امشب به می باید وضو کرد
و هر ناممکنی را آرزو کرد
» 

جناب «برای خاطر آیه‏ها» هم این‏طور فرموده‏اند:
«کلاً بستر همین آیات سوره آل‏عمران از ان الله اصطفی تا ماجرای نذر زیبای مادر حضرت مریم(س) و بعد هم آن لحظه‏ای که زکریا با دیدن حالات مریم(س) در محراب هوایی می‏شود هنا لک و آن‏قدر خالصانه و صمیمانه نجوا می‏کند و خواسته دل‏اش را می‏خواهد که بلافاصله اجابت می‏شود، تا ادامه آیات‏اش در صفحه بعد و ادامه ماجرای حضرت مریم(س) (همان حوالی آیه 50) از آیاتی‏ست که خیلی وقت‏ها با خودم زمزمه می‏کنم...»

+ پست مرتبط: هب ل - حضرت ابراهیم
+ پست مرتبط: هب ل - بخش سوم

 

یا علی

- - - - - -
+ با این حساب، 10 آیه دیگه داریم که «هب ل» در آنها در مورد «فرزند صالح» نیست. دوتای‏اش رو تو پست «هب ل - حضرت ابراهیم» گفتیم و یکی‏اش رو هم جناب «برای خاطر آیه‏ها» فرمودند. ببینیم 7تای دیگه چی‏اند.


جهنم زمینی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/8:: ساعت 11:14 عصر

سلام.

نمی‏تونی بگی که یه عروسی می‏رم و می‏آم.
به‏خصوص وقتی‏که همه‏اش تو ذهن‏ات‏ه
کلی از ازدواج‏های شروع‏شده تو این سالن،
فقط بعد یک سال،
تبدیل به جدایی شده.
و اینکه کلی قراره توش خرج بشه.
و اینکه همه می‏آن که ببینن چه خبره.
و اینکه باید مدیریت شکم کنی تا آخر کار کم نیاری!
چه می‏دونم.
عقل سلیم که هم‏راه‏ات نیست.
*

زودتر از همیشه می‏ری می‏شینی،
جایی که نه جلو باشه و نه عقب،
نه کنار باشه و نه وسط.
یکی یکی فامیل می‏آن و طبق انتخاب شما
جاشون رو پیدا می‏کنن.
«فامیل» برای یه خاندان بیش از صد نفر
کلمه پرمعنایی‏ه.
فامیل یعنی خیلی از آدم‏ها،
کلی خاطره‏ها،
بخش بخش هویت‏ات،
قسمتی از پشت‏وانه‏ات.
و باز هم فکر می‏کنی به صله رحم
و قطع رحم،
و اینکه کدوم حروم بود و کدوم واجب،
و اینکه کجا به‏هم می‏رسن.
باید به کدوم بیش‏تر بها داد.
خدا آقا (آیت الله العظمی) مجتبی رو خیر بده.
خلاصه عروسی هر کوفتی هم که هست،
این یه حسن رو داره،
که فامیل رو توش می‏بینی
(صله رحم یا عدم قطع رحم).
هرچند که ترجیح بدی از جمعیت اناث‏شون فاکتور بگیری.
**

همه رفتن دیدن.
تو هر اتاق یه ال.سی.دی. بود
و تو دهنه مستراح گل‏کاری.
دسته‏گل سبد سبد،
آتیش‏بازی،
چه می‏دونم.
هرچی تو فیلم‏ها دیدی و ندیدی.
لازم نیست بری.
بذار برن و واسه‏ات تعریف کنن:
«زندگی جهنمی؛
بعضی‏ها همین‏جا واسه خودشون جهنم درست می‏کنن.
حالا من موندم شب عروس خانم چه‏طوری می‏ره دست به آب.
لابد کارگر می‏گیرن واسه‏اش که راه چاه رو باز کنه.»
(پرانتز
البته اگه قبول کنیم آدم‏ها بعد این کارها
نیاز به تخلیه هم پیدا می‏کنن.
پرانتز)
بعد اضافه می‏کنن که:
«نکنه ما هم گیر هم‏چین چیزهایی بیفتیم.»
خدا نکنه.
***

رفتی عروسی؛
حالا جور درد معده رو بکش،
هم‏نفس‏شدن با یه آدم مست رو هم،
گیجی کش‏دارش رو هم.
اما،
فقط،
از خدا بخواه که به جهنم عادتی نشی.

یا علی

- - - - - -
+ به‏حول و قوه الهی دارم به «پیوندها» یه نگاهی می‏اندازم. تو نگاه اول هم یه بیست‏تایی‏اش کم شد. تا ببینیم چی پیش می‏آد.


هب ل - حضرت ابراهیم

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/7:: ساعت 10:14 صبح

سلام.

1) عید قربانی مبارک.
2) یک سری آیات در قرآن هستند که توشون «هب ل» اومده. بعضی‏هاشون برای من خیلی دل‏نشین و الهام‏بخش هستند. ام‏روز به‏مناسبت عید قربان، مجموعه آیات در مورد حضرت ابراهیم -علیه السلام- رو مرور می‏کنیم.
- - - - - -

1- رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ (الصافات: 100)
پروردگارا! به من از صالحان [= فرزندان صالح‌] ببخش!

2- رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَ ألْحِقْنِی بالصَّالِحِینَ (الشعراء: 83)
پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن!



3- وَ وَهَبْنَا لَهُ إسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ نَافِلَةً وَ کلاً جَعَلْنَا صَالِحِینَ (الأنبیاء: 72)
و اسحاق، و علاوه‏بر او، یعقوب را به وی بخشیدیم؛ و همه آنان را مردانی صالح قرار دادیم!

4- فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ
وَ هَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَکُلاً جَعَلْنَا نَبِیًّا (مریم: 49)
هنگامی‏که از آنان و آنچه غیر خدا می‌پرستیدند کناره‌گیری کرد،
ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم؛ و هر یک را پیامبری (بزرگ) قرار دادیم!
5- وَ وَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا (مریم: 50)
و از رحمت خود به آنان عطا کردیم؛
و برای آنها نام نیک و مقام برجسته‌ای (در میان همه امّت‏ها) قرار دادیم!

6- وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ جَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْکِتَابَ
وَ آتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ (العنکبوت: 27)
و (در اواخر عمر،) اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و نبوت و کتاب آسمانی را در دودمان‏اش قرار دادیم
و پاداش او را در دنیا دادیم و او در آخرت از صالحان است!


7- الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ
إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ (ابراهیم: 39)
حمد خدای را که در پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید؛
مسلّماً پروردگار من، شنونده (و اجابت کننده) دعاست.


8- وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ کُلاً هَدَیْنَا وَ نُوحًا هَدَیْنَا مِنْ قَبْلُ
وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَ سُلَیْمَانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسَى وَ هَارُونَ
وَ کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (الأنعام: 84)
و اسحاق و یعقوب را به او [= ابراهیم‌] بخشیدیم؛ و هر دو را هدایت کردیم؛ و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم؛
و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم)؛
این‌گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم!

+ پست مرتبط: هب ل - فرزند صالح
+ پست مرتبط: هب ل - بخش سوم

یا علی


به بهانه‏ی ترویه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/5:: ساعت 12:16 صبح

سلام.

1- ام‏روز و ام‏شب نمی‏دونم چی می‏خوام بنویسم. یعنی نمی‏خوام اون چیزهایی رو که می‏خواستم بنویسم. مثل همه سردرگمی‏های این روزها. لذت می‏برم از کار خدا. اگه به ما بگن بیا و این همه تناقض رو یه جا و پشت هم درست کن، عمراً می‏تونستیم. فقط بلدیم ته فیلم‏هامون همه رو به هم برسونیم. چه‏قدر خطی و بی‏مزه. شمس‏الزمان رو به فرخ، لیلا رو به پسر فرخ، شریفه رو به امید، پری رو به هرمز، بچه‏ها رو به دریا و شکور، و عمارت رو به زیور و رحمت. اصلاً چی دارم می‏گم. زندگی جالبی داریم خلاصه. انگار هر روزش یه هفته است و هر هفته‏اش یه ماه. البته به پشت سرت هم نگاه کنی می‏بینی ده سال ده سال‏اش به یه چشم به‏هم زدن رفته. این هم از این.

2- حاج آقا رفتن کربلا. و این یعنی ما یه مدت باید ول بگردیم. کاش این دل لکنتی هم یه تکونی می‏خورد. انگار نه انگار که زنگ قافله حضرت عشق بلند بلند داره صدا می‏کنه.

3- جناب «زسمک» فرموده‏اند:
«سلام
ام‏روز (پنج‏شنبه)... هشتم ذی‏الحجه است. مثل این‏که می‏گن روز «ترویه» است. ترویه یعنی «ذخیره‏کردن آب».
در منى و عرفات آب وجود نداره و حاجیایی که قصد وقوف در منى و عرفات را دارند، باید از مکه معظمه براى خودشون آب تهیه کنن و هم‏راه خودشون ببرن. روزه‏اش هم می‏گن خیلی فضیلت داره (تو مایه‏های چند ده سال)! در مفاتیح نوشته که شیخ شهید غسل این روز را مستحب دانسته است.
خرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هست
التماس دعا»

4- توصیه؛ این شاه‏کار رو از دست ندید. در مورد عید قربان و حضرت حسین(ع).

5- این مطلب اگرچه یه کم قدیمی‏ه (10 روز پیش)، اما ام‏روز به چشم‏ام خورد.
و باز هم حسرت این شغل انبیاء.

6- این مطلب رو هم یکی از بزرگ‏واران هدیه دادند. یک ماجرای جالب از خدمات حضرت باقر -علیه السلام-.

7- بخش‏هایی از صحبت‏های مقام رهبری در جمع بسیجیان:
«یاد امام باقر، یعنى یاد سر برآوردن حیات دوباره‌ى جریان اصیل اسلامى در مقابله‌ى با تحریف‏ها و مسخ‏هائى که انجام گرفته بود.

در عرصه هاى علمى، جوانان مؤمن که خصوصیت‏شان همین است که مؤمن‌اند، دنبال نام و نشان نیستند، از همه‌ى ظرفیت استفاده می‏کنند؛ هدف هم آرمان‏هاى نظام اسلامى است. معناى بسیجى این است. جوانهائى با این خصوصیات وارد میدان شدند. ام‏روز افتخارات کشور، ساخته و پرداخته‌ى دست همین انسان‏هاى خدوم و باارزش است. نشناختن این حقائق -یعنى نشناختن معناى بسیج- خود این، ظلم به بسیج است.

بسیج نه به پول وابسته است، نه به عنوان و جاه و جلال وابسته است، نه به دستور از بالا وابسته است. معیار بسیج، بصیرت است و ایمان. ایمان از دل او می‏جوشد، او را به کار وادار می‏کند؛ بصیرت هم به او تفهیم می‏کند که چگونه حرکت کند، معیارها را چگونه تشخیص بدهد، راه را چگونه طى کند. این معناى بسیجى است.

در همه‌ى حرکت‏هاى موفق، دو کار لازم است: یک کار، پیش‌بینى‌هاى راه براى پیشرفت؛ کار دوم، ملاحظه‌ى نقص‏ها و آفت‌زدائى‌ها و شناخت آسیب‏ها، براى اینکه ضعف‏ها برطرف شود.

جنگ نرم؛ یعنى جنگ به وسیله‌ى ابزارهاى فرهنگى، به وسیله‌ى نفوذ، به وسیله‌ى دروغ، به وسیله‌ى شایعه‌پراکنى؛ با ابزارهاى پیشرفته‌اى که امروز وجود دارد، ابزارهاى ارتباطى‌اى که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سى سال قبل نبود، ام‏روز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دل‏ها و ذهن‏هاى مردم.
یکى از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند، بددل کنند، اختلاف ایجاد کنند... دل‏ها را نسبت به یکدیگر چرکین کنند، مردم را در مقابل هم قرار بدهند؛ بعد در میانه، عناصر دست‌آموزِ مغرضِ معاند را به کارهاى خلاف وادار کنند و مسئولین کشور نتوانند تشخیص بدهند کى بود، چى بود، چه شد.

هر اقدامى که به بصیرت منتهى بشود، بتواند عنصر خائن را، عنصر بدخواه را از آحاد مردم و توده‌ى مردم جدا کند، او را مشخص کند، این خوب است. هر اقدامى که فضا را مغشوش کند، مشوش کند، انسان‏ها را نسبت به یکدیگر مردد کند، فضاى تهمت‌آلود باشد، مجرم و غیرمجرم در آن مخلوط بشوند، این فضا مضر است، مخالف است.

من مى‌بینم در بعضى از اظهارات، در بعضى از حرف‏ها، فضا آنچنان مغشوش می‏شود که افراد سردرگم می‏شوند؛ مردم نسبت به همدیگر، نسبت به نخبگان‏شان، نسبت به مسئولان‏شان بدبین می‏شوند؛ این درست نیست.

مراقب باشید، مواظب باشید، نمی‏شود هر کسى را به‏مجرد یک خطائى یا اشتباهى گفت منافق؛ نمی‏شود هر کسى را به‏مجرد اینکه یک کلمه حرفى برخلاف آنچه که من و شما فکر می‏کنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیص‏ها خیلى باید مراقبت کنید... بى‌دقتى در مصداق‏ها، گاهى اوقات ضررها و لطمات بزرگى خواهد زد.

ان‌شاءاللَّه توجهات حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) شامل حال همه‌ى شما و همه‌ى جوانان این کشور و همه‌ى مردم عزیز ما باشد و ان‌شاءاللَّه ادعیه‌ى زاکیه‌ى آن بزرگوار بتواند ما را در همه‌ى این راه‌ها کمک کند و دستگیر این ملت عزیز باشد.»

8- خسته نباشید.

یا علی


بالاترین شخصیت تاریخ

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/3:: ساعت 11:41 صبح

سلام.
از
وصیت‏نامه حضرت امام(ره):

«... ما مفتخریم
و ملت عزیز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است
که پیرومذهبی است که می‏خواهد حقایق قرآنی،
که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می‏زند،
از مقبره‏ها و گورستان‏ها نجات داده و به‏عنوان بزرگترین نسخه نجات‏دهنده بشر
از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل اوپیچیده است
و او را به‏سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می‏کشاند نجات دهد.

و ما مفتخریم
که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن
به امر خداوندتعالی بوده،
و امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب،
این بنده رهاشده از تمام قیود،
مأمور رهاکردن بشر از تمام اغلال و بردگی‏ها است.

ما مفتخریم که کتاب نهج‏البلاغه
که بعد از قرآن بزرگ‏ترین دستور زندگی مادی و معنوی
و بالاترین کتاب رهایی‏بخش بشر است
و دستورات معنوی وحکومتی آن بالاترین راه نجات است،
از امام معصوم ما است.

ما مفتخریم
که ائمه معصومین،
از علی بن ابی‏طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان
-علیهم آلاف التحیات والسلام-
که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است
ائمه ما هستند.

ما مفتخریم
که ادعیه حیات‏بخش
که او را «قرآن صاعد» می‏خوانند
از ائمه معصومین ما است.
ما به «مناجات شعبانیه» امامان
و «دعای عرفات» حسین بن علی -علیهما السلام-
و «صحیفه سجادیه» این زبور آل‏محمد
و «صحیفه فاطمیه»  که کتاب الهام‏شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است
از ما است.

ما مفتخریم
که «باقرالعلوم» بالاترین شخصیت تاریخ است
و کسی جز خدای تعالی و رسول -صلی الله علیه و آله-
و ائمه معصومین -علیهم السلام-
مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد،
از ما است.


و ما مفتخریم
که مذهب ما «جعفری» است
که فقه ما که دریای بی‏پایان است،
یکی از آثار اوست.

و ما مفتخریم
به همه ائمه معصومین -علیهم صلوات الله- و متعهد به پیروی آنان‏ایم.

ما مفتخریم
که ائمه معصومین ما -صلوات الله و سلامه علیهم-
در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده‏کردن قرآن کریم
که تشکیل حکومت عدل یکی ازابعاد آن است،
در حبس و تبعید به سر برده
و عاقبت در راه براندازی حکومت‏های جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند.

و ما امروز مفتخریم
که می‏خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم
و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت‏ساز
سر از پا نشناخته،
جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا می‏کنند...
»

یا علی


حسبی من سؤالی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/2:: ساعت 10:46 صبح

سلام.

روز اول ماه یه عمل جالبی داشت؛
«هر که از ظالمى ترسد در این روز بگوید:
حَسْبى حَسْبى حَسْبى مِنْ سُؤالى عِلْمُکَ بحالى
تا حق تعالى کفایت کند شرّ ظالم را از او»

معنای دقیق‏اش رو نمی‏دونم و ندیدم.
فقط حس می‏کنم تو مایه‏های همین شعره که
این‏قدر می‏دانم، که تو از حال دل‏ام باخبری.

یا علی

- - - - - -
+ آقای کردان درگذشت. این رو تازه فهمیدم. خدای‏اش بیامرزد. نمی‏دانم و نمی‏گویم آدم خوبی بود یا بد. اما برای ما سمبل یک خطای فجیع بود و هست. پس لااقل به پاس همین خدمت‏اش، از ته قلب، برای‏اش آرزوی رحمت و مغفرت بی‏کران الهی را دارم. خدا ما رو هم بیامرزه.


<      1   2   3   4   5   >>   >


بازدید امروز: 150 ، بازدید دیروز: 16 ، کل بازدیدها: 482375

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ