سلام
در مورد امام مجتبی -علیه السلام- نکات زیادی قابل توجه است و معمولاً حوصله‏مان کم است. خیلی هم دوست داریم سریع جمع‏بندی کنیم و از حرکت حضرت‏شان قاعده‏ای دربیاوریم. گاهی همین عجله هم باعث می‏شود قاعده‏مان به رفتار بقیه معصومین -علیهم السلام- هم نخورد. با این وجود مدام اصرار می‏کنیم که همین قاعده رو به ام‏روز هم تعمیم بدیم.
مرحوم علامه عسکری(ره) می‏نویسند: «آنان که در خیال خود برای امام حسن -علیه السلام- خوی و خصلتی غیر از خوی و خصلت امام حسین -علیه السلام- ساخته و پرداخته‏اند، باید این سخنان را با دقت، تعقیب نمایند.»
- - - - - -

پس از شهادت امام حسن -علیه السلام- در سال 50 هجری،
شیعیان اهل بیت -علیهم السلام- در کوفه،
در خانه سلیمان بن صرد، گرد آمدند
و برای امام حسین -علیه السلام- نامه تسلیت نوشتند
و در آن، دیدگاه مردم کوفه و علاقه آنان به ورود امام به کوفه
و دشمنی‏شان با معاویه را یادآور شدند.
در آن نامه نوشته بودند که
از معاویه و کردار او بی‏زارند
و به اهل بیت پیام‏بر -علیهم السلام-
به‏ویژه امام حسین -علیه السلام- علاقه‏مند و وفادارند.

امام حسین -علیه السلام- در پاسخ به نامه آنان نوشت:
«به زمین بچسبید! خودتان را پنهان کنید!
علاقه و محبت به ما اهل بیت را کتمان کنید
و تا هنگامی‏که معاویه زنده است،
از هرگونه اشتباه و بی‏احتیاطی، دوری گزینید.
اگر او مُرد و من زنده بودم،
إن شاء الله،
دیدگاه‏ام به شما خواهد رسید.»

... روشن شد که هر دو امام همام،
یک مسیر و یک هدف را تعقیب می‏نمایند و شرایط آن زمان،
چیزی جز این را اقتضا نمی‏کرده است.
چنان‏که در سال‏های بعد نیز تا هنگامی‏که معاویه زنده بود،
امام حسین -علیه السلام- این روش را ادامه داد.
چرا؟
برای آنکه طرح و برنامه امام حسن -علیه السلام- به‏نحو احسن اجرا شود،
و شیعیان و پیروان اهل بیت -علیهم السلام- در حد امکان زنده بمانند،
تا به تبلیغ اسلام و روایت احادیث پیام‏بر خدا بپردازند
و راه درست و اصیل را به امت اسلامی نشان دهند
و
حربه خون‏خواهی عثمان را از دست معاویه بگیرند
و ماهیت پنهان او را برملا سازند
و درنهایت،
زمینه قیام حسینی را فراهم آورند
تا وجدان عمومی مسلمانان، بی‏دار گردد
و قداست خلیفه شکسته شود
و آسیاب اسلام، دوباره بر محور خود قرار گیرد
و امکان تبلیغ علنی و آشکار دین و معارف و احکام آن،
برای امامان بعدی فراهم آید.
*

* فرازهای پایانی جلد 15 «نقش ائمه -علیهم السلام- در احیای دین» مرحوم علامه عسکری(ره)

یا حسین شهید

- - - - - -
+ دی‏روز، یعنی چهارشنبه 21 بهمن، آقای امام جماعت ماضی یه بنده خدایی رو آورده بودند نمازخونه که روز 21 بهمن 57 به‏شدت مجروح شده بود و تا پای سرخونه و غسل و تدفین هم رفته بود. بعد بدون اینکه خونواده بدونن برده بودن‏شون بی‏مارستان. تا قبل از مراسم چهل‏ام که خونواده‏شون می‏فهمن. بعد لاعلاج‏بودن جراحات معلوم می‏شه که به‏شون می‏گن چند روزی بیش‏تر زنده نمی‏مونن. ایشون هم که تقریباً فلج کامل بودن و حتی حوصله اهل خونه از نگه‏داری‏شون سررفته بود، به‏شدت دل‏شکسته می‏شن و متوسل به حضرت امیر -علیه السلام-. حضرت رو ظاهراً در عالم مکاشفه یا رویا می‏بینن که شفات دادیم، اما شفات رو از امام خمینی(ره) بگیر. فرداش ایشون قصد می‏کنن برن برای ملاقات و به‏طرز جالبی هم این قضیه انجام می‏شه و ظاهراً با قند تبرکی شفاشون رو می‏گیرن. بعدها هم توفیق مداحی به‏شون عنایت می‏شه که یه حالی هم به ما دادن. خدا خیرشون بده. آقای عالی نامی بودن.