سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ولی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 89/1/31:: ساعت 9:58 صبح

سلام

فرمودند...

چه‏طور حضرت‏شان -سلام الله علیها-
شب قبل با شنیدن
«یا دهر اف لک من خلیل
کم لک بالاشراق و الاصیل
من صاحب او طالب قتیل
و الدهر لا یقنع بالبدیل
و انما الامر الى الجلیل
و کل حى سالک سبیلى »
چنان بی‏تاب شدند؛ بی‏تاب‏شدنی.
چه اتفاقی افتاد که حضرت‏شان -سلام الله علیها-
شدند ولی؟
همه جریانات فردا را مدیریت کردند.
دوران اسارت را رهبری نمودند.
تا آنجا که در مقابل امپراطور آن زمان فرمودند:
«انی استصغرک»
همون کوچیک می‏بینم‏ت خودمون.

و فرمودند که
«امریکا هیچ غلطی نمی‏تواند بکند»
یک جلوه‏ای از همان ولایت‏ه.
*

سلام خدا بر حضرت ابوطالب
و سلام خدا بر حضرت زینب.

یا علی

- - - - - -
+ و فرمودند (وب‏لاگ‏نویسی) به چه دردی می‏خوره؟!؟ یعنی جمع‏ش کن بساط رو. برو به کار و زندگی‏ت برس.
و این چنین بود که آخرین پست این خراب‏آباد رقم خورد.
++ یه چندتا پست نیمه‏کاره تو صف انتشار داشتم که بدون بازبینی آزادشون کردم.
+++ اگه در طول ماه‏های آتی کارهای زندگی‏م رو روال افتاد، شاید یه جای جدید راه انداختم که قاعدتاً همین‏جاها معرفی‏ش می‏کنم. خواستید ماهی یه بار یه سری بزنید.
++++ اون قسمت «مطالب خوبی که دیده‏ام» ازطریق گودر معمولاً به‏روز می‏شه و اگه مشتری‏ش هستید می‏تونید روزی یه بار به‏ش سر بزنید.
+++++ از همه تشکر و ابراز شرمندگی و طلب حلالیت. در پناه حق


نازکشی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 89/1/28:: ساعت 2:14 عصر

سلام

گاهی،
مهم‏ترین چیز این‏ه که بدونی از کی و چه‏جوری ناز بکشی!
در چنین مواقعی شاید «بی‏بخاری» بزرگ‏ترین لطف خدا به بنده باشه!

یا علی


بیداری؟

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 89/1/16:: ساعت 10:19 صبح

سلام.

طی یک کنکاش علمی (و شاید تخیلی) در یکی از کرات یکی از منظومه‏های یکی از که‏کشان‏های همین اطراف، مطلب جالبی کشف شده که برای اولین و آخرین بار در این خراب‏آباد منتشر می‏شود. یادتون باشه که معمولاً گنج توی خرابه یافت می‏شود. این موجودات عجیب به‏روشی مشابه پیامک ما با هم ارتباط برقرار می‏کنن. این توضیح رو هم بدم که متأسفانه این مطلب به زبان اصلی و ترجمه نشده است، برای همین دانش‏مندان زیادی از فهم اون عاجز هستن. نکته دیگه هم اینکه فقط مکالمات یک طرف در این کنکاش در دست‏رس بود. مکالمه طرف مقابل رو می‏تونید خودتون حدس بزنید.
- - - - - -

Thursday, 6/4/2009 4:42:41 AM
Masoud bidari?

Thursday, 6/4/2009 6:06:12 AM
Salam, khabam nemibare az dishab, nemitunam bavar konam dishab che gozasht, na arumam

Thursday, 6/4/2009 6:14:48 AM
Chi mishe hala? Shabe rehlate emam unam, fekre. Emam va khanevade shohada aziyatam mikone, javabe una chi mishe??

Thursday, 6/4/2009 6:26:54 AM
Nemidunam, ishala kheyr bashe aghebate hame and sahebe asli ro beresune Khoda harchi zudtar , enshaallah !

Thursday, 6/4/2009 6:33:09 AM
Agha bebakhshid sare sobhi mozahem shodam, arumtr shodam, merc,
Eltemas doa! :-)

یا علی

- - - - - -
+ ببینید بی‏کاری چه بلایی سر آدم می‏آره که آدم این‏جوری پست در بکنه.
+ واقعاً چه سالی رو پشت سر گذاشتیم.!.!.!


آدم‏های جهادی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/12/27:: ساعت 7:38 عصر

سلام

از قدیم آدم عجیبی می‏نمود،
ان‏قدر که دوست داشتی از کارهاش سر در بیاری.
بعد می‏فهمیدی که کلیت کارهاش مثل همه است،
اما ویژگی منحصر به‏فردش این‏ه که در جزئیات دقت می‏کنه.
خوبی رو تو ذره ذره حرکات‏ش می‏شه دید.

از لحظه اول که تا از مینی‏بوس پیاده می‏شه آشغال‏ها می‏زنه تو ذوق‏ش،
تا کیسه زباله پیدا نکنه آروم نمی‏شه.
حالا تو در تعجبی که تو این طبیعت و با این فرهنگ مردم
مگه یه چند تا پلاستیک قراره چی رو خراب کنه.

تا جمع و جور کردن خورده نون‏های مونده روی چفیه دهونه.

تا مدیریت آتیش شب چارشنبه سوری.

و در جهادی تا دل‏ت بخواد از این آدم‏ها پیدا می‏شه.
کاش آدم بتونه خودش رو پیدا کنه.

یا علی

- - - - - -
+ سال نو مبارک


خداحافظ 88

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/12/23:: ساعت 12:1 صبح

سلام

ان‏شاءالله ام‏روز فردا می‏ریم سفر
و شاید تا وسط یا آخر تعطیلات تو نت نیام.
سال خوبی داشته باشید.
پیش‏اپیش مبارک.
هم‏راه با عزت و عافیت،
رحمت و برکت باشه.
حقیر رو هم حلال کنید.
*
ام‏روز استعفا دادم.
شاید دیگه آخرین مسئولیت دانش‏جویی‏م بوده باشه.
خوش‏به‏حال دانش‏جوها و دانش‏گاه که دیگه از شرم خلاص می‏شن.
باید بیش‏تر عمل کرد و کم‏تر حرف زد.
برای همین درباره اینجا هم باید تصمیم بگیرم.
یا کلاً تعطیل‏ش کنیم،
یا محدود.
شمام خواستید نظر بدید.
همین که بفرمایید با چی این خراب‏آباد بیش‏تر حال کرده‏اید و می‏کنید خوب‏ه.
شاید یه طرحی ریختیم که در کنار روزنگارها،
یه خورده کار منسجم‏تر بکنیم.
شاید هم یه جای جدید درست کنیم با یه طرح خاص.
تا یار چه خواهد.
**
کاش کمی مسلمون بشیم و بمونیم و بمیریم.

یا علی


برگشتیم

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/12/16:: ساعت 2:24 عصر

سلام.

خدا رو شکر برگشتیم.
بسی خوش گذشت.
هر مسافرتی یه مزه‏ای داره
و تقریباً می‏شه گفت وجه مشترک همه‏شون تکرارناپذیری‏ه.

اما اردوهای دانش‏جویی برای امثال ما واقعاً مغتنم‏ه؛
چون دیگه معلوم نیست نصیب‏مون بشه یا نه.
اون جو باصفا و ساده،
با حداقل امکانات و شرایط رفاهی.
یه چیزی تو مایه‏های فضای جبهه و جهادی.

آقای دکتر دولت‏شاهی می‏گفت 24 سال بود از این سفرها نیومده بودم.
گفتم شرمنده از بی‏نظمی‏ها و بدی امکانات.
ولی ظاهراً ایشون هم به‏شون خوش گذشته بود.
*
کلاً می‏خوام بگم قدر سفر رو بدونید،
هر جوری و هرجایی.

یا علی


اسفند

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/12/11:: ساعت 12:0 صبح

سلام.

هنوز از باده‏ی میلاد پیام‏آور حق سیراب نشدیم. خدایا مددی.
*
اسفند ماه خاصی است برای‏م.
ماه آخر زمستون،
ماه قبل بهار،
ماه تحول،
لطافت،
ماه رهایی از دغدغه‏های سال.
اسفند رو دوست دارم
به‏خاطر همه کسانی که تو این سال‏ها لطف‏شون رو به‏م مرحمت کردن.
بیش‏تر از همه پدر و مادرم.
ام‏سال هم که تولد رئیس دین و مذهب‏مون تو این ماه‏ه.
خدا رو شکر.
**
ام‏شب رهام کردی،
درست همون وقتی که باید.
باورم نمی‏شه که حضرت‏ش دعای هر روزه‏م رو مستجاب کرده باشه؛
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا،
یا امام الرئوف،
اطلبنا عند قبرک.
السلام علیک و رحمه الله و برکاته.
***
چه‏قدر به یه سفر نیاز داشتم،
بیش‏تر از هر وقت،
بیش‏تر از هر ماه.
دوست دارم هر ماه برم سفر.
اما دوست دارم اسفندها بیش‏تر برم سفر،
دوبار، سه‏بار.
یکی از یکی دوست‏داشتنی‏تر.
برای هر کدوم‏شون باید یه عمر انتظار بکشی.
اما ام‏سال بیش‏تر از همه،
دل‏م برای خوزستان تنگ می‏شه.
خوش به حال‏ت آسید محمد مهدی،
خوش به حالت میرحامد عزیز،
خوش‏به حالت آقا علیرضای راصد،
خوش به حال همه کسانی که ام‏سال چشم‏شون به هویزه و دوکوهه،
دهلاویه و فکه،
شلمچه و طلائیه،
شوش و دزفول و اندیمشک،
اروند و کرخه و دز
روشن می‏شه.
هیچ وقت ماکارونی شب آخر اردوگاه لشکر 10 اندیمشک رو یادم نمی‏ره،
و پیاده‏روی عصرگاهی دز رو،
و فلافل و سمبوسه محله عرب‏نشین پشت علی‏بن‏مهزیار،
و دعوای لب کارون،
و خبر خوب هویزه،
و سردار مسجدی.
...
****
اسفند فصل پروازه.
کاش به ما هم پروبالی بدن از جنس نور و ایمان.

حلال‏مون کنید.

یا علی


دشمن‏ترین دشمنان

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/12/10:: ساعت 4:24 عصر

سلام.

این حکایت سعدی،
حال روزهای تیره ماست...
*
از دانش‏مند بزرگى پرسیدم معنى این سخن رسول خدا -صلى الله علیه و آله- چیست؟
مى‏فرماید: «اعدا عدوک نفسک التى بین جنبیک»
دشمن‏ترین دشمنان تو،
نفس بدفرماى توست که در میان دو پهلوى تو (در درون تو ) قرار دارد.
در پاسخ گفت:
از آنجا که به هر دشمنى نیکى کنی، دوست تو گردد،
مگر نفس اماره که هر چه او را بیش‏تر مدارا کنى،
مخالفت‏ش زیاد مى‏شود.
بنابراین دشمن‏ترین دشمنان خواهد بود.

فرشته‏خوى شود آدمى به کم‏خوردن      /       وگر خورد چو بهائم بیوفتد چو جماد
مراد هرکه برآرى مرید امر تو گشت       /        خلاف نفس که فرمان دهد چو یافت مراد
**
دعا کنید بیش از این خاک‏مال‏ش نشیم.

یا علی


حجت و راه‏نما

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/12/5:: ساعت 2:25 عصر

سلام.

تبریک به‏مناسبت ایام.
اولین خبر خوش‏حال‏کننده بعد غروب، دست‏گیری عبدالمالک بود؛ به‏لطف خدا.
بعد هم برد استقلال در آسیا.
به‏هر حال خوش‏حالی این ایام نیاز به بهانه نداره.
- - - - - -

امام مهدی -علیه ‌السلام- :
إنّ الأرضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ وَلا یَبْقَی النَّاسُ فی فَتْرَةٍ
زمین هرگز از حجّت [خدا] خالی نیست و مردم در هیچ دورانی بدون راه‏نما نخواهند ماند.
(کمال الدین؛ ص 445)

ام‏روز هم باید در زندگی حجت داشت و راه‏نما.
ما ها داریم که؟

یا علی


فرقون

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/12:: ساعت 2:59 عصر

سلام.

این هم نوعی جنون و عدم تعادل می‏تونه باشه؛
وسواس.
این که تصمیم بگیری هر روز بنویسی،
اگر چه از خودت نباشه،
ولی دغدغه‏ات باشه.
و اینکه اگه ننوشتی انگار گم‏شده‏ای داری،
و کار واجبی رو ترک کردی.
پس هر روز قسمتی از افکار و دغدغه‏ها رو،
به قول هادی قربانی عزیز،
که ان‏شاءالله هرجا هست با عزت و عافیت بزید،
با یه بیل می‏ریزی تو فرقون وب‏لاگ.
بیل هم که حساب و کتاب نداره،
هر روز می‏بینی ملات‏ات یه چیزی کم داره.
می‏گی بذار یه کم از این بریزم،
فردا یه کم از اون.
اینه که وب‏لاگ رو کردی کشکول همه چی و هیچ چی،
خراب‏آباد نفسانی.
*
ام‏روز امام از فرنس می‏آد.
نمی‏دونم باید گل ببرم یا شیرینی،
البته شیرینی که نمی‏شه، هنوز ماه صفره.
نمی‏دونم برم سر در دانش‏گاه یا بهشت زهرا(س)،
البته بعیده که به دانش‏گاه برسیم،
از زور جمعیت و تافیک وسط شهر،
هم‏چنین به بهشت زهرا(س).
شاید خوبه مثل آسید صادق طباطبایی بریم چلوکبابی مدائن،
بعد اِن سال.
شاید هم باید تو ترافیک افتتاح تونل توحید وایسیم
ببینیم ملت چه فحش‏هایی به دهه زجر می‏دن.

شاید هم باید بشینیم مثل آدم
تکلیف ام‏روز و هرروزمون رو معلوم کنیم؛
دیو، فرشته،
جبهه سبز، طرف‏داران ولایت،
لیبرال، دینی،
حجتیه‏ای، انقلابی.

اصلاً کاش درست بفهمیم اصلاً جبهه ام‏روز چی هست،
بعد ببینیم باید کدوم ور وایسم و چه‏طوری.

حسین(ع) جان، ما رو هم سوار کشتی سریع‏السیرت کن


<      1   2   3   4   5   >>   >


بازدید امروز: 114 ، بازدید دیروز: 99 ، کل بازدیدها: 470856

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ