سلام، آقا مسعود اگه نرفتي پس يعني چي هر که نيامد از کفش رفت؟
من هم واسه آبادتر شدن وبلاگت نظرات خودم رو ميگم، يه نگاهي بينداز به بيانيه ها و مهمترين مطالب سه کانديد راي نياورده:
محسن رضايي ميگه آقا من اعتراض دارم. بين نهصد هزار تا هفت ميليون راي داشتم. وزارت کشور آمار بده، من دليل و شاهد و مدرک مي آرم، ميديم شوراي نگهبان، خلق الله هم آرامش خودشون رو حفظ کنن و بيان نماز جمعه. امروز هم شوراي نگهبان کانديدا رو دعوت کرده بود که فقط رضايي رفته بود.
موسوي ميگه آقا من اعتراض دارم، برنده قطعي انتخابات من هستم (بيش از پنجاه درصد راي)، آمار نظرسنجي ها اينو ميگه، اگه آمار همينه به هشت دليل که نميشه به استناد اونا انتخابات رو باطل کرد درخواست ابطال از شوراي نگهبان دارم. خلق الله بيان خيابون يا برن بالا پشت بوما، اما خيلي مسالمت آميز رفتار کنن
کروبي آقا من اعتراض دارم، يا اولم يا دوم، آمار دوره قبل اين رو ميگه، اعضاي شوراي نگهبان به دليل نزديکي من با امام و واسه شادي روح امام انتخابات رو باطل کنند، خلق الله بيان تو خيابونا، لباس مشکي بپوشيم بريم نماز جمعه به رهبر فحش بديم (که بعدش لغو کرد)
اما رهبري:
ده بار گفتم بازم ميگم اعتراض دارين برين به شوراي نگهبان، از طريق قانوني عمل کنيد اين بدعت تو خيابونها اومدن رو زودتر جمعش کنيد.
البته در انتها هم يه نکته رو بگم و اونم اينه که با موسوي در اين حد موافقم که حق کشي شده، اما تقلبي که آرا رو باطل کنند نه!؟ حق کشي منظورم اينه که رقابت نابرابر بود. موسوي انتظار داشت که وزارت کشور و صدا و سيما کاملا بيطرف باشند که يا نبودند يا بد عمل کردند. اما قويا معتقدم اين ميزان قطعا ده ميليون راي جابجا نمي کنه.
حالا دوستان مخالف مي فرماييد چي کار بايد کرد؟ ميخواهيد تا چهار سال هر روز بريزيم تو خيابونا؟