سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انتخاب امام

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/23:: ساعت 10:27 عصر

سلام.

این سؤال و جواب برام خیلی جالب بود. خواستم زودتر بگذارم نشد.
- - - - - -

+ «سعد بن عبد الله می‏گوید:
عرض کردم مولی من،
علت اینکه مردم نمی‏توانند برای خودشان امام انتخاب کنند چیست؟

امام زمان -روحی له الفداه- فرمودند:
علت اینکه مردم نمی‏توانند برای خود امام انتخاب کنند این است
و من برای تو دلایلی ذکر می کنم که عقلت بپذیرد.

عرض کردم: بفرمایید.

امام -علیه السلام- در مقام بیان استدلال و دلیل بر اثبات مدعی فرمودند:
به من بگو آیا انبیاء و فرستادگان الهی که راهنمایان مردم‏اند
و با 1ـ نزول کتاب‏های آسمانی
2ـ فرستادن وحی به‏وسیله جبرییل
و 3- مجهزبودن به نیروی عصمت? مؤید هستند
و بزرگانی مانند موسی و عیسی با آن عقل و کمالی که داشته‏اند 
ممکن است انتخاب‏شان غلط بوده باشد
و درحالی‏که خیال می‏کردند برگزیدگان آنها مؤمن هستند
از منافقین بوده باشند؟

عرض کردم: خیر، ای مولی من.

امام عصر -علیه السلام- فرمودند:
با این وصف موسی کلیم الله با آن فراوانی عقل و کمال علمی
و برخورداربودن از نیروی وحی
از میان بزرگان قوم و لشگریان‏اش هفتاد نفر را از همه‏ی طبقات انتخاب کرد.
آن هم کسانی را که در اخلاص و ایمان آنها شک و تردیدی نبود و دیدیم که چه شد.
و خداوند بزرگ فرموده است: (و موسی هفتاد مرد از قوم خود برای وعده‏گاه برگزید).

امام عصر -علیه السلام- فرمودند:
پس هنگامی‏که مشاهده کردیم که انتخاب و اختیار برگزیدگان خداوند
از سلسله جلیلیه‏ی انبیاء به این صورت در آمد
و افراد فاسد به جای مردم صالح قرار گرفتند...
دیگر اعتباری برای اختیار و اتنخاب مهاجرین و انصار
پس از رسول اکرم -صلی الله علیه و آله- باقی نمی‏ماند
تا برای پیامبر اسلام وصی و جانشین انتخاب کنند.»

++ می‏گن مبلغی در ایام هفته وحدت
رفته بود مناطق سنی‏نشین کردستان.
بالای منبر گفته بود:
ما (شیعه و سنی) که با هم اختلافی نداریم،
خدا لعنت کنه اون دوتا رو که بین ما اختلاف انداختند!!!

یا علی


شهادت امام عسکری(ع)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/16:: ساعت 1:56 صبح

سلام.

در مظلومیت حضرت عسکری -علیه السلام- شنیده‏‏ام که حتی مهلت زیارت خانه‏ی خدا را هم نداشته‏اند. چند جمله از زندگانی ایشان به نقل از اینجا و اینجا.
- - - - - -

+   دوران زندگی کوتاه امام حسن عسکری(ع) بر سه دوره‏ی مشخص تقسیم می‏گردد:
1- پنج سال در حجاز در شهر زادگاه خود در حضور و مراقبت پدر بزرگوارش.
2- شانزده سال در عراق قبل از دوران امامت و پیشوائی.
3- هفت سال دوران کوتاه و پربار امامت و زعامت در عراق.

++ امام (ع) از شش سال دوران اقامت‏اش، سه سال را در زندان گذرانید.
زندان‏بان آن حضرت، صالح بن وصیف، دو غلام ستم‏کار را بر امام گماشته بود،
تا بتواند آن حضرت را -به‏وسیله آن دو غلام- آزار بیشتری دهد.
اما آن دو غلام که خود از نزدیک ناظر حال و حرکات امام بودند
تحت تأثیر آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش‏رفتاری گراییده بودند.

+++ حضرت هادی(ع) و حضرت عسکری (ع)
هم از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شدید و ممنوع از ملاقات با مردم بودند
و هم امامان بزرگوار ما
-جز با یاران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی مادی و دینی خود به آنها مراجعه می‏نمودند-
کمتر معاشرت می کردند،
به جهت آن بود که دوران غیبت حضرت مهدی(عج) نزدیک بود 
و مردم می‏بایست کم‏کم بدان خو گیرند 
و جهت سیاسی و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص
که پرچم‏داران مرزهای مذهبی بودند
بخواهند 
و پیش‏آمدن دوران غیبت درنظر آنان عجیب نیاید.

++++ در زمان امام یازدهم تعلیمات عالیه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی
جنبش علمی خاصی  را تجدید کرد 
و فرهنگ شیعی -که تا آن زمان شناخته شده بود-
در رشته‏های دیگر نیز مانند فلسفه و کلام
باعث ظهور مردان بزرگی چون یعقوب بن اسحاق کندی،
که خود معاصر امام حسن عسکری بود و تحت تعلیمات آن امام،
گردید.

+++++ خلیفه پنج نفر از معتمدان و مخصوصان خود را با او همراه کرد.
یکی از ایشان نحریر خادم بود که از محرمان خاص خلیفه بود،
امر کرد ایشان را که پیوسته ملازم خانه آن حضرت باشند و بر احوال آن حضرت مطلع گردند.
و طبیبی را مقرر کرد که هر بامداد و پسین نزد آن حضرت برود و از احوال او آگاه شود...
و این کارها را برای  آن می‏کردند که آن زهری که به آن حضرت داده بودند
بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که
آن حضرت به مرگ خود از دنیا رفته.

پیوسته ایشان ملازم خانه آن حضرت بودند تا آنکه
بعد از گذشت چند روز از ماه ربیع الاول سال 260 ه.ق.
آن امام مظلوم در سن 29سالگی از دار فانی به سرای باقی رحلت نمود.

یا علی


معجزه‏ی کلام حضرت سجاد (ع) - 2

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/11/4:: ساعت 12:3 صبح

سلام.

«
اهل بیت رسول خدا را به شهر دمشق وارد کردند
و آنان را در محل اسیران بلاد کفر،
پیشاروی در ورودی مسجد نگه‌داشتند.

در این هنگام پیرمردی آمد و به ایشان نزدیک شد و گفت:
«سپاس خدایی راست که شما را کشت و نابود کرد
و مردمان را از سلطه و آزارتان در امان داشت
و امیرمؤمنان را بر شما چیرگی بخشید!»

امام علی‌بن‌الحسین (علیه‌السلام) به او فرمود:
«
ای پیرمرد، آیا قرآن خوانده‌ای؟ ...
این آیه[ها] را دانسته‌ای که می‌فرماید:

«قُل لاأسألکم علیه أجراً الّا المودّة فی القربی»*...

«و آت ذاالقربی حقّه»**...

«واعلموا انّما غنمتم من شیء فإنَّ لِلله خُمُسَه و للرّسول و لذی القربی»***...

«انّما یُریدُ الله لیذهِبَ عنکم الرّجسَ اهلَ البیت و یُطَهِّرَکُم تطهیراً»****...

ماییم همان اهل بیتی که خدای سبحان
ما را با آیه‏ی تطهیر ویژگی بخشید.
»

... پیرمرد مدتی ساکت و مبهوت و پشیمان در جای خود ایستاد،
سپس سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا،
من از سخنانی که گفتم و از دشمنی که با این جماعت کردم
توبه می‌کنم و به تو باز می‌گردم.
خدایا،
من از دشمن محمد و آل محمد، هر که باشد، از جن و انس،
بیزاری می‌جویم و به تو پناه می‌آورم.»*****

* آیه 23 سوره شوری
** آیه 26 سوره أسراء
*** آیه 41 سوره انفال
**** آیه 33 سوره احزاب

***** جلد شانزدهم «نقش ائمه در احیای دین» علامه عسکری (ره)

یا حسین شهید


معجزه‏ی کلام حضرت سجاد (ع)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/11/3:: ساعت 12:7 صبح

سلام.

1- قبل از سخنان حضرت سجاد(علیه‏السلام)
«یزید، سرمست از باده‏ی پیروزی و غرور،
به اشعار ابن‏زِبعری تمثّل جست و چنین خواند:

1- ای کاش بزرگان قومم در جنگ بدر می‏بودند و می‏دیدند که من چه کرده‏ام،
2- تا مرحبا گویند و شادی کنند و بگویند: یزید دستت درد نکند!
3- ما از این قوم، بزرگان و سادات شاخص آنان را کشتیم و روز بدر را پاسخ گفتیم و سر به سر شدیم.

سپس این بیت را از خود اضافه کرد و سرود:
من از نسل عُتبه نیستم اگر از اولاد احمد و آنچه انجام داده انتقام نگیرم.»*

2- «پس از سخنرانی امام (علیه‏السلام) در مسجد دمشق،
یزید که از نماز فارغ شد دستور داد
امام علی‏بن‏الحسین (علیه‏السلام) و خواهران و عمه‏های آن حضرت را
در خانه‏ای که آماده کرده‏بودند جای دادند.
آنها نیز روزهایی چند اقامه‏ی عزا کردند
و بر حسین (علیه‏السلام) گریستند و نوحه‏سرایی کردند.

یزید پس از این جلسه ناچار شد
روش برخورد با ذریه‏ی پیامبر (ص) را تغییر
و برخی از محدودیت‏ها را کاهش دهد
و از برگزاری مجلس عزا برای شهیدانشان جلوگیری نکند.

و چون وضع شهر دمشق دگرگون شد،
یزید کاروان اُسرا را با احترام به مدینه بازگردانید.»*

3- و ایشان تا چند روز پیشش این چنین بودند:
دانی به کربلا ز چه رو او را عدو نکشت          آخر تا به کوفه زنده‏بودن او را گمان نداشت...

* جلد شانزدهم «نقش ائمه در احیای دین» علامه‏ی عسکری (ره)

یا حسین شهید


موقع نزول سه آیه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/10/2:: ساعت 10:25 عصر

سلام.

وقایع مربوط به این چند روز:

1- فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ
پس هر که در این [باره] پس از دانشى که تو را [حاصل] آمده با تو محاجه کند

فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَ أَبْنَاءکُمْ وَ نِسَاءنَا وَ نِسَاءکُمْ وَ أَنفُسَنَا و أَنفُسَکُمْ
بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم

ثُمَّ نَبْتَهِلْ
سپس مباهله کنیم

فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ
و لعنت‏خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

(آیه‏ی 61 سوره‏ی آل عمران)

2- إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُواْ
ولى شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده‏اند

الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ
همان کسانى که نماز برپا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏دهند.

(آیه‏ی 55 سوره‏ی مائده)

3- وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا
... و به [پاس] دوستى [خدا] بینوا و یتیم و اسیر را خوراک مى‏دادند ...

(سوره‏ی انسان)

یا علی مدد

- - - - - -
اس.ام.اس 1: هر دم به گوش‏م می‏رسد آوای زنگ قافله            این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله

اس.ام.اس 2: وزارت بهداشت اعلام کرد: به علت شیوع آنفلوآنزای مرغی، تا اطلاع ثانوی پسران مجرد قاطی مرغ‏ها نشن!

اس.ام.اس 3: امام علی(ع): برترین عبادات صبر، خاموشی و انتظار فرج است.

اس.ام.اس 4: حضرت علی(ع): تقوی پیشوای اخلاقیات است.

اس.ام.اس 5: نازد به خودش خدا که حیدر دارد             دریای فضایلی مطهر دارد
                  همتای علی نخواهد آمد والله                 صد بار اگر کعبه ترک بردارد

اس.ام.اس 6: امام علی(ع): مبادا بگویی من اکنون بر آنان مسلط‏م، از من فرمان دادن و از آنان اطاعت کردن.
که این راه عین فساد در دل و خرابی دین است.

اس.ام.اس 7: ذکر پرواز ملائک یا علی است             او همان حق است و حق هم با علی است
              طی کند یک شب ره صد ساله را                  کوچه‏ای که انتهایش تا علی است

اس.ام.اس 8: الهی ای فلک دیگر نگردی               اگر دور سر حیدر نگردی


علی(ع) وزیر و وصی پیامبر(ص)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/9/30:: ساعت 10:6 صبح

سلام.

برداشتی آزاد از یه سخن‏رانی درباره‌ی غدیر؛ متأسفانه یادداشت‏برداری نکردم و مطالب پراکنده و ناقص شده. لطفاً اگر نکته‌ای در اصلاح یا تکمیل مطالب به ذهن‌تان می‌رسد بفرمایید.
- - - - - -

در قضیه‌ی آشکار ساختن دعوت پیامبر(ص) در بین «عشیره‌ی اقربین»
-یعنی نزدیک‌ترین نزدیکان ایشان-
حضرت رسول(ص) حضرت علی(ع) را به‌عنوان وصی و وزیر خود معرفی نمودند.
وزیر کسی است که بسیاری از بار اجرایی و سختی‌های امر بر دوش ایشان است.
نمونه‌هایی از باری که حضرت امیر(ع) در طول حیات حضرت رسول(ص) بر عهده‌شان بود:

> نماز جماعت 3-4 نفره در روزهای آغازین آشکارشدن دعوت پیامبر(ص)

> دوران سه ساله‌ی شعب ابی‌طالب(ع)
(در این دوران حضرت امیر(ع) مداوم در جای پیامبر(ص) می‌خوابیدند
تا ایشان از گزند قاتلین احتمالی در امان باشند.)

> ماجرای هجرت از مکه به مدینه و لیله‌المبیت

> جنگ بدر
(حضرت علی(ع) یکی از سه نفری بود که
در ابتدای نبرد، جنگ تن‌به‌تن کرد و حریف خود را هلاک کرد.
همچنین از حدود 70 کشته‌ی دشمن، 18 نفر را ایشان به هلاکت رساندند.)

> جنگ احد
(با کشتن پرچم‌دار سپاه کفر توسط حضرت امیر(ع) تمام شد.
پس از حمله‌ی مجدد کفار نیز حضرت علی(ع) از پیامبر(ص) محافظت نمودند.
در این جنگ ایشان 70 زخم برداشتند
و بارها از شدت جراحات با زانو به زمین خوردند.)

> جنگ خندق
(پس از محاصره‌ی یک ماهه‌ی مسلمین و مشکلات عدیده
از جمله کمبود غذا (همان که مثلاً مسلمین
چند نفر یک خرما را در دهان می‌گذاشتند و به دیگری می‌دادند.)
سه نفر از کفار از خندق گذشتند (یکی هم در خندق افتاده‌بود.)
که یکی از آنها «عمرو بن عبدود» بود (اسم‌ش رو درست نوشتم؟).
عمرو ندای «أین الرجل» می‌داد
و کسی از مسلمین حاضر به رویارویی جلوی‌ش نبود جز حضرت امیر(ع)
که سه‌بار اعلام آمادگی کرد تا پیامبر(ص) پذیرفت.
حضرت علی(ع) تنها باری که دوبار به کسی ضربه زد به عمرو بود
که اولین بار پای‌ش و بعد سرش را جدا کردند.
می‌گفتند سپر عمرو بچه گوساله بود؛ حالا ببینید چه موجودی بوده.
حضرت دست به لباس و زره قیمتی عمرو نزدند.
خواهر عمرو با دیدن زره دست‌نخورده‌ی برادرش گریه را تمام کرد
و گفت خوش‌حال‌م که برادرم را یک مرد کشته‌است.
بهر حال با کشته‌شدن عمرو و یک‌سری بلایای طبیعی که بر سر سپاه کفار آمد
جنگ به نفع مسلمین پایان یافت.)

> جنگ خیبر
(ماجرای آن هم طولانی است.
اینجایش مهم است که یهودیان جنگ‌جویی داشتند آنچنانی
که کلاه‌خودش سنگ آسیا بود.
هیچ‌کس از مسلمین از پس‌ش برنیامد.
پیامبر(ص) فرمودند که فردا کسی را برای مبارزه می‌فرستم
که فقط کرّار است و اصلاً فرّار نیست (ظاهراً کرّار به معنای حمله‌برنده است).
فردا همه می‌خواستند که حضرت رسول(ص) او را معرفی کند.
اما ایشان هرچه سر گرداندند حضرت علی(ع) را نیافتند.
گفتند حضرت امیر(ع) چشم درد شدید گرفته؛
آنچنان که برای آوردن‌شان زیر بغل‌های‌شان را گرفتند.
حضرت پیامبر(ص) دستی به چشم‌شان کشیدند
و دیگر تا پایان عمر حضرت امیر(ع) چشم درد نگرفتند.
حضرت علی(ع) با یک ضربت کار جنگ‌جوی یهود و جنگ را فیصله دادند.)

> فتح مکه

حالا دو نکته:

* وقتی آیه‌ی 3 سوره‌ی مائده می‌گوید «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم» یعنی
تا امروز (غدیر) کفار برای محو اسلام امید به کشتن پیامبر(ص) داشتند.
امروز کسی جانشین ایشان شد که کاملاً مانند ایشان است
و می‌تواند بار اسلام را تمام و کمال به مقصد برساند.

** تعبیر همان آیه وقتی می‌گوید «الیوم اکملت لکم دینکم»
مانند آن است که در روز گرم تابستان 18 ساعت روزه باشی
و دو دقیقه مانده به غروب با یک دانه برنج افطار کنی!
یعنی کل روزه‌ات هیچ. اصلاً قبول نیست.

یا علی

- - - - - -
لینک‏های لنگه کفشی!
تحلیل محمد کانادانشین هم شنیدن دارد.
از دل خنک‏شده‏ی جناب پرسا بشنوید.
و از زبان جناب حیرت! (حالا خودمونیم، منظر الزیدی یک ملت هم نیست دیگه. ولی خوب، با این حال که بعثی‏ه دم‏ش گرم.)

خروش وب‏لاگی غزه:
از غزه بگو...ی کربلای جبهه‏ها
من هیچ...
و باز هم بمب گوگلی غزه

درباره‏ی غدیر:
برادر عیدت مبارک (از آن نوشته‏هایی که برای ایجاد شرایط بهتر، شرایط نصفه نیمه‏ی ضعیف موجود را هم می‏کوبد که ممکن است نه این بماند و نه به آن برسیم.)

و لینک‏های دیگر:
تو بیا و به نگاهی بشکن...
فضای کسب و کار کنونی در حوزه‏ی آی.سی.تی.
اگر به ریشه‏ی کلمات و اصطلاحات فارسی علاقه‏مندید، این پست کوروش علیانی را درباره‏ی دش‏من بخوانید.
چک‏نویس‏ها


لزوم همراهی قرآن و سنت

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/9/15:: ساعت 7:41 عصر
سلام.

1- به مناسبت شهادت حضرت باقر(ع)
به بحث «لزوم همراهی قرآن و سنت» به استناد قرآن اشاره می‌کنیم.
در این مورد به ارائه‌ی چهار آیه‌ی اصلی که اصول این بحث را مشخص می‌کند بسنده می‌کنیم.
(لحن‌ش خیلی جدی شد؟)
 
1-1- آیه‌ی 21 سوره‌ی احزاب
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ
قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نیکوست
لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا (21 احزاب)
براى آن‌کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد مى‏کند.»

1-2- آیه‌ی 7 سوره‌ی حشر
«... وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا
و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت باز ایستید
وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ
و از خدا پروا بدارید که خدا سخت‏کیفر است.»
(هر چند این آیه ظاهراً در مورد غنایم است، اما در مورد سنت پیامبر(ص) به‌صورت عام نیز قابل استناد است. اگر بزرگواری استدلالی برای معتبرنبودن این آیه در این بحث سراغ دارد بفرماید.)

1-3- آیه‌ی 92 سوره‌ی مائده
« وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ احْذَرُواْ
و اطاعت‏خدا و اطاعت پیامبر کنید و [از گناهان] برحذر باشید
فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلاَغُ الْمُبِینُ
پس اگر روى گرداندید بدانید که بر عهده پیامبر ما فقط رساندن [پیام] آشکار است.»
و مانند آن در 32 آل‌عمران، 132 آل‌عمران، 59 نساء، 1 انفال، 20 انفال، 46 انفال، 54 نور، 56 نور، 33محمد(ص)، 13 مجادله و 12 تغابن.
فرمودند «اطیعوا الله» یعنی قرآن و «اطیعوا الرسول» یعنی سنت.

1-4- آیه‌ی 44 سوره‌ی نحل
«... وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ
و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم (انزال یک‌باره) تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده‌است (تنزیل تدریجی) توضیح دهى و امید که آنان بیندیشند.»

2- یک حدیث کلیدی از حضرت باقر(ع):
«من عَمِلَ بِما یَعلَم، عَلَّمَه الله ما لم یَعلَم»
یعنی اگر کسی چیزهایی را که می‌داند عمل کند، ذات اقدس اله به او توفیقی می‌دهد که آنچه را نمی‌داند یاد بگیرد.
(به نقل از جلد 20 پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی؛ در محضر آقای جوادی آملی)

3- تهلیلات دهه‌ی اول ذی‌الحجه به نقل از حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)
« لا اِلهَ‏ اِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الّلَیالى‏ وَالدُّهُورِ*،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ**،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ و رَحْمَتُهُ خَیْرٌ مِما یَجْمَعُونَ،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الشَّوْکِ‏ وَالشَّجَرِ***،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَالْوَبَرِ****،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَالْمَدَرِ*****،
لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُیُونِ******،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ فِى الّلَیْلِ اِذا عَسْعَسَ *******، وَالصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ ********،
لا اِلهَ‏اِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الرِّیاحِ فِى الْبَرارى‏ وَالصُّخُورِ *********،
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ مِنَ الْیَوْمِ اِلى‏ یَوْمِ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ»

* شب‌ها و روزگاران                     ** موج‌هاى دریاها
*** خار و درخت                         **** مو و کُرک
***** سنگ‏ و کلوخ                    ****** به تعداد به‌هم خوردن چشم‌ها
******* وقت تاریکی شهر           ******** وقت برآمدن صبح
********* به عدد بادها در صحراها و صخره‌ها
یا علی 

- - - - - - -

^ جناب «ره‏سپار» فرموده‏اند:

«خوب این آیات می‏فرماید که اطاعت از خدا و پیامبر باید همراه هم باشه. حالا سؤالی که برام مطرحه اینه: آیا خوندن قرآن بتنهایی باعث گمراهی میشه؟ یا کنار سنت قرار نگرفتن‏ش فقط باعث می‏شه فهم کمتری ازش داشته‏باشیم؟ و در هر حال هرگز خواندن قرآن نمی‏تونه به گمراهی کسی که طالب هدایته منجر بشه؟؟؟»

عرض می‏کنم که در این مورد این دو آیه دم دستم بود:

«أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن یَفْعَلُ ذَ?لِکَ مِنکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ  و مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (85 بقره)» و

«إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا (150 نساء)».

بهر حال کسی که واقعاً طالب هدایت باشه ممکنه در نهایت گمراه نشه (به لطف خدا) ولی اینکه نیت آدم واقعاً صددرصد درست باشه به این راحتی نیست.

و اینکه چنین فردی وقتی قرآن می‏فرماید بروید دنبال «اسوه حسنه» و «از رسول اطاعت کنید» و «هر چه رسول آورد بگیرید و هر چه نهی کرد رها کنید» و مهمتر از اینها آیه سوره نحل «پیامبر مبیّن قرآن است و با تبیین ایشان امید اندیشیدن مردم می‏رود» و باز نسبت به سنت رسول بی‏تفاوت باشد، طالب هدایت‏بودن‏ش جای شک دارد.

البته در بعضی بحث‏ها ما ملزم هستیم تنها استناد قرآنی داشته‏باشیم؛ مثلاً انجام همین بحث از حدیث بسیار ساده‏تر است، اما ذاتاً پسندیده است که استناد از قرآن باشد. یا برای بحث «سنجش حدیث با قرآن» نیاز به معیارهای سنجش کاملاً قرآنی و مستقل از حدیث داریم تا دور پیش نیاید.

در مجموع به نظر حقیر مطالعات مکمل قرآن و حدیث برای امثال بنده -که در حد اطلاعات خود و نه خیلی تخصصی لازم است اسلام را بشناسیم- ضروری است؛ مگر در حوزه‏های خاص.

^^ چهل حدیث نورانی از امام باقر(ع)

^^^ امام محمد باقر(ع)

^^^^ بند کفش سالک عشق!

^^^^^ از زبان بدن 2

^^^^^^ عرفه در دو قدمی

^^^^^^^ حل یک معما توسط حضرت علی(ع)


اسلام - 2

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/9/8:: ساعت 4:5 عصر

سلام.
یا جوادالائمه (ع) مولا

این مبحث بیشتر مربوط به انحراف اسلام به روش کتمان است؛ تا سنت پیامبر در عصر صحابیان نقل نشود و بعد آن فراموش شود. ان‌شاءالله درس‌م که جلوتر رفت روش‌های دیگر انحراف و نقش ائمه(ع) در احیای اسلام ذکر خواهد شد.
- - - - - -

1- «نزدیک است که یکی از شما –صحابیان من- مرا تکذیب کند!
حدیث مرا برایش نقل کنند
و او در حالی‌که تکیه بر جایگاه خویش کرده بگوید:
بین ما و شما، قرآن، کتاب خدا هست،
هر چه در آن حرام باشد، حرام می‌داریم
و هر چه حلال باشد، حلال‌ش خواهیم دانست!
(نه، این درست نیست)
بدانید آنچه پیامبر(ص) حرام کرده‌است مانند آن است که خدا حرام کرده باشد.»
به نقل از مسند احمد

2- «این احادیث (نقل‌های متعدد با مضمون حدیث بالا)
با تمام پیش‌گویی‌هایی که از پیامبر در آن وجود داشت، به حقیقت پیوست.
از آخرین لحظات عمر پیامبر اکرم(ص) تا عصر حکومت اموی،
بر اساس این طرح سیاسی عمل می‌شد که:
حدیث نگویید، روایت نخوانید و ننویسید،
قرآن ما را کافی است.»

3- «پس از آنکه ابوبکر به حکومت رسید،
مسلمانان و صحابه را جمع کرد و گفت:
شما از پیامبر حدیث نقل می‌کنید،
و البته در این مورد با یکدیگر اختلاف‌هایی دارید و پیدا خواهید کرد.
به‌طورر مسلّم بعد از شما،
مردم به اختلاف‌های بزرگ‌تری خواهند افتاد.
بنابراین از رسول خدا هیچ چیز نقل نکنید.
هر کس از شما سؤالی کرد، بگویید:
در میان ما و شما، قرآن است؛
حلال آن را حلال بشمارید
و حرام‌ش را حرام بدانید!»
به نقل از «تذکره الحفاظ» شمس‌الدین ذهبی

4- «عمر سه تن از صحابه،
ابن‌مسعود، ابودرداء و ابومسعود انصاری
را در مدینه حبس کرد،
و گناه آنها را زیاد حدیث نقل‌کردن اعلام داشت و به آنها گفت:
شما فراوان از پیامبر حدیث روایت کرده‌اید!»
به نقل از «تذکره الحفاظ» و «شرف اصحاب الحدیث» خطیب بغدادی

5- «در زمان عثمان نیز وضع دگرگون نشد.
عثمان در زمان حکومت خویش بر منبر اعلام کرد
آن احادیثی که در زمان ابوبکر و عمر نشر نیافته، نباید روایت شود؛
هر چه در زمان عمر و با اجازه‌ی او نقل گردیده، حالا هم می‌توان نقل کرد.
و این را نیز دانستیم که عمر گفته بود:
جز در مسائل عملی و عبادی روایت نقل ننمایند.»

6- «در عصر معاویه نیز وضع به همین منوال بود،
بلکه شدت بیشتری داشت.
او بر منبر گفته بود:
ای مردم! از نقل احادیث پیامبر بپرهیزید،
مگر حدیثی که در دوران عمر گفته شده‌است.»

نکاتی از درس چهارم کتاب «نقش ائمه(ع) در احیای دین»
مطالب مرتبط: اسلام
یا علی

- - - - - -
* آقا نماز دهه ذی‌حجه فراموش نشه. از شنبه شب ظاهراً شروع می‌شه. هر روزش هم که روزه داره، ولی اگه همتی بود پنج‌شنبه، جمعه و شنبه را روزه بگیریم به استحباب ماه حرام هم می‌رسیم. کلی دعای توحیدی خفن هم داره که خوبه لااقل روزی چند جمله‌اش رو بخونیم.

** آقای جنتی در نماز جمعه درباره‌ی لیله المبیت گفتند و خوابیدن حضرت امیر(ع) جای حضرت رسول(ص). و اینکه این ماجرا به لسان خودشان یکی از امتحانات اصلی زندگی‌شان زمان حیات پیامبر(ص) بوده. مطلب جالب آن بود که خدا ظاهراً جبرئیل و میکائیل رو آزمایش می‌کنه که اگر عمرتون محدود باشه، حاضرید جونتون رو بخاطر دیگری بدید و اونها جواب مثبتی نمی‌دن.
خدا ما رو لایق فداشدن در پای بقیه‌اش (عج) کناد.

*** درباره‌ی غیرت و عفاف به نقل از آقای جوادی آملی
**** غربت امام جواد(ع)
***** حج ناتمام
****** ما انتظار آمدنت را به دل کشیم


روزنامه یا همان کشکول

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/30:: ساعت 11:6 عصر
سلام.
شاید کمی برای پیش نویس نوشتن براین پست دیر باشد. اما حسب وظیفه.
این چنین پست هایی ملقمه ایست از آنچه می خواهی به مخاطب عام بگویی و آنچه می خواهی فقط بنویسی. شاید هم انگیزه اش چیزهایی باشد که می خواهی به کس خاصی بگویی.
اینها به کنار. منظور آنکه هدف چنین پستی فهم سریع و صددرصد همه خوانندگان نیست؛ برخلاف مثلاً پست قبل. بلکه هدفش قدم زدن شما در فضای ذهنی و دغدغه های نویسنده ی بیچاره است که خودش هم نمی داند دردش چیست و شاید این نوشته ی پریشان را بهانه ی کمک گرفتن از خواننده ی فهیم و منتقد می کند.
- - - - - -
1- السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه
2- وقتی بهم می‌گه اول ضابطه
می‌فهمم چه چیز (دوست) با ارزشی دارم؛
حتی اگه اون چه فکر می‌کنم کار خیره، عقب بیفته.
2-1- گاهی ما کارهای خیر را هم بخاطر گل روی رفیق می کنیم
و این هم مرتبه ایست.
شاید بعضی جهادی رفتن هایمان هم چنین باشد.
اما بیشتر مرام بزرگوارانی را می پسندم که با اعتماد به نفس میگویند
تا حالا کاری برای کسی نکرده ام
(یا برای غیرخدا نکرده ام یا یه همچین چیزی).
3- راز اخلاص؛
سؤال یه روحانی چند سال پیش تو نمازخونه:
«انا اخلصناهم بخالصه ذکری الدار» (آیه 46 سوره ص)
4- چی فکر کردی اخوی،
یعنی بدون فضل احسان‌شون چیزی ازت می‌مونه؟
مثلاً اون روز نبردنت جایی که حضرت‌ش(عج) نظر دارن؛
تا حالا نشنفته بودی و اون روز گفتن.
هزار نکته و مثل نگفتن تا بفهمی دنیا دست کیه و
دلت قرص شه؟
نگفتن تو این شرایط بهشت راحت به دست میاد؛
البته اولش کمی سختی داره.
زودتر راهی‌ت نکردن تا مُلک گوش بدی؟
و آخر آن روز که تلوتلو می‌خوردم و
یاد ماجرای مرحوم شیخ مرتضی زاهد بودم؛
وقتی وجدان کرده بود که شیطان عالم‌ترین فرد بعد معصومین روی زمین‌ه
و هیچ‌کس جلودارش نیست؛
همان وقتی که از این دریافت‌ش از خود بی‌خود شده بود
و داشت می‌رفت زیر گاری!
5- امشب حاج آقا نکته‌ی جالبی گفتن؛
سیئات ما همه‌اش قبوله،
اما آنچه حسنه می‌پنداریم چه؟
ته همه خوبی‌های مقبول‌مان کسب «حسن ظن» به خداست.
ای خدا...
یا علی
- - - - - -
* ای امام رضا(ع)
** هر آنچه برای شنبه تا دوشنبه می خواستم بگویم
*** هر چند با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه
**** ما که لیاقت از علامه نوشتن رو نداشتیم
***** بسلامتی فیلم جهادی دبیرستان رو دارن خانواده از تلویزیون می بینن.
ع.ن. می گه اینجا بچه ها خیلی چیزها یاد میگیرن که نمیشه تو تهران بهشون گفت.
یکی از بچه ها میگه جهادی فقط برای خودسازیه.
اما اصل حرف رو اونی میگه که «وقتی کار می کنم حس غرور میکنم.»
چشم هممون روشن. دست مریزاد.
میشه یکی منو راهنمایی کنه؛ ما تو جهادی چی گیرمون میاد؟
غرور؟ برات برائت از آتش؟ منت بر محرومان؟ قبولی کنکور؟
راستشو بگم خودم هم یاد مصاحبه هام افتاده بودم
که آیا پخش میشن یا نه.
دم شیطون و نفس گرم،
خوب سلطنتی راه انداختن.
****** روش حذف مسلمان ها و تأثیرگذاری آنها در اجتماع
******* یکی از آفت های وبلاگ نویسی؛ بازی کردن در محدوده دانسته ها» به جای عمق بخشیدن به آنها
******** شورای مشورتی در چین
********* ... می نویسم آن مسیحِ سبز پوش،
کز دلش روید هزاران نوبهار
کاش گل می کاشت با جا پای خود
بر کویر جاده های بی سوار ...
********** حتی وبگاه حرفه ای و پربار جناب نصیری کیای عزیز -که آرزوی دیدارشان بر دل حقیر مانده- نتوانسته به این نوع فلسفه علاقه مندم کند. فلاسفه ی عزیز علاجی تجویز بفرمایند.

اسلام

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/28:: ساعت 11:59 عصر
سلام.
«لا یبقی من الاسلام الّا اسمه»
از اسلام چیزی جز اسم آن باقی نمی ماند.
«پیامبر اسلام(ص) پیش بینی عجیبی فرموده است.
با برخورد به این پیش گویی، سؤال هایی برای ما پیش می آید:
-   مگر اسلام در زمان پیامبر به چه شکل بوده است؟
-   این اسلام بعد چه شده؟
یعنی چگونه آن را از محتوای اصلی خالی کرده اند؛
آن را به چه شکل تحریف نموده
و چگونه حقایقی از آن را تبدیل یا کتمان نموده اند؟
-   چگونه ائمه(ع) اسلام صحیح را
-که اکنون در دست ماست-
به میان امت بازگرداندند و
به همان گونه که در زمان پیامبر(ص) بود
به مردم عرضه داشتند؟
...
پرسش های فوق در جمله ی زیر خلاصه می شود:
اسلام چه بوده؛ چه شده؛ و اکنون چه باید کرد؟»
قسمتی از درس دوم کتاب «نقش ائمه(ع) در احیاء دین» مرحوم علامه ی عسکری
یا علی
- - - - - -
قصه های صوفی ما دارد به بیست می رسد...
کلاه های شش گانه ی تفکر
قسمت 53ام خاطرات حج؛ خوش به حال حاجیان امسال؛
اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام
در تقابل با اضطراب مدرن
مادربزرگ انیشتین

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >


بازدید امروز: 47 ، بازدید دیروز: 83 ، کل بازدیدها: 471721

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ