سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فتنه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/10/25:: ساعت 12:36 صبح

سلام.
خطبه 50 نهج‏البلاغه، با ترجمه شیخ حسین انصاریان + و +.
- - - - - -

إنَّما بَدءُ وُقُوع الفِتَن اَهواءٌ تتَّبَعُ، وَ اَحْکامٌ تُبتَدَعُ،
ابتداى ظهور فتنه‏ها هواهایى است که پیروى مى‏شود،
و احکامى که در چهره بدعت خودنمایى مى‏کند،
یُخالَفُ فیها کِتابُ اللّهِ، وَ یَتَوَلّى عَلَیها رجالٌ رجالاً عَلى غَیرِ دین اللّهِ.
در این فتنه‏ها و احکام با کتاب خدا مخالفت مى‏شود،
و مردانى مردان دیگر را بر غیر دین خدا یارى و پیروى مى‏نمایند.

فَلَو اَنَّ الباطِلَ خَلَصَ مِن مِزاج الحَقِّ لَم یَخفَ عَلَى الْمُرْتادینَ.
اگر باطل از آمیزش با حق خالص مى‏شد راه بر حق جویان پوشیده نمى‏ماند،
وَ لَو اَنَّ الحَقَّ خَلَصَ مِن لَبس الباطِل انقَطَعَت عَنهُ اَلسُنُ المُعانِدینَ.
و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمى‏گشت زبان دشمنان یاوه‏گو از آن قطع مى‏گشت.

وَ لکِن یُؤخَذُ مِن هذا ضِغثٌ، وَ مِن هذا ضِغثٌ فَیُمزَجانِ،
ولى پاره‏اى از حق و پاره‏اى از باطل فراهم شده و در هم آمیخته مى‏شود،
فَهُنالِکَ یَستَولِى الشَّیطانُ عَلى اَولِیائِهِ،
در این وقت شیطان بر دوستان‏اش مسلط مى‏شود،
وَ یَنجُو الَّذینَ سَبَقَت لَهُم مِنَ اللّهِ الحُسْنى*.
و آنان که لطف حق شامل‏شان شـده نجـات مى‏یابنـد.

* ظاهراً اشاره‏ای است به آیه 101 سوره انبیاء.

یا حسین شهید

- - - - - -
+ جناب «seyed hحال اجرای دستورosseini» فرموده‏اند که
«salam
ziba bod aya tafsiresh ro ham darin ?

manzoram ineke dar zaman amam ali

khob moshaksan chon emam masom dar yek jebhe ast tashkis hagh va batel shayd rahat tar bashad

ama alan shayd be in rahti nist

aya shakesi dar khotbeh eshreh shodeh ? »
حقیر هم چنین پاسخ گفته‏ام:
«شاخص همین «هواپرستی» و «بدعت‏گذاری خلاف کتاب خدا»ست دیگه. ما که لنگ شخص نیستیم، باید راه رو شناخت. وگرنه بعد پیام‏بر(ص) اونهایی که به شخص ایشون تکیه داشتند زمین خوردند (از کل مسلمون‏ها فقط چند نفر بر مدار حق ماندند). کلید شناخت حق و حق‏مداری هم ظاهراً تقوی است و لطف حق که ان‏شاءالله مشمول‏اش شویم. خطبه که همه‏اش همین است. مطلبی که شاید به تشخیص حق کمک کند، فرازی است در صحبت‏های اخیر رهبری، به‏خصوص پاراگراف 6 به بعد. هم‏چنین ایشون بارها به این خطبه در صحبت‏هاشون اشاره کرده‏اند که مرور اونها می‏تونه راه‏گشا باشه؛ ازجمله: در جمع طلاب و روحانیون آذر88 (+)، مردم چالوس و نوشهر مهر88 (+)، نمایندگان ولی فقیه در سپاه شهریور70 (+) و نهادهای حامی مستضعفان و محرومان مهر68 (+). این یادداشت جناب مصطفی غفاری هم شاید کمک کند.
نکته دیگه اینکه تو موضع‏گیری‏ها زیاد دنبال عصمت نیستیم. در ماجرای سقیفه حق با علی(ع) منصوب است، نه علی(ع) معصوم. حداقل بنده این‏گونه می‏فهمم.»


واقعاً چرا؟

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/18:: ساعت 11:34 صبح

سلام.

«یک حرف هم به شما جوانان عرض مى‏کنم.
جوانان عزیز!
شما امیدهاى انقلاب و اسلام‏اید.
رفتار شما مى‏تواند این مملکت را در جهت شکوفایى، با سرعت به‏پیش ببرد.
وقتى جوان مملکت هوش‏یارانه،
با تدبیر، با حلم و با توجه به موقعیّت‏ها،
حرف بزند و تصمیم بگیرد و عمل کند،
کشور گلستان خواهد شد.
وقتى هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد.

بارها گفته‏ام، باز هم تکرار مى‏کنم؛
من معتقدم که جوان مملکت بایستى در همه میدان‏ها حضور و آمادگى داشته باشد؛
منتها با انضباط.
این‏گونه حرکاتى که ملاحظه شد
کسانى به دانشگاه حمله کنند،
ناشى از بى‏انضباطى است؛
با هر نامى انجام گیرد،
غلط و محکوم است.
اگر با نام دفاع از دین هم انجام گیرد، غلط است؛
اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام گیرد، غلط است.
مگر من بارها نگفته‏ام در اجتماعات کسانى که مخالف‏اند،
هیچ‏کس نباید رفتار خشونت‏آمیز داشته باشد؛
چون این، دشمن را خوش‏حال مى‏کند.
بارها ما این حرف را گفتیم،
چرا گوش نکردند؟!
چرا گوش نمى‏کنند؟!
حتّى اگر یک حرفى که خون شما را به جوش مى‏آورد به زبان آورند
-مثلاً فرض کنید اهانت به رهبرى کردند-
باز هم باید صبر و سکوت کنید.
اگر عکس مرا هم آتش زدند یا پاره کردند، باید سکوت کنید.
نیروی‏تان را براى آن روزى که کشور به آن نیازمند است،
براى آن روزى که نیروى جوان و مؤمن و حزب‏الّلهى باید در مقابله با دشمن بایستد،
حفظ کنید،
والاّ حالا فرض کنیم یک جوان،
یا یک دانشجوى فریب‏خورده‏اى هم حرفى زد و کارى کرد؛
چه اشکالى دارد؟
من از او صرف‏نظر مى‏کنم.»
*
برای کسانی که آن روز پای تله‏ویزیون
این حرف‏ها رو شنیدند،
برای آنهایی که چشم‏شان پر آب شد،
هیچ‏گاه این حرف‏ها و تاریخ‏اش فراموش نمی‏شه؛
21 تیرماه 78.
واقعاً چرا؟
**
اگر گوش‏تون از گزارش‏های مضحک تله‏ویزیون‏های داخلی و خارجی پر شده،
یا اعصاب‏تون از خوندن و دیدن سایت‏های هوادار رنگی این‏ور و اون‏ور خورد شده،
خلاصه اگر خسته‏اید و ضدحال،
بد نیست این رو هم بخونید:
خدایا! تو شاهدی که در این وانفسای آخر زمانی، غربال می‌شویم… سپس غربال می‌شویم… سپس غربال می‌شویم…
البته پیش‏اپیش از یکی دو کلمه خارج از ادب‏اش عذر می‏خوام.
اینها هم نکات جالبی دارند:
+ از زبان رئیس بسیج دانشکده فنی
+ 16 آذر و 16 دی
+ 16 آذر و بسیج دانش‏جویی
***
یک سؤال هم دارم:
چه‏طور می‏شه وزیر اطلاعات مملکت،
از یه چیز به این مهمی و روشنی اطلاع نداشته باشه؟

+ وزیر اطلاعات در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره تعداد دستگیر شدگان 16 آذر گفت:
وزارت اطلاعات به‏دنبال دستگیری نبود و هدف متوجه‏شدن مردم و شناسایی عاملان است.
حجت الاسلام والمسلمین مصلحی افزود:
عمده دستگیری‏ها را نیروی انتظامی انجام داد که آمار ندارم،
اما تعداد هم زیاد نیست.

یا علی

- - - - - -
+ پنج‏شنبه 19 آذر 1388، مصادف با 22 ذی‏الحجه، سال‏روز شهادت میثم تمّار است. اگر در بیان تاریخ به اشتباه انداختم‏تان شرم‏سارم.

+ مدت‏ها بود دنبال روشی بودم که خواننده‏ها بتونن به هر مطلب امتیاز بدن و بشه به این وسیله مطالب رو با هم مقایسه کرد. حالا این ستاره‏ها رو پیدا کردم. البته مطمئن نیستم خوب کار بکنن. اگر راه‏نمایی کنید متشکر می‏شم.


به بهانه‏ی ترویه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/5:: ساعت 12:16 صبح

سلام.

1- ام‏روز و ام‏شب نمی‏دونم چی می‏خوام بنویسم. یعنی نمی‏خوام اون چیزهایی رو که می‏خواستم بنویسم. مثل همه سردرگمی‏های این روزها. لذت می‏برم از کار خدا. اگه به ما بگن بیا و این همه تناقض رو یه جا و پشت هم درست کن، عمراً می‏تونستیم. فقط بلدیم ته فیلم‏هامون همه رو به هم برسونیم. چه‏قدر خطی و بی‏مزه. شمس‏الزمان رو به فرخ، لیلا رو به پسر فرخ، شریفه رو به امید، پری رو به هرمز، بچه‏ها رو به دریا و شکور، و عمارت رو به زیور و رحمت. اصلاً چی دارم می‏گم. زندگی جالبی داریم خلاصه. انگار هر روزش یه هفته است و هر هفته‏اش یه ماه. البته به پشت سرت هم نگاه کنی می‏بینی ده سال ده سال‏اش به یه چشم به‏هم زدن رفته. این هم از این.

2- حاج آقا رفتن کربلا. و این یعنی ما یه مدت باید ول بگردیم. کاش این دل لکنتی هم یه تکونی می‏خورد. انگار نه انگار که زنگ قافله حضرت عشق بلند بلند داره صدا می‏کنه.

3- جناب «زسمک» فرموده‏اند:
«سلام
ام‏روز (پنج‏شنبه)... هشتم ذی‏الحجه است. مثل این‏که می‏گن روز «ترویه» است. ترویه یعنی «ذخیره‏کردن آب».
در منى و عرفات آب وجود نداره و حاجیایی که قصد وقوف در منى و عرفات را دارند، باید از مکه معظمه براى خودشون آب تهیه کنن و هم‏راه خودشون ببرن. روزه‏اش هم می‏گن خیلی فضیلت داره (تو مایه‏های چند ده سال)! در مفاتیح نوشته که شیخ شهید غسل این روز را مستحب دانسته است.
خرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هست
التماس دعا»

4- توصیه؛ این شاه‏کار رو از دست ندید. در مورد عید قربان و حضرت حسین(ع).

5- این مطلب اگرچه یه کم قدیمی‏ه (10 روز پیش)، اما ام‏روز به چشم‏ام خورد.
و باز هم حسرت این شغل انبیاء.

6- این مطلب رو هم یکی از بزرگ‏واران هدیه دادند. یک ماجرای جالب از خدمات حضرت باقر -علیه السلام-.

7- بخش‏هایی از صحبت‏های مقام رهبری در جمع بسیجیان:
«یاد امام باقر، یعنى یاد سر برآوردن حیات دوباره‌ى جریان اصیل اسلامى در مقابله‌ى با تحریف‏ها و مسخ‏هائى که انجام گرفته بود.

در عرصه هاى علمى، جوانان مؤمن که خصوصیت‏شان همین است که مؤمن‌اند، دنبال نام و نشان نیستند، از همه‌ى ظرفیت استفاده می‏کنند؛ هدف هم آرمان‏هاى نظام اسلامى است. معناى بسیجى این است. جوانهائى با این خصوصیات وارد میدان شدند. ام‏روز افتخارات کشور، ساخته و پرداخته‌ى دست همین انسان‏هاى خدوم و باارزش است. نشناختن این حقائق -یعنى نشناختن معناى بسیج- خود این، ظلم به بسیج است.

بسیج نه به پول وابسته است، نه به عنوان و جاه و جلال وابسته است، نه به دستور از بالا وابسته است. معیار بسیج، بصیرت است و ایمان. ایمان از دل او می‏جوشد، او را به کار وادار می‏کند؛ بصیرت هم به او تفهیم می‏کند که چگونه حرکت کند، معیارها را چگونه تشخیص بدهد، راه را چگونه طى کند. این معناى بسیجى است.

در همه‌ى حرکت‏هاى موفق، دو کار لازم است: یک کار، پیش‌بینى‌هاى راه براى پیشرفت؛ کار دوم، ملاحظه‌ى نقص‏ها و آفت‌زدائى‌ها و شناخت آسیب‏ها، براى اینکه ضعف‏ها برطرف شود.

جنگ نرم؛ یعنى جنگ به وسیله‌ى ابزارهاى فرهنگى، به وسیله‌ى نفوذ، به وسیله‌ى دروغ، به وسیله‌ى شایعه‌پراکنى؛ با ابزارهاى پیشرفته‌اى که امروز وجود دارد، ابزارهاى ارتباطى‌اى که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سى سال قبل نبود، ام‏روز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دل‏ها و ذهن‏هاى مردم.
یکى از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند، بددل کنند، اختلاف ایجاد کنند... دل‏ها را نسبت به یکدیگر چرکین کنند، مردم را در مقابل هم قرار بدهند؛ بعد در میانه، عناصر دست‌آموزِ مغرضِ معاند را به کارهاى خلاف وادار کنند و مسئولین کشور نتوانند تشخیص بدهند کى بود، چى بود، چه شد.

هر اقدامى که به بصیرت منتهى بشود، بتواند عنصر خائن را، عنصر بدخواه را از آحاد مردم و توده‌ى مردم جدا کند، او را مشخص کند، این خوب است. هر اقدامى که فضا را مغشوش کند، مشوش کند، انسان‏ها را نسبت به یکدیگر مردد کند، فضاى تهمت‌آلود باشد، مجرم و غیرمجرم در آن مخلوط بشوند، این فضا مضر است، مخالف است.

من مى‌بینم در بعضى از اظهارات، در بعضى از حرف‏ها، فضا آنچنان مغشوش می‏شود که افراد سردرگم می‏شوند؛ مردم نسبت به همدیگر، نسبت به نخبگان‏شان، نسبت به مسئولان‏شان بدبین می‏شوند؛ این درست نیست.

مراقب باشید، مواظب باشید، نمی‏شود هر کسى را به‏مجرد یک خطائى یا اشتباهى گفت منافق؛ نمی‏شود هر کسى را به‏مجرد اینکه یک کلمه حرفى برخلاف آنچه که من و شما فکر می‏کنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیص‏ها خیلى باید مراقبت کنید... بى‌دقتى در مصداق‏ها، گاهى اوقات ضررها و لطمات بزرگى خواهد زد.

ان‌شاءاللَّه توجهات حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) شامل حال همه‌ى شما و همه‌ى جوانان این کشور و همه‌ى مردم عزیز ما باشد و ان‌شاءاللَّه ادعیه‌ى زاکیه‌ى آن بزرگوار بتواند ما را در همه‌ى این راه‌ها کمک کند و دستگیر این ملت عزیز باشد.»

8- خسته نباشید.

یا علی


حجاب - نقاط اصلی بحث

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/8/25:: ساعت 11:43 عصر

سلام.

جناب «برای خاطر آیه‏ها» روی پست قبل نظرات به‏جایی فرموده‏اند که نقاط اصلی بحث حجاب رو بیش‏تر می‏شناسونه و اغلب‏شون دغدغه حقیر هم هست. حداقل برکت این بحث این‏ه که فرصتی است برای تفکر و مشورت‏کردن در مورد مسائلی که جواب‏اش رو حاضر و آماده نمی‏دونیم. خدا کمک‏مون کنه.
- - - - - -

1- «... برای خود بنده که خیلی دغدغه پررنگی هست و پرونده‏اش توی ذهن‏ام همیشه باز.
راست‏اش قبلاً همین‏جا هم گفتیم که این‏قدر لایه‏های درهم‏تنیده
و عوامل مؤثر و متأثری دارد این بحث حجاب که اظهارنظر درباره‏اش سهل ممتنع است.
و آن‏قدر برخوردهای بد و یرداشت‏های سطحی ریشه دوانده
که واقعاً گاهی می‏شود فقط می‏شود حسرت خورد و دید که سخت می‏شود کاری کرد.

قدر مسلم این است که این انتخاب حجاب،
باید از درون اتفاق بیفتد و تجلی‏اش در بیرون باشد.
آنچه امروزه در جامعه ما به‏صورت عام
و در دانش‏گاه به‏طور خاص چالش‏برانگیز شده،
همین است که خانم‏هایی، حجاب برای‏شان درونی و نهادینه نشده
و از بیرون با ابزارهایی که بیش‏تر
از جنس فشار و تهدید است تا تشویق و ترغیب،
تلاش می‏شود که آنها را محجبه کنند
و تبعاً نتیجه عکس می‏دهد.

زیر همین چند جمله هزارتا مبحث می‏توان باز کرد
و در هر مبحث‏اش کتاب‏ها و مقاله‏ها و سمینارها و چاره‏جویی‏ها.
برای درونی‏کردن و نهادینه‏کردن این معروف چه باید کرد؟
خانواده؟ مدرسه؟ جامعه؟ رسانه؟ نهادهای فرهنگی؟ زن و مرد؟
برخورد صحیح با جماعتی که به هر دلیلی
از درون این معروف را نپذیرفته‏اند چه باید باشد؟
در کوتاه مدت چه باید باشد؟
در دراز مدت چه باید باشد؟»

2- «اگر خیلی واقع‏بینانه نزدیک بشویم
و به‏جای تعیین تکلیف کردن برای جامعه
و پدر و مادرها و مدرسه و دانشگاه و نهادهای دولتی...
به وظیفه عینی و فعلی خودمان بپردازیم،
خلاصه‏اش همان می‏شود که خودتان هم فرمودید.
حداقل‏اش این است که هر کس در سطح و شعاع تأثیر خودش تلاش کند
که در عرف،
حجاب مثبت و معروف شناخته شود.
که متأسفانه الان دیگر توی نسل ما
این تلقی خیلی کم‏رنگ شده.
حالا دوباره این سؤال که چه باید بکنیم
که عرف نسل ما،
حجاب را مثبت تلقی کند.
چه پرزنتی از حجاب داشته باشیم که...»

3- «اما بگذاید من هم به‏جای تلاش برای جواب‏دادن به سؤال‏های شما
که سؤال‏های خیلی از ماهاست،
به سؤال‏ها بیافزایم.
یکی از دغدغه‏های جاری من این است که
برخورد صحیح یک حکومت اسلامی با مسئله بدحجابی چگونه باید باشد؟
شرایط ایده‏آل را نه،
شرایط فعلی جامعه خودمان را درنظر بگیریم.
واقعاً با این سطح مخالفت‏های فعلی با حجاب،
و با این سطح بدحجابی‏ها توی تهران و بقیه شهرها،
به‏نظرتان راه درست برخورد خصوصاً در کوتاه مدت چیست؟
گشت‏های ارشاد؟؟!!.
یعنی نه می‏شود به‏راحتی از کنار ماجرا گذشت
و به شیوه اعمال زور و فشار و تهدید که نتیجه‏اش قطعاً عکس مطلوب است
برخورد کرد
و نه می شود به‏راحتی
از کنار این وضعیت با مماشات و تساهل و تسامح گذشت.
قبول دارم که نهادهای دولتی دارند آنچه ما
به‏عنوان اعضای جامعه و بدنه جامعه در قالب روش دراز مدت و تدریجی
و توی خانواده‏ها و مدرسه‏ها حل نکردیم
و از امر به معروف غافل شدیم،
را ضربتی جبران می‏کنند.
یعنی من هم مسئول این برخوردها هستم با کم‏کاری‏های‏ام.
اما حالا چه باید کرد؟»

4- «... کاش سؤال‏ها را ریزتر کنیم که راحت‏تر بشود راجع به‏شان صحبت کرد.»

5- «... در صدر اسلام و بعد از آن در زمان ائمه -علیهم السلام-
برخورد با این مسئله چه‏طور بوده است؟
اما حداقلی که من فهمیدم این بوده که
اصلاً به این معنا و با این وسعت و شیوع بدحجابی را در جامعه آن موقع نداشته‏ایم.
روایت ام سلمه در باب اوضاع جاری مدینه
موقع صدور حکم وجوب حجاب خواندنی‏ست.
اگر شما یا بقیه دوستانی که اینجا را می‏خوانند
مصداقی تاریخی از برخورد پیامبر یا معصومین(ع) دارند،
ممنون می‏شوم بدانم.»
*

اولین چیزی که حقیر بگم،
خواهش می‏کنم از ایشون که همین
قضیه صدور حکم وجوب حجاب در مدینه رو
برامون بگن.
بنده تا به‏حال نشنیده‏ام‏اش.

بعد هم از بقیه بخوام که کمی برامون از مصادیق تاریخی،
به‏خصوص از تاریخ اسلام بگن.

و باز هم از خدا بخوام که در فهم و عمل این موضوع
یاری‏مون کنه.
**

روزهای آخر ذی‏القعد است و شهادت حضرت جواد -علیه السلام-.
خدایا،
اگر این امواج سایبر بویی از خوبی و رضایت الهی درشون هست،
همه‏گی تقدیم به پیش‏گاه ایشون.
کاش ما هم بال‏هایی داشتیم به مثال کبوتران بغداد
تا یه روزی برامون آب‏رو بشن.

یا علی

- - - - - -
+ جناب «برای خاطر آیه‏ها» فرموده‏اند:
«روایتی که عرض کردم و الان سند اصلی‏اش دقیق یادم نیست، اما فکر کنم سیوطی به سندش از ام سلمه روایت می‏کند. اگر اشتباه نکنم هم در مسئله حجاب شهید مطهری خواندم و هم در تفاسیر نمونه و المیزان ذیل آیه حجاب. خیلی مفصل نیست. مضمون‏اش این است که قبل از نزول آیه، زنان انصار با مو و گریبان باز در مجامع حاضر می‏شدند و... اما از صبح بعد از نزول آیه ام‏سلمه مسجدالنبی را توصیف می‏کند که زنان برای نماز آمده بودند درحالی‏که همه بدن و سر و گردن‏شان را کامل پوشانده بودند...
نکته‏ای که مدنظرم بود و برای‏ام جالب بود اینکه در مضمون این روایت ام‏سلمه حجاب در جامعه آن موقع مدینه را وجه تمایز کنیزان و زنان طبقه غیرمسلمان و زنان مسلمان می‏داند. تعبیر من -که شاید درست هم نباشد- این است که اولاً حکم حجاب در بدو نزول‏اش مختص زنان مسلمان بوده و سایر زنان حاضر در جامعه و البته غیرمسلمان اجباری برای پوشش نداشته‏اند. ثانیاً حجاب در عرف آن زمان، خصوصاً در بدو نزول حکم، عامل تمایز زنان مسلمان و معتقد بوده است.
اگر راحت‏تر بخواهم بگویم به‏نظر می رسد حجاب نشانه ای از زنان طبقه اصیل و متشخص جامعه اسلامی بوده است. عامل شناسایی زنان آزاد از زنان کنیز و خارجی.»

+ جناب «زسمک» فرموده‏اند:
«به‏نظر می‏آد در این مورد قضیه حجاب رو می‏شه از دو جنبه بررسی کرد:
1) یکی از جنبه اعتقادی و دینی، که در واقع فلسفه حجاب و پوشش برای فرد گفته می‏شه تا فرد خودش با شناخت حجاب رو انتخاب بکنه و اون رو از درون بپذیره و در خارج تجلی پیدا کنه. که این جنبه از حجاب در واقع به تربیت دینی فرد برمی‏گرده و معمولاً در سن یک دانشجو، شخصیت کاملاً شکل گرفته و جای تغییرات بنیادی زیادی وجود نداره!
2) اما جنبه دیگه مسئله که معطوف می‏شه به تعهد یک فرد نسبت به ضوابط موجود در محیطی که در اون مشغول فعالیت‏ه؛ مثل دانشگاه!
یعنی ممکن‏ه فردی از درون خودش اعتقادی به حجاب نداشته باشه، ولی به جهت حرمتی که مکان دانشگاه داره خودش رو ملزم بدونه که حد و مرزی رو رعایت کنه.»

در مورد اینکه شخصیت یک دانش‏جو کاملاً شکل گرفته موافق نیستم. البته انعطاف سنین راهنمایی و دبیرستان در دوران دانش‏جویی وجود نداره.
هدف این بحث همین‏ه که چه‏طور می‏شه با ترویج درست، کمی روی شخصیت افراد تأثیر گذاشت (جنبه اول) و بعد با ایجاد حد و مرز شرعی و عرفی فضای ظاهری جامعه رو پاک نگه داشت.
تقسیم‏بندی به‏جایی بود.

+ مطلب آقا ابراهیم عزیز (و البته کمی از نظرات) رو خواندم. بنده خودم نمی‏تونم در مورد تحمیل نظری بدم. ولی با بحث تبلیغ حسابی موافق‏ام. در واقع هدف این بحث هم شناخت روش و حدود مناسب تحمیل و تبلیغ‏ه.

+ جناب «برای خاطر آیه‏ها» نظرات قابل توجه دیگری فرموده‏اند که حسابی جای تأمل داره. ان‏شاءالله در یک پست جدا باید روشون حرف بزنیم.


حجاب - روی‏کردها

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/8/24:: ساعت 11:42 عصر

سلام.

دو تا از نظرات مرحمت رو ام‏روز آوردم اینجا،
به‏علاوه دو سه نکته‏ای که به‏ذهن‏ام می‏رسید،
و البته مرتبط با بحث حجاب در دانش‏گاه.
نظر شما چی‏ه؟
*

1- «شاید درست نباشه که آدم این‏جوری فکر کنه!

ولی واقعاً به‏نظرتون می‏شه کاری کرد؟


الآن متأسفانه جوون‏ها حاضر نیستن
کوچک‏ترین ایراد یا اشکالی رو در مورد قضیه حجاب بشنون.
حتی اگر از دوست نزدیک و صمیمی‏شون باشه.
هر چی می‏گی، می‏گن کی به ما نگاه می‏کنه.
این‏قدر تو خیابون‏ها ریخته!!
تازه نه در مورد کسانی که به قول شما کم‏حجاب‏انن،
اون‏ها رو که اصلاً نمی‏شه رفت طرف‏شون.
‏اما همون‏هایی هم که تا حدی مقید به حیا و پوشش هستن
حاضر به شنیدن بعضی از حرف‏های آدم نیستن.
بدتر آدم رو ذهن‏بسته و خشک‏مذهب تلقی می‏کنن.
که به‏نظرم بازتاب جالبی نداره!
متأسفانه.

یه کسی خواهرش باردار بود.
به‏اش گفتم به خواهرش بگه این دوران برای اون جنین خیلی باارزشه
سعی کنه تا می‏تونه قرآن بخونه، ‏قرآن گوش بده و ...
تا اون بچه با صدای قرآن آشنا باشه.
می‏دونید چه جوابی به‏ام داد؟
‏با اینکه هم این دختر خانم و خواهرشون چادری هستن گفت:
خوب حالا به فرض هم که اون همه این کارها رو بکنه
و بچه‏اش مذهبی از آب در بیاد.
آخه اون‏وقت به خونواده‏اش نمی‏خوره.
کسی تو خونواده‏اش این‏طوری نیستن که...
(مثلاً اهل گوش‏دادن موسیقی و...)

شاید خیلی به بحث حجاب ربطی نداشت
ولی بیشتر می‏خواستم طرز تفکر آدم‏ها رو بگم.»
**

2- «به‏نظر شما وقتی آدم سوار تاکسی می‏شه،
می‏بینه که نوار موسیقی روشن‏ه، بهترین کار چیه؟
(که هم آدم گناه نکنه و هم دیگران رو نسبت به دین حساس یا زده نکنه!)

به‏نظرم یا باید پیاده شه
یا باید از راننده بخواد که خاموش یا کم‏اش کنه
یا اینکه باید هیچی نگه و حرص بخوره و خودش رو بزنه به  کَری
که نمی‏شه، بالأخره داره می‏شنوه دیگه.

یه بار علی‏رغم اینکه دل‏ام نمی‏خواست با راننده صحبت کنم،
خواهش کردم که کم‏اش کنه،
اون هم کرد، اما ان‏قدر کم کم کرد
که من که عقب بودم بازم می‏شنیدم (پخش‏کن‏اش عقب بود)»
***

3- شاید شرط امر به معروف (یا نهی از منکر)
این‏ه که طرف یا عرف، اون چیز رو معروف (یا منکر) بدونه.
اگر این‏طور نباشه باید تلاش کرد که موضوع به معروف (یا منکر) شناخته بشه.
حداقل اینکه خودمون نشون بدیم این موضوع برای ما معروف (یا منکر) است.
****

4- در مورد موضوع حجاب شخصی خودمون و شرایط حجاب جامعه،
یک روی‏کرد توصیه به «حق» و «صبر» است.

روی‏کرد دیگر «امر به معروف» و «نهی از منکر» است.
در این جبهه کار خیلی متنوع‏ه.
از معرفی معروف و منکر در عرف
تا طریقه و سطوح امر و نهی.
*****

5- چه باید کرد؟
چه کار می‏توانیم بکنیم؟
از کجا شروع کنیم؟


یا علی


بازگشت نظام امامت محال است

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/7/13:: ساعت 12:39 صبح

سلام.

1- جسته و گریخته چیزهایی شنیده‏ایم؛
یمن و کشتار شیعیان.
*

کافی‏ه یه جست‏جویی تو نت بکنیم:
«ارتش یمن در استان "صعده " و استان‌های مجاور آن در شمال این کشور
به جنگ با شیعیان جنبش "الحوثی " ادامه می‌دهد
و اوضاع در شمال یمن بحرانی گزارش می‌شود.»

اینها بخشی از خبر چند ساعت پیش خبرگزاری فارس است.
بیش‏تر که بگردیم در روزهای گذشته خبرهای تلخی پیدا می‏کنیم:

+ (1 مهر 1388)
«بر اساس گزارش سازمان ملل،
از ابتدای درگیری میان گروه الحوثی و نظام حاکم بر یمن از سال 2004 تاکنون،
150هزار نفر آواره شده‌اند و هم‏اکنون هزاران یمنی در اردوگاههای موقت و دایمی به‏سر می‌برند.»

+ (1 مهر 1388)
«نیروهای دولتی دیروز مناطق "مران"، "المجازین"، "الخمیس"، "الشرفة" و "الرقة" را
هدف حمله هوایی خود قرار داده که منجر به کشته‏شدن غیرنظامیان در منطقه "مجازین" شد
و خسارت‌هایی نیز به منازل و مزارع کشاورزی این منطقه به‏عمل آمد.»

+ (30 شهریور 1388)
«اتهاماتی که قدرت حاکم علیه حوثی‌ها
مبنی بر نقض‌آتش بس مطرح می‌کند صرفاً دروغ پردازی و اکاذیب است
و طرح نابودی حوثی‌ها در ریاض پایتخت عربستان سعودی ریخته شده است
امری که "علی عبدالله صالح " رئیس جمهوری یمن چند هفته پیش از جنگ اعلام کرده بود.»

+ (30 شهریور 1388)
«در پی عدم تثبیت آتش‏بس میان دولت یمن و گروه‏های الحوثی،
بار دیگر یمن صحنه شدیدترین درگیری میان دو طرف بود.»

+ (28 شهریور 1388)
«شیعیان یمن فردا بعد از چندین هفته خشونت و درگیری در ایام ماه رمضان
روز عید فطر را جشن می‌گیرند...

قرار است از ساعات پایانی امروز تا پایان عید فطر هیچ تیراندازی و خشونتی صورت نگیرد.»

+ (28 شهریور 1388)
«سیاست‏مدار یمنی:
ارتش یمن به آتش‌بس با جنبش شیعی الحوثی پایبند نیست...
آتش‌بس اقدامی فریبکارانه است.»

+ (28 شهریور 1388)
«دو قبیله بزرگ در شمال یمن "حاشد" و "بکیل"
به دو طرف درگیری ملحق شده‌اند که با پیوستن این دو قبیله به دو طرف درگیری
انتظار می‌رود دایره درگیری‌ها میان ارتش یمن و گروه الحوثی افزایش یابد...
87 شهروند یمنی در منطقه "العادی " واقع در استان صعده
روز چهارشنبه بر اثر بمب‏باران جنگنده‏های ارتش یمن کشته شده‌اند.»

+ (25 شهریور 1388)
«کمیته گفت‌وگوی ملی یمن خواستار توقف درگیری‌ها شد.»

+ (24 شهریور 1388)
«سازمان ملل متحد و کمیته بین‌المللی صلیب سرخ از دولت یمن خواستند
تا گذرگاهی انسانی را برای کمک‌رسانی به هزاران نفر از مردم شمال این کشور ایجاد کند...
"دوروثیا گریمیتساس " سخنگوی کمیته بین‌المللی صلیب سرخ گفت:
هزاران نفر نیاز ضروری به مواد غذایی، سرپناه و مراقبت‌های پزشکی دارند
و حیات آنها به‏طور کامل به کمک‌های انسانی احتمالی بستگی دارد که به‏دست آنها می‌رسد.»

+ (23 شهریور 1388)
«اسرائیل به درگیری‌های یمن برای سیطره بر خلیج عدن چشم دوخته است.»

+ (19 شهریور 1388)
«دولت یمن سرکوب گروه الحوثی را تشدید کرد...

دولت یمن در ادامه سرکوب عناصر گروه "الحوثی " با آتش توپخانه و خمپاره
مقرهای افراد الحوثی را زیر آتش گرفت و 17 نفر از اعضای این گروه را قتل عام کرد.»

+ (24 امرداد 1388)
«حملات هوایی و زمینی ارتش یمن به استان "صعده " در شمال این کشور
با گذشت چهارمین روز از آغاز درگیری‌ها شدت گرفت.»
**

و این حکایت چندین سال است که ادامه دارد:

+ (1 اسفند 1385)
«جنگنده بمب‌افکن‌های ارتش یمن،
ظهر امروز با حمله به مناطق المصاعبه، "الجعمله" و "المکاربه"،
منازل شیعیان و سد آب موجود در این منطقه را ویران کردند.
یکی از بمب‌های این هواپیماها در نزدیک منزل یکی از علمای برجسته صعده
به نام علامه "عبدالرحمن شایم" در جنوب منطقه المکاربه فرود آمد.
وی امروز با عذرخواهی از ژنرال "علی عبدالله صالح " رئیس جمهوری،
از حضور در نشست علما و خطیبان یمنی در صنعا خودداری کرده بود...
تمامی مدارس در استان صعده به علت تداوم بمباران و حملات نظامی همچنان تعطیل است.»

+ (2 اسفند 1385)
«در درگیری بین نیروهای حکومتی با شیعیان پیرو حوثی در استان صعده،
86 نفر کشته و زخمی شده‌اند...
دولت یمن تا کنون اجازه انتشار آمار یا تصویری از این جنگ را به هیچ رسانه‌ای نداده
و تا این لحظه یک عکس از درگیری‌ها نیز منتشر نشده است.»

+ (1 خرداد 1386)
«ارتش یمن از استان شیعه‌نشین صعده عقب‌نشینی کرد...

ژنرال "علی صالح " رئیس‌جمهور یمن در سخنرانی امروز خود این خبر را اعلام کرد...
وی گفت: از این پس تروریست‌ها اگر درخواستی داشته باشند بررسی می‌کنیم
ولی بازگشت نظام امامت محال است.

این جنگ در روز هفتم بهمن‌ماه سال 1385 آغاز شد
و تا به امروز بر اساس آمارهای غیر رسمی چهار هزار و 500 کشته،
9 هزار مجروح، 45هزار آواره و ویرانی دو هزار و 100 منزل مسکونی را در برداشته است.»

2- آری، ظاهراً قضیه کاملاً مذهبی‏ه.
این رو از تحرکات پشت پرده عربستان هم می‏توان فهمید.

اما موضع ایران چه بوده.
می‏توان با توجه به نوع درگیری و موقعیت مذهبی-سیاسی ایران شرایط را درک کرد.
این بحث رو با این خبر خاتمه می‏دهیم:

+ (2 امرداد 1386)
«فرمانده کل شیعیان یمن خواستار عدم حمایت ایران از صنعا شد.

"سید عبدالملک طباطبایی حوثی" فرمانده کل شیعیان یمن از جمهوری اسلامی ایران خواست
با توجه به اصول انقلاب اسلامی و معیارهای دینی خود، از دولت یمن حمایت نکند.

او در پاسخ به این سؤال که «با توجه به اتهامات مطرح‌شده علیه ایران
در مورد حمایت از شیعیان یمن، انتظار شما از ایران چیست؟»، گفت:
ما هیچ ارتباطی با ایران نداریم و دریافت کمک از سوی ایران، افترایی بیش نیست.
وی تأکید کرد: موضع ما در قبال ایران تغییری نکرده و تنها گلایه ما از برادران ایرانی،
اعزام نماینده به صنعا برای اطمینان‌دادن به حکومت یمن
و فشردن دست زمام‏دارانی است که مرتکب جنایات جنگی و ظلم و ستم در صعده شده‌اند...
ایران باید مواضع مثبت‌تری اتخاذ کند
و بدون اطمینان‌یافتن از میزان جنایات این حکومت علیه شیعیان، از کمک به صنعا بپرهیزد...
ما امیدواریم که موضع رسمی ایران به‏رغم دوستی‌های که با دولت‌های خاصی دارد
به‏گونه‌ای نباشد که طاغوت را تشویق کند،
زیرا چنین رفتاری با توجه به اینکه برخی از این دولت‌ها
به ابزاری برای قلع و قمع و سرکوب ملت‌ها تبدیل شده‌اند
درنهایت متضاد با اصول انقلاب اسلامی است
که امید مستضعفان و ملت‌های مظلوم جهان به‏شمار می‌رود...
من نمی‌خواهم هیچ‏گونه موضع خاصی را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل کنم
بلکه تنها مشتاق این هستیم که دوستان در ایران با اعتماد به ما،
از واقعیت مطلع شوند
تا مواضعی که اتخاذ می‌شود با آگاهی کامل از واقعیات
و پیش از هر گونه سیاسی‌کاری، موضعی انسانی باشد.
زیرا مسأله، پیش از هر چیزی، مسأله "مظلومیت" است...
آشکار است که بر تک‌تک پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام
واجب است که میزان پای‏بندی خود به پیروی از تعالیم آن بزرگواران را
با به‌کارگیری آن در عرصه عملی مصداقیت ببخشند.»

3- بیایید اگر کاری از دست‏مون برنمی‏آد
(حتی در حد گرفتن یک موضع که باعث تخریب مواضع شیعیان یمن می‏شه)
براشون و برای همه مظلومین و مستضعفین عالم دعا کنیم.
اللهم اصلح کلّ فاسد من امور المسلمین
اللهم عجل لولیک الفرج

یا علی

- - - - - -
با تشکر از خبرگزاری فارس


حرکت جهشی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/7/3:: ساعت 10:11 عصر

سلام.
دو نکته برای‏ام جالب بود که اجمالاً عرض می‏کنم.

1- مقام رهبری در جلسه با اعضای مجلس خبرگان فرمودند:
«بعضی‌ها در فضای فتنه، این جمله‌ی
«کن فی الفتنه کبن اللبون لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب»
را بد می‏فهمند و خیال می‏کنند معنای‏اش این است که
وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار!
اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار».
این معنای‏اش این است که به هیچ‏وجه فتنه‌گر نتواند از تو استفاده کند؛
از هیچ راه.
«لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب»؛
نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛
مراقب باید بود.»

بعد هم مثالی از جنگ صفین فرمودند.
حقیر هم مثالی در ذهن‏ام آمد آن شب که صحبت‏ها رو می‏شنیدم،
منتها نمی‏گم، چون هم کمی به‏ضرر ماست و هم مثال همه‏جانبه‏ای نیست.

2- در خطبه‏های نماز جمعه، آقای جنتی،
مطلبی درباره حرکت سریع و جهشی علمی فرمودند.
به‏نظرم استناد درستی هم کردند به صحبت‏های رهبری.
یعنی از ایشون هم اخیراً این مطلب رو شنیده‏ام
که با حرکت عادی نمی‏شه فاصله و نیاز رو رفع کرد.

حقیر در حد بضاعت‏ام بگم که برای انجام حرکت جهشی،
در درجه اول اهمیت باید ساختار و روی‏کردهای نابه‏سامان رو اصلاح کرد،
و این سهم مسئولین و سیاست‏گذاران رو دوچندان می‏کنه.
اما این ماییم که باید در حد بضاعت خودمون کم نذاریم و با جدیت حرکت کنیم.
و من الله التّوفیق

یا علی

- - - - - -
+ سبک نوشتار دیگه داره کاملاً پیرمردی می‏شه ها. باید مراقب بود.

+ در پیام خصوصی فرموده‏اند که:
«یه نقد...

اصلاً به‏نظر حقیر نباید برای صحبت‏های رهبری یا بزرگان نقد و تحلیل گذاشت... حرف حق است لا غیر...
البته با شما نبودم...!!!!!!!!!!!!!!!!!!
صحبت‏های آقا خیلی نکته داشت... ان‏شاءلله نخبه‏های... توجه کنند...
خوب پیری و هزار درد... برای پیری هم نمی‏شه طلب شفا کرد...»


همه مطمئن باشند

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/6/5:: ساعت 2:32 صبح

سلام.

اخبار جلسه‏ی دیدار آقای خامنه‏ای با دانش‏جویان رو ساعت 1 صبح دیدم. گزیده‏اش هم بسیار جالب بود که در زیر برخی از آنها رو آوردم. باز هم باید گفت حیف که در این جاهای خوب راه‏مون نمی‏دن.
- - - - - -

1- «همه مطمئن باشند که در مقابل جرم و جنایت هیچ‏گونه اغماضی نخواهد شد
اما در مسائلی به این اهمیت،
دستگاه قضا باید براساس دلایل محکم قضاوت کند و حتی اگر برای بسیاری از شایعات،
شواهد و قرینه‏هایی وجود داشته باشد این شواهد نمی‏تواند مبنای قضاوت قرار گیرد.»

2- «کارهایی که نظام در سطح کلان انجام می‏دهد
باید با ملاحظه همه مسائل و پرهیز از نگاه یک بعدی صورت گیرد
و اگر از این زاویه به فعالیت‏های صورت‏گرفته در این زمینه و فعالیت‏های آینده نگاه شود،
هر ذهن با انصافی قانع خواهد شد.»

3- «در حوادث پس از انتخابات تخلفات و جنایاتی صورت گرفته است
که به‏طور قطع با آنها برخورد خواهد شد.»

4- «کار تبلیغاتی لازم نیست
اما از اولین روزها دستور اکید داده شد که ضمن مراقبت و دقت لازم
با این‏گونه مسائل برخورد قاطع شود...

در حادثه کوی دانشگاه تخلفات بزرگی انجام شده که پرونده ویژه‏ای برای آن تشکیل شده
تا مجرمان بدون توجه به وابستگی سازمانی، به مجازات برسند.»

5- «این خدمات بزرگ (خدمات پلیس امنیت، پلیس انتظامی و بسیج)
نباید موجب رسیدگی‏نکردن به برخی جرائم شود
و اگر کسی با وابستگی به هرکدام از این سازمان‏ها، تخلف و جرمی مرتکب شده،
باید کاملاً رسیدگی شود...

البته این‏گونه مسائل نباید با مسئله اصلی بعد از انتخابات خلط مبحث شود.»

6- «عده‏ای، ظلم بزرگی را که پس از انتخابات به مردم و نظام اسلامی شد
و هتک آبروی نظام در مقابل ملت‏ها را نادیده می‏گیرند
و مسئله کهریزک یا کوی دانشگاه را قضیه اصلی قلم‏داد می کنند
اما این نگاه، خود یک ظلم آشکار است.»

7- «طراحان حوادث اخیر، صحنه‏گردانانی دارند و صحنه گردانان دیگری نیز پیدا می‏کنند
البته همه تحرکات و تحریکات آنان به فضل الهی، شکست خواهد خورد
اما هوش‏یاری و بیداری آحاد مردم به‏ویژه جوانان
ضرر و زیان این‏گونه تحرکات و جریان‏ها را کاهش می‏دهد.»

8- «اصل حوادث خیلی خلاف انتظار نبود
اما اشخاصی که وارد صحنه شدند خلاف انتظار ما بود.»

9- «دولت کنونی و رئیس جمهور محترم،
مثل همه انسان‏ها،
دارای نقاط ضعف و قوت هستند
و بنده فقط از نقاط قوت حمایت می‏کنم
و هرکس دیگری نیز این گرایش، تحرک و جدیت را از خود نشان دهد
مورد حمایت من خواهد بود.»

10- «تأکید بر نقاط ضعف، به سیاه‏نمایی و ناامیدی می‏انجامد
ضمن اینکه موضع‏گیری علنی در مقابل نقاط ضعف، بسیاری از مواقع به حل مشکل کمکی نمی‏کند.
بنابراین و براساس منطق، فقط هنگامی که چاره دیگری نباشد
باید در مقابل نقاط ضعف، موضع علنی گرفت.»

یا علی

- - - - - -
+ خدا آقای حکیم را هم بیامرزاد.

اینها رو هم ببینید بد نیست:
+ عیادت ره‏بر
+ توطئه برای جنگ داخلی

+ لینک مستقیم فایل‌های صوتی موجود بیانات رهبر انقلاب از سال 83 تا سال 88


مهدی مقیمی اسیر

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/5/26:: ساعت 6:18 عصر
سلام.
1- دوستی اتفاق عجیبی‏ه که به آدم قوه قضاوت و تعمیم می‏ده؛
نه اینکه بدونی این قضاوت‏ات صددرصد درست‏ه،
ولی با اطمینان قلبی می‏تونی بگی که طرف آدم خوبی‏ه یا اهل فلان برنامه‏ها نیست،
پس فلان اتهام به‏اش نمی‏چسبه.
این موضوع لااقل در مورد یکی از دوستان برام صادق‏ه.
از چند هفته پیش شنیده بودم که مهدی مقیمی بازداشت شده!
اول که باورم نمی‏شد.
چون که فکر می‏کردم کاری هم از دست‏ام برنمی‏آد خودم رو زدم به اون راه.
یعنی دوست نداشتم قطعی بدونم همچین چیزی اتفاق افتاده.
بعد هم فکر می‏کردم بر فرض اگه این‏جور هم باشه
چند روزه آزاد می‏شه.
قبل مکه هم نشد پی‏گیری کنم و چون خبری هم نشنیدم
گفتم لابد موضوع تموم شده.
تو اونجا یکی تو فیس‏بوک کامنت گذاشت که برای مهدی هم دعا کن.
مثل آب سردی بود که روم ریختن.
دوباره یادش افتادم.
تهران که اومدم گفتن کجای کاری،
مهدی رو تو دادگاه ابطحی و عطریانفر از تله‏ویزیون نشون دادن.
وقتی سرچ کردم و عکس‏اش رو دیدم بیشتر متأثر شدم.
*
من زیاد از سیاست سر درنمی‏آرم.
اما می‏تونم همین الآن برم تو زندان و پشت سر این آقا مهدی
که بیش از یک ساله ندیدم‏اش نماز بخونم.
اینها رو نوشتم که فقط از مهدی عزیز نوشته باشم.
کاش بیش از این از دستم برمی‏آمد.
اللهم فکّ کلّ اسیر
اگه خواستید مهدی رو بیشتر بشناسید اینجاها رو ببینید:
شماره 21 مهدی مقیمی: به کدامین گناه؟
مهدی مقیمی را آزاد کنید
به‏یاد مهدی
اسامی متهمان

2- از امام صادق -علیه السلام- نقل شده‏است
که هر کس سه روز از آخر ماه شعبان را روزه بگیرد
(به‏حساب من می‏شه چهارشنبه، پنج‏شنبه و جمعه)
و به ماه مبارک رمضان متصل سازد، خداوند متعال
ثواب روزه دو ماه متوالی را برای او بنویسد.
3- اللهم أیّد و انصر و احفظ قائدنا الخامنه‏ای
یا علی

امتحان عظیم

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/4/31:: ساعت 12:45 صبح

سلام.

گزیده‏ی صحبت‏های رهبری، روز مبعث +.
- - - - - -

1- ... سلائق مختلفى در عرصه‏ى زندگى اجتماعى در میان ملت وجود دارد؛
حرف‏شان را می‌زنند، هرکدام نظرشان را بیان می‌کنند؛
اما آنجائى که احساس می‌کنند که پاى دشمنى با نظام در میان است،
آنجائى که احساس می‌کنند دستى دارد حرکتى را
براى ضربه‏زدن به نظام اداره می‌کند، مدیریت می‌کند، مردم از آنها کناره می‌گیرند؛
ولو او همان شعارى را بدهد که این آحاد مردم به آن شعار معتقد هم باشند؛
مى‏بینند که او بدخواه است، خودشان را کنار می‌کشانند. این مسئله‏ى مهمى است.

 

2- ... همه گفتند یک انتخابات چهل میلیونى،
یک عظمت بى‏نظیر از اول انقلاب تا حالا،
حضور مردم در صحنه بعد از سى سال،
قدرت جذب مردم و به صحنه آوردن مردم براى نظام؛
این یک عظمت بود...
همه فهمیدند که در چنین وضعیتى نباید غفلت کنند که دشمن کمین گرفته است...
آن چیزى که همه دارند مشاهده می‌کنند، نقش رسانه‏هاست
که مهمترین نقش را در این چند ده سال اخیر، رسانه‏ها در تحولات ملت‏ها داشته‏اند.

 

3- ... رسانه‏ها و دستگاه‏هاى تبلیغاتى و اطلاعاتىِ وابسته‏ى به استکبار،
میدان‏دارترین عناصر دشمنان استقلال ملت‏ها
براى به آشوب‏کشیدن ملت‏ها هستند...
دستورالعمل‏های‏شان براى گروه‏هاى غافل و نادانِ اغتشاش‏گر
توى رسانه‏هاى خودشان به‏طور علنى دارد پخش می‏شود...
اشتباه است اگر کسى خیال کند که یک گروه معدود،
آن هم در تهران، فرض بفرمائید به ظرف زباله‏ى شهردارى تعرض می‏کند
- زورش به او می‏رسد - یا فرض کنید به اموال مردم
- به موتورسیکلت‏شان، به ماشین‏شان، به بانک‏شان، به دکان‏شان -
تعرض می‏کند، این مردم‏اند؛ نه، مردم نیستند.
بله، بلندگوى استکبارى وقتى می‏خواهد از اینها حمایت کند، می‏گوید مردم.
اینها مردم‏اند؟!
مردم آن میلیون‏هائى هستند که تا این اغتشاش‏گران را،
این مفسدین را در صحنه مى‏بینند، کنار می‏کشند
و آنها را با نفرت نگاه میکنند؛
برهم‏زنندگان امنیت عمومى را، آرامش اجتماعى را با انزجار نگاه می‏کنند.

 

4- هر کسى امروز جامعه را به سمت اغتشاش و ناامنى سوق بدهد،
از نظر عامه‏‌ى ملت ایران انسان منفورى است؛
هر که می‏خواهد باشد.
هر هدفى را که این ملت بخواهد به آن برسد،
در سایه‏ى آرامش و امنیت خواهد رسید...
به هم زدن امنیت یک ملت بزرگ‏ترین گناهى است که ممکن است کسى مرتکب بشود.
این را البته آن کسى که مأمور است، مزدور است،
او که حرف گوش نمی‏کند؛ خطاب ما به او نیست؛
خطاب ما به نخبگان است. آحاد ملت هم هوشیارند؛ نخبگان ما هوشیار باشند.

 

5- نخبگان بدانند
هر حرفى، هر اقدامى، هر تحلیلى که به آنها
(مستکبرین بیگانه یا کسانی که در داخل دنبال اغتشاش هستند)
کمک بکند،
این حرکت در مسیر خلاف ملت است.
همه‏‌ى ما خیلى باید مراقب باشیم...:
مراقب حرف زدن، مراقب موضع‏گیرى کردن، مراقب گفتن‏ها، مراقب نگفتن‏ها...
نخبگان سر جلسه‏ى امتحان‏اند؛ امتحان عظیمى است...
اگر بخواهیم به این معنا دچار نشویم،
راه‏اش این است که خرد را، که انسان را به عبودیت دعوت می‏کند،
معیار و ملاک قرار بدهیم؛ شاخص قرار بدهیم.

 

6- عقل، این سیاسی‏بازى‏ها و سیاسى‏کارى‏هاى متعارف نیست؛
اینها خلاف عقل است.
«العقل ما عبد به الرّحمن و اکتسب به الجنان»...
شاخص‏اش هم براى ما، بین خودمان و خدا، این است که
نگاه کنیم ببینیم در بیان این حرف اخلاص داریم یا نه؟ به فکر خدائیم یا نه؟
من دارم براى خاطر خدا، رضاى خدا حرف می‏زنم
یا براى خاطر جلب توجه شما دارم حرف میزنم؟
براى خاطر خداست یا براى خاطر دل مستمع و غیرمستمع است؟
معیارش این است. به خودمان مراجعه کنیم؛
اقضى القضات نسبت به انسان، خودِ انسان است.
خودمان را فریب ندهیم؛ بفهمیم چه کار می‏کنیم؛
بفهمیم چه می‏گوئیم؛ چه حرکتى می‏کنیم.

یا علی


<      1   2   3   4   5   >>   >


بازدید امروز: 85 ، بازدید دیروز: 16 ، کل بازدیدها: 482310

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ