سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرد عمل

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/7/18:: ساعت 10:3 عصر

سلام.

سه نقل درباره علامه عسکری(ره) (به‌مناسبت اولین سالگرد ارتحالشان):

1- «علامه بیش از هر چیز مرد عمل بود،
حتی اگر سخن می‌گفت و درس می‌داد،
و اگر مناظره یا بحث می‌کرد، و اگر می‌نوشت یا تحقیق می‌کرد
همه به عنوان عمل بود.
عملی برای خدمت به مردم و کوششی برای هدایت.
در واقع اصلی‌ترین دغدغه ایشان در تمام عمر، مردم و هدایت آنها بود.»
(حاج آقای جاودان)

 

2*- «با دقت و امعان‌نظر در آثار علامه می‌توان اندیشه‌های ایشان را در محورهای زیر بررسی کرد:
اول- اثبات یگانگی سنت ائمه با سنت پیامبر اکرم(ص)
و یا به تعبیر دیگر نبوی بودن همه احادیث امامان شیعه با اسناد عالی؛
 یعنی فتاوای ائمه هم براساس سنت نبوی بوده‌است.
دوم- تکذیب افسانه عبدالله‌بن‌سباء و 150 صحابی ساختگی
که حدود هزار سال علمای شیعه را به خود مشغول کرده‌بود.
سوم- تحقیق و بررسی پیرامون ویژگی‌های دو مکتب (مکتب امامت و مکتب خلافت)
چهارم- طرح و ابداع مسئله «وحی بیانی و وحی قرآنی»
‌که مشکل‌گشای بسیاری از شبهاتی است که پیرامون تحریف قرآن مطرح بوده‌است.
پنجم- بیان و شناخت صحیح از سیره اهل‌بیت(ع) در قالب «نقش ائمه در احیاء دین».
ششم- نشر و طرح عقاید اسلام از قرآن کریم
که با انگیزه تقریب بین مذاهب اسلامی انجام گرفت...
حضرت استاد در سال‌های تحصیل در حوزه علمیه قم
(که در سنین 21سالگی بودند)
‌در اندیشه رسمیت بخشیدن درس تفسیر قرآن بود.

 همچنین فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این دانشمند فقید عبارتنداز:
1- تأسیس مدارس و مراکز فرهنگی،
2- افتتاح درمانگاه و طرح ساخت بیمارستان،
 3- تأسیس دانشکده اصول‌الدین،
4- نمایندگی آیت‌الله‌العظمی حکیم(ره) در بغداد،
5- تأسیس حزب‌الدعوه الاسلامیه،
6- تشکیل «ابناء ثوره العشرین»،
7- رسیدگی به امور مردم،
8- مدیریت «جماعه علماء بغداد و الکاظمیه»،
9- انتشار اخبار فاجعه کشتار مدرسه فیضیه،
10- تأسیس مجمع علمی اسلامی،
11- تأسیس دانشکده اصول‌الدین در ایران.»


 

3- «خدا را شاکریم که در قرنی ما را آفرید که فرزانگانی کم‌سابقه ظهور کردند.
در قرنی که دین می‌خواست از میان برود، مردی بزرگ (امام‌خمینی) ظهور کرد.
همچنین مردی که می‌رفت تفسیرهای مادی‌ای مثل «المنار» از قرآن رواج یابد،
تفسیرالمیزان را نوشت (علامه طباطبایی)
و مردی که مجدانه در راه خدمت به تشیع در کتاب‌های مختلف غور کرد
و احادیث غدیر را گردآوری کرد (علامه امینی)
و اما یک مرد بزرگ و فرزانه که شب و روز به مسائل تشیع می‌پرداخت، علامه عسکری بود.

او با نگارش کتابی درباره عبدالله‌بن سباء
‌که برخی از مخالفان شیعه او را برای کوبیدن تشیع علم کرده و گفته بودند که
یک یهودی آیین شیعه را پدید آورده،
 اذهان را روشن کرد.
همچنین150صحابه ساختگی بودند که اصلا وجود تاریخی نداشتند، او آنها را به ما شناسانید.
علامه در کتاب «سقیفه» به قدری از خود فرزانگی نشان داد
که نقاط تاریک تاریخ اسلام را روشن کرد.»
(آیت‏الله خزعلی)

* ظاهراً از اینجا خلاصه شده.

یا علی

- - -
بیا بیا که سوختم ز هجر روی ماه تو ...


صابونی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/7/16:: ساعت 7:51 عصر

سلام.

خلاصه‏ای از
امام زمان (علیه السّلام) به صابونی اجازه‏ی دیدار نداد

«
مردی صالح و خیر اندیش در بصره عطّاری می‏کرد،
وی داستان عجیبی دارد که از زبان خودش خاطر نشان می‏گردد:

... در مغازه نشسته بودم که دو نفر برای خرید سدر و کافور به در دکان من آمدند،
... از حال و دیار آنان پرسیدم،
... گفتند: ما از ملازمان و چاکران درگاه حضرت ولی‏عصر؛
حجّة بن الحسن العسکری – عجّل الله تعالی فرجه الشریف- هستیم، 
... درب مغازه را بستم و به دنبال آن ها روانه شدم، تا به ساحل دریای عمان رسیدیم.

آن دو نفر بدون احتیاج به کشتی روی آب روانه شدند،
من ترسیدم که غرق شوم و حیران ایستادم،
آنان متوجّه شدند و گفتند: مترس!
خدا را به حضرت مهدی علیه السّلام قسم بده و رهسپار شو!
من چنین کردم و بر روی آب مانند زمین خشک به دنبال آنها رفتم.
در وسط‏های دریا بودیم، دیدم ابرها بهم در آمده و هوا صورت بارانی گرفت و شروع به باریدن کرد.

اتّفاقاً من همان روز صابون ریخته بودم و بر پشت بام مغازه
به خاطر آن که به‏وسیله تابش آفتاب خشک شود، گذارده بودم،
همین که باران را دیدم خیال صابون‏ها را نمودم و پریشان خاطر شدم.
به محض این خیال مادّی ناگهان پاهایم در آب فرو رفت...

 آن شخص درباره مشرّف‏شدن من از حضور مبارکش خواستار اجازه شد،
آن جناب فرمود: «رُدُّوهُ، فَإِنَّهُ رَجُلٌ صابُونِیٌّ»...

به نقل از: دارالسلام عراقی ، ص172 با توضیحاتی از نگارنده؛
از کتاب «حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فروغ تابان ولایت»،
نوشته‏ی محمد محمدی اشتهاردی
»

یا علی


اللهم اشهد

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/7/14:: ساعت 3:55 عصر

سلام.

خضوع و خشوع یعنی این!

«علی بن یقطین*
پس از اعمال حج به قصد زیارت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عازم مدینه شد
و پس از زیارت حضرت بدیدار مولایش امام هفتم «علیه السلام) شتافت،
ولی حضرت از پذیرش او امتناع فرمود.

وضعیت حساسی بود، نمی توانست زیاد در مدینه بماند.
ارتباطش با حضرت هم باید مخفی میماند،
گزارش‏ها و دستورالعمل‏های جدید، ضرورت این دیدار را مضاعف می‏کرد.
فردا صبح که در فرصتی مناسب حضرت را دید گفت: «یا سیدی ما ذنبی؟!»
مولای من، گناهم چیست که مرا راه ندادی؟

امام فرمود: ترا راه ندادم به جهت آنکه برادرت ابراهیم جمال را راه ندادی
و خداوند حج تو را نمی پذیرد تا ابراهیم را راضی نمایی.
تازه علی بن یقطین متوجه شده مدتی پیش ابراهیم برای کاری به او مراجعه نموده است،
ولی به دلیلی از پذیرش او سرباز زده است
و این برخورد حضرت گوش‏مالی آن صحنه است.
با کمال تأسف و بدون آنکه برخورد ناشایستی داشته باشد، گفت:
مولای من، اینک من در مدینه‏ام و او در کوفه، چگونه وی را از خود راضی نمایم؟
امام (علیه السلام) که انکسار و خلوص علی را دید به یاری او شتافت و فرمود:
امشب بطور مخفی و تنها به بقیع برو. شتری منتظر بردن و آوردن توست.

شبانه علی به بقیع آمد و بر آن شتر سوار گشت
و به قدرت الهی در کمتر از لحظه‏ای درب خانه ابراهیم پیاده شد،
کوبه در را به صدا درآورد و گفت: در را باز کنید. من علی بن یقطین هستم.
ابراهیم با تعجب از پشت در گفت: علی بن یقطین!! این موقع شب درب خانه ما چه می‏کند؟!

علی گفت: برادر کار مهمی پیش آمده. ترا به خدا قسم درب را باز کن.

وقتی داخل شد و گفت: ای ابراهیم! مولای ما مرا از پذیرش محروم ساخته تا زمانی که مرا ببخشی.

ابراهیم گفت: یغفر الله لک. خدا ترا ببخشد.

علی گفت: از این بیشتر می‏خواهم.

 من صورت بر زمین میگذارم تا تو پای خود را برصورت من بگذاری و از ته دل مرا ببخشی.

ابراهیم سرباز میزد و علی او را قسم می‏داد. تا اینکه بالاخره پذیرفت.

علی صورت بر زمین و در زیر پای ابراهیم گذاشت و در همان حال میگفت:
«اللهم اشهد» (خدایا تو شاهد این صحنه باش)
باری، پس از آن، شبانه با همان مرکب در چشم بهم زدنی به مدینه بازگشت
و به خدمت حضرت مشرف شد.
دست حضرت را بوسید و به انجام خدمت پرداخت.»

* علی بن یقطین اهل کوفه، ساکن بغداد و از یاران برجسته‌ی امام موسی کاظم علیه السلام بود.
او در کودکی نزد امام صادق علیه‏السلام مشرف شده و امام برایش دعای خیر کرده بود.
مردی دانشمند، محدّث، بافضیلت، و دلسوز که به دستور امام خود در دستگاه بنی عباس نفوذ داشت و تا مقام وزارت هارون پیش رفت. با اینکه در دستگاه طاغوت کار می کرد ولی تحت امر امام کاظم بود.
امام علیه‏السلام نیز او را مورد لطف و عنایت خاص خود قرار می‏داد و می‌فرمود:«ضمانت کردم که علی بن یقطین را آتش نسوزاند.» و نیز می‌فرمود: «من شهادت می دهم که علی بن یقطین اهل بهشت است.»
علی سرانجام در سال 180 هجری، یعنی سه سال قبل از شهادت امام کاظم علیه‏السلام، از دنیا رفت.

یا علی


نقش امیرالمومنین علیه‏السلام در احیاء دین

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/7/11:: ساعت 3:25 عصر

سلام.

متن زیر از مقاله
نقش امیرالمومنین علیه‏السلام در احیاء دین
خلاصه شده‏است.

- - - - - -
مقدمه
در زندگانی ائمه علیهم السلام آنچه لازم است مورد تحقیق قرار گیرد،
دوران خلافت و وصایت الهی ایشان است.
یعنی باید سیره هر یک از آن بزرگواران را از زمان انتقال مسئولیت امامت و رهبری به آنان
که ایشان خلیفه و وصی رسول خدا بوده‏اند، بررسی نمود.
بنابراین زندگی آنها از ولادت تا پیش از امامت مورد بحث ما نخواهد بود...
زیرا در این مدت ایشان مسئول حفظ و تبلیغ اسلام بوده
و زندگی‏شان اسوه و واجب‏الاتباع می‏باشد.

نقش اصلی ائمه علیهم السلام
همچنان که می‏دانیم اسلام دو منبع و مأخذ دارد:
قرآن کریم و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله.
قرآن را خداوند متعال خود از تغییر و تحریف حفظ فرموده است...

اما سنت یعنی حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله که شرح و بیان قرآن در آن است.
عقاید و احکام بعد از پیامبر تحریف شد،
ولی دوازده امام که اوصیای پیامبر خاتم،
یعنی مسئول حفظ و تبلیغ شریعت پیامبر در جامعه برای هدایت مردم بودند،
با مجاهدت‏های خود آن را احیا کردند و به جامعه برگرداندند.

اگر بخواهیم مثالی بزنیم،
می توانیم بگوییم که اسلام همانند یک کشتی است که
بر امواج خروشان دریا قرار گرفته
و با زنجیری به ساحل بسته شده‏است.
این زنجیر دوازده حلقه دارد.
اگر یکی از این حلقه ها بریده‏شود، کشتی از ساحل جدا گشته در اثر امواج دریا غرق می‏شود.
درست به همین شکل،
اگر هر یک از ائمه علیهم السلام نبودند، اسلام باقی نمی‏ماند.
یعنی اگر مجاهدت های حضرت امیر علیه السلام در راه حفظ و تبلیغ اسلام نبود،
امام حسن و سایر ائمه علیهم‏السلام نمی‏توانستند اسلام  را نگه‏دارند
و اگر مجاهدت‏های حضرت امیر و امام حسن و امام حسین علیهم السلام در این راه نبود،
حضرت سجاد و بقیه ائمه علیهم‏السلام که هر یک در زمان خود نشان می‏دادند نبود،
اسلام امروزه در جامعه بشری وجود نداشت.

در اینجا مناسب است بخشی از زیارت جامعه را که بهترین معرف اهل‏البیت
و مجموعه مناسبی در امام‏شناسی است، بیاوریم
تا نقش اصلی ائمه علیهم السلام را از زبان دعا بشنویم:

« السلام علیکم یا اهل البیت النبوة ...
سلام بر شما اهل بیت نبوت ...

 أشهد أنکم ... جاهدتم فی الله حق جهاده
 شهادت میدهم که شما ... آنچنان که شایسته مجاهدت در راه خدا بود،

حتی اعلنتم دعوته و بینتم فرائضه
 جهاد کردید تا دعوت خدا را آشکار نمودید و احکام واجب خدا را برای مردم بیان کردید

و أقمتم حدوده و نشرتم شرایع احکامه
 و حدود دین را به پا داشتید و احکام الهی را نشر نموده

و سننتم سنته و بینتم فرائضه
 سنت‏ها را استوار کردید و به جامعه برگردانیدید

و صرتم فی ذلک منه الی الرضا ...
 تا آنجا که در نشر و تبلیغ اسلام به رضای خدا رسیدید ...

فالراغب عنکم مارق و اللازم لکم لاحق ...

 پس هر کس از شما روی گرداند، از دین خارج شد
و آنکس که با شما بود و اسلام را از شما فرا گرفت، رستگار شد.»

این جملات خطاب به تمامی ائمه است، ‌زیرا همگی آنان
از حضرت امیر تا حضرت مهدی،
به وظیفه خود در حفظ و تبلیغ اسلام عمل نمودند و خدمت خود را در این راه به خوبی به انجام رسانیدند.
اگر مجاهدت های ائمه پس از وفات پیامبر نبود،
نه اسلام مکتب اهل‏بیت بود و نه اسلام مکتب خلفا،
نه احادیث «کافی» و «من لا یحضره الفقیه» و «استبصار» و «تهذیب» بود
و نه احادیث «صحیح بخاری» و «مسلم» و احادیث مسندها و سنن‏ها.

ائمه دو نوع وظیفه و خدمت به عهده گرفته‏اند؛
یکی مقطعی و موقت برای زمان خاص خودشان،
و دیگری ممتد و دراز مدت برای حفظ اسلام تا آخرالزمان.

فهرست خدمات حضرت امیر
در اینجا به فهرست خدماتی که حضرت امیرالمؤمنین، علی (علیه السلام) 
در راستای مسوؤلیت اصلی ائمه، یعنی حفظ اسلام بوده‏است، اشاره می‏نمائیم:

جمع‏آوری قرآن
راهنمایی خلفا خصوصاً در احکام قضاوت
پاسخ به سؤالات علمای اهل کتاب
فعالیت‏های اقتصادی
شکستن نظام طبقاتی
تبلیغ اسلام صحیح
نفی حجّیت سیره خلفا

یا علی


رمضانیه 4

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/7/7:: ساعت 4:50 عصر

سلام.

1- شرمندگیم حد ندارد؛
روز قدس آمد و رفت کلمه‏ای ننوشتم.
«روز قدس، روز حیات اسلام است.»
خدا رحمتت کند امام(ره).

بد نیست لینک‏های پی‏نوشت را ببینید.

2- بهتر است با رفتنش کنار بیاییم...

اللّهُم لا تجعله آخر العهد من صیامنا ایاه،
فاجعلنی مرحومین،
ولا تجعلنی محرومین.

یا علی

- - -
روز اسلام

ماجرای ایران و اسرائیل در پکن

القدس لنا

به جهنم سلام کن..

توشه مبارک

شب‏های قدر هم گذشت

تمت الرمضان الکریم!

سورپریز

مرا به رمه‏ام بازگردان

وصیت‏نامه امام علی(ع) (با تشکر از کمیل عزیز؛ منبع روزنامه اطلاعات، ترجمه آقای رسولی محلاتی، به نقل از بحار و ابوالفرج)

تأملی بر بهره‏مندی از کتاب خدا (یه جزوه 15 صفحه‏ای شیک، کار مؤسسه فرهنگی اعراف)

یه سری عکس از کارهای بچه‏های یزد (تبلیغات، نشریه و پوستر)

چند دقیقه تا اذان صبح!

یا سامع الشکایا

- - -
چند تا اسمس عید:

* این عید مبارک را که نوید تازه‏شدن روح را می‏دهد...

** یار گفتا که بس است مهمانی                  پاک گشتی و شدی قرآنی
رو سر سفره نعمت‏هایم                          آدمی باش که باز مهمانی

و قبل عید:

*** کوله‏بارت بر بند!
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد!
که به مقصد برسیم.
ای سبک‏بال در این راه شگرف،
در دعای سحرت،
در مناجات خدایی شدنت،
هرگز از یاد نبر،
من جامانده بسی محتاجم.

**** حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق             بدرقه رهت شود همت شحنه نجف

***** اگه امشب سر سجاده سبز،
دل مهربونتون لرزید و قطره اشکی،
گوشه چشمای پاکت رو نم‏ناک کرد،
به یاد من دستی به آسمان بلند کن.

****** شب قدر است و من قدری ندارم            چه سازم توشه قبری ندارم
مبادا لیله القدرت سر آید                             گنه بر ناله‏ام افزون‏تر آید
مبادا ماه تو پایان پذیرد                              ولی این بنده‏ات سامان نگیرد

******* با آب طلا نام حسین قاب کنید     با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید که سربلند و جاوید شوید             تا آخر عمر تکیه به ارباب کنید

******** عجب است که
عکس شهدا می‏بینیم و
عکس شهدا عمل می‏کنیم

+ آخرین بروزرسانی: پنج‏شنبه 11 مهر 87


حماقت

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/7/6:: ساعت 7:0 صبح

سلام.

ببین،
قبول کنیم که در دنیا اشتباه و خطا هست.
بالآخره هم یکی مثل من و تو این اشتباهات رو می‏کنه.
حالا چرا احتمال اینکه تو یه موقعیت خطاکار من باشم صفره؟

نپذیرفتن اشتباه به نفع کیه؟
آیا من رو احمق جلوه نمی‏ده؟
احمقی که نمی‏تونه به اشتباهش پی ببره
یا نمی‏تونه به اشتباهش اقرار کنه
و هی بیشتر روش پافشاری می‏کنه.

مشکل شاید اینجاست که کسی بهمون یاد نداده
باکلاس اشتباه رو بپذیریم، عذر بخوایم و جبران کنیم.

این مهارت مغفول رو هم بذارید کنار مهارت‏های دیگه‏ای که نداریم.
مثل هنر نه گفتن بجا!

یا علی


توشه 21م

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/7/2:: ساعت 2:3 عصر

سلام.

پیش‏نویس: اینها رو فهرست‏وار بخونید؛ بیش از این خلاصه نمی‏شد.

1- هر چه بندگی کنیم از خدا طلب‌کار نمی‌شیم.

2- درباره ترک گناه:

هیچ گناهی نباید کوچک انگاشته شود.
«فمن کان منکم مطیعاً للَّه تنفعه ولایتنا،
ومن کان منکم‏عاصیاً للَّه لم تنفعه ولایتنا»
هر کس مطیع خدا باشه، ولایت ما برایش نفع می‌بخشد.
(امام باقر(ع))

لا ینفع اجتهادٌ لا ورع فیه
اگر مواظب زحمتی که می‌کشی نباشی، از بین می‌ره.
(امام صادق(ع)؛ سفینةالبحار، ج2، ص 642)

بهترین وسیله تقرب به خدا پرهیز از گناهه.
برای همچین کسی درهای بهشت عدن را باز می‌کنم.
(منظور از بهشت عدن، بهشتی است که از لای زرورق در آمده،
بهشتی خصوصی که چشم هیچ‌کس دیگه‌ای بهش باز نشده.)
(مضمون مناجات حضرت حق با حضرت موسی(ع))

گرفتن حاجت به واسطه مراقبت 40 روزه ترک گناه مجربه.

3- اگه من گوشی دارم که این حرف‌ها یک ساعت بیشتر توش نمی‌مونه
احتیاج به «واعظ نفسانی» دارم.
اگه جوانی‌مون یادمون بیاد، واعظ نفسانی داشتیم.
(شاید همون وجدان باشه.)
بدون واعظ نفسانی واعظ بیرونی فایده نداره.

4- «هَلَکَ مَن لَیسَ لَه حکیمٌ یُرشِدُه»
(امام سجاد(ع)؛ بحارالانوار، جلد 75، صفحه ‏159)
حکیم یعنی عالم خبیر.
در درجه بالا حضرت امیر(ع) حکیم است؛
«ادلاء علی صراطه» است. (زیارت جامعه کبیره)
اگر راست بگی،
امام زمان(عج) متولی هدایت است.
هیچ وقت سرش شلوغ نیست،
از همه نقدتر و دم دست‌تره.
اصلاً امام برای هدایته.
قبر، پرچم گنبدش و زیارتش هم برای هدایته.

تنها منتی که خدا به بنده‌هاش می‌گذاره،
منت بعثت پیامبر(ص) (و اوصیائشون)ه.
ما که عبادات‌مون علویه،
باید زندگی‌مون هم علوی باشه.

در مورد حضرت ابراهیم داریم که:
«فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی»
(آیه 36 سوره ابراهیم)
حدیث هم داریم که:
«شیعَتُنا جُزءٌ مِنّا»
(امام صادق(ع)؛ امالی شیخ طوسی ج 1، ص 305)

5- با ولایت نعمت اسلام تمام شد؛
یعنی بدون ولایت اسلام نعمت نیست.
(به تفاوت تمام و کمال توجه کنید.)

بدون ولایت بعد 50 سال اسلام می‌شود حکومت یزید؛
سال اول جنایت کربلا را مرتکب می‌شود.
سال دوم به فرمان خلیفه
سه روز جان، مال و ناموس اهل مدینه بر سربازان حلال می‌شود،
تا مچ اسبان را خون می‌گیرد،
بر سر قبر پیامبر(ص) اسب می‌بندند،
پناه‌آورندگان به حرم نبوی(ص) را سر می‌برند.
چون خلیفه اسلام بدون ولایت فرمان داده.
سال بعد مکه را محاصره می‌کنند،
به فرمان خلیفه وقت کعبه را به منجنیق آتش می‌بندند.
به فرمان خلیفه اسلام بدون ولایت خانه خدا را خراب می‌کنند؛
خانه‌ای که همان وقت هم رو به آن نماز می‌خواندند.

و این است نعمت ولایت که باید قدرش بدانیم.

یا علی

- - -
رفتیم تو صف امضاء...

1- همه‏مان یتیم شدیم.

2- وظیفه؛ وظیفه...

3- مگر علی نماز می‏خوانْد؟

4- سرازیری (کاش قدر فرصت‏ها را بدانیم...)

5- دردسرهای رمضانی در سوئیس (پاراگراف‏های آخرشه)


<      1   2   3   4      


بازدید امروز: 99 ، بازدید دیروز: 185 ، کل بازدیدها: 472507

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ