سلام.

... گفت حالا که نمی‏تونی خودت بیای،
ببین از این دور و بری‏ها، بچه‏های مفید و دانش‏گاه
می‏تونی بهمون آدم معرفی کنی.

گفتم آخه این یه زمینه‏ی خاصّ‏ه... این‏کاره توی بچه‏های ما نیست.

گفت نه حالا، بالأخره می‏آد تو کار یاد می‏گیره.

گفتم خوب اگه تو این زمینه آدم باتخصص و باتجربه کم داریم،
حداقل بریم دنبال مجموعه‏های دانش‏گاهی مرتبط،
پروژه تعریف کنیم و حمایت کنیم از استاد و دانش‏جو،
بذاریم چنین تخصصی تو بسترهای مرتبط با خودش رشد کنه.

گفت ما نمی‏تونیم با این استادها کار کنیم، چنین و چنان.
اگه کسی از رفقای هم‏تیپ خودمون بود بهمون معرفی کن.
آخه ما نمی‏خوایم خیلی عمیق شیم که.

و باز گفتم که در این حد برید فلان کتاب رو بخونید و ترجمه کنید،
البته گزارش آماده‏اش رو هم چند سال پیش ما برای فلان‏جا نوشتیم.
این که نشد کار.
بیشترش رو هم چنین نیروهایی نمی‏تونن براتون انجام بدن.

 

طبق معمول خیلی نتونستم گفت‏وگوها رو خوب بنویسم،
ولی ته‏اش این که
شیوه انجام کار بیش‏تر دور همی بود تا حرفه‏ای و تخصصی؛
حتی توی جذب نیرو و تعیین خروجی مورد انتظار.
نمی‏گفت یا بیام هزینه‏ی نیرو و تیم متخصص رو بدم،
یا هزینه کنم نیروی بااستعداد تو فضای دانش‏گاهی تربیت بشه 
تا در آینده هم پشتی‏بان کارهای مرتبط باشه.

و خروجی این کار قرار بود در حدّ سیاست‏گذاری یک تکنولوژی در سطح کشور باشه.

یا علی