سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماه حج

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 85/9/29:: ساعت 11:16 صبح

سلام،

حکایت «وَواعَدْنا مُوسى ثَلثینَ لَیْلَةً» تمام شد،

و حکایت «وَاَتْمَمْناها بِعَشْرٍ» آغاز می شود:

اَللّهُمَّ هذِهِ الاْیّامُ الَّتى فَضَّلْتَها عَلَى الاْیّامِ
...

                         یا علی                    


دکتر نیکخواه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 85/9/25:: ساعت 11:12 عصر

سلام،

 

1-   اللهم عرفنی نفسک ...

 

2-   اگه یادتون باشه، گفتیم که:

در تربیت فقط ایجاد تغییر مثبت کافی نیست

بلکه روش ایجاد تغییر هم مهم است.

 

(تو پرانتز بگم که

مثبت بودن تغییر هم از دید ماست،

و ما هم جایز الخطا!)

 

گفتیم که تربیت از شبه تربیت جداست،

ولی هردوش ایجاد تغییر می کنه.

شبه تربیت مثل: عادت، تلقین و تحمیل.

 

تربیت دارای چهار مرحله است:

اول تبیین؛

یعنی طرف جوانب و اهمیت تغییر را بشناسد.

دوم معیار؛

یعنی ابزاری برای تشخیص پیدا کند.

سوم حرکت درونی؛

یعنی تا احساس نیاز نکند،

و خودش برای تغییر اقدام نکند،

تربیت کامل نمی شود.

چهارم نقادی؛

یعنی نتیجه حتماً نقد گذشتگان

(احتمالاً نقد مربی)،

و وضعیت حال است.

 

3-    مراسم بزرگداشت دکتر نیکخواه

چند هفته پیش برگزار شد.

انقدر حال کردم که تا حالا

نتونستم چیزی از اون مراسم بنویسم.

یه نکته:

 

دکتر می گفت

«وقتی کارمان را درست انجام داده ایم

که شاگردانمان از ما بهتر باشند.

و الآن این طور است.»

(نقل به مضمون)

و این را جور دیگر

از قول دکتر شقاقی هم شنیده بودم.

 

من می گویم

این حرف یعنی

آنها حق تعلیم و تربیت را ادا کرده اند.

خدا عاقبت به خیرشان کند.

 

«آمین»

 

یا علی           

------------------------

پی نوشت:

منبع این بحث تربیت، نشریه «مکاتبه و اندیشه 25» مقاله «تربیت دینی قرن 21» است. متاسفانه چون کتابش رو گم کردم، اسم نویسنده رو نمی دونم.

مطالب دفعه پیش علامه جعفری(ره) رو هم از کتاب «فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو» نوشته بودم.  یا علی


ضنک

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 85/9/22:: ساعت 11:9 صبح

                        سلام،

وقتی بزرگ میشی،

فکر می کنی باید یه هدفی داشته باشی،

مثلا پول، خونه، زن، مدرک.

 

بعد همه تلاشتو میکنی که بهش برسی،

چون فکر می کنی با رسیدن بهش ارضا میشی.

بعد که بهش رسیدی ارضا نمیشی،

چون تو این مدت یه هدف بزرگتری پیدا کردی،

و حس می کنی تازه اول راهه.

 

و همین خصوصیته که انسان رو تکون میده،

رشد میده؛

رشدی که باید با تقرب همراه باشه،

وگرنه یه روز از همه اهداف بزرگ و کوچیکت

خسته میشی.

همه چیزتو میدی،

که یه احساس ماورایی پیدا کنی.

 

میگم بیا از همین اول راه،

خدا رو بزار اول همه هدفهات؛

بعد دنبال هرچی میخوای بدو،

تند تر از همیشه.

این جوری هروقت مردیم،

اگه به بقیه هدفهامون نرسیده باشیم،

خدا رو داریم.

 

«وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا» - طه 124

یا علی                         


خودخواهی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 85/9/16:: ساعت 10:7 صبح

سلام،

1- دیشب اتفاقی یه تیکه از «زیر تیغ» رو دیدم؛

یه خانومی اومد در یه خونه عزادار،

ظاهراً شوهرش متهم بود که اون مرحوم رو کشته،

معتمد آریا رفت پشت در و هر چی خواست بهش گفت،

شب پرستویی بهش می گفت

فرض کن اگه من که شوهرتم این کار رو کرده باشم،

تو چیکار میکنی؟

و معتمد آریا می گفت دق می کنم.

...

خدایا! یه کاری کن حداقل کسی از دست ما، دق نکنه!

2- در ادامه بحث پست قبل:

«فرهنگ آن چیزی است که وقتی همه چیز از یاد رفته،

در ذهن انسان باقی می ماند.»

فرهنگ روبر، به نقل علامه جعفری(ره)

3- «خودخواهی آتشی است که

فقط پس از سوزاندن خود، خاموش می گردد؛

اگرچه میلیون ها انسان را سوزانده باشد.»

علامه جعفری(ره)

یا علی


یا امام رضا(ع)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 85/9/11:: ساعت 7:46 عصر

سلام،

 

1-                            می دونم که نمی دونم چی باید بنویسم،

اگه تولد آقا نبود دل و دماغ نوشتن هم نداشتم.

 

 

2-                                             آقا جون من،

اگه فکر کنیم که «تربیت یعنی ایجاد تغییر مثبت در آدم»

شاید اشتباه کردیم،

چون باید به روش ایجاد تغییر مثبت

هم در تعریف تربیت اشاره کنیم.

برای روشن شدن بحث به نکته زیر توجه کنید:

یه تربیت داریم و یه شبه تربیت،

این بار شبه تربیتو میگم تا بعد.

شبه تربیت سه چیزه:

اول عادت؛ که حاصل تکراره.

دوم تلقین؛ که نتیجه هیبته.

یعنی چون طرف خیلی مقدسه، هرچی میگه اِندِشه، سمعا و طاعتا.

سوم تحمیل؛ که ناشی از زوره.

 

هر سه اینها از نظر مربی آدم رو تغییر میده،

ولی هیچکدومش تربیت نیست.

 

 

3-                          خیلی نمی تونم قضایای فوتبال رو دنبال کنم،

نمی دونم مجید جلالی

از کی دوباره مربی پاس شد.

اما امروز که دوباره برکنار شد خیلی تو ذوقم خورد.

یا علی


به امید یه هوای تازه تر

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 85/9/7:: ساعت 6:3 عصر

سلام،

حساب و کتاب آدم رو بیچاره می کنه:

اول به فکر حقوق می افتی؛ ساعتی چقدر و چند ساعت.

بعد به اینکه با این حساب چند روز و چه ساعت هایی باید کار کنی.

بعد با فشار شروع می کنی.

غافل از اینکه این بدن بجز پول چیزهای دیگه ای هم می خواد.

 

دیروز یه عده مردند. خوب باید هم بمیرند؛ هفته بسیجه و ایام شهادت!

شب که بین فیلم برنامه تشییع جنازه رو اعلام میکنه باورت نمیشه.

یعنی بیش از 30 نفر تو یه لحظه خاکستر شدن

و ما انگار نه انگار.

 

صبح تا شبت رو ببین؛ چند آیه قرآن می خونی؟

چند دقیقه فکر امام زمان (عج) تی؟

چند دقیقه فکر خودتی؟

هی عمو! حواست هست.

بیا بابا! نفس بکش.

 

به امید یه هوای تازه تر ...

یا علی


همسایه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 85/9/4:: ساعت 7:52 عصر

سلام،

هر وقت به هر واسطه ای نعمت تو خونمون زیاد میشه،

حاج آقا و حاج خانوم به صرافت تقسیمش بین در و همسایه می افتن.

ما هم از زور این که حال نداریم دور خونه ها بگردیم،

می گیم «بابا بی خیال شید، همین چند وقت پیش خونمون افطاری بود،

به همه آش و قیمه دادیم.

اصلا پولو عروسی که نذری نیست.»

اما کار از کار گذشته.

مامان بزرگم می گه «چه بهتر که غذای شادیه نه عزا.»

بابام میگفت «اینقدر پیغمبر(ص) سفارش همسایه رو می کرد

که بعضی ها به شک می افتادن که آیا همسایه ارث هم می بره؟»

...

یا علی


لحظه های حقیقی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 85/8/30:: ساعت 11:16 عصر

سلام،

1-        ماه حرام ذیقعده شروع شد؛ ماه امام رضا(ع):

اولش میلاد خواهر امام رضا(ع)ست،

وسطش میلاد امام رضا(ع)ست

و آخرش شهادت پسر امام رضا(ع)ست.

ماه اجابت دعا در وقت شدت؛

با یکشنبه­ های اسرارآمیز!

شب نیمه مبارک،

روز زیارت مخصوصه امام رضا(ع)

و دحو الارض: اللهم داحی الکعبه و فالق الحبه ...

 

2-        روزهای اول رو یادت میاد؛

روز اول مدرسه سجاد(ع)،                اردوی اول سروش،

امتحان ورودی مفید،            روز اول کردکوی،

اردوی آشنایی فنی،              روز اول کرمانشاه،

روز اول کلاله،           ثبت­نام یزد،

اولین روز یاسوج.

این روزها باید یه بار دیگه سال صفری باشی،

باید بار اولی باشی، بری یه جا که کلی آدم جدید هست،

و مهمتر اونکه باید بتونی خودتو به سیستم

بقبولونی، نشون بدی وجایگاهتو پیدا کنی.

و این یعنی زندگی.

به قول یه رفیقی از قول خانم باربارا: «لحظه­های حقیقی».

مهم اینه که در راه خدا باشه، برای خدا و در مسیر خدمت به خلق خدا؛

بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی مله رسول الله(ص).

یا علی


سلام

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 85/8/14:: ساعت 11:43 صبح

سلام،

از امروز اینجا رو راه انداختم؛ چون:

1- وبلاگ جهادی یزد بالا نیومد

2- دارم برگه تصفیه حساب پر می کنم

3- چند وقتیه احساس نیاز به وبلاگ شخصی کردم

پس از نفس شکایت می کنم ...

یا علی

-------------------------------------------------------

پی نوشت:

قراره اینجا از خودم بگم

و شما بگید حرف ها مال چه نفسیه:

اماره، لوامه یا ملهمه؛

از درس و کار و پول گرفته، تا جهادی و شهدا و مفید.

باز هم یا علی


<   <<   16      


بازدید امروز: 285 ، بازدید دیروز: 33 ، کل بازدیدها: 483698

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ