سلام.

«
اهل بیت رسول خدا را به شهر دمشق وارد کردند
و آنان را در محل اسیران بلاد کفر،
پیشاروی در ورودی مسجد نگه‌داشتند.

در این هنگام پیرمردی آمد و به ایشان نزدیک شد و گفت:
«سپاس خدایی راست که شما را کشت و نابود کرد
و مردمان را از سلطه و آزارتان در امان داشت
و امیرمؤمنان را بر شما چیرگی بخشید!»

امام علی‌بن‌الحسین (علیه‌السلام) به او فرمود:
«
ای پیرمرد، آیا قرآن خوانده‌ای؟ ...
این آیه[ها] را دانسته‌ای که می‌فرماید:

«قُل لاأسألکم علیه أجراً الّا المودّة فی القربی»*...

«و آت ذاالقربی حقّه»**...

«واعلموا انّما غنمتم من شیء فإنَّ لِلله خُمُسَه و للرّسول و لذی القربی»***...

«انّما یُریدُ الله لیذهِبَ عنکم الرّجسَ اهلَ البیت و یُطَهِّرَکُم تطهیراً»****...

ماییم همان اهل بیتی که خدای سبحان
ما را با آیه‏ی تطهیر ویژگی بخشید.
»

... پیرمرد مدتی ساکت و مبهوت و پشیمان در جای خود ایستاد،
سپس سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا،
من از سخنانی که گفتم و از دشمنی که با این جماعت کردم
توبه می‌کنم و به تو باز می‌گردم.
خدایا،
من از دشمن محمد و آل محمد، هر که باشد، از جن و انس،
بیزاری می‌جویم و به تو پناه می‌آورم.»*****

* آیه 23 سوره شوری
** آیه 26 سوره أسراء
*** آیه 41 سوره انفال
**** آیه 33 سوره احزاب

***** جلد شانزدهم «نقش ائمه در احیای دین» علامه عسکری (ره)

یا حسین شهید