سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دادبزن

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/8/20:: ساعت 9:9 صبح

         سلام،

فکر کنم خیلی وقتها باید داد زد،
اما نه برای تحکم، تحمیل و قانع کردن.

باید داد زد چون داریم حرف راست میزنیم، با کمال صداقت؛
و دوست داریم هرکی توش ایرادی میبینه بهمون بگه تا درستش رو بفهمیم.

باید داد زد چون افکارمون بهم پیچیده و باید حلاجی بشه.

باید داد زد تا شاید با دادمون بتونیم داد مظلوم بگیریم.

ولی یادمون باشه برای دیگران هم حرمت قائل باشیم،
حتی اگه به حق داد زدی، عذرخواهی یادت نره!
چون به هر حال پرده آرامش بقیه رو کنار زدی؛ بیا بیرون، معذرت بخواه و با صداقتت راضیش کن
که وبال گردنت نشه.

یا علی            


...Life

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/8/17:: ساعت 9:46 صبح

سلام،

Albert Einstein: Life is like riding a bicycle. To keep your balance you must keep moving

یا علی


فاستبقوا الخیرات

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/8/17:: ساعت 9:41 صبح

سلام،

وَلِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا

هر طایفه‏اى قبله‏اى دارد که خداوند آن را تعیین کرده است‏؛ [بنابراین‏، زیاد در باره قبله گفتگو نکنید! و به جاى آن‏،]

 

فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ

در نیکى‏ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید!

 

أَیْنَ مَا تَکُونُواْ،  یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعًا

هر جا باشید، خداوند همه شما را [براى پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،] حاضر مى‏کند؛

 

إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (آیه 148 سوره بقره)

زیرا او، بر هر کارى تواناست‏.

یا علی           


خدا صبرتون بده

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/8/10:: ساعت 4:28 عصر

            سلام،

1- خدا رو شکر می کنم که در محیط کاری هستم
که اطرافیانم امیدوارند زودتر رشد کنم،
در کارم جدی تر شوم،
و بتونن روم حساب کنن.

شما هم دعام کنید.

2- تو این چند وقته دو بار شده که وقتی رفتم سر کیسه گردو،
به دلم می افته دو تا بردارم و طبق عادت سه تا بر داشتم،
بعد دیدم یکیش سیاه و پوکه.

3- چند بار هم شده حرف بیراه زدم به یکی،
بعدش یه جوریم شده که فهمیدم بد کردم.
ولی جبران این جور چیزها خیلی سخته.

4- شما فکر می کنید خدا به اطرافیان من چقدر صبر داده
که می تونن تحملم کنن؟

خدا خیرتون بده!

یا علی              


تشخیص امور گذرا و پایدار

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/8/6:: ساعت 9:46 صبح

سلام،

پای درس علامه جعفری(ره):

1- آنچه که وظیفه بسیار مهم و انسانی پیشتازان فکری محسوب می شود،
تشخیص ... امور سطحی و گذرا و مسائل اساسی و پایدار است
که در هر دوره ای باید در نهایت دقت و خلوص کامل انجام بگیرد.

تشخیص این دو قسمت در ساحت گذشته،
شرط اساسی ساختن یک زندگی منطقی برای ساحت حال و آینده است.

«افلم یسیروا فی الارض فتکون لهم قلوب یعقلون بها»
آیا در روی زمین سیر نمی کنند تا دلهایی داشته باشند که بوسیله آن تعقل کنند؟
(حج 46)

2- ملاک بقای یک امر مفیدبودن آن است؛
این قید مفیدبودن برای آن است که
بشر هرگز به هر قضیه رسوب شده در متن تاریخ تکیه نکند.

حرکت و تحول از دیدگاه قرآن             

یا علی                        


بی ربط

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/8/1:: ساعت 4:11 عصر

            سلام،

1- «فکر نمی کردم کسی باشم که کسی به پام بشینه!»
اینو یه خلاف کار تو فیلم پریشب (سرقت) به نامزدش می گفت؛

قربون خدا برم که به پامون نشسته و مشتاقمونه.

2- «نمی دونم چرا همیشه آخرین مریض سخت ترینه!»
این هم حرف خانم دکتر تو Departed؛

وقتی پرسپولیس دقیقه نود و چند گل میزنه و دلت واسه استقلال (اهواز) میسوزه
این حرف یادت میاد.

و البته وقتی برای بار nام داستان مستجاب الدعوه بنی اسرائیل رو شنیدم؛
آخر عمری اسیر شهوت شد و بعد قتل و بعد کفر.

3- از کجا که همین الان و لحظه آخر همه چی نباشه؟

یا علی           


مال حروم و زن خوب

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/7/28:: ساعت 3:18 عصر

سلام،

 

1- گفت آقا این بچه ها عجب پاکن،

آدم وقتی می بینتشون...

ببین تا یه خورده بهش خندیدم و دست تکون دادم باهام دوست شد

 

گفتم اما وقتی بزرگ میشن...

 

گفت نه آقا...

 

2- گفت سال 57 مأمور گمرک بودم و حقوقم حدود نهصد تومن بود؛

هر «بار» هم که می اومد چند هزار تومن نصیبم میشد؛

زنم فیش حقوقم رو میدید و فقط به همون اندازه از بانک پول می گرفت.

با همون پول حقوق بچه هام رو بزرگ می کرد.

شما مجردی یا متأهل؟

اگه خواستی زن بگیری زن ترک بگیر!

(خودش هم می گفت تبریزیه)

میگفتم زن، این همه پول تو کمده،

چرا به بچه ها نمیرسی؟

می گفت بچه ها با همین نون خالی هم بزرگ می شن،

تو کاری به من و بچه هام نداشته باش.

 

3- اون طور که می گفت عاشق لنین بود،

وقت فروپاشی (سال 69، 70 ما)

قاچاقی رفت روسیه و دید اون کمونیست آرمانی چه گندابی راه انداخته.

 

4- و می گفت که وضعش خیلی خوب شده بود،

چهارتا سرباز 4میلیاردش رو خوردن (ظاهراً سال 75، 76)

و با چند صد میلیون بدهی افتاده زندون.

اینکه همه ترکش کردن،

حتی جوونی که یه خونه همین طوری به نامش کرده بود،

حاضر نشده بود زن و بچه اش رو مفتی تو همون خونه راه بده.

 

(هر وقت یه قصۀ این طوری می شنوم یاد افسانۀ توشیشان می افتم:

یکی از آرزوهاش پولدار شدن بود و بعد از بی پولی همۀ رفقاش ولش کرده بودند،

تو عالم نوجوونی خیلی دل آدم می گرفت)

 

خانم من قدش اینقده!

(منظورش این بود که کوتاهه)

فقط اون بود که پشتم بود.

 

5- زنم رو با یه دنیا عوض نمی کنم،

بچه های خوبی دارم،

جلوی دامادم بلند میشم...

 

6- نمی دونست چرا داره این حرف ها رو به من میگه،

شاید خدا می خواد بهم بگه

اگه مال حروم آوردی تو خونه ات و زنت دعوات کرد متنبه شو!

 

این جور داستان ها همیشه آدم رو یاد زن زهیر می اندازه،

و همۀ زنهای عفیفۀ تاریخ.

یا علی


زمین بتون شده

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/7/24:: ساعت 8:17 عصر

سلام،

1- پدرش با این حال که وضعش خیلی خوب نبود دو جین بچه داشت؛ با این حال بچه های مونده تو بیمارستان رو هم بزرگ می کرد. حالا همشون شدن دکتر مهندس خارج رفته.

2- خمپاره آمد و 10 نفر رفتند؛ او موند و بدن بی طحال.

3- زندگیش پر بود از فراز و نشیب مالی؛ اما هیچ وقت وقار، ادب و قناعت رو رها نکرد.

4- عاشق درس بود؛ نه به خاطر مدرکش. وقتی درباره سختی دینامیک سیالات حرف می زد صداقت و شوق به یادگیری رو لمس می کردی. البته بیشتر از چند ماه هم مدرک آخرش باهاش نبود.

5- گفت با اضافه بتون این زمین شنی رو محکم کنید، هم اسراف نمیشه و هم مردم راحت میشن؛ وقتی افتاد سرش خورد رو همون زمین بتون شده.

خدا رحمتش کنه

یا علی     


اسراف نکنیم

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/7/22:: ساعت 8:31 عصر

سلام،

قسمتی از خطبه ‏هاى نماز عید سعید فطر سال 86

 

ما مردم مسرفى هستیم؛ ما اسراف میکنیم؛
اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسائل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزین.
کشورى که تولید کننده‏ى نفت است، وارد کننده‏ى فرآورده‏ى نفت - بنزین - است!
این تعجب‏آور نیست؟! هر سال میلیاردها بدهیم بنزین وارد کنیم یا چیزهاى دیگرى وارد کنیم
براى اینکه بخشى از جمعیت و ملت ما دلشان میخواهد ریخت و پاش کنند!
این درست است؟!

 

ما ملت، به عنوان یک عیب ملى به این نگاه کنیم.
اسراف بد است؛

 

حتى در انفاق راه خدا هم میگویند.
خداى متعال در قرآن به پیغمبرش میفرماید:
لا تجعل یدک مغلولة الى عنقک و لا تبسطها کل البسط»؛
در انفاق براى خدا هم اینجورى عمل کن.
افراط و تفریط نکنید. میانه‏روى؛
میانه‏روى در خرج کردن.
این را باید ما به صورت یک فرهنگ ملى در بیاوریم.
قرآن میفرماید: «و الّذین اذا انفقوا»؛ کسانى که وقتى میخواهند خرج کنند،
«
لم یسرفوا و لم یقتروا»؛ نه اسراف میکنند - زیاده‏روى میکنند -
نه تنگ میگیرند و با فشار بر خودشان، زندگى میکنند؛
نه، اسلام این را هم توصیه نمیکند.
اسلام نمیگوید که مردم بایستى با ریاضت و زهد آنچنانى زندگى کنند؛ نه،
معمولى زندگى کنند، متوسط زندگى کنند.

 

اینکه مى‏بینید بعضى از فضولهاى خارجى،
دولتهاى خارجى،
دائم و دم‏به‏ساعت، چندین سال است که ملت ما را تهدید میکنند که
تحریم میکنیم، تحریم میکنیم، تحریم میکنیم
-
بارها هم تحریم کرده‏اند -
به خاطر این است که چشم امیدشان به همین خصوصیت منفى ماست.
ما اگر آدمهاى اهل اسراف و ولنگارى در خرج باشیم،
ممکن است تحریم براى آدم مسرف و ولنگار سخت تمام بشود؛
اما ملتى که ،
حساب کار خودش را دارد، حساب دخل و خرج خود را دارد، حساب مصلحت خود را دارد،
زیاده‏روى نمیکند، اسراف نمیکند.
خوب، تحریم کنند.
بر یک چنین ملتى از تحریم ضررى وارد نمیشود.

 

این نکته را از ماه رمضان به یاد نگه داریم و ان‏شاءاللَّه عمل کنیم.

یا علی


کلاس ریاضی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/7/15:: ساعت 11:46 صبح

سلام،

من باید برم کلاس ریاضی، حتی اگه

یه مرد جوون رو ببینم که داره کنار جوق بالا میاره،

اتوبوس بلیطی یه خط دیگه آخر کار بشه پولی،

ماشین امداد خودرو بشه تاکسی،

صبح موبایل لاکردار زنگ نزنه و کلی دیرت شده باشه،

کناردستیت تو اتوبوس کارمند زمان شاهی باشه با کلی درد دل،
و انقدر برات قضیه جالب باشه که دلت بخواد چندتا ایستگاه اضافه تر باهاش بری
و حرفهاش رو بشنوی.

آره، باید بری کلاس ریاضی، چون اون مرده آخر شب بجای بازی با بچه اش میاد مسافر کشی.

این پست با همه تناقض هاش ادامه داره، تا هروقت که بخوای و بخواد. یا علی


<      1   2   3      >


بازدید امروز: 90 ، بازدید دیروز: 16 ، کل بازدیدها: 482315

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ