سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انگیزه شرکت در شورا

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/15:: ساعت 10:16 عصر

سلام.
از کتاب سقیفه (گزیده‏ای از سخن‏رانی‏های مرحوم علامه سید مرتضی عسکری(ره) در محرم و صفر 1419)؛ شمه‏ای از آنچه بر سر امت بعد از عدم قبول ولایت حضرت امیر -علیه السلام- آمد.
- - - - - -

«امام به‏خوبی می‏دانست که خلافت را به او نمی‏دهند.
هم‏راه ایشان در شورا شرکت کرد تا نگویند که او،
خود،
خلافت را نمی‏خواست.

(پرانتز
در روزی که عمر زخم برداشت
شش نفر را برای تعیین خلیفه بعد از خود در یک شورا جمع کرد.
نتیجه شورا بعد از مرگ وی معلوم شد.
پرانتز)

بلاذری (قرن سوم) در انساب الاشراف نوشته است:
قبل از اجتماع شورا،
حضرت امیر -علیه السلام- به عموی‏اش عباس شکایت کرد و فرمود:
خلافت از ما رفته است.
عباس گفت: از کجا می‏گویی؟
فرمود: سعد(بن ابی‏وقاص) با پسر عموی‏اش عبدالرحمان(بن عوف) مخالفت نمی‏کند،
عبدالرحمان هم داماد عثمان است؛
این سه با هم‏اند...
اگر طلحه و زبیر هم با من باشند،
چون عمر گفته که عبدالرحمان با هر کس باشد،
او خلیفه است،
پس دیگر فایده‏ای ندارد.
بنابراین، حضرت امیر می‏دانست
و اگر در شورا شرکت نمی‏کرد،
بعد از عثمان هم با آن حضرت بیعت نمی‏کردند.
چون سخنان پیام‏بر -صلی الله علیه و آله- از میان رفته بود
و حرف‏های عمر مانده بود.
عمر به‏قدری بزرگ شده بود که مقام‏اش در نزد آنان
از تمام پیام‏بران بزرگ‏تر شده بود.
(العیاذ بالله)»

یا علی

- - - - - -
+ به رسم قدیم، گفتم چند پیامک جالب غدیریه رو براتون بنویسم:
«عظمت اصحاب خاص امیرالمؤمنین -علیه الصلوه و السلام- در این است که در هیچ شرایطی دچار اشتباه نشدند و جبهه را گم نکردند.
رهبر معظم انقلاب؛ 6 اردی‏بهشت‏ماه 1369»

«مبارک باد عیدی که حکومت حق انتخاب گردید، هرچند پس از آن تقلب کردند!» !!!

«یا رب عید است عطا بر همه ده      /      بر ماتم و اندوه همه خاتمه ده
پایان غم همه ظهور مهدی است       /      تعجیل فرج به مهدی فاطمه ده»

«سحرگاهی بگوشم این ندا از چرخ پیر آمد      /       که سر بردارد از زانوی غم عید غدیر آمد
امیر مؤمنین حیدر به امر حق پیم‏بر را       /       وزیر آمد، دبیر آمد، مشیر آمد، مشار آمد»

«هرکس به ولایت علی نائل شد       /       اندیشه کفر از دل‏اش زائل شد»

«بر دل یاقوت با خط طلا بنوشته‏اند      /      شیعیان حاجی شدند چون دور حیدر گشته‏اند
...» (از نقل مصرع دوم معذورم)

«علی در عرش عالم بی‏نظیر است      /       علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولای‏ام نویسم        /        چه عیدی به‏تر از عید غدیر است»

«ام‏روز، معنای بزرگ‏داشت روز غدیر، اهتمام به مسائل جامعه و تلاش برای عزت‏بخشیدن به شهروندان و بسط عدالت برای همه است. (امام موسی صدر)» (خدا عزت و سلامتی به‏شون بده)

«علی‏گویان همه نیکو سرشت‏اند       /        همه قبل از قیامت در بهشت‏اند
به وقت خلقت‏ام خیل ملائک          /         به قلب‏ام یا علی را می‏نوشتند»


پذیرش ولایت

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/14:: ساعت 11:37 عصر

سلام.

اول از همه:
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین
بولایه امیر المؤمنین و الائمه علیهم السلام

*

اما بعد،
جناب حاج آقا «قاسم» فرموده‏اند که
«امامت نهایت کمال یک ولی خداست
و شاهدش مضامین بلند جامعه کبیره است.»
**

و در انتها،
مرور این آیات سوره مائده:
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُم رَاکِعُونَ
(55)
سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛
همان‏ها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.
وَ مَن یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا
فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغَالِبُونَ
(56)
و کسانی‏که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، (پیروزند؛)
(زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است.

کمی تأمل کنیم که این پذیرش ولایت چیست؟
در اعتقاد، در عمل و در لحظه‏لحظه زندگی.

یا علی

- - - - - -
+ جناب «ره‏سپار» در نظرات پست «انگیزه شرکت در شورا» نکته مهمی رو نوشته‏اند که گمان می‏کنم بیش‏تر به اینجا مربوط است:
«اینکه این ولایت چه ولایتی‏ه، شاید مهم‏ترین مسئله زندگی مسلمین باشه!
چند وقت بود تو ذهن‏ام این سؤال بود که امام زمان(عج) (که این‏همه فدایی دارن) چرا ظهور نمی‏کنن؟ مطمئن بودم آدم‏هایی که برای خاطر امام خمینی(ره) از همه چیزشون گذشتن، حتماً برای امام زمان(عج) بیش از اینها خواهند گذشت. اینکه همه می‏گن اونقدر ما بدیم که امام اگر بیان حاضر نیستیم در راه ایشون از خودمون بگذریم رو اصلاً قبول نداشتم و توجیهی بر غیبت می‏دونستم.
چند وقت پیش آقای چیت‏چیان جوابی به‏ام دادن که سال‏ها بود منتظر شنیدن‏اش بودم. گفتن امام زمان(عج) 313تا فدایی نمی‏خوان، 313تا سرباز نمی‏خوان، 313تا سردار می‏خوان. کسانی‏که اون‏قدر معرفت‏شون به دین و امام بالاست که می‏تونن جای امام، عین ایشون تصمیم بگیرن و رفتار کنن و مملکتی رو اداره کنن.
اصولاً تسلیم‏بودن بدون معرفت همین چیزی می‏شه که الآن هست! و کاش که اصلاً نبود! کاش در عین نشناختن‏هامون، ادای تسلیم‏بودن رو در نمی‏آوردیم و آن‏قدر این واژه ژرف رو از ارزش و معنی تهی نمی‏کردیم.
ولایت امام هر چیزی که هست، به‏نظر من نباید بر معرفت پیشی بگیره. به‏نظر من ولایت مسئله بسیار مهمی است که الآن در اشتباه‏ترین معنای‏اش از سیاق اهل بیت(ع) به‏کار می‏ره، و بندگی بی‏چون و چرا از کسی شده که در مقابل‏اش نه معرفتی داری، نه حقی به سؤال و جواب و اعتراض، درحالی‏که در عمق جهل و ندانستن نسبت به اون فرد قرار داری، و افتخارت فقط باید این باشه که تبعیت بی‏چون و چرا می‏کنی از کسی که هرگز در خور شأن او، وی را نشناخته‏ای.»

حقیر هم اینها رو نوشتم:
«دغدغه به‏جایی است و حرف حقی. آدم باید به‏اندازه‏ی معرفت‏اش اطاعت کند؛ وگرنه از عقل‏اش (حجت‏اش) جلو زده و این مخالف صداقت است و مصداق افراط و غلو. نکته 313 سردار هم بسیار جالب و متین بود. اما در مورد موضوع اول؛
اگر معرفت ما از امام و ولیّ، امام واجب الاطاعه و واجب الموده باشد، امامی که ولایت‏اش، همان ولایت رسول(ص) و الله است (اشاره به همین آیه 55 مائده)، ولایتی که کارش خروج از ظلمات به‏سوی نور است (آیه الکرسی)،
با همین ولایت،
اطاعت بی‏چون و چرا (مانند تسلیم‏بودن در برابر خدا) برای ما واجب می‏شود و به‏همین واسطه هم انسان از ظلمت جهل و ظلم به‏سوی نور معرفت و رشد حرکت می‏کند.
اصلاً بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا.
در تاریخ اسلام و اهل بیت(ع) زیاد شنیده‏ایم که فلان آدم ولایت‏مدار چندین حدیث خفن بلد بود که نمی‏تونست به کسی بگه. خوب، این جنسی از معرفت است که با مطالعه و تحقیق تنها نمی‏شه به‏اش دست یافت. تربیت لازم داره و تربیت هم پذیرش ولایت مربّی.»


امامت و امتحان

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/13:: ساعت 10:55 عصر

سلام.
اینها بخشی از صحبت‏های مقام رهبری در بین بسیجیان است.
- - - - - -

«از روز عید قربان تا روز عید غدیر،
در واقع یک مقطعى است متصل و مرتبط با مسئله‌ى امامت.

خداى متعال در قرآن یاد می‏فرماید (بقره: 124):
و اذ ابتلى ابراهیم ربّه بکلمات فأتمّهنّ قال انّى جاعلک للنّاس اماماً
و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود و وى آن همه را به انجام رسانید،
[خدا به او] فرمود: من تو را پیشواى مردم قرار دادم...
ابراهیم از طرف پروردگار منصوب شد به امامت.
چرا؟
چون از عهده‌ى امتحان‏هاى دشوار برآمد.
مبدأ این را می‏شود روز عید قربان به‏حساب آورد،
تا روز عید غدیر که روز امامت امیرالمؤمنین على‌بن‌ابى‌طالب (علیه آلاف التّحیّة و الثّناء) است.
این هم به دنباله‌ى امتحانات سخت بود.
امیرالمؤمنین طول حیات مبارک‏اش را با امتحان
-امتحان‏هائى که از آن سرافراز بیرون آمده است-
گذرانده؛
از سیزده سالگى یا یازده سالگى و قبول نبوت تا لیلةالمبیت،
یک جوان فداکار و فانى در پیغمبر که آماده است جان خود را فداى پیغمبر بکند
-عملاً این را در ماجراى هجرت پیغمبر به اثبات می‏رساند-
و بعد هم آن امتحان‏هاى بزرگ در بدر و احد و حنین و خیبر و بقیه‌ى جاها.
این منصب والا، دنباله‌ى این امتحان‏هاست؛
لذا دل‏ها متوجه شده است به اینکه بین عید قربان و عید غدیر یک ارتباط است.
بعضى هم این را «دهه‌ى امامت» نامیده‌اند و نام مناسبى است.»
*
اعیاد مبارک

یا علی


هب ل - بخش سوم

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/12:: ساعت 11:41 عصر

سلام.

سومین و آخرین بخش از آیات «هب ل»دار، آنهایی هستند که به‏طور مستقیم به موضوع فرزند صالح مربوط نیستند.
- - - - - -

1 و 2 و 3-
وَ وَهَبنَا لَه مِن رَحمَتِنَا أخَاه هَارونَ نَبیًّا (مریم: 53)
و ما از رحمت خود، برادرش هارون را -که پیام‏بر بود- به او بخشیدیم.

فَفَرَرتُ مِنکُم لَمَّا خِفتُکُم
فَوَهَبَ لِی ربّی حکماً وَ جَعَلَنِی مِنَ المرسَلینَ (الشعراء: 21)
پس هنگامی‏که از شما ترسیدم فرار کردم؛
و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد!

(هم‏چنین آیه 83 الشعراء «رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَ ألْحِقْنِی بالصَّالِحِینَ»
در مورد حضرت ابراهیم -علیه السلام- که قبلاً ذکر شد.)

4- (حضرت داود و سلیمان -علیهما السلام-)
قَالَ رَبِّ اغفِر لِی وَ هَب لِی مُلکاً لا یَنبَغِی لأحَد مِن بَعدِی
إنَّکَ أنتَ الوَهَّابُ (ص: 35)
گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ‏کس نباشد،
که تو بسیار بخشنده‌ای!

5- (حضرت ایوب -علیه السلام-)
وَ وَهَبنَا لَهُ أهْلَهُ وَ مِثلَهُم مَعَهُم رَحمَةً مِنَّا وَ ذِکرَى لأولِی الأَلبَابِ (ص: 43)
و خانواده‌اش را به او بخشیدیم، و همانند آنها را بر آنان افزودیم،
تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکّری برای اندیش‏مندان.

6 و 7-
ربّنَا لا تُزِغ قُلُوبَنَا بَعدَ إذ هَدَیتَنَا
وَ هَب لَنَا مِن لَدُنکَ رَحمَة إِنَّکَ أَنتَ الوَهَّابُ (آل‌عمران: 8)
(راسخانِ در علم، می‌گویند:) «پروردگارا!
دل‏هایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان!
و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‌ای!

(هم‏چنین آیه 50 مریم
«وَ وَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا»
در مورد فرزندان حضرت ابراهیم -علیهم السلام- که قبلاً ذکر شد.)

8- لِلَّهِ مُلکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرض یَخلُقُ مَا یَشَاءُ
یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ إنَاثاً وَ یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذّکُورَ (الشورى: 49)
مالکیّت و حاکمیّت آسمان‏ها و زمین از آن خداست؛ هر چه را بخواهد می‌آفریند؛
به هر کس اراده کند دختر می‌بخشد و به هر کس بخواهد پسر.

9- وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ ربّنَا هَب لَنَا مِن أزوَاجِنَا وَ ذُرّیّاتِنَا قُرّةَ أَعیُن
وَ اجعَلنَا لِلمُتّقِینَ إمَامًا (الفرقان: 74)
و کسانی که می‌گویند: «پروردگارا! از همسران و فرزندان‏مان مایه روشنی چشم ما قرار ده،
و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!»

10- ... وَ امرَأةً مُؤمِنَةً إن وَهَبَت نَفسَهَا لِلنَّبیِّ
إن أرَادَ النَّبِیُّ أن یَستَنکِحَهَا خَالِصَةً لَکَ مِن دُونِ المُؤمِنِینَ... (الأحزاب: 50)
و هرگاه زن با ایمانی خود را به پیامبر ببخشد (و مهری برای خود نخواهد)
چنان‏چه پیامبر بخواهد می‌تواند او را به همسری برگزیند؛
امّا چنین ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه دیگر مؤمنان؛
*

جناب «برای خاطر آیه‏ها» فرموده‏اند:
«جناب راغب فرموده‏اند: الهبه ان تجعل ملکک لغیرک بغیر عوض؛
هبه یعنی دارایی‏ات را به دیگری ببخشی بلاعوض.
توی فضاهای قرآنی ریشه «وهب» در رابطه خالق و مخلوق است.
اوست که از دارایی‏های‏اش می‏بخشد، بلاعوض.
و ریشه یکی از اسم‏های‏اش هم همین است؛ وهّاب
**

جناب «زسمک» هم فرموده‏اند:
«این فرازی از مناجات شعبانیه است که
مرحوم امام خمینی در قنوت نمازشون می‏خوندن:
«اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلَیکَ
وَ اَنِر اَبصارَ قُلُوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها اِلَیکَ
حَتّی تَخرِقَ اَبصارُ القُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ
فَتَصِلَ اِلی مَعدِنِ العَظَمَهِ
وَ تَصیرَ اَرواحُنا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدسِکَ
»
ای خدا مرا انقطاع کامل به‏سوی خود عطا فرما
و روشن ساز دیده‏های دل ما را به نوری که به آن نور تو را مشاهده کند
تا آنکه دیده‏ی بصیرت ما حجاب‏های نور را بر دَرَد
و به نور عظمت واصل گردد و جان‏های ما به مقام قدس عزت‏ات در پیوندد.»

+ پست مرتبط: هب ل - فرزند صالح
+ پست مرتبط: هب ل - حضرت ابراهیم -علیه السلام-

یا علی


موالات

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/11:: ساعت 11:18 عصر

السلام علیکم یا أهل بیت النبوه

«اگر از امام هادی -علیه السلام-
هیچ چیز ندانیم و نداشته باشیم
جز همین زیارت جامعه کبیره
ما را بس است.»
و به‏قول جناب «برای خاطر آیه‏ها»:
«گاهی فکر می‏کنم تنها متنی‏ست که وقتی توی زیارت ائمه می‏خوانم‏اش
حق زیارت امام را حداقل با واژه‏ها به‏جا آورده‏ام.»
*
بموالاتکم علّمنا اللهُ مَعالمَ دیننا
و أصلح ما کانَ فَسَدَ من دنیانا

یا علی بن الجواد، ادرکنی


هب ل - فرزند صالح

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/9:: ساعت 11:0 عصر

سلام.

جناب «برای خاطر آیه‏ها» در نظرات پست «هب ل - حضرت ابراهیم» فرموده بودند که «نکته جالب... اینکه ظاهراً هب ل در خیلی از قسمت‏های قرآن مصداق فرزند صالح است. و یک‏جا هم مصداق همسر و فرزندان خوب: هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین...». حقیر هم از همین نکته الهام گرفتم. در این پست آیاتی رو مرور می‏کنیم که «هب ل» با جهت «فرزند صالح» ذکر شده.
- - - - - -

1 تا 6-
الصافات 100،
الأنبیاء 72،
مریم 49،
العنکبوت 27،
ابراهیم 39،
و الأنعام 84.
که مربوط به حضرت ابراهیم -علیه السلام- است
و در پست «هب ل - حضرت ابراهیم» ذکر شدند.

7 تا 10- (مربوط به حضرت زکریا -علیه السلام-)
هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ
قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً
إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ (آل‌عمران: 38)*
در آنجا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگی در مریم،) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد:
«خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه‌ای (نیز) به من عطا فرما،
که تو دعا را می‌شنوی!»

وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی
وَ کَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا (مریم: 5)
و من از بستگان‏ام بعد از خودم بیم‏ناک‏ام (که حق پاسداری از آیین تو را نگاه ندارند)!
و (از طرفی) همسرم نازا و عقیم است؛ تو از نزد خود جانشینی به من ببخش...

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ یَحْیَى وَ أَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ
إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ
وَ یَدْعُونَنَا رَغَبًا وَ رَهَبًا وَ کَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ (الأنبیاء: 90)
ما هم دعای او را پذیرفتیم، و یحیی را به او بخشیدیم؛ و همسرش را (که نازا بود) برای‏اش آماده (بارداری) کردیم؛
چراکه آنان (خاندانی بودند که) هم‏واره در کارهای خیر بسرعت اقدام می‌کردند؛
و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند؛ و پیوسته برای ما (خاضع و) خاشع بودند.

11- (حضرت مریم -سلام الله علیها-)
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا (مریم: 19)
گفت: «من فرستاده پروردگار توام؛ (آمده‌ام) تا پسر پاکیزه‌ای به تو ببخشم!»

12- (حضرت داوود -علیه السلام-)
وَ وَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ
إِنَّهُ أَوَّابٌ (ص: 30)
ما سلیمان را به داوود بخشیدیم؛ چه بنده خوبی!
زیرا هم‏واره به‏سوی خدا بازگشت می‌کرد (و به یاد او بود)!

* در مورد آیه 38 آل‏عمران جناب «زسمک» این‏طور فرموده‏اند:
«هب لی رو که دیدم یاد آیه 38 سوره آل عمران افتادم در مورد حضرت زکریا -علیه السلام-؛
«هنالک دعا زکریا ربه قال رب هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعاء»
یکی اینکه؛ سید محمد حسین طباطبایی رو که می‏شناسید، حافظ کل قرآن (دکتر 7 ساله). شنیدم که می‏گن پدر و مادرش از اول توی قنوت‏های نمازشون می‏خوندن «رب هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعاء»
چه‏قدر خوب‏ه که ما هم تو قنوت‏هامون از خدا ذریه پاکیزه بخوایم.
یکی دیگه اینکه؛ تو آیه‏ی قبل‏اش می‏گه «هر بار که زکریا داخل محراب مریم -علیه السلام- می‏شد نزد او رزقی می‏یافت. از او می‏پرسید: «این روزی از کجاست؟» او هم جواب می‏داد: «از طرف خدا او هر که را بخواهد بی‏حساب روزی می‏دهد.»
بعدش بلافاصله تو آیه بعد می‏گه هنالک دعا... یعنی همان‏جا زکریا فرصت را غنیمت شمرده و دعا کرد. در مکانی که عنایت خداوند و میوه‏های بهشتی در آن وارد شده.
درواقع این می‏خواد اهمیت مکان دعا رو نشون بده!
یکی دیگه هم اینکه؛ وقتی حضرت زکریا عنایات خاص پروردگار رو می‏بینن از خدا درخواست می‏کنن و چیزی رو می‏خوان که در نظر ما محال‏ه؛ از خدا اولاد پاک می‏خوان. درحالی‏که خودشون پیر و همسرشون هم نازاست!!
و این یعنی نباید هیچ‏گاه در دعاکردن قدرت و توانایی خداوند در برآورده‏کردن خواسته‏های‏مان را نادیده بگیریم.
در فراز آخر قنوت نماز غفلیه می‏خوانیم: «اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی...»
شب نیمه شعبان پیامکی دریافت کردم که در آن نوشته بود:

دلا امشب به می باید وضو کرد
و هر ناممکنی را آرزو کرد
» 

جناب «برای خاطر آیه‏ها» هم این‏طور فرموده‏اند:
«کلاً بستر همین آیات سوره آل‏عمران از ان الله اصطفی تا ماجرای نذر زیبای مادر حضرت مریم(س) و بعد هم آن لحظه‏ای که زکریا با دیدن حالات مریم(س) در محراب هوایی می‏شود هنا لک و آن‏قدر خالصانه و صمیمانه نجوا می‏کند و خواسته دل‏اش را می‏خواهد که بلافاصله اجابت می‏شود، تا ادامه آیات‏اش در صفحه بعد و ادامه ماجرای حضرت مریم(س) (همان حوالی آیه 50) از آیاتی‏ست که خیلی وقت‏ها با خودم زمزمه می‏کنم...»

+ پست مرتبط: هب ل - حضرت ابراهیم
+ پست مرتبط: هب ل - بخش سوم

 

یا علی

- - - - - -
+ با این حساب، 10 آیه دیگه داریم که «هب ل» در آنها در مورد «فرزند صالح» نیست. دوتای‏اش رو تو پست «هب ل - حضرت ابراهیم» گفتیم و یکی‏اش رو هم جناب «برای خاطر آیه‏ها» فرمودند. ببینیم 7تای دیگه چی‏اند.


هب ل - حضرت ابراهیم

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/7:: ساعت 10:14 صبح

سلام.

1) عید قربانی مبارک.
2) یک سری آیات در قرآن هستند که توشون «هب ل» اومده. بعضی‏هاشون برای من خیلی دل‏نشین و الهام‏بخش هستند. ام‏روز به‏مناسبت عید قربان، مجموعه آیات در مورد حضرت ابراهیم -علیه السلام- رو مرور می‏کنیم.
- - - - - -

1- رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ (الصافات: 100)
پروردگارا! به من از صالحان [= فرزندان صالح‌] ببخش!

2- رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَ ألْحِقْنِی بالصَّالِحِینَ (الشعراء: 83)
پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن!



3- وَ وَهَبْنَا لَهُ إسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ نَافِلَةً وَ کلاً جَعَلْنَا صَالِحِینَ (الأنبیاء: 72)
و اسحاق، و علاوه‏بر او، یعقوب را به وی بخشیدیم؛ و همه آنان را مردانی صالح قرار دادیم!

4- فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ
وَ هَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَکُلاً جَعَلْنَا نَبِیًّا (مریم: 49)
هنگامی‏که از آنان و آنچه غیر خدا می‌پرستیدند کناره‌گیری کرد،
ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم؛ و هر یک را پیامبری (بزرگ) قرار دادیم!
5- وَ وَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا (مریم: 50)
و از رحمت خود به آنان عطا کردیم؛
و برای آنها نام نیک و مقام برجسته‌ای (در میان همه امّت‏ها) قرار دادیم!

6- وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ جَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْکِتَابَ
وَ آتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ (العنکبوت: 27)
و (در اواخر عمر،) اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و نبوت و کتاب آسمانی را در دودمان‏اش قرار دادیم
و پاداش او را در دنیا دادیم و او در آخرت از صالحان است!


7- الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ
إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ (ابراهیم: 39)
حمد خدای را که در پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید؛
مسلّماً پروردگار من، شنونده (و اجابت کننده) دعاست.


8- وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ کُلاً هَدَیْنَا وَ نُوحًا هَدَیْنَا مِنْ قَبْلُ
وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَ سُلَیْمَانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسَى وَ هَارُونَ
وَ کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (الأنعام: 84)
و اسحاق و یعقوب را به او [= ابراهیم‌] بخشیدیم؛ و هر دو را هدایت کردیم؛ و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم؛
و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم)؛
این‌گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم!

+ پست مرتبط: هب ل - فرزند صالح
+ پست مرتبط: هب ل - بخش سوم

یا علی


بالاترین شخصیت تاریخ

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/3:: ساعت 11:41 صبح

سلام.
از
وصیت‏نامه حضرت امام(ره):

«... ما مفتخریم
و ملت عزیز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است
که پیرومذهبی است که می‏خواهد حقایق قرآنی،
که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می‏زند،
از مقبره‏ها و گورستان‏ها نجات داده و به‏عنوان بزرگترین نسخه نجات‏دهنده بشر
از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل اوپیچیده است
و او را به‏سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می‏کشاند نجات دهد.

و ما مفتخریم
که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن
به امر خداوندتعالی بوده،
و امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب،
این بنده رهاشده از تمام قیود،
مأمور رهاکردن بشر از تمام اغلال و بردگی‏ها است.

ما مفتخریم که کتاب نهج‏البلاغه
که بعد از قرآن بزرگ‏ترین دستور زندگی مادی و معنوی
و بالاترین کتاب رهایی‏بخش بشر است
و دستورات معنوی وحکومتی آن بالاترین راه نجات است،
از امام معصوم ما است.

ما مفتخریم
که ائمه معصومین،
از علی بن ابی‏طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان
-علیهم آلاف التحیات والسلام-
که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است
ائمه ما هستند.

ما مفتخریم
که ادعیه حیات‏بخش
که او را «قرآن صاعد» می‏خوانند
از ائمه معصومین ما است.
ما به «مناجات شعبانیه» امامان
و «دعای عرفات» حسین بن علی -علیهما السلام-
و «صحیفه سجادیه» این زبور آل‏محمد
و «صحیفه فاطمیه»  که کتاب الهام‏شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است
از ما است.

ما مفتخریم
که «باقرالعلوم» بالاترین شخصیت تاریخ است
و کسی جز خدای تعالی و رسول -صلی الله علیه و آله-
و ائمه معصومین -علیهم السلام-
مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد،
از ما است.


و ما مفتخریم
که مذهب ما «جعفری» است
که فقه ما که دریای بی‏پایان است،
یکی از آثار اوست.

و ما مفتخریم
به همه ائمه معصومین -علیهم صلوات الله- و متعهد به پیروی آنان‏ایم.

ما مفتخریم
که ائمه معصومین ما -صلوات الله و سلامه علیهم-
در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده‏کردن قرآن کریم
که تشکیل حکومت عدل یکی ازابعاد آن است،
در حبس و تبعید به سر برده
و عاقبت در راه براندازی حکومت‏های جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند.

و ما امروز مفتخریم
که می‏خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم
و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت‏ساز
سر از پا نشناخته،
جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا می‏کنند...
»

یا علی


خطبه ازدواج

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/8/27:: ساعت 11:14 عصر

سلام.

+ «... پس از آن امام جواد (علیه السلام) خطبه عقد را به این عبارت خواند:
الحمدلله اقراراً بنعمته
و لا اله الا الله اخلاصاً لوحدانیّته
و صلی الله علی محمد سید بریَّته و الاصفیاء من عترته

اما بعد فقد کان من فضل الله علی الانام
ان اغناهم بالحلال عن الحرام
فقال سبحانه:
وَ اَنْکِحُوا الاَیامی مِنْکُمْ
وَ الصّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ اِمائِکُمْ
اِنْ یَکُونُوا فَقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ
وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ.

آن‏گاه چنین فرمود:
ان محمدبن علی بن موسی
یخطب ام الفضل بنت عبدالله المأمون
و قد بذل لها من الصداق
مهر جدته فاطمه بنت محمد -صلی الله علیه و آله-
و هو خمس مأة درهم جیاداً.

محمدبن علی بن موسی،
ام الفضل دختر عبدالله مأمون را عقد می‌کند
و صداق و مهریه او را
مهریه جده‌اش فاطمه، دختر رسول خدا، قرار می‌دهد
که پانصد درهم خالص تمام عیار باشد.

بعد خطاب به مأمون فرمود:
آیا به این مهریه او را به همسری من درخواهی آورد؟
مأمون گفت: آری ای ابا جعفر
دخترم ام الفضل را به این مهری که گفتی به همسری تو در آوردم.
آیا تو هم این ازدواج را پذیرفتی؟
حضرت فرمود: آری پذیرفتم و بدان خوشنود گشتم.»
*

مبارک باشه.

یا علی

- - - - - -
+ این مطلب رو درباره حضرت جواد -علیه السلام- یکی از خوانندگان توصیه فرموده‏اند: هدفی والا
+ درباره ذی‏الحجه و به‏خصوص دهه اول‏اش حرف زیاده. البته ان‏قدر خوانندگانی که اینجا سر می‏زنند حرفه‏ای هستند که من گاهی شرمنده می‏شم از بیان بعضی نکات.
+ و اتممناها بعشر...
+ از نظرات برمی‏آد که بهتر است موضوعی مثل حجاب رو ریزتر بررسی کرد. ان‏شاءالله به‏زودی این مطلب رو دنبال می‏کنیم.


ماهی‏ها و ماهی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/8/19:: ساعت 12:39 صبح

سلام.

... فرمود بشنو و حفظ کن.
ای هرثمه، اینک وقت رحلت من به‏سوی خدا ... رسیده؛
این یاغی تصمیم گرفته مرا به‏وسیله انگور و انار زهرآلود مسموم کند.
وقتی که مردم، مأمون می‏گوید: من به‏دست خود او را غسل می‏دهم.
در خلوت از جانب من به او بگو: متعرض غسل و کفن و دفن من مشو
که آن غذابی که تاکنون تأخیر افتاده و برای آخرت تو مهیا است در دنیا به تو می‏رسد.
در جای بلندی از عمارات خود نزدیک جای غسل من برای مشاهده اوضاع می‏نشیند.
تو هم هیچ متعرض غسل من مشو تا ببینی خیمه سفیدی در کنار خانه زده شد.
آنگاه مرا با جامه‏هائی که پوشیده‏ام ببر در خیمه بگذار و خود پشت خیمه بایست.
دامن خیمه بالا مزن که اگر مرا ببینی، هلاک شوی.
مأمون ازبالای بام بر تو مشرف می‏شود و می‏گوید:
ای هرمثه، مگر تو نگفتی امام را جز امام غسل نمی‏دهد!
پس که حضرت رضا -علیه السلام- را غسل می‏دهد
با این که فرزندش محمد در مدینه است و ما درطوس‏ایم؟
... اگر علی بن موسی را در مدینه می‏گذاشتی،
پسرش محمد او را آشکارا غسل می‏داد
و اکنون هم غیر از او غسل‏اش نمی‏دهد.

وقتی که خیمه برداشته شد می‏بینی که مرا کفن کرده‏اند.
بدن را در تابوت گذار و حمل کن.

هنگام قبرکندن می خواهد قبر هارون را قبله قبر من قرار دهد.
هرگز این ممکن نیست و هرچه کلنگ زنند در زمین اثر نکند.
موقعی که کوشش خود کردند و به اشکال برخوردند،
بگو خودش فرموده کلنگی در جلو قبر هارون بزنید.
چون آنجا کلنگ زدند قبر کنده و ضریح (گودال وسط قبر) آماده پیدا شود.
مرا پائین نبر تا آب سفیدی از ضریح بجوشد و قبر را پر کند.*

سپس یک ماهی به‏طول قبر پیدا شود و به‏اضطراب آید.
صبر کن تا آن ماهی ناپدید شود و آبها فرو رود.
آنگاه مرا در قبر میان ضریح گذار.

مگذار کسی خاک بیاورد بر من بریزد که قبر خود پر می‏شود...

گریان و محزون بیرون شدم، و مثل مار روی تابه بی‏تاب بودم
و جز خدا کسی از دل من خبر نداشت...

* حضرت به اباصلت این‏طور فرموده بودند: «در آن آب ماهی‏های کوچکی ظاهر می‏شوند. این نان را که به تو می‏دهم برای آنها خرد کن. آنها نان را می‏خورند. سپس ماهی بزرگی ظاهر می‏شود و تمام آن ماهی‏های کوچک را می‏بلعد و بعد غایب می‏شود.»

#

هر آنچه امام -علیه السلام- به هرثمه درباره شهادت خود
و مراسم تدفین‏اش فرموده بود، موبه‏مو اتفاق افتاد.
پس از مدتی مأمون هرثمه را خواست و به او گفت:
آن چه را که از امام رضا -علیه السلام- درباره وجود سم در انگور و انار شنیده است، بازگو کند.
هرثمه شروع به گفتن کرد و مأمون یک دفعه صورت‏اش زرد می‏شد و یک دفعه قرمز...
وای بر مأمون از خدا، وای بر مأمون از رسول خدا، وای بر مأمون از فاطمه زهرا،
وای بر مأمون از حسن و حسین، وای بر مأمون از علی بن الحسین، وای بر مأمون از محمد بن علی،
وای بر مأمون از جعفر بن محمد، وای بر مأمون از موسی بن جعفر،
وای بر مأمون از علی بن موسی الرضا.
به خدا سوگند این ضرری آشکار است.

و مأمون به هرثمه گفت که گفته‏های امام رضا را پنهان نگاه دارد و آن را فاش نسازد
و قول خدا را خواند که می‏فرماید:
یستخفون من الناس و لایستخفون من الله
آنها زشت‏کاری خود را از مردم پنهان می‌دارند؛ اما از خدا پنهان نمی‌دارند،

و هو معهم اذ یبیتون ما لایرضی من القول و کان الله بما یعملون محیطاً...**
و هنگامی که در مجالس شبانه، سخنانی که خدا راضی نبود می‌گفتند،
خدا با آنها بود. خدا به آنچه انجام می‌دهند، احاطه دارد.

** آیه 108 سوره نساء

##

حلال بفرمایید.

یا علی

- - - - - -
+ برخی منابع: «حدیقه الشیعه» مرحوم مقدس اردبیلی، سایت دانش‏نامه رشد (+ و +)، سایت پای‏گاه تخصصی امام رضا -علیه السلام- (+) و سایت اندیشه قم (+)
+ امیدوارم در این چند روزه هیچ نوع اینترنتی گیرم نیاد. لااقل شما هم نفسی بکشید.
+ خوش‏حال می‏شم در مورد مشکلات فرهنگی دانش‏گاه، به‏خصوص بحث حجاب، راه‏نمایی کنید. پست قبلی که یادتون هست.


<      1   2   3   4   5   >>   >


بازدید امروز: 186 ، بازدید دیروز: 16 ، کل بازدیدها: 482411

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ